چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
از «آتش خاموش» تا «سووشون», مقایسه ای میان دانشور و آل احمد
جلال آلاحمد و سیمین دانشور پیش از رابطه زناشویی ظاهراً دو دیدگاه متفاوت داشتهاند، ولی پس از آن، در آثار این دو به رغم یكسان بودن نسبی دیدگاهها، با دو سبك و برداشت جداگانه روبرو میشویم. در این مقاله تفاوتها و تشابهات این دو را بررسی میكنیم. در بخش تفاوتها، ابتدا تفاوت تجارب و دیدگاهها و سپس تفاوت برداشتها و سبكها را، و در بخش تشابهات اتحاد دیدگاه، یگانگیها و شباهتهای مشاهدات و تجارب و همانندیهای موضوعات آثار را به تفصیل بررسی میكنیم. همه این مباحث مبتنی هستد بر برداشتها و سبكهای منعكس شده در آثار این دو. مقدمه بدون تردید آلاحمد و دانشور به عنوان دو نویسنده بزرگ ایرانی مطرحند، اما سنجیدن مراتب این دو با موازین یكسان منطقی به نظر نمیرسد، چون اولی سیاستمداری است اهل قلم كه به سعادت مردم ایران میاندیشد، ولی دومی نویسندهای است حكیم با مایههای شاعرانه و عواطف خاص مادرانه كه به مطلق انسان بیش از انسان مقید به مرز خاصی توجه دارد.(۱) پس باید تفاوتی بنیادی بین آثار این دو باشد. نگارنده در مقایسه این دو مكتوبی مستوفا ندیده است، بنابراین به حكم ضرورت معرفی متفكران هر قومی و به بهانه فرصتی كه پیش آمده بود، به قدر وسع خویش بدین امر همت گماشت و آنچه در این مقال آمده است حاصل مطالعه تمام آثار و مقایسه چند اثر است. تفاوت در دیدگاه و تجربه دانشور و آلاحمد در بهار ۱۳۲۷ با هم آشنا میشوند و این آشنایی دو سال بعد به رابطه زناشویی، با ثمرات منحصر به فردش، منتج میشود. در همین سال، شانزده داستان كوتاه دانشور در مجموعه «آتش خاموش» منتشر میشود كه تردیدها، آرزوها، آرمانها و عموماً مسائل مربوط به عشق و ازدواج و تنهایی زنان، جدال درونی نویسنده بر سر دو راهی جاذبههای لذات زودگذر عشق جوانی و لذات موهوم پایدار زناشویی و پندهای پیرانه نویسنده جوان، مفاهیم كلی و مبهم و قالبی از جمله مرگ و حیات، عشق و فداكاری و موضوعاتی ازاین قبیل، با «كیفیتی رمانتیك،... سطحی و با بیانی عادی و گاه ژورنالیستی به نمایش گذاشته شده است» (میرصادقی،۱۳۸۲: ۱۰۲). منتقدی طرز آن را «كلیبافی احساسات زنانه و دخترانه» نام نهاده است (قاسم زاده،۱۳۸۳: ۱۸۵). ظاهراً به همین دلیل است كه نویسنده به تجدید طبع آن «رضایت نداده است» (پاینده،۱۳۸۱: ۷۲) آلاحمد در دهه بیست آثار و سرگذشتهایی دارد: قصه زیارت، مجموعه قصههای كوتاه دید و بازدید عید(۱۳۲۴)، از رنجی كه میبریم (۱۳۲۶) و سه تار (۱۳۲۷)، و حزب توده بر سر دو راه (۱۳۲۶) را منتشر و محمد آخرالزمان را از پل كازانو (۱۳۲۶)، قمار باز را از داستایوسكی (۱۳۲۷)، بیگانه (۱۳۲۸) و نمایش نامه سوء تفاهم (۱۳۲۹) را از آلبر كامو ترجمه و منتشر میكند. با اندیشههای كسروی (۱۳۲۲) و با نیما یوشیج (۱۳۲۵) آشنا میشود. پس از سه سال عضویت، از حزب توده انشعاب و همراه چند تن از انشعابكنندگان، حزب سوسیالیست توده ایران را تأسیس (۱۳۲۶) و در حزب زحمتكشان ملت ایران (۱۳۲۹) و مدیریت و انتشار چند مجله در همین راستا مشاركت میكند. این تجارب انبوه قلمی و سیاسی، استقرار در معرض هجوم امواج افكار نوی كه از مرزهای شمالی از سوی كشوری میرسید كه از استغراق در تلاطم امواج شور انقلاب سوسیالیستی رها نشده، گرفتار جنگ گسترده جهانی با تبعات نو و خاصش میشود، ولی در عین حال پایگاههای جدید در ممالك دور و نزدیك جهان میجوید، تأثر و تحیر از آشفتگیهای ریشهدار اجتماعی و سیاسی و شدیدتر از همه اقتصادی داخلی كه با هجوم متفقین و تغییر حكومت مركزی در ایران، به اوج خود میرسد و زمینه را برای تولد احزابی فراهم میكند كه سنگ حمایت توده و بیداری آن و استقلال و احیای عظمت ملی ایران را به سینه میزنند، اما برخی برخلاف ادعای خود سر از گریبان دشمنان ایران بر میآورند، و قرار گرفتن در موضع كشمكشی كه از تهاجم افكار و ارزشها و روابط نو به ارزشهای ملی و دینی سنتی به وجود آمده است، آلاحمد را كه از خانوادهای با سنتهای دینی، جدا شده و به حزبی با گرایشهای نو و مخالف پیوسته و خواه ناخواه تعلیماتی دیده و تأثیرهایی پذیرفته، به گونهای ساخته است كه با دانشور تفاوتهای بنیادی و فطری دارد. تفاوتهای بنیادی برخاسته از باورها و سنن خانوادگی و تعلیمات حزبی این روحانی زاده تودهای است با آن دانشور كه در خانوادهای غنی، مرفه و در عین حال متجدد بالیده است و آتش فقر را در خرمن دیگران تماشا و هوس كرده است كه بدان نزدیك شود (حریری،۱۳۶۶: ۲۳-۲۴) و این افتراق تا آنجا است كه پدر روحانی آلاحمد ازدواج وی را با زن مكشوفه طرد كرد (گلشیری، ۱۳۷۶: ۱۵۶) و تفاوت فطری ناظراست به آنچه از تفاوت خلقت زن و مرد برمی خیزد، علیالخصوص كه جلال مردی است تند، آتشین مزاج، تیزبین، نامتحمل و صاحب دیدگاهی خاص، ولی دانشور در عین تیزبینی و اندیشهوری طبعی لطیف و شاعرانه وخویی متحمل و بردبار دارد (پیشین، ۱۶۲- ۱۶۳). این تفاوتهای فطری، تربیتی و تجربی ناگزیر به صورت طبیعی در آثار این دو تا آغاز ازدواج متجلی است، اما پس از آن كار از لونی دیگر پیش میرود و بسیاری از تفاوتها به تشابهات و تأثیر و تأثرها بدل میشود و آنچه مسلم است تحول و تغییری است كه در مسیر آثار دانشور از نظر فكر و محتوا، و ثبات و دوامی است كه در آثار آلاحمد مشاهده میكنیم. آلاحمد از نخستین قدم برای توده مردم نوشت و گاهی از راههای رفته بازگشت و با نگرشی دوباره از سرگرفت، اما در هر حال گوشت و خون سخن او همان است كه بود. البته قصد نگارنده بحث از جریان افكار وی نیست و این خود مقالی دیگر میطلبد. در مدت بیش از یك دهه (تا سال ۱۳۴۰) از دانشور جز چند ترجمه دیده نمیشود. وی در مسیر تحصیل و كسب مدرك، و نگرش و اندیشهاش در دوران دگردیسی كه شرط ذاتی تفكرهای پویا است، به سر میبرد. در سال ۱۳۴۰ ده قصه وی در مجموعه شهری چون بهشت منتشر میشود. در فاصله انتشار این دو مجموعه از تقلید از تكنیك داستاننویسی اُو هنری به «چشم داشت» به نویسندگانی چون فاكنر (۱۸۹۷- ۱۹۶۲)، همینگوی (۱۸۹۹- ۱۹۶۱) و چخوف (۱۸۶۰- ۱۹۰۴) میرسد (پیشین، ۳۷). موضوعات این داستانها با داستانهای آتش خاموش تفاوتهای ایدئولوژیك دارند. در گزینش موضوعات این داستانها به مسائل مهم اجتماعی از جمله فقر و بیسرپرستی خانوادهها، گم شدن ارزشهای ملی بر اثر سیطره ارزشهای فرهنگ بیگانه، توجه و لزوم گرایش به خلق و خوی سنتی مردم، برابر هم نهادن زندگانی طبقاتی و معارضات فقر و غنا و بن مایههایی از این دست، عنایت پذیرفتاری و تبلیغی شده و در ارائه آنها شیوهای رئالیستی، جدی و مؤثر به كار رفته است. اما دانشور نه با این قصهها، بلكه با رمان «سووشون» (۱۳۴۸) به شهرت میرسد. فصلبندی اندیشههای انسجامیافته در این رمان را در مجموعه داستانی «به كی سلام كنم» (۱۳۵۹) میبینیم. با توجه به این دو اثر اخیر و مقایسه آنها با آثار آلاحمد، نظر برخی منتقدان را در انتساب رابطه معیل و عیال بین این دو نویسنده (پیشین، ۷-۸) به بوته نقد و بررسی میگذاریم و تفاوتها و تشابهاتی را كه از مقایسه آنها استنباط كرده ایم، ذكر میكنیم.
ابتدا به تفاوتها میپردازیم كه بیشتر مربوط به نوع نگرش به واقعیات، نوع برداشت و طبیعتاً سبك ارائه آنها است. تفاوت در برداشت و سبك
۱) بیان آلاحمد در اوصاف اشخاص داستان صریح است، یعنی عیوب و هنرها را به الفاظ صریح به حقیقت معنوی بیان و اغلب عقاید خود را به اشخاص داستان تحمیل میكند. بنابراین شهرت او را بیشتر مدیون آثار نظری و تئوریك او میدانیم تا داستانهایش.(۲) دانشور در موارد مشابه به تلویح و كنایه سخن میگوید و كار سخنپردازی را به مجاز معنوی میكشاند و شخصیتهای طبیعی خلق میكند و شهرت خود را در آثار داستانی رقم میزند.(۳)
۲) سخن آلاحمد در حوزه معرفت فلسفی است و به عقل و استدلال میآویزد و ایجاد احساس میكند. سخن دانشور در حوزه معرفت حسی است و به عاطفه و احساس میآویزد و احساس را انتقال میدهد و زیبایی مقترن آن طبیعی به نظر میرسد.(۴) ۳
۳) آلاحمد چیزی را میگوید كه به گمان او مردم نمیدانند و باید بدانند، یعنی ضرورت انتقال دانش لازمی را كه تجربه كرده است، در مییابد و به زبان تند و صریح و اغلب مقرون به طنز آن را انتقال میدهد كه مستقیماً به قوه عاقله گیرنده مربوط است. دانشور احساساتی را كه مردم تجربه نكردهاند و او ضرورت انتقال آنها را دریافته است، به زبان جذاب هنر و با آفریدن نمونه و مصداق انتقال میدهد.(۵)
۴) آلاحمد در انتقال برداشتهای خود شتابزده است و نمیتواند آنها را درونی كند. بنابراین بدون استدلال و تندی و توسل به تاریخ، انتقالشان را امكانپذیر نمییابد. دانشور احساسی را كه تجربه كرده، به روش خاص خود درونی كرده، انتقال میدهد و در فرایند این كنش و واكنش لحن شاعرانه اش بسیار مؤثر میافتد و از انتقال احساس ناشناسی كه بدون تجربه، بدو منتقل شده، پرهیز دارد.(۶)
۵) آلاحمد، چون قهرمان شهر شب، به تازیانه لحن تندی كه خاص او است، مردم را به دیار نور میراند. گویی در اندیشه تمهید لشكری است برای جنگی احتمالی (پیشین، ۷). دانشور را چون پیری مییابیم كه بر قله احساسی از درد ایستاده است و قلل همشأن را در فضای مهآلود پشت پرده تاریخ به مردم حال و آینده نشان میدهد و قصد تشجیع دارد و حركت را در مردم خلق میكند.(۷)
۶) آلاحمد به درون خواننده و قهرمان داستانش راه ندارد. تأثیر را در وصف ظواهر پریشان میجوید كه خواننده بر حسب تجربیاتی كه از این ظواهر ممكن است داشته باشد، باید به درون و عواطف صاحب آن پی ببرد. دانشور خواننده را از خود خالی و با عواطف قهرمان و آدمهای داستان پر و هر دو را یكی و یا حداقل هم درد میكند و از این طریق، عواطف را انتقال میدهد كه چه بسا منتج به تحول میشود.(۸)
۷) در سخن آلاحمد خواننده احساس درد میكند كه از بیرون بر او وارد میشود. این احساس زمانی نیروی ایجاد تحول میگیرد كه با خاطرات وی همداستان باشد. در سخن دانشور، خواننده از همگامی با اشخاص داستان، جوشیدن احساس و درد را در درون خود در مییابد؛ مثلاً در سووشون با مرگ یوسف، دردی را احساس میكند كه اندرون زری را فرا گرفته است.
۸) آلاحمد در تیزبینی و دوربینی خداوندگار استعداد است و در رفیع ترین قله دانش اجتماعی معاصر ایستاده. دانشور در نفاذ شاعرانه كلام خداوندگار استعداد است و یكسانی حوادث مهم تاریخ حیات بشری را میجوید و به نمایش میگذارد(۹) (دانشور، ۱۳۶۳ س:۴۵).
● یادداشتها
۱) برای نمونه نفرین زمین را با سووشون مقایسه كنید.
۲) ر.ك. اوصاف خان عمو در نفرین زمین
۳) ر.ك. اوصاف ابوالقاسم خان در سووشون
۴) ر.ك. تیله شكسته در «به كی سلام كنم» و ماجرای آسیاب موتوری در «نفرین زمین»
۵) رفتارهای مدیر مدرسه را با مرگ یوسف در سووشون مقایسه كنید.
۶) ماه جان در نفرین زمین را با زری سووشون مقایسه كنید.
۷) ادغام چهرههای یحیی(ع)، سهراب، سیاووش، یوسف، سهراب خان و... را در سووشون ملاحظه فرمایید.
۸) اوصاف مردم تاتنشینهای بلوك زهرا و معلمان مدیر مدرسه را با اوصاف زری در سووشون مقایسه كنید.
۹) ر.ك. به شماره (۷).
۱۰) از جمله «غربزدگی» را با اغلب داستانهای «به كی سلام كنم» مقایسه كنید.
۱۱) پایان نفرین زمین را با پایان سووشون مقایسه كنید.
۱۲) این نكته در صحنههای پایانی داستانهای كوتاه دانشور آشكارتر است.
۱۳) این اندیشه را در تشییع جنازه یوسف در سووشون به نمایش گذاشته است.
● منابع
۱) آل احمد، جلال، (۱۳۴۱)، غرب زدگی، تهران: رواق.
۲) (۱۳۴۳)، یك چاه و دو چاله، تهران: رواق.
۳) (۱۳۴۴)، ارزیابی شتابزده، تهران: امیركبیر.
۴) (۲۵۳۶)، پنج داستان، تهران: رواق.
۵) (۱۳۵۷)، در خدمت و خیانت روشنفكران (۲ جلد)، تهران: خوارزمی.
۶) (۱۳۵۷ ن)، نفرین زمین، تهران: رواق.
۷) براهنی، رضا، (۱۳۶۲)، قصه نویسی، تهران: نشر نو.
۸) پاینده، حسین، (۱۳۸۱)، «سیمین دانشور: شهرزادی پسامدرن»، كتاب ماه، سال ششم، شماره ۶۳، دی۸۱، ص۷۲.۸۱.
۹) حریری، ناصر، (۱۳۶۶)، هنر و ادبیات امروز، بابل: كتابسرای بابل.
۱۰) دانشور، سیمین، (۱۳۶۳)، به كی سلام كنم، تهران: خوارزمی.
۱۱) دانشور، سیمین، (۱۳۶۳ س)، سووشون، تهران: خوارزمی.
۱۲) دووری، گ. جی.، (۱۳۶۴)، «جلال آلاحمد»، ترجمه یعقوب آژند، یادنامه جلال آلاحمد، به كوشش علی دهباشی، تهران: پاسارگارد.
۱۳) عابدینی، حسن، (۱۳۶۸)، صد سال داستان نویسی در ایران، جلد دوم، تهران: تندر.
۱۴) قاسم زاده، محمد، (۱۳۸۳)، داستان نویسان معاصر، تهران: هیرمند.
۱۵) گلشیری، هوشنگ،(۱۳۷۶)، جدال نقش با نقاش در آثار سیمین دانشور، تهران: نیلوفر.
۱۶) میرصادقی، جمال، (۱۳۸۲)، داستان نویسهای نام آور معاصر ایران، تهران: اشاره.
۱۷) هیلمن، میكائیل، (۱۳۶۴)، «میراث قصه نویسی جلال» ترجمه یعقوب آژند، یادنامه جلال آل احمد، به كوشش علی دهباشی، تهران: پاسارگارد. - به نقل از «زبان و ادب»، نشریه دانشكده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست