دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
اعتراض بزرگ
اولین جرقههای جنبش دانشجویی در دوگانگی رفتاری دیکتاتوری رضاشاه بروز پیدا کرد. دیکتاتوری رضاشاه، برخلاف تحرکات نوسازانه و بروز گرایشات ناسیونال ـــ شوونیستی او بسیار بارز بود؛ وابستگی به غرب و نابرابریهای موجود در جامعه، زمینهساز بخشی از نارضایتیهای دانشجویان بود. در دل زمان است که زندگی آدمی جریان دارد؛ در قلمرو زمان است که رویدادها یا شیوه اندیشیدن، که در مجموع تاریخ جهان را میسازند به دنبال هم میآیند و در خلال زمان است که انسان تاریخ را مینویسد. از همین رو مکانی که در آن نگاه میکنیم و در آن بررسی میکنیم، از نظر فلسفی با مکانی که در آن میبینیم بسیار متفاوت است؛ مکانی که در آن میبینیم، همیشه مکان بازنمایی شهره در زمانی دیگر است. لوسین فِور، Fevre Lucienمورخ فرانسوی، معتقد است: «تاریخ واقعی، علم رویدادهای تاریخ نیست، بلکه دانش شناخت آدمی است در دل زمان و زمان در عین تداوم، پیوسته دچار تغییر و تحول است.»(۱) در چنین دیدگاهی تاریخ را در یک زمان تاریخی به تصویر میکشیم که دارای عناصر و گشتاورهای معینی است و با دقایق تاریخی زمانی که در ارتباط با آن بحث میکنیم در تفاوت هویتی قرار دارد. رویدادهای تاریخی نه تنها در طول زمان، بلکه، در گستره مکان نیز به وقوع میپیوندند. وقایع تاریخی در ارتباط با افراد، مانند رویدادهای کند و بیشتاب تاریخ گروههای انسانی، با دو محور مختصات جداییناپذیر در گذشته نگاشته میشوند: محور مختصات زمان و محور مختصات مکان یا فضا و محیط جغرافیایی.(۲) از همین رو باید در مباحث تاریخی، در مورد موضوعهای گوناگون به «زمان و فضای تاریخی» توجه کرد. این معنا، جز بدیهیات یقینی (Opodictic)، مطالعه تاریخی است که از همان آغاز دستاندرکار تاریخ را ملزم میکند که محل حدوث واقعهها را تعیین و هویت مکانهای تاریخی را مشخص کند و حتی محدوده رویدادها و تأثیرات (Impacts) به دست آمده را به دقت مورد بررسی قرار دهد. در این مقاله، اگر چه به هیچ وجه فرصت بررسی دقیق و همهجانبه این مهم فراهم نیست و نگارنده نیز هیچ ادعایی در زمینه تاریخ و تاریخنگاری ندارد، اما بر آن است تا سر حد امکان و حوصله بحث حاضر در ارتباط با موضوع، یعنی «تاریخ جنبش دانشجویی در ایران»، این بدیهیات را به فراموشی نسپارد. پدیده جنبش دانشجویی در بستر تعاملات موجود میان جغرافیای ذهنی و عینی دانشگاه، با مسائل جامعه و تغییر و تحولات موجود در آن شکل میگیرد و از هویتی سازنده برخوردار است. موفقیت دولتهای نوخاسته و مدرن در اجرای برنامه نوسازی تا حد زیادی به نحوه پیشرفت سیستم دانشگاهی در آن کشورها پیوند خورده است. از همین رو، دانشگاه را نیز همانند پرچم، سرود ملی، ارتش، و... جزیی از حاکمیت یک کشور و نشانه نوبودن به شمار میآورند. فضای تاریخی جنش دانشجویی در جغرافیای دانشگاه شکل میگیرد؛ و زمان تاریخی آن صرفنظر از تغییرات و تحولات موجود در سطوح خُرد به شکلگیری تفکرات دانشگاهی پسا مدرسگرایی باز میگردد. نفی مبانی «اسکولاتیک» و رویکرد به اندیشههای نو در عصر روشنگری و پس از آن، محیطی را فراهم آورده است به نام دانشگاه. در دانشگاه هدف، جستوجوی معرفت در فضای اومانیستی است؛ این فضا از کلام دوری میجوید و به بازآفرینی معرفت در پرتو عقل بشری و تکیه بر آن در راه حل مسائل تأکید دارد. طبیعت و سروش گوناگون آن و ماوراء طبیعت و سپهر عرفان آن در ظرفیت «فهم و ادارک خرد و معرفت انسانی» شکل میگیرد و درک این فضا، و زمان تاریخی تاثیر آن، از ضرورتهای درک عمیق و همه جانبه تحرکات حاصل در چنین فضایی است. امروزه، بررسی جایگاه رفیع دانشگاه در تغییر و تحولات جوامع مختلف، یکی از موضوعات بسیار مهم در مطالعات سیاسی ـــ اجتماعی است. جنبش دانشجویی در زیستبوم (Ecology) دانشگاه حیات مییابد و در بستر تعاملات اجتماعی در فضای گفتمانی معرفت شناختانه خود، واجد مختصات سیاسی و براساس همین معنا، در کنار «پدیده روشنفکری» و در کنش متقابل با «نخبگان حکومتی» قرار میگیرد. بررسی تاریخ جنبش دانشجویی در ایران نیز، از چنین دیدگاهی متأثر است؛ برای بررسی آن در دهلیزهای هزار توی تاریخ میبایست به دنبال بازیافت «فضای تاریخی» حدوث و حصول آن رفت و حرکت این جنبش را در این «فضای تاریخی» در «زمانهای تاریخی» گوناگون بازیافت و تعریف کرد.
ایران و تاسیس دانشگاه
دانشگاه تهران در چارچوب سیاستهای توسعه و نوسازی رضاشاه در سال ۱۳۱۳ ش، تاسیس شد. رضاشاه در این دوران، نوسازی در حوزههای اقتصادی و فرهنگی و اداری را در قالب شبه مدرنیسم اروپایی و نفی سنتها و عدم نقد فرهنگ سنتی جامعه آغاز کرد و به طور همزمان با ایجاد نوعی دیکتاتوری به سرکوب نیروهای سیاسی و تضعیف نهادهای دموکراتیک نظیر پارلمان، احزاب و مطبوعات مستقل پرداخت.(۳) اقدام رضاشاه در بستر تغییر و تحولات پروژهگونهای رخ داد که تاسیسی محسوب میشد نه تکوینی؛ و اضافه بر اینها دارای درونمایههایی بازدارنده در ارتباط با انسداد سیر تکوینی حرکت انقلابی ملت ایران در به فعلیت رساندن شعارهای آزادیطلبانه و استقلال خواهانه مشروطه، بود؛ لذا، تلاشی در جهت ایجاد ساختاری مدرن در جامعهای سنتی و به هدف نمایش مدرنگرایی صورت گرفت؛ که تنها ظواهر مدرنیسم را هدف قرار داده بود و در تعارض با مدرنیته قرار میگرفت. از این رو چالش موجود و کلاسیک پان اسلامیسم و پایان ایرانیسم را با مقوله دیگری به نام «پان مدرنیسم» پیوند زد. مخبرالسلطنه هدایت، در هنگام گذاشتن نخستین سنگ بنای دانشگاه تهران با اشاره به ساختمان راهآهن که در زمان صدارت خودش صورت گرفته بود، چنین گفت: «چند سال قبل، ذات مقدس شاهانه کلنگی بر زمین زدند که اوضاع جسمی مردم این مرز و بوم را اصلاح نمود و امروز به بنای موسسهای شروع میفرمایند که عقل و روح مردم این مملکت را اصلاح مینماید.»(۴) این در حالی بود که جمله نخست از این فراز از سخن او با کاربرد «ذات مقدس شاهانه» یادآور ادبیات سنتی مدرسگرایانه بود و نشان میداد ایران بدون گذر از مدرنیته، خواهان مدرنیسم است؛ جسدی بیروح که باید در دستگاه غیرطبیعی وابستگی به اجانب نگهداری شود. از همین رو، رضاشاه و تفکر رضاشاهی حاکم در عصر پهلوی، برخلاف اقدامهایی که برای گسترش آموزشهای جدید در ایران و سازماندهی دانشکدههای پراکنده و تاسیس دانشگاه تهران کرد، همواره نگران این موضوع بود که دانشجویان به افکار آزادیخواهانه روی آورند. وی انتظار داشت دانشجویان از تمدن غرب، تنها آموزشهای صنعتی و آداب فرنگی را یاد بگیرند.
اولین جرقهها
اولین جرقههای جنبش دانشجویی در دوگانگی رفتاری دیکتاتوری رضاشاه بروز پیدا کرد. دیکتاتوری رضاشاه، برخلاف تحرکات نوسازانه و بروز گرایشات ناسیونال ـــ شوونیستی او بسیار بارز بود؛ وابستگی به غرب و نابرابریهای موجود در جامعه، زمینهساز بخشی از نارضایتیهای دانشجویان بود. در سال ۱۳۰۹ قبل از تشکیل دانشگاه تهران، دانشجویان ایرانی مقیم اروپا، با تشکیل کنگرهای در کلن، خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی و ایجاد جمهوری شدند و رضاشاه را «آلت دست امپریالیسم انگلیس» خواندند. سال بعد، گروهی از دانشجویان مقیم مونیخ که با اعضای باقیمانده فرقه کمونیست ایران همکاری نزدیک داشتند، نشریه جدیدی به نام «پیکار» منتشر کردند؛ اما کوشش رضاشاه برای ممانعت انتشار آن توسط دولت آلمان به ثمر نشست. رضاشاه به مجلس فرمان داد تا قانونی برای حفظ امنیت ملی(!) تصویب کنند. براساس این قانون سازمانهایی که «پادشاهی مشروطه» را به خطر میانداختند، یا «مرام اشتراکی» را تبلیغ میکردند، به ده سال زندان محکوم میشدند. در سالهای ۱۳۱۳ و ۱۳۱۵، اعتصابهایی توسط دانشجویان پزشکی و تربیت معلم صورت گرفت. در سال ۱۳۱۶ دانشجویان دانشکده حقوق در اعتراض به هزینههای بیهوده برای آماده کردن دانشگاه جهت بازدید ولیعهد در کلاسها حاضر نشدند. آنها شکایت داشتند که وقتی اکثر روستاها، فاقد امکانات آموزشی هستند، چرا بیش از ۰۰۰/۱۲۰ ریال برای خرید ادکلن، جهت معطر کردن سالنهای دانشگاه هزینه شده است؟ در همان سال بیست فارغالتحصیل دانشگاه که بیشتر آنها در حال گذراندن خدمت سربازی بودند، به جرم پشتیبانی از فاشیسم و توطئه برای قتل شاه بازداشت شدند و رهبر گروهـــ دانشجوی ۲۶ ساله رشته حقوق و دارای درجه ستوان دومی ـــ به طور پنهانی اعدام شد.(۵) در این فضای تاریخی، زمانه تاریخی، متبلورساز گرایشهای مارکسیستی متاثر از پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ م است؛ در چنین بافتی، گروهی با گرایشهای مارکسیستی و به صورت مخفی، حول محور مجله «دنیا» که توسط دکتر تقی ارانی منتشر میشد، گرد آمدند. دکتر ارانی، گروهی را سازمان داد که پس از دستگیری، به گروه ۵۳ نفر مشهور شد. اعضای این گروه به طور عمده از دانشجویان و استادان دانشگاه تهران بودند. از دیدگاه این گروه، دولت رضاشاه یک دولت بورژوازی وابسته به اردوگاه سرمایهداری، به ویژه انگلستان بود. از این رو تلاش برای برداشتن چنین سیستمی یکی از اهداف آنان به شمار میرفت.(۶)گروه ۵۳ نفر با گرایشهای انقلابی و تحت تاثیر حزب توده ایران و حزب کمونیست آلمان در اردیبهشت ۱۳۱۶ به اتهام تشکیل سازمان مخفی، انتشار بیانیه ماه مه «روز کارگر»، سازماندهی اعتصابهای دانشکده فنی و کارخانه نساجی اصفهان و ترجمه کتابهایی مانند «کاپیتال مارکس» و «مانیفیست کمونیست» دستگیر و به مجازات مالی محکوم شدند. جنبش دانشجویی در این دوره، فاقد الگوی معین و محصول فعالیتهای پراکنده دانشجویی است. تازه تاسیس بودن دانشگاه و بافت جمعیتی محصول حضور طبقات بالای جامعه در دانشگاه تهران، از عوامل بیشکلی جنبش دانشجویی در این زمان (۱۳۱۳ تا شهریور ۱۳۲۰) به حساب میآیند.
دوران شکلگیری جنبش دانشجویی
سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۳، سالهای پر فراز و نشیب تاریخ جهان را رقم میزنند و ایران چه در سطح ملّی و چه در سطوح فراملی و فروملی از این فراز و نشیبها تاثیر میپذیرد. از منظر فروملی، شکاف طبقاتی میان فقرا و ثروتمندان در این دوران کاملاً واضح بود. فقر و گرفتاری تودههای مردم تشدید و ثروتمند شدن تجار و زمینداران، کیان اجتماع را تهدید میکرد. هر یک از دولتهای اشغالگر با استفاده از ابزارهای مختلف در پی بسط و تعمیق حوزه نفوذ و سلطه خود بودند. رضاشاه رفته بود، ولی طبقه حاکمه به جا مانده. دستخوش هیچگونه تغییری نشد؛ تنها تغییر این بود که شاه جوان کمتجربه و فاقد ویژگیهای شخصیتی پدر قدرتمند خود سر کار آمد و قدرت انباشته شده در دست رضاخان، در بین شبهنهادهای موجود تقسیم شد.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب رافائل گروسی مجلس شورای اسلامی حج انتخابات دولت شورای نگهبان حجاب دولت سیزدهم حسین امیرعبداللهیان رسانه
تهران هواشناسی شهرداری تهران فضای مجازی وزارت بهداشت قتل آموزش و پرورش سلامت شهرداری سازمان هواشناسی باران پلیس
ایران خودرو قیمت دلار قیمت طلا بانک مرکزی خودرو قیمت خودرو بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان مسکن قیمت تورم
تئاتر محمدعلی علومی سریال تلویزیون نمایشگاه کتاب مهناز افشار دفاع مقدس سینمای ایران صدا و سیما مسعود اسکویی سینما کتاب
مغز دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه روسیه اوکراین طالبان طوفان الاقصی نتانیاهو
فوتبال استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران نساجی بازی رئال مادرید بارسلونا جواد نکونام پرسپولیس سپاهان باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی اینترنت فناوری اپل مایکروسافت سامسونگ آیفون باتری گوگل ناسا ویندوز ماهواره
رژیم غذایی مواد غذایی پزشک چای زیبایی ویتامین بیمه کاهش وزن آلرژی افسردگی