پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
باور, پذیرش و ایمان دینی
آلستون در مباحثات معروفی که درباره ایمان دینی دارد، مدعی است که تمایز بین باور و پذیرش برخی، پیچیدگیهای مبحث ماهیت ایمان را خواهد گشود. مدعای اصلی او این است که رکن شناختی ایمان را نه باور که پذیرش بدانیم. این دیدگاه، علاوه بر مزایای دیگر، این مزیت را نیز دارد که گرایشهای متفاوت یک مومن را میتوان با آن تبیین کرد. بررسی دلایلی که له این ادعا اقامه شده است، گذشته از اهمیت خود موضوع، به این سبب نیز شایان توجه است که نوشتههای اخیر معرفتشناسی باور دینی عمیقاً از این دیدگاه متاثر شدهاند. در ادامه نشان خواهم داد این ادعای آلستون که کاربست تمایز باور/پذیرش به کار تعیین ماهیت ایمان میآید قابل قبول نیست. این به معنی نفی اصیل بودن تمایز باور و پذیرش نیست، بلکه مدعا این است که خوانش آلستون از این تمایز و کاربست آن در بحث ایمان دینی بر شالودههای محکمی استوار نیست. هدف اصلی من در این مقاله نشان دادن این دو امر است:
۱) میتوان همه مثالهایی را که آلستون برای اثبات نظر خود (اینکه رکن شناختی ذیمدخل در ایمان پذیرش است) بدانها متوسل میشود با مفهوم متعارف درجات باور [و بیتوسل به مفهوم پذیرش] کاملاً توصیف کرد و
۲) معنایی که آلستون از «پذیرش» مراد میکند در واقع خود نوع خاصی باور است [ و نه متمایز با آن]. ۱- ● تمایز بین باور و پذیرش
شمار روزافزونی از فیلسوفان ناخرسندی خود را از توسل به مفهوم باور در توصیف حیات معرفتی افراد [فاعلهای شناسا] در بسیاری از زمینههای شناختی ابراز کردهاند. به زعم آنان برای فهم هر چه شایستهتر رفتار شناختی انسانها چارهای جز افزودن گرایش گزارهای دیگری، «پذیرش»، به سیاهه گرایشهای گزارهای نیست. جاناتان کوهن اولین پژوهش تفصیلی را درباره تفاوت باور و پذیرش ارائه کرده است. او ویژگیهای چندی را برای باور برشمردهاست. مهمترین ویژگی این است که باور به p داشتن دارای این قابلیت است که اگر کسی محتوای آن باور را بررسی کند آن را درست مییابد یا تا درجهای به p اطمینان دارد (چراکه باور امری مشکک است). دیگر این که باور آوردن قابلیتی غیرارادی است که مفهوماً هیچ مدخلیتی در فرآیند استدلال ندارد. برنارد ویلیامز تبیینی پذیرفتنی برای این که چرا باور مستقیماً تحت اراده [شناسا] نیست به دست داده است. به نظر او دلیل این امر این است که باور، صدق را نشانه گرفته است. مطابق این استدلال وجه ممیز حالت ذهنی باور از دیگر گرایشهای گزارهای این است که صدق محتوای باور از مقومات آن است. باور داشتن به به گزارهای خاص به این معنی است که فرد واجد آن باور به نحوی به صدق آن گزاره تعهد دارد.
به زعم عموم فیلسوفان همین ویژگی باور است که جملات موری [منسوب به جورج ادوارد مور] (جملاتی از این سنخ که: «چنین نیست که p ولی من باور دارم که p.») را پارادوکسیکال میکند. علاوه بر این توسل به هدف باور، حالات گزارهای دیگری مانند فرض کردن، حدس زدن یا تصور کردن (آنجا که متعلق آن یک گزاره است) را از باور متمایز میکند. چنان که آمد، باور داشتن به یک گزاره دارای قابلیتهایی از این دست است که باورمند، آن گزاره را درست بداند. چنان که کوهن نشان دادهاست به نظر میرسد ویژگی معطوف به صدق بودن باور است که از عهده تبیین این امر برمیآید؛ چراکه این قابلیتها نیز غیر ارادیاند.
حال به بررسی «پذیرش» بپردازیم. به زعم کوهن پذیرش p به این معنی است که شخص پذیرنده، روندها و سیاستهایی را اتخاذ میکند که تحقق p را مفروض گیرد؛ به این معنی که که گزاره مورد نظر در کنار دیگر گزارهها در امر تصمیمگیری برای انجام عملی مدخلیت دارند، خواه فرد این گزاره را صادق بداند یا کاذب. به طور خلاصه پذیرش p به این معنی است که پذیرنده راغب است که در فرآیند تاملی، آن را به کار گیرد و در فرآیند استدلالی نظری یا عملی به آن اعتماد کند و آن را راهنمای عمل خود قرار دهد. چنین ادعا میشود که علیرغم باور، پذیرش در کنترل اراده شخص است و مانند باور شخص را متعهد به صدق آن نمیکند و از اینرو پذیرش مستلزم باور نیست. بدون توجه به صادق یا کاذب دانستن گزارهای، میتوان آن را پذیرفت. استدلالی که منجر به پذیرش امری میشود میتواند مبتنی بر شواهد نباشد و ناظر به ملاحظات عملی باشد. قائلان به این نظر، معمولاً به تاملات عملی متوسل میشوند. مثلاً کوهن نمونههایی از این دست به سود مدعای خود میآورد: وکیل مدافعی برای دفاع از موکل خود در برابر هیات منصفه «میپذیرد» که موکلش بیگناه است؛ گو این که خود چنین باوری ندارد. در تلقی کوهن پذیرش معطوف به سود و موفقیت است و نه معطوف به صدق. از این رو شخصی میتواند گزارهای را که نادرست میداند، بپذیرد.
آلستون در بسیاری از موارد از شیوه کوهن برای نشان دادن تمایز بین باور و پذیرش تبعیت میکند. او درباره این ادعا که باور داشتن امری مشکک است، ملاحظاتی دارد؛ اما میپذیرد که: «با این دیدگاه متعارف [همراه شود] که باور میتواند دارای هر درجه قوتی باشد؛ حد اعلای آن یقین کامل است و حد پایین آن تمایل به [درست] پنداشتن آن». البته تفاوتهای مهمی بین آلستون و کوهن وجود دارد که در این مقاله بر آنها تاکید خواهد شد. جهت مدلل کردن تمایز باور/پذیرش، آلستون مثالهایی را ارائه میکند که ادعا میشود در آنها افتراق باور و پذیرش نشان داده میشود. من به بررسی این مثالها خواهم پرداخت و نشان خواهم داد که میتوان توصیف همارزی [با توصیفات آلستون] از آنها با توسل به مشکک بودن باور و بدون کمک مفهوم پذیرش به دست داد.
مثال اول آلستون درباره کاپیتان تیم راگبیای است که تیماش در موقعیت دفاعی است. او میکوشد که مشخص کند که شروع کننده بعدی حریف، چه شیوهای را پیش خواهد گرفت. با توجه به تجربیات کاپیتان و مربی تیم در بازیهای قبلی، بسیار محتمل به نظر میرسد که شروع کننده بعدی عمل X را انجام دهد: «از آنجا که کاپیتان این گزاره را پذیرفته است، بر مبنای آن استراتژی دفاعی را تدوین میکند. اما آیا [این پذیرش بدین معنی است که] او بیچون و چرا باور دارد، نه این که تنها محتمل میپندارد، که شروع کننده حریف عمل X را انجام میدهد؟ او درباره آن چه حریف انجام خواهد داد مطمئن نیست.... با وجود این او میپذیرد که شروعکننده عمل X را انجام خواهد داد و بر این اساس بازی را ادامه میدهد».
اما این مثال به سختی فرض گرایش گزارهای پذیرش را موجه میکند. بنا بر گفته آلستون با توجه به تجربه بازیهای قبلی کاپیتان در برابر حریف، به نظر او «بسیار محتمل» است که حریف شیوه X را برگزیند. چرا نگوییم که او موجهاً (توجیهی با شدت و ضعف مشخصی) باور دارد که حریف استراتژی X را پی خواهد گرفت و در این باور خود تا درجهای موجه است؟ (درجه توجیه او متناسب با کفایت شواهد او است). آلستون میگوید کاپیتان «بیچون و چرا» باور ندارد که استراتژی تیم مقابل، X خواهد بود؛ چون «او درباره آن چه حریف انجام خواهد داد مطمئن نیست». اما ما خود را مقید نکردهایم که موقعیتها را تنها با باور متقن توصیف کنیم. گذشته از آن آلستون خود گفته است که نظر متعارف را میپذیرد و باور را امری مشکک میداند. از اینرو میتوان گرایش گزارهای کاپیتان را باور (البته با درجه خاصی) دانست، که همچنین با عدم اطمینان او درباره این که حریف شیوه X را پیش بگیرد سازگار است.
مثال دوم آلستون درباره شخصی است که برهانهای له و علیه اختیار آدمی را بررسی میکند. فرض کنید در طی این فرآیند به این نتیجه میرسد که «براهین نشان میدهند که پذیرش «اختیار آزادانه» از قوت بیشتری برخوردار است. اما آیا این بدین معنی است که من باور متقن دارم که ما دارای این سنخ اختیار هستیم؟» نه، چرا که براهین معارض، جایی برای شک باقی میگذارند. چنان که آلستون میگوید وضعیت معرفتی من به همان روشنی [وضعیت معرفتیام] در هنگام مواجهه با باورهایی چون «من اکنون مقابل یک رایانه نشستهام» یا «من در شمال نیویورک زندگی میکنم» نیست. «با این وجود میپذیرم که ما دارای اختیار آزادانه هستیم».
مثال آلستون تنها از این جهت بدواً پذیرفتنی به نظر میرسد که او این بار نیز مشکک بودن باور را در نظر نگرفته است و سوال خود را اینگونه مطرح کرده که آیا من به اراده آزادانه داشتن انسان، باور متقن دارم یا نه. اما از آن جا که پذیرفتهایم که نظر متعارف درباره مشکک بودن باور را اختیار کنیم، نیازی نیست که گرایش گزارهای شخص را «پذیرش» بدانیم. چرا نگوییم با توجه به قوت شواهد با درجه مشخصی از اطمینان به اختیار، باور داریم؛ چنان که آلستون نیز معتقد است که شواهد قویاً از اختیار پشتیبانی میکنند. این بار نیز حکم به این که به اختیار باور دارم با متفاوت بودن وضعیت معرفتی من درباره این که مقابل کامپیوتر نشستهام یا در نیویرک زندگی میکنم، سازگار است؛ چون شواهد من در وضعیتهای اخیر به نحو قابل توجهی متفاوت است.
ممکن است کسی اعتراض کند توانایی توصیف مجدد مثالهای پیشین با توسل به باور از این واقعیت ناشی میشود که در تمام این موارد شخص به نفع آن چه متعلَّق گرایش گزارهای اوست شواهدی دارد. ای بسا در مورادی که موقعیت معرفتی به گونهای است که نه خود گزاره را تقویت میکند و نه نقیض آن را، نتوان گرایش گزارهای معطوف به آن را باور دانست. اتفاقاً برخی فیلسوفان چنین موقعیتهایی را موید حقانیت مفهوم «پذیرش» دانستهاند. حال به این موارد (که توسط برتمن ارائه شدهاند) میپردازم. فرض کنید طی برنامهریزی یک روز کاریام، صرفاً برای سادگی برنامه ریزی و استدلال عملی معطوف به این برنامهریزی، مسلم میانگارم که در این روز باران نخواهد بارید. اما اگر قرار باشد که شرطبندیای را با مبلغ قابل توجهی درباره این که امروز باران نخواهد بارید قبول کنم، دیگر مسلم نخواهم انگاشت که امروز باران نخواهد بارید. برتمن میگوید آن چه مسلم میپندارم/میپذیرم وابسته به زمینه و سیاق است. «ای بسا در ساعات مختلف روز خود را در زمینهها و سیاقها متقاوتی بیابم و آن چه «میپذیرم»، متناسب با زمینه مورد نظر تغییر کند». برتمن در این جا به آموزهای متوسل میشود که آن را «ویژگی مستقل از زمینهای بودن باور» میخواند. «مستقل از زمینهای بودن» باور به این معنی است که یک شناسای معقول در یک زمان و در زمینه خاصی به p و در همان زمان و در زمینه دیگری به نقیض p باور نمیآورد». از آن جا که در مثال فوق گرایش گزارهای شناسا درباره «امروز باران میبارد» وابسته به زمینه است، پس نمیتواند این گزاره متعلَق باور او باشد.
اما این مثال این ادعای برتمن را مبرهن نمیکند که (علیرغم باور) پذیرش امری، در زمینهای معقول است و در زمینهای دیگر معقول نیست. قوت ظاهری این مثال از آن جا برمیآید که دو معنای متفاوت از «معقول» را معادل گرفته است. در زمینه برنامهریزی روزانه، معقول به معنی عملی آن [= بنا بر ملاحظات عملی معقول] به کار رفته است. از این رو میتوان گفت، به سبب نتایج عملی این پذیرش، عملاً معقول است که «پذیرفته» شود امروز باران نمیبارد. در زمینه شرطبندی، «معقولیت» به معنای معرفتی آن به کار رفته است؛ چون آن کسی پیروز است که طرف صادق را پیشبینی کرده باشد. در چنین زمینهای ای بسا پذیرفتن این که امروز باران نمیبارد، معرفتاً معقول نباشد. این ملاحظات نشان میدهد این ادعای برتمن نادرست است که معقولیت به زمینه وابسته است. بلکه آن چه به زمینه وابسته است، نوع معقولیت است. از این رو این مثال نشان نمیدهد که میباید گرایش گزارهای دیگری، پذیرش، برای توصیف این مثال [به سیاهه گرایشهای گزارهای] اضافه شود. باور نیز میتواند در در زمینهای عملاً معقول باشد و در زمینهای دیگر معرفتاً نامعقول. به نظر من این تدقیق نشان میدهد که دیگر مثالهای برتمن نیز هدف او را برنمیآورد. در ادامه تنها یکی دیگر از مثالهای او را، که برای نشان دادن تمایز باور و پذیرش ارائه شده است، بررسی میکنم.
فرض کنید که من در حال برنامهریزی درباره پروژه عمرانی عظیمی هستم و میباید تصمیم بگیرم که آیا پروژه را یکباره انجام دهم یا آن را به بخشهای کوچکتری تقسیم کنم. علاوه بر این فرض کنید که من مطمئن نیستم که پول کافی برای اجرای یکباره پروژه در اختیار داشته باشم. با توجه به این محدودیت، محتاطانه تصمیم میگیرم مسلم بپذیرم که هزینه کل پروژه از آن چه تخمین زده شده فراتر است. سپس بررسی میکنم که کدام یک از دو گزینه پیش گفته ارجح است. چنان که برتمن میگوید، اگر شرطبندیای درباره هزینه کل واقعی پروژه [که پس از پایان آن معین خواهد شد] به من پیشنهاد شود، چنان که آن کسی برنده باشد که حدساش درباره هزینه کل به واقع نزدیکتر باشد، رقم تخمینزدهشده را ترجیح خواهم داد. اما در این جا نیز، هماند مثال قبل، استدلال هدفاش را بر نمیآورد؛ چون که در زمینههای مختلف، از معناهای متفاوتی از «معقولیت» سود برده است. ممکن است در زمینه برنامهریزی برای پروژه پذیرش، رقمی بیش از هزینه تخمینی معقول باشد؛ ولی در زمینههای دیگر اتخاذ همین «پذیرش» معقول نباشد. اما این ملاحظات، ربطی به ویژگیهای ادعا شده در مورد « پذیرش» ندارد. زیرا این منزلت معرفتی گرایش یاد شده (هرچه باشد: باور یا پذیرش) نیست که با گذار از یک زمینه به زمینه دیگر تغیر میکند بلکه نوع « معقولیت» است که در طی این حرکت دگرگون میشود. از اینرو، چنان که پیش از این آمد، میتوان همین مثال را با توسل به گرایش گزارهای باور نیز توصیف کرد، باوری که در زمینهای عملاً معقول است ولی در زمینهای دیگر و به سبب ملاحظاتی دیگر، معرفتاً معقول نیست.
با توجه به ملاحظات پیشین، میتوان استدلال برتمن برای متمایز بودن مسلم انگاشتن/باور کردن (A) را اینگونه صورتبندی کرد:
۱) A در زمینه C۱ معقول است.
۲) A در زمینه C۲ معقول نیست.
۳) باور معقول مستقل از زمینه است. (شرط استقلال از زمینه)
۴) پس: Aباور.
اما چنان که آمد برهان نادرست است. زیرا کلمه «معقول»به دو معنای متفاوت در مقدمات ۱ و ۲ به کار رفته است. این معقولیت A نیست که هنگام عبور از (۱) به (۲) تغیر میکند بلکه نوع آن است. بنابراین گزارههای زیر سازگارند: در حالیکه A در زمینه C۱ عملاً معقول است، A در زمینه C۲ معرفتاً معقول نیست. از آنجا که « معقول» در مقدمات (۱) و (۲) به دو معنا به کار گرفته شده، اشتباه خواهد بود که گذار از یک زمینه به زمینه دیگر را به معنای تغییر منزلت معرفتی A بدانیم. بنابراین نتیجه میگیرم (حداقل تاجایی که به مثالهایی که آلستون ارائه کرده مربوط میشود) هیچ دلیل قانعکنندهای مبنی بر فرض گرایش گزارهای «پذیرش» ارائه نشده است. حال ببینیم که تمایز باور/ پذیرش چگونه بر فهم ما از ایمان دینی تاثیر میگذارد.
● یادداشت مترجم: حمید وحید دستجردی استاد فلسفه و رئیس پژوهشکده فلسفه تحلیلی در پژوهشگاه فیزیک نظری و ریاضیات (پژوهشگاه علوم بنیادی) است. از او تاکنون کتابها و مقالات متعددی در زمینههای مختلف فلسفه تحلیلی خصوصاً معرفتشناسی منتشر شده است. یکی از آخرین مقالات وی (که به زودی درThe Heythrope journal از انتشارات بلاکول چاپ میشود) به بررسی موضوعی در فلسفه دین میپردازد، که با توجه به موضوع تقریباً غیرفنی آن ترجمه آن میتواند برای خواننده ایرانی مفید باشد. در این مقاله وحید دیدگاه متنفذ آلستون درباره ایمان را بررسی خواهد کرد؛ دیدگاهی که طبق آن رکن شناختی ایمان دینی «پذیرش» است، نه «باور». او استدلال میکند که میتوان همه مواردی را که آلستون برای اثبات نظر خود بدانها متوسل میشود با مفهوم متعارف درجات باور [و بیتوسل به مفهوم پذیرش] کاملاً وصف کرد. همچنین روشن میسازد، که با فرض قبول قیودی که آلستون به آنها متعهد است، آن چه آلستون از پذیرش مراد میکند اگر همان باور نباشد، نوع خاصی از باور است.
حمیدوحید دستجردی
ترجمه:محسن زمانی
پینوشت:
۱-William Alston, ‘Belief, Acceptance and Religious Faith’, in Jordan and Howard-Synder (eds.), Faith, Freedom and Rationality, Rowman and Littlefield Publishers, ۱۹۹۶.
۲- مثلاً نگاه کنید به:
Jeff Jordan, Pascal’s Wager, Oxford: Clarendon Press, ۲۰۰۶.
۳- Leonard, J, Cohen, An Essay on Belief and Acceptance, Oxford: Clarendon Press, ۱۹۹۲.
۴-Bernard Williams, ‘Deciding to Believe’ in Problems of the Self, Cambridge: Cam¬bridge University Press, ۱۹۷۳.
۵- این که به سوی صدق نشانه رفتن را چگونه باید فهمید مناقشه آمیز است. من در این مقاله به آن پرداختهام:
Hamid Vahid, ‘Aiming at Truth: Doxastic Vs. Epistemic Goals’, Philosophical Studies ۱۳۱ (۲۰۰۶), ۳۰۳-۳۳۵.
۶-Alston, ‘Belief, Acceptance and Religious Faith’,
۷- Ibid.۱۰
۸- Ibid. ۱۱.
۹- Ibid.
۱۰-Michael Bratman, ‘Practical Reasoning and Acceptance in a Context’ in Faces of Intention, Cambridge: Cambridge University Press, ۱۹۹۹. Bratman, ‘Practical Reasoning’, ۲۹.
۱۱- Ibid., ۱۸.
۱۲ آنجا که برتمن میگوید به طور معقولی میتوانم بپذیرم که امروز باران نخواهد بارید، دلیلی معرفتی، برای دارا بودن چنین گرایش گزارهای نمیآورد. بلکه دلیل او عملی است (سادهسازی برنامهریزی و استدلال عملی مربوط به آن). از این رو مفهوم ذیمدخل معقولیت، معقولیت عملی است و نه معرفتی. اما در زمینهی شرطبندی مفهوم معرفتی درکار است. چون که صدق و کذب پیشگویی، طرف برنده را مشخص میکند. آیا کسی که توجیه معرفتی را امری وابسته به زمینه میداند، میتواند با توسل به این که در دو مثال برتمن استانداردهای متفاوت توجیه معرفتی در کار است از عهدهی تبیین این مثال برآید؟ به نظر بسیار بعید میرسد. نه برتمن اشارهای به زمینهگرایی کرده است و نه آلستون به این نظریه معتقد است. از آن گذشته وقتی کسی به نظریهی زمینهگرایی در باور متوسل میشود، منعی ندارد که مثال برتمن را با کاربست باور توصیف کند. [بدین صورت که] در زمینهی برنامهریزی، باور او را معقول (با توحه به استاندارد سهلگیرانه) و در زمینه شرط بندی نامعقول بداند (با توحه به استاندارد سختگیرانه)
۱۳- مثال دیگر برتمن دربارهی رانندهای است که در مسیر کوهستانی باریک و پر پیچ و خمی رانندگی میکند. او میگوید اگر چه معقول است راننده فرض کند خودرویی از طرف مقابل میآید، ممکن است فیالواقع باور نداشته باشد که چنین است. اما بسیار پذیرفتنی تر آن است که گفته شود راننده فرض میکند خودرویی از مقابل نخواهد آمد، نه این که میپذیرد چنین است.
۱۴- اکثراً باور دارند که ایمان مستلزم نوعی الزام است، یعنی عمل بر مبنای آنچه فرد باور دارد.
۱۶-Alstone, ‘ Belief, acceptance and Religious Faith’,۱۷.
۱۷- اگرچه علل تیپیکال باور evidential هستند، علل non evidential هم برای باور وجود دارد. این علل را ویلیام جیمز علل passional نامیده است. مثلاً عواطف، آرزوها و امیال می توانند تولید باور کنند. برای بررسی بیشتر درباره این موضوع می توان به منبع زیر رجوع کرد:
John Bishop, Believing by Faith, Oxford:
Clarendon Press, ۲۰۰۷ and also Jordan, Pascal’s Wager.
۱۸- See Vahid, ‘Aiming at Truth’ for an elaboration of this point.
۱۹- Alston, ‘Belief, Acceptance and Religious Faith’, ۱۸.
۲۰-Ibid., ۱۱.
۲۱- Ibid.
۲۲- Ibid., ۵.
۲۳- Cohen, An Essay on Belief and Acceptance, ۱۱.
۲۴- I owe this example to Raimo Tuomela, ‘Belief Versus Acceptance’, Philosophical Explorations
۲ (۲۰۰۰), ۱۲۲-۱۳۷.
۲۵ -William Alston, ‘Concepts of Epistemic Justification’ in Epistemic Justification, Ithaca:
Cornell University Press, ۱۹۸۹, ۹۴
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه روز معلم مجلس شورای اسلامی دولت رهبر انقلاب نیکا شاکرمی دولت سیزدهم مجلس بابک زنجانی شهید مطهری
آتش سوزی تهران پلیس زلزله قوه قضاییه پلیس راهور شهرداری تهران سیل آموزش و پرورش سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار خودرو بازار خودرو دلار بانک مرکزی ایران خودرو سایپا کارگران تورم حقوق بازنشستگان
سریال نمایشگاه کتاب فیلم سینمایی عفاف و حجاب تلویزیون جواد عزتی مسعود اسکویی سینما رضا عطاران سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
مکزیک
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس اوکراین نوار غزه انگلیس نتانیاهو یمن افغانستان ایالات متحده آمریکا
پرسپولیس استقلال فوتبال سپاهان تراکتور علی خطیر لیگ برتر ایران لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید باشگاه استقلال بایرن مونیخ لیگ برتر
هوش مصنوعی تلفن همراه اپل اینستاگرام گوگل همراه اول فرودگاه واکسن تبلیغات ناسا پهپاد
سرطان کبد چرب فشار خون بیمه کاهش وزن بیماری قلبی دیابت مسمومیت داروخانه