پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

امروز با سعدی


امروز با سعدی

به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم
ز من بریدی و با هیچ کس نپیوستم
کجا روم که بمیرم بر آستان امید؟
اگر به دامن وصلت نمی‌رسد دستم
شگفت مانده‌ام از بامداد روز وداع
که برنخاست قیامت، …

به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم

ز من بریدی و با هیچ کس نپیوستم

کجا روم که بمیرم بر آستان امید؟

اگر به دامن وصلت نمی‌رسد دستم

شگفت مانده‌ام از بامداد روز وداع

که برنخاست قیامت، چو بی‌تو بنشستم

بلای عشقِ تو نگذاشت پارسا در پارس

یکی منم که ندانم نماز چون بستم؟

نماز کردم و از بیخودی ندانستم

که در خیال تو عقد نماز چون بستم؟

نماز مست، شریعت روا نمی‌دارد

نمازِ من که پذیرد که روز و شب مستم؟

چنین که دستِ خیالت گرفت دامن من

چه بودی ار برسیدی به دامنت دستم؟

من از کجا و تمنّای وصل تو ز کجا؟

اگرچه آب حیاتی،‌هلاک خود جستم

اگر خلاف تو بودست در دلم همه عمر

نه نیک رفت. خطا کردم و ندانستم

بکُش چنانکه توانی که سعدی آن کس نیست

که با وجود تو دعوی کند که من هستم