دوشنبه, ۱۱ تیر, ۱۴۰۳ / 1 July, 2024
مجله ویستا

بازی با اصل و فرع درباره انتخابات و پس از آن


بازی با اصل و فرع درباره انتخابات و پس از آن

دیدار نخبگان با رهبر انقلاب فرصتی بود تا ایشان پای ناگفته ها را به میان بکشند و از حرف هایی بگویند که باقی است و حقایقی که دیر یا زود بر همگان آشکار خواهد شد

دیدار نخبگان با رهبر انقلاب فرصتی بود تا ایشان پای ناگفته ها را به میان بکشند و از حرف هایی بگویند که باقی است و حقایقی که دیر یا زود بر همگان آشکار خواهد شد. بیانات ایشان در عین حال دست ردّی بود بر سلسله تحلیل هایی که با اصلی کردن مسائل فرعیِ بعد از انتخابات می کوشید تا جای متهم و شاکی را عوض کند و به نوعی تبرئه مجرمان اصلی یا همان کسانی را که اصل انتخابات را زیر سوال برده بودند، نتیجه بگیرد. این تحلیل ها البته در دو سوی میدان سیاسی کشور و با شاکله های متفاوت حضور و بروز داشت. اگر قرار است مسائل اصلی و فرعی جایگاه خود بازیابند، باید نخست منشأ خلط مبحث ها و واژگونی در برآورد حقایق را یافت. باید پرسید چه جنس تحلیل هایی جای مسئله اصلی و فرعی را عوض کرد؟

آنچه در جبهه اصلاحات و بازندگان رقابت انتخاباتی از یک سو و در تحلیل های برون مرزی از سوی دیگر رقم خورد، برجسته کردن مسائلی بود که از بازی آغاز شده بعد از انتخابات منتج می شد؛ مسائلی که اصالت ذاتی نداشت و معلول اتفاقاتی دیگر بود، اما کم کم نقش محوری را در تحلیل ها بازی کرد. این جنس تحلیل ها هیچ گاه ماجرا را از آغاز و کامل و تمام نمی دید. نمی پرسید بازی چرا و چگونه و با کدام سند و مدرک آغاز شد؛ بلکه از حواشی و تبعات شروع بازی سوال می کرد و کهریزک و درگیری های خیابانی را مورد بحث قرار می داد.

انتخابات دهم با بالاترین حجم ناظر انتخاباتی از سوی کاندیدای شکست خورده انتخابات برگزار شده بود و برای اولین بار در طول تاریخ انتخابات ایران، آمار انتخاباتی هم به صورت صندوق به صندوق در اختیار عموم قرار گرفته بود. در این میان اما داعیه داران بحث "تقلب گسترده" از ارائه فهرستی حداقلی از صندوق های مورد نظر خود ناتوان ماندند. این ناکامی در توجیه علت جنجال سازی های بعد از انتخابات اما با طرح عناوینی جدید و برجسته کردن حاشیه های ماجرا جبران شد و به این ترتیب در این قضاوت اصلاح طلبانه و برون مرزانه از انتخابات و وقایع بعد از آن، کهریزک و برخوردهای خیابانی که نتیجه بی قانونی خود اصلاح طلبان بود، جای موضوع اصلی را گرفت.

این همه در حالی بود که در همان روزهای اول رهبر انقلاب تاکید کرده بودند:«اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند، یا برای اصلاح ابرو، چشم را کور کنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسئول خونها و خشونتها و هرج و مرج‏ها، آنهایند.»

با این همه تداوم روند قانون گریزی ها حاشیه هایی را برای انتخابات آفرید. حاشیه هایی که از یک سو موجبات نگرانی سایر کشورهای مسلمان را فراهم می کرد و از سوی دیگر فرصت مناسبی بود برای خارج نشینانی که منتظر بهره برداری از مسائل داخلی ایران هستند. و اصلاحات هم ناگذیر برای فرار از پاسخگویی نسبت به مدعای خود، به برجسته کردن همین حاشیه ها پناه برد. در واقع منشأ ارائه این برآورد از مسائل انتخابات و بعد از آن، فرار اصلاحات از پاسخگویی بود و بروز آن هم تحلیل هایی که علت های اصلی را از ماجرا فاکتور می گرفت. طبیعتا در مواجهه استدلالی با این جنس تحلیل ها باید به مبدأ وقایع رجعت کرد.

اما اصلاح طلبان و خارج نشینان تنها کسانی نبودند که جای مسائل فرعی و اصلی را تحلیل ها عوض کردند. برخی در جریان اصولگرایی هم از سر دلسوزی بابی را گشودند که همان نتیجه را به دنبال داشت.

رهبر انقلاب از برنامه ریزی های قبلی برای اغتشاش خبر می دادند. ایشان حتی در دیدار با اعضای مجلس خبرگان با اشاره به رییس مجلس خبرگان تصریح کردند:«من به ایشان همین را عرض کردم؛ گفتم اینها برنامه‌‌ریزی شده بود. ایشان گفتند: قطعاً. یعنی همه این را میفهمند که این کار برنامه‌‌ریزی شده بوده و این یک کار دفعی نبود که بخواهیم بگوئیم یک چیزی پیش آمده. مثلاً دفعتاً کسی بلند شد حرفی زد؛ نه، این کار برنامه‌‌ریزی شده بود؛ از یک مرکزی هدایت می‌شد. خوب، شکست خوردند دیگر...»

اما در عین حال برخی اصولگرایان توطئه ای که از آن سخن به میان آمد را به دلخوری های انتخاباتی تقلیل دادند و کوشیدند تا احمدی نژاد و موسوی را در ردیف هم و جزو متهمان وقایع بعد از انتخابات بنشانند! این تحلیل غلط از یک سو توسط افرادی نظیر علی مطهری دنبال می شد و از سوی دیگر برخی منابع خبری وابسته به احمد توکلی هم همین خط سیر را دنبال می کردند. علی مطهری تا آنجا پیش رفت که رسما احمدی نژاد را هم عامل فتنه نامید و خواستار عذرخواهی همزمان او و موسوی شد!

غفلت از واقعیت های انتخابات بود که این جنس تحلیل را موجب می شد. بانیان این تحلیل مواضع هتاکانه نسبت به رییس جمهور قانونی کشور را نمی دیدند. از اینکه چه گروهی با اتهام زنی و افترا و فحاشی وارد فضای انتخاباتی شد، سخنی نمی گفتند و تنها یک یا دو مقطع کوتاه از بازه زمانی انتخابات را مورد استناد خود قرار می دادند. اینان هم در جستجوی علت های اصلی نبودند.

در همان بازه زمانی قبل از انتخابات و در حالی که احمدی نژاد طبق اصول قانون اساسی و دموکراسی رییس جمهور قانونی کشور به شمار می آمد، بدترین توهین ها از سوی اصلاح طلبان و رسانه های خبری کاندایداهای رقیب نثار او شد. بی شرمی تا آنجا ادامه یافت که در فقدان حضور موثر مدعی العموم، دولت و رییس جمهور را دیکتاتور، فرعونی، طاغوت، تروریست، متحجر، نکبت، قرون وسطایی، عصر قجری، دروغگو، رمّال، عبوس، هتاک و... لقب دادند. اینها همه و همه مواردی است که در تاریخ انتخابات دهم ثبت شده است و تمامی مستندات آن در آرشیو سایت قلم وابسته به میرحسین موسوی موجود است.

در واقع حتی اگر کسی می خواست انتخابات را به شیوه این طیف از اصولگرایان و بدون در نظر گرفتن سایر واقعیت ها تحلیل کند، باز هم به خاطر وجود همین دست از شواهد نمی توانست احمدی نژاد را در کنار کسی چون موسوی و هواداران او بنشاند و عامل فتنه لقب دهد! اما متاسفانه بخشی از به اصطلاح اصولگرایان با قرائت کاریکاتوری از وقایع انتخابات چنین نتیجه گرفتند و همه آنچه گذشته است را ندیدند.

در این تحلیل هم جای مسائل اصلی با مسائل فرعی عوض شد. مجرمان انتخابات دلسوزانی لقب گرفتند که سرمایه کشورند و باید با رأفت با آنها سخن گفت و دست دوستی به سویشان دراز کرد تا وحدت ملی محقق شود. این تحلیل کودکانه ای بود که به هیچ وجه با مواضع صریح رهبر انقلاب در برخورد با قانون شکنان نسبتی نداشت. چگونه می شد با مجرمانی وحدت کرد که نه به ولایت فقیه التزامی دارند و نه قانون اساسی را در عمل ارج می نهند؟ منشأ این نوع قضاوت چنان که گفته شد، نگاه کاریکاتوری به تاریخ و آنچه گذشته است، بود و نتیجه آن تحلیل های کودکانه ای که احمدی نژاد را عامل فتنه می نامید.

شاید اگر بصیرت رفیق راه جریانات سیاسی می بود و حب و بغض ها بر تحلیل ها سایه نمی افکند، شرایط بهتری ایجاد می شد. این دست تحلیل ها و یا سکوت کسانی که می بایست فریاد می زدند و از حق انتخاب مردم و جایگاه انقلاب دفاع می کردند، نوعی کمک به فتنه بود. چه آنکه رهبر انقلاب هم با اشاره به ماجرای جنگ صفین فرمودند:«گاهی سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستی روشنگری کنند؛ همه بایستی بصیرت داشته باشند.» اکنون باید پذیرفت برخی اصولگرایان و برخی رسانه ها در شناخت مسائل اصلی اشتباه کردند و راه را به بیراهه سپردند.

محمدمهدی تهرانی