جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
از تیر ۷۸ تا خرداد ۸۸
روز ۱۸ تیر ۱۳۷۸ یکی از روزهایی است که نامش شاید تا دههها در تاریخ سیاسی معاصر ایران برجسته باشد و هر ساله سالروز آن بهانهای برای عواملی باشد که میخواهند از هر مناسباتی برای پیشبرد اهداف و طرحهای مورد نظر خود استفاده کنند.
حادثه کوی دانشگاه در سال ۷۸ حادثهای بود که میتوانست با تدبیر عوامل اصلی حادثهساز (اشخاص و گروههای رادیکال جبهه دوم خرداد) سرانجامی اینچنین پیدا نکند.
توقیف روزنامه چپگرای «سلام» با مدیرمسوولی موسوی خوئینیها از روحانیون جبهه اصلاحات دستاویزی شد برای آنهایی که سالها بود از خطوط قرمز نظام گذشته بودند و اینک آمده بودند که محمدخاتمی ریاستجمهور وقت را یا با خود همراه کنند یا در صورت عدم همراهی مطلق از خود او هم عبور کنند.
در آن روزها همه میتوانستند آشکار دریابند که ستاد فرماندهی حوادث کوی دانشگاه جای دوری نیست.
روحالله حسینیان، رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۷ طی نشستی در دانشگاه تهران از نقش ستادی در وزارت کشور پرده برداشت و گفت: «تا آنجا که من اطلاع دارم و برخی از اسناد را در این زمینه مشاهده کردهام برای آقای خاتمی در جریان ۱۸ تیرماه نقش منفی احساس نمیکنم.
البته من با تفکر آقای خاتمی مخالف هستم و معتقدم او اهل توطئه نبود و در این مسائل دخالتی نداشت بلکه در معاونت وزارت کشور دولت اصلاحات ستادی بود که سعی میکرد مسائل کوی دانشگاه را دامن زده و با تحریک و راهنمایی برخی این غائله را طولانی کند. (خبرگزاری فارس ۳۰/۲/۱۳۸۸)
علیاکبر ناطق نوری در جلد دوم کتاب خاطرات خود که توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است، روایتی از تعطیلی روزنامه سلام و ماجرای کوی دانشگاه تهران ارائه داده است: «من اصل جریان را هم عادی نمیدیدم زیرا توقیف یک روزنامه نمیتوانست اینقدر موجآفرینی کند. گرچه همان موقع شنیده بودم که بعضی از افراد جبهه دوم خرداد میگفتند: «توقیف این روزنامه به این آسانی نیست، این غیر از روزنامه «طوس» و «جامعه» است و نظام اگر بخواهد با روزنامه سلام برخورد کند، باید خسارت سنگینی بپردازد. این سخنان از آنها شنیده شده بود و این ذهنیت را ایجاد میکرد که هدف از این سخنان، پیشبینی طرح و برنامهای بود که اگر حادثهای به این شکل رخ بدهد، چه باید کرد. از این روی وقتی حادثه رخ داد و روزنامه توقیف شد، حوادث و نتایج آن برای من غیرمترقبه نبود. با این سابقه ذهنی و خبرهایی که داشتم، وقتی حادثه رخ داد، آن را عادی ندانسته و جریان را تعقیب کردم تا این که گفته شد راهپیمایان به خیابان ریختند و تخریب کردند.»
بعضی از عوامل تاثیرگذار و تصمیمساز معتقد بودند که خاتمی باید مستقیم از کسانی حمایت کند که در طول ناآرامیها و اغتشاشات اقداماتی انجام دادند که پیگرد قانونی داشت. آنها به خاتمی میگفتند مصلحتها و محافظهکاریها را کنار بگذارید و به صورت رادیکال وارد قضایایی شوید که میتواند سرنوشت ایران را عوض کند. این عوامل اعتقاد داشتند که خاتمی ۲۰ میلیون نفر را به عرصه بازی وارد میکند.
آنها همچنین از جنبش دانشجویی به عنوان یک کاتالیزور بهره میگرفتند تا هرچه زودتر به خواستههای خود برسند که اهداف غایی آن ناپیدا و خطرناک بود.
احمد باطبی، منوچهر محمدی، علی افشاری، اکبر عطری و... بازوی تحریک جنبش دانشجویی متشکل از دانشجویانی بودند که تحت تاثیر هیجانات، موجهای سیاسی و کارهای روانی و تبلیغی عدهای در داخل و خارج از مرزها قرار گرفته بودند. در آن روزها برخی از رسانههایی که از خارج از کشور سعی میکردند هدایت جریان را بر عهده گیرند کار جمهوری اسلامی را در ایران تمام شده میدانستند و از آن به عنوان «بحران بزرگ در ایران» نام میبردند.
در روزهای حادثه مقامات اصلی دولت اصلاحات سعی میکردند مواضع دوگانه بگیرند. آنها در پارهای از مواقع با خودسانسوری چشم خود را روی واقعیات آشکار میبستند. سرانجام بازی به روز آخر خود رسید و نظام باید فکری میکرد و نهادهای امنیتی و نظامی باید غائله را تمام میکردند. بازی یاد شده به نفع رادیکالهای جبهه دوم خرداد تمام نشد و اکثر آنها با احساس سرشکستگی سیاسی روبهرو شدند که باید برای جبران این سرشکستگیها یا واقعیت را میپذیرفتند یا به صف اپوزیسیونی میپیوستند که یک جانبه تقابل علیه نظام را پیگیری میکند.
برخی از مهرهها که در حادثه تیرماه ۷۸ نقشآفرینان اصلی بودند با تمام شدن ناآرامیهای دانشجویی تهران از کشور خارج و در کشورهای خاصی فعالیتهای سیاسی ـ رسانهای خود را دوباره علیه نظام شروع کردند. طبیعی بود که این عده بازوی کسانی در داخل از مرزهای جمهوری اسلامی میشوند که تلاش میکنند حوادثی مانند حادثه تیر ماه ۷۸ را تکرار کنند. بعضی از مهرهها هم در داخل کشور ماندند تا از هر فضایی چه قانونی و چه غیرقانونی بهره بگیرند تا علیه ارکان اصلی نظام فعالیتهای فرهنگی و سیاسی کنند. این عده با کمک دوستان خود در خارج از کشور سعی میکردند بر فضای سیاسی کشور طوری تاثیر بگذارند تا شاید در زمان دیگر این نوع حوادث گستردهتر تکرار شود تا معادله را آنطور که دوست دارند به نفع خود رقم بزنند.
عوامل یاد شده در زمان حاکمیت دولت اصلاحات راحتتر و با فضای بیشتری سعی در سر و سامان بخشیدن فعالیتهای خود داشتند. اما دیگر شکاف در بدنه اصلاحات به حداکثر خود رسیده بود، به طوری که در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۴ عنصر قوی و تاثیر گذاری را نتوانستند به میدان بفرستند. سرانجام در انتخابات ۱۳۸۴ محمود احمدینژاد با قاطعیت در انتخابات به پیروزی رسید. با پیروزی احمدینژاد میتوان گفت فصل جدیدی از فعالیتهای سیاسی علیه دولت اصولگرا در گام اول و کلیات نظام در گام دوم شروع شد.
● دوران دولت نهم فصل دیگر برای مخالفان
با به قدرت رسیدن دولتی اصولگرا به رهبری احمدینژاد دوره تازهای از رقابت، تخریب، فعالیتهای رسانهای، درگیریهای نرم، جنگهای تبلیغی و روانی علیه دولت و ارکانی که دیگر در اختیار جبهه دوم خرداد نبود، شروع شد.
جبهه دوم خرداد که در رقابتهای سیاسی، شکستهای پی در پی از رقیب خود خورده بود به جای اینکه خود را طوری بازسازی کند که لایههای اجتماعی را جذب نماید، هدفمندانه خود را به طیفهایی نزدیک کرد که عبور از نظام هدف غایی آنها بود. آنها طوری دولت محمود احمدینژاد را تخریب میکردند که گویا بیگانگان از آن سوی مرزها آمدهاند و دولتی را در ایران تشکیل دادهاند و اینک آنها باید علیه آن بجنگند.
با نزدیک شدن به انتخابات دهم ریاستجمهوری در خرداد ۱۳۸۸ گروههای اصلاحطلب با بسیج نیروهایی که اهداف آنها هماهنگ و یکسان نبود موجهای تازهای برای به قدرت رسیدن دوباره ایجاد کردند.
آنها با ۲ عنصر پا به عرصه رقابتهای انتخاباتی گذاشتند که مهدی کروبی اصلاحطلب خالص بود و میرحسین موسوی درجه اصلاحطلبی خود را از محمد خاتمی گرفته بود. طی رقابتهای تبلیغی نامزدهای دوره دهم ریاستجمهوری در مناظره تلویزیونی محمود احمدینژاد با میرحسین موسوی، احمدینژاد گفت: من با روسای ۳ دولت گذشته طرف هستم که صحنهگردانی آن هم با هاشمی رفسنجانی است.
در تحلیلی مستقل از این اظهار نظر محمود احمدینژاد، باید در مییافتیم که او به طور کامل واقف شده که با جبههای طرف است که از منظر سیاسی اهداف متفاوتی دارند و طیفهای مختلفی در آن شراکت میکنند.
اینک مهدی کروبی و میرحسین موسوی برای یارگیری کسانی که عوامل اصلی و بنیادی حادثه ۱۸ تیر ماه ۱۳۷۸ بودند به رقابت میپرداختند به طوری که از آنها به عنوان بازیکنان پیروزی بخش یاد میشد.
ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی و مهدی کروبی پر از آدمهایی بود که در جریان حادثه کوی دانشگاه در تیر ماه ۷۸ به طور مستقیم و غیرمستقیم دخالت داشتند. ماموریت آنها تولید موجهای سیاسی بود که جامعه را طوری متاثر کند که گمان شود میرحسین موسوی و مهدی کروبی به اجبار قانون اساسی و قوانین حال حاضر کشور را پذیرفتهاند و تنها آلترناتیو موجود انتخاب آقایان جبهه اصلاحات هستند.
آنها طوری آینده سیاسی ایران را ترسیم میکردند که گویا اگر آقایان میرحسین موسوی یا مهدی کروبی انتخاب نشوند، محمود احمدینژاد ایران را نابود میکند و دیگر نمیتوان در این کشور زندگی کرد. روز به روز آشکارتر میشد که محمود احمدینژاد تودههایی از جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد که در واقع سرنوشت اصلی انتخابات را رقم میزنند.
● پیروزی احمدینژاد شوک عجیبی برای مخالفان
با اعلام پیروزی محمود احمدینژاد با اختلاف ۱۱ میلیون رای شوک عجیبی به جبهه اصلاحات ـ که اینک باید بگوییم طیف مخالفان دولت ـ وارد شد. شکست در انتخابات خرداد ۸۸ چنان تاثیر مخربی به روی طیف مخالفان گذاشت که گویا دیگر هیچ امیدی برای آینده نیست و تمام راهها در نظام جمهوری اسلامیبر روی آنها بسته شده است.
فرماندهان حادثه ۱۸ تیر ۷۸ به میدان فرا خوانده شدند که حادثه بزرگتری از حادثه کوی دانشگاه را مدلسازی کنند. اتحاد عجیبی از گروههای برانداز تا اصلاحطلبان میانهروی قدیم مردم را به خیابانها فرا خواندند و آقایان حرف از تقلب بزرگ و مهندسی شده بدون سند و مدرکی محکم و قضاپسند به میان آوردند.ناآرامیهای پس از انتخابات تهران شباهتی عجیب به شب و روزهایی داشت که در تیر ۷۸ سپری شد و تنها فرق آن متحد شدن بیشتر مخالفان داخلی و خارجی جمهوری اسلامی بود که در تیر ۱۳۷۸ کار جمهوری اسلامی را در ایران تمام شده میپنداشتند و مثل اینکه دوباره همان توهمات به آنها دست داده بود.
فرشاد فرخزاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست