چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

تعامل سازنده


تعامل سازنده

با گذشت نزدیك به دو دهه از فروپاشی شوروی, جهان همچنان دوران گذار از نظام دو قطبی به نظامی نوین را سپری می كند در این میان آنچه كه قابل توجه است كنش كشورهای قدرتمند جهان در این شرایط است كه با اتخاذ سیاست های دقیق و جهت دار در صدد جایگزینی نظام مطلوب خود و تثبیت آن هستند

با گذشت نزدیك به دو دهه از فروپاشی شوروی، جهان همچنان دوران گذار از نظام دو قطبی به نظامی نوین را سپری می كند. در این میان آنچه كه قابل توجه است كنش كشورهای قدرتمند جهان در این شرایط است كه با اتخاذ سیاست های دقیق و جهت دار در صدد جایگزینی نظام مطلوب خود و تثبیت آن هستند. آمریكا درصدد ایجاد نظام تك قطبی به رهبریت خود و اروپا به دنبال ایجاد توازن قوا میان اروپا و آمریكا و كسب جایگاهی مناسب و تأثیرگذار در نظام نوین و كشورهایی همچون چین، شوروی نیز درصدد ایجاد نظامی چندقطبی برای حضور مؤثر خود هستند. در چنین شرایطی ما نیز نباید صحنه را رها كرده و منتظر پایان این دوران باشیم. اتخاذ سیاستی فعال، پویا، جهت دار كه براساس شناخت دقیق معادلات سیاسی و نه براساس باورهای غلط از جایگاهی ذهنی شكل گرفته باشد، ضرورت اولیه ورود به این عرصه است. ما باید دیپلماسی خود را به شكلی طراحی كنیم كه علاوه بر تقابل با ایجاد نظام تك قطبی به ایده ایجاد نظام چند قطبی كمك نماید.

اتخاذ چنین سیاستی نیازمند داشتن دكترینی مناسب برای جهت دار كردن تحركات دیپلماسی است. این دكترین باید فراتر از سیاست تنش زدایی باشد كه جمهوری اسلامی ایران طی ربع قرن گذشته اساس سیاست خارجی اش را بر آن استوار ساخته است. در شرایط فعلی جهان، اگر سیاست تعامل سازنده را برای چنین نگاهی برگزینیم می توان براساس آن راهكارهای نوین سیاست خارجی را در سطح منطقه و بین الملل دنبال كرد.

در سطح منطقه ای كه شامل خاورمیانه و همسایگان می گردد، باید تعامل شرایط ویژه خود و در سطح فرامنطقه ای یا بین المللی ویژگی های خاص خود را داشته باشد اما در هر دو شكل شناخت دقیق معادلات سیاسی و تصمیم گیری مدبرانه براساس واقعیت های موجود نه باورهای غلط، نقش اساسی دارد. به عنوان مثال نمی توان به صرف آشنایی با چاقو، جراحی را برای طبیب و قصاب كه هر دو با چاقو سروكار دارند یكسان تصور نمود. بلكه برای جراحی نیاز به طبیب آن هم باتجربه و حاذق است. در سیاست خارجی هم مهمترین موضوع در پیگیری و به ثمر رسیدن یك دكترین، نیروی متخصص، با تجربه و دلسوز است كه اعتقاد به نظام به عنوان انگیزه اصلی وی، محرك تأثیرگذار باشد.

شخصی كه در اوج یك بحران كه افق ها از ابهام و غبار تا حدودی پاك شده و نتیجه مشهود است نمی تواند پیش بینی نتیجه را بنماید قطعاً با قرار گرفتن در یك پست سیاسی نمی تواند این ضعف اساسی را برطرف نماید و در اوج بحران، مبهم بودن افق، مرجع اتخاذ تصمیمات مطلوب باشد.

بنابراین در شرایط گذار و حساس كنونی داشتن دكترین به عنوان میزان الحركت یك ضرورت و ضرورت اساسی تر بهره گیری از نیروهای توانمند است كه اگر ما بهترین راهكارها را داشته باشیم اما قدرت اجرایی مناسبی نداشته باشیم هیچ گونه موفقیتی حاصل نخواهد شد. البته اعتقاد به سیاست های اجرایی دولت از سوی مجریان یك ضرورت اساسی و غیرقابل كتمان است. برمی گردیم به اصل مطلب كه اتخاذ سیاست های مناسب برای دو سطح منطقه ای و بین المللی در قالب دكترین تعامل سازنده است. در سطح منطقه ای محوریت قرار دادن رشد و بیداری اسلامی است. زیرا علاوه بر اینكه اكثر كشورهای منطقه اسلامی بوده و تحت تأثیر انقلاب اسلامی شاهد دگرگونی های خواسته یا ناخواسته ای در همه شئون خود بوده اند، عملكرد نامناسب و ظالمانه سیاست خارجی آمریكا در منطقه نیز به آن دامن زده است.گسترش این بیداری با وجود برخوردهای خشن غرب با آن تا آنجا تثبیت شده است كه غرب مجبور به پذیرش معنا و مفهوم جدیدی، مستقل از مناطق جغرافیایی برای این موضوع شده و به علت گسترش سطح مبارزات در طول جغرافیای كشور های اسلامی آن را «هلال بحران» نام نهاده است.

این حركت فراگیر می تواند مهمترین پشتوانه دكترین تعامل سازنده ای باشد كه جمهوری اسلامی ایران درصدد پیگیری آن است، مشروط بر این كه با توجه به حساسیت و ظرافت آن حقیقتاً براساس تعامل و در چارچوب تدبیر دنبال شود.از طرفی تلاش غرب خصوصاً آمریكا برای ایجاد خاورمیانه بزرگ و پرداخت هزینه های سنگین و كمرشكن در این راه بیانگر اهمیت موضوع است. بهره گیری به موقع ما از تحولات كه بسیار سریع و صریح است می تواند گام های ما را در رسیدن به اهداف این دكترین یاری نماید.

بر این نكته مجددا ً تأكید می نماییم كه برای نظام هایی كه از سیاست خارجی فعال و پویایی برخوردارند، تدوین دكترین عملیاتی در حوزه سیاست خارجی یك ضرورت غیرقابل انكار است. حال این كه به دلایل عدیده و مشكلاتی كه بر سر راه نظام جمهوری اسلامی ایران بوجود آورده اند، ما نتوانسته ایم چنین دكترینی را عملیاتی نماییم دلیل بر عدم ضرورت نیست. هر چند كه باید بر این نكته هم تأكید كرد كه در طول ربع قرن گذشته براساس چارچوب مندرج در قانون اساسی و ضرورت های آنی و بعضاً سیاست هایی غیرزنجیره ای و مرتبط، توانسته ایم در حوزه سیاست خارجی براساس همان پویایی و تحرك، منشأ اثر باشیم و زمینه هایی برای افزایش توان چانه زنی در منطقه و سطح بین المللی را فراهم سازیم. به طوری كه امروزه بهترین ابزار در سیاست های منطقه ای و بین المللی به حساب می آیند.

رویكرد نوین سیاست خارجی ما با توجه به شرایط جهانی و منطقه ای و جایگاه نظام اسلامی به عنوان یك بازیگر قدرتمند منطقه ای باید تعاملی باشد تا بتواند در مقام مدعی بهتر به ایفای نقش بپردازد.ویژگی مهمی كه امروز كشور ما به عنوان یك ابزار قوی در شرایط فعلی دارد و می تواند در كنار تدبیر و انگیزه مورد بهره برداری قرار گیرد، انسجام سیاسی داخلی است كه نقش بسیار مهمی در برخورد متقدرانه و در صحنه سیاست خارجی كشور ایفا می كند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید