یکشنبه, ۱۷ تیر, ۱۴۰۳ / 7 July, 2024
داستان حضرت نوح ( ع )
روزی ، روزگاری در گوشه ای از دنیا مردمی زندگی می کردند که خدا را فراموش کرده بودند و بت پرستی می کردند در آن زمان تنها یک نفر بود که خدا را از یاد نبرده بود و خدا را عبادت می کرد . او نوح پیامبر بود . خدا به او فرمان داد که مردم را راهنمایی کند . نوح به میان مردم رفت و به آنها گفت : من از طرف خدا دعوت شده ام که شما را به پرستش خدای یگانه هدایت نمایم . آدم های پر زور و پول دار که از بت پرستی مردم « کسب درآمد » داشتند ، دلشان نمی خواست که مردم خداپرست شوند . به همین دلیل به مردم گفتند که نوح دروغ می گوید . اما نوح دست بردار نبود . کم کم حرفهای نوح در دل بعضی از مردم فقیر اثر کرد و به او ایمان آوردند . برخی از مردم پیش نوح رفتند و گفتند : تو چطور پیامبری هستی که فقط آدم های فقیر و بدبخت
پیرو تو هستند ؟ نوح گفت : خوبی و بدی آدم ها به
پول نیست . همه برای ما عزیز هستند اما آن مردم به حرفهای او توجهی نداشتند و انگشت در گوشهایشان فرو می کردند تا حرف او را نشنوند . تا اینکه روزی از روزها پیش او رفتند و گفتند : دیگر از دست تو خسته شده ایم . تو سالهاست ما را از عذاب خدای خودت می ترسانی . اگر راست می گویی ، از خدای خود بخواه تا عذابش را برای بت پرستان بفرستد . نوح هم چون از دست آنها خسته شده بود ، دست به آسمان برد و از خدا خواست برای آنها عذاب بفرستد . خدا خواسته ی نوح را قبول کرد و از او خواست . تا کشتی خیلی بزرگ بسازد و منتظر فرمان خدا باشد . نوح شروع به ساختن کشتی کرد . هر روز بت پرستان او را مسخره می کردند . اما نوح به حرف آنها توجهی نداشت ، وقتی کشتی آماده شد خدا به نوح فرمان داد : ای نوح به خانواده و یارانت بگو تا سوار بر کشتی شوند و از هر حیوان و پرنده یک جفت انتخاب کن و به کشتی ببر . ناگهان ابرهای سیاه آسمان را پر کرد ، همه سوار بر کشتی شدند ، اما یکی از پسران نوح نافرمانی کرد و سوار نشد ، باران تندی شروع به باریدن کرد . در مدت کمی آب به بالا آمد و همه جا را گرفت ، بت پرستان و پسر نوح از کوه ها بالا رفتند تا آب به آنها نرسد اما آنقدر باران بارید که حتی کوهها هم زیر آب رفتند و به این ترتیب نوح و یارانش نجات یافتند و بت پرستان به همراه پسر نوح غرق شدند . بعد از چهل شبانه روز کشتی نوح در بالای کوه « جودی » روی زمین قرار گرفت . نوح و همراهانش زندگی را از نو آغاز کردند و به کشت و زار و کشاورزی پرداختند .
مسعود پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری انتخابات پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری 1403 ایران انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ انتخابات 1403 دولت چهاردهم رئیس جمهور
قتل تهران شهرداری تهران هواشناسی سرقت آلودگی هوا پلیس راهور پلیس سازمان هواشناسی سلامت آموزش و پرورش محیط زیست
روسیه خودرو بانک مرکزی قیمت دلار قیمت طلا بورس قیمت خودرو حقوق بازنشستگان دلار دولت سیزدهم واردات خودرو بازار خودرو
ماه محرم سینمای ایران سریال رامبد جوان هنرمندان تلویزیون الناز شاکردوست بازیگر سینما
کنکور ۱۴۰۳
رژیم صهیونیستی آمریکا غزه جنگ غزه جو بایدن فلسطین انگلیس چین دونالد ترامپ حماس ولادیمیر پوتین حزب الله لبنان
فوتبال یورو 2024 استقلال پرسپولیس باشگاه پرسپولیس تیم ملی آلمان تیم ملی اسپانیا علیرضا بیرانوند ترکیه لیگ برتر کریستیانو رونالدو خوان کارلوس گاریدو
هوش مصنوعی سرطان فناوری سامسونگ ناسا نخبگان ایلان ماسک امنیت سایبری آیفون
کاهش وزن دیابت فشار خون