چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
جادوی تصویر
رواج تلویزیون در سه دههی پس از جنگ جهانی دوم (در زمانهای مختلف و با شدتی كه در كشورهای مختلف یكسان نبود)، به قول مك لوهان دنیای جدیدی از ارتباطات را ایجاد كرد. معنایش این نیست كه دیگر رسانهها از میان رفتند، بلكه در سیستمی بازسازی و تجدیدساختار شدند كه قلبش از لامپهای خلا و سیمای جذابش از صفحه تلویزیون ساخته شده بود. رادیو، مركزیت خود را از دست داد ولی گسترش و انعطافپذیری آن افزایش یافت و سبكها و مضامین خود را با ضرباهنگ زندگی روزمرهی مردم تطبیق داد. فیلمها به گونهای تغییر یافتند كه برای مخاطبان تلویزیون مناسب باشند، به استثنای فیلمهای هنری كه از یارانهی دولتی برخوردار بودند و فیلمهای دارای جلوههای ویژه كه بر پردههای بزرگ سینماها به نمایش درمیآمدند. روزنامهها و مجلات حالتی تخصصی یافتند و در حالی كه اطلاعات استراتژیك را در خدمت رسانهی فراگیر تلویزیون قرار میدادند، به محتوای خود عمق بیشتری بخشیدند یا جلب مخاطب را هدف خود قرار دادند. كتاب، جایگاه خود را حفظ كرد، هر چند بسیاری از كتابها ناخودآگاه به متون تلویزیونی تمایل داشتند؛ چیزی نگذشت كه فهرست پرفروشترین كتابها پر شد از عناوینی كه به شخصیتهای مضامین رایج تلویزیونی اشاره میكردند.اینكه چرا تلویزیون به چنین شیوهی ارتباطی گسترده بدل گردید، هنوز هم موضوع بحثهای داغ دانشمندان و منتقدان رسانهها است. با توجه به شواهد موجود به نظر میرسد فرضیهی دابلیو. راسل نیومن، تبیین قانعكنندهای باشد. به نظر من این فرضیه پیامد غریزهی اصلی مخاطبان تنبل است. او میگوید: «مهمترین یافتهای كه در پژوهش دربارهی تأثیرات آموزشی و تبلیغی تلویزیون به دست آمده است و اگر میخواهیم ماهیت یادگیری نامحسوس در زمینهی سیاست و فرهنگ را درك كنیم باید رك و راست با آن روبهرو شویم، این است كه مردم به آسانترین راه گرایش دارند». او تفسیر خود را بر نظریههای روانشناختی عامتر هربرت سایمن و آنتونی داونز استوار میسازد و بر هزینههای روانشناختی دریافت و پردازش اطلاعات تأكید میكند. به نظر من ریشهی چنین منطقی در سرشت انسان نیست بلكه در شرایط زندگی در خانه پس از روزهای طولانی كار طاقتفرسا و نبود راه دیگری برای مشاركت فردی ـ اجتماعی است. با وجود این، اگر شرایط جوامع ما به گونهای كه هست باقی بماند، عارضهی كوشش كمینه كه به نظر میرسد با ارتباط تلویزیونی مرتبط باشد میتواند توضیح دهد كه چرا تلویزیون به محض اینكه پای در عرصهی تاریخ نهاد، به سرعت سلطهای چنین گسترده یافت. برای مثال، بر اساس مطالعاتی كه دربارهی رسانهها انجام گرفته است، تنها بخش اندكی از مردم برنامهای را كه میخواهند ببینند از قبل انتخاب میكنند. به طور كلی، مردم ابتدا تصمیم میگیرند كه تلویزیون نگاه كنند و آنگاه با عوض كردن سریع كانالها جذابترین برنامه، یا در اكثر موارد، برنامهای را كه كمتر كسالتآور است انتخاب میكنند. سیستمی را كه تلویزیون بر آن مسلط است به راحتی میتوان رسانههای همگانی نامید. چند فرستندهی مركزی به طور همزمان پیام مشابهی را برای میلیونها بیننده پخش میكردند. بنابراین، محتوا و شكل پیامها با توجه به كوچكترین مخرج مشترك مخاطبان تنظیم میشد. در مورد شبكههای خصوصی تلوزیون در زادگاه تلویزیون، یعنی آمریكا، كوچكترین مخرج مشتارك مخاطبان ارزیابیهای متخصصان بازاریابی بود. برای بیشتر كشورهای جهان كه دست كم تا اواخر دههی ۱۹۸۰ تحت كنترل تلویزیون دولتی قرار داشتند، ذهنیت بوروكراتها كه كنترل برنامهها را در دست داشتند معیار اصلی تلقی میشد. البته به تدریج نقش نظارت مردم افزایش یافت. در هر دو مورد، مخاطبان گروهی همگون یا گروهی كه قابل همگونسازی است محسوب میشدند. مفهوم فرهنگ همگانی كه از جامعهی تودهوار برگرفته شده است، تجلی مستقیم سیستم رسانهای بود كه از كنترل تكنولوژی نوین الكترونیكی توسط دولتها و شركتهای صاحب انحصاری ناشی شده بود.تلویزیون اساساً چه ویژگی جدیدی داشت؟ تازگی تلویزیون در قدرت ایجاد تمركز و توانایی بالقوهی آن به عنوان ابزاری تبلیغاتی نبود. از همه گذشته، هیتلر نشان داد كه چگونه رادیو میتواند ابزاری فوقالعاده برای ارسال پیامهای یك منظورهی یكسویه باشد. آنچه تلویزیون ارائه میكرد در وهلهی نخست پایان جهان گوتنبرگ، یعنی سیستم ارتباطیای بود كه در سلطهی ذهن چاپی و نظم الفبایی آوایی قرار داشت. وقتی مارشال مك لوهان به سادگی تمام اعلام كرد كه «رسانه همان پیام است»، همه منتقدان خود را (كه اغلب به دلیل ابهام زبان تركیبیشا او را ملالآور میدانستند) به موافقت واداشت:«تنها شباهت تصویر تلویزیون به فیلم و عكس این است كه یك تركیب یا آمیزه غیركلامی از شكلها ارائه میدهد. در مورد تلویزیون، بیننده همان صفحهی تلویزیون است. او با محركهای نوری كه جیمز جویس «حملهی بریگاد نور» نامیده است بمباران میشود تصویر تلویزیون یك عكس ثابت نیست. این تصویر به هیچ وجه عكس نیست بلكه طرحی از چیزهاست كه بیوقفه در حال شكل گرفتن است و از انگشتان پویشگر نقش میگیرد. این نمای شكلپذیر از طریق عبور نور و نه تاباندن آن ایجاد میشود، تصویری كه بدین گونه شكل میگیرد بیش از این كه به تصویر شبیه باشد كیفیت یك مجسمه یا شمایل را دارد. تصویر تلویزیون در هر ثانیه حدود سه میلیون نقطه را به گیرنده میفرستد و از این میان، بیننده در هر لحظه تنها چند دو جین را پذیرفته و به تصویر تبدیل میكند.»مك لوهان چنین استدلال میكند كه به دلیل وضوح كم تصویر تلویزیون، بینندگان باید فاصلههایی را كه در تصویر وجود دارد پر كنند و بدین ترتیب از لحاظ احساسی بیشتر جذب تماشا میشوند (این چیزی است كه او به گونهای تناقضآمیز «رسانهی سرد» مینامد). این توجه شدید با فرضیه «كوشش كمینه» تباینی ندارد، چون تلویزیون ذهن تداعیگر ـ غنایی را جذب میكند و بیننده را به تلاش روانی برای بازیافت و تحلیل اطلاعات كه نظریهی هربرت سایمن به آن اشاره دارد وادار نمیكند. به همین دلیل است كه نیل پستمن، یكی از دانشمندان برجستهی رسانهها، عقیده دارد كه تلویزیون نمایانگر گسستی تاریخی از ذهن چاپی است. چاپ به شرح سیستماتیك گرایش دارد، ولی تلویزیون برای گفتوگوهای سطحی مناسبتر است. وی برای روشن كردن این تمایز میگوید: «چاپ بیش از هر چیز به شرح و توصیف گرایش دارد: نوعی توانایی پیچیده برای تفكر مفهومی، استنتاجی و متوالی؛ ارزش بسیار قائل شدن برای خرد و نظم؛ بیزاری از تناقض؛ قابلیت بسیار برای بیطرفی و عینیت؛ و مدارا و شكیبایی برای پاسخ توأم با تأخیر».ولی در تلویزیون، «سرگرمی»، ایدئولوژی برتر همهی گفتمانهای آن است. صرف نظر از اینكه چه چیز و از چه دیدگاهی به تصویر كشیده میشود، این پیشفرض فراگیر وجود دارد كه این تصویر برای سرگرمی و لذت ما به نمایش درمیآید. در ورای اختلافاتی كه در نتایج اجتماعی ـ سیاسی این تحلیل وجود دارد، از عقیدهی مك لوهان دربارهی توانایی بالقوهی تلویزیون برای ارتباط جهانی گرفته تا گرایشهای ضدماشینی جری ماندر و برخی دیگر از منتقدان فرهنگ تودهای، همه در دو نكتهی بنیادین با یكدیگر توافق دارند: چند سال پس از اختراع تلویزیون، این رسانه به كانون فرهنگی جوامع ما بدل شد! و استفاده از تلویزیون به عنوان وسیلهای ارتباطی مسألهای كاملاً جدید است كه اغواگری، شبیهسازی حسی واقعیت و ارتباطپذیری آسان در راستای «حداقل تلاش روانی» از ویژگیهای اصلی آن محسوب میشود.در سه دههی اخیر در سرتاسر جهان، انفجار ارتباطات به وقوع پیوسته است كه تلویزیون سردمداران آن بوده است. در ایالات متحده كه بیش از هر جا گرایش به تلویزیون دیده میشود، در اواخر دههی ۱۹۸۰ تلویزیون هر دقیقه و از هر كانال ۳۶۰۰ تصویر را نشان میداده است. به موجب گزارش نیلسن، در هر خانوادهی آمریكایی به طور میانگین نصف ساعت در روز تلویزیون روشن بود و هر فرد بالغ به طور متوسط روزانه ۵/۴ ساعت به تماشای تلویزیون مینشست. باید رادیو را نیز به این افزود كه هر دقیقه، ۱۰۰ كلمه پخش كرده و به طور میانگین هر آمریكایی روزانه ۲ ساعت و عمدتاً در اتومبیل به برنامههای آن گوش داده است. در این مدت، میانگین كلمات هر روزنامه ۱۵۰ هزار بود و طبق برآوردها هر روز بین ۱۸ تا ۴۹ دقیقه از وقت روزانه مطالعه را به خود اختصاص میداد، در حالی كه مرور مجلهها روزی ۶۰ تا ۳۰ دقیقه از وقت هر آمریكایی را به خود اختصاص داده و در هر روز، با احتساب زمانی كه صرف خواندن كتابهای درسی میشود، هر آمریكایی ۱۸ دقیقه كتاب میخواند. تماس با رسانهها روندی فزاینده دارد. بر طبق برخی پژوهشها، خانوادههای آمریكایی كه تلویزیون كابلی دارند بیشتر از خانوادههایی كه فاقد تلویزیون كابلی هستند از تلویزیون شبكهای استفاده میكنند. به طور كلی، هر آمریكایی بالغ، ۴۳/۶ ساعت در روز با رسانهها سروكار دارد. این رقم را میتوان در مقابل با اطلاعات دیگری قرار داد كه بر اساس آن، موجب آن در هر خانواده و هر فرد تنها ۱۴ دقیقه را صرف ارتباط با افراد دیگر میكند، اگرچه این دو قابل مقایسه نیستند.
* رافائل كاپلینسكی: پژوهشگر و استاد ارتباطات دانشگاه ایلینویز
نویسنده: رافائل كاپلینسكی
مترجم: حسین میرزایی
منبع: باشگاه اندیشه ۸/۳/۱۳۸۴
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست