پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

انقلاب در سه حركت


انقلاب اسلامی بر سه شعار استوار بود استقلال, آزادی, حكومت جمهوری اسلامی

شعار استقلال پاسخی بود به بیش از یكصد سال رابطه نابرابر و استعماری با قدرت های بزرگ غربی كه در ربع قرن متاخر آن با ایالات متحده جایگزین شده بود و قانون كاپیتولاسیون پیشانی آن بود. شعار آزادی مبارزه روشنفكرانه چهره ها، سازمان ها و گروه های مخالف سلطنت و استبداد فردی را نمایندگی می كرد و در عین حال تبیینی از رابطه نظام انقلابی با شهروندان خود ارائه می داد. شعار سوم روشنگر شكل و ماهیت حكومت بود. در آن زمان هر وقت نامی از جمهوری و حكومت اسلامی به میان می آمد بی درنگ تنها مصداق تاریخی آن حكومت عدل علی(ع) مثال زده می شد تا یادآور الگویی از حكومت باشد كه خواست قلبی هر مسلمان شیعی است. انقلاب اما به حال خود رها نشد و فرصت نیافت تا از فردای پیروزی، شعارها و آرمان های خود را عملی كند و در همان ماه ها و سال های نخست درگیر در پروژه هایی چون فرونشاندن حركت های واگرایانه و جنگ شد تا شعار استقلال محك خورد. اگر چه انقلاب این آزمون ها را با موفقیت پشت سر گذاشت لیكن قرائت اقتصادی از شعار استقلال در قالب خودكفایی بسیاری از شئون زندگی را در برگرفت؛ از سوراخ كردن سوزن خیاطی و خودكفایی در تولید محصولات كشاورزی و دامی گرفته تا پیشرفته ترین فناوری های روز دنیا از جمله فناوری هسته ای كه امروز چالش اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. این دوران كمابیش یك دهه تا آغاز ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی ادامه یافت. رفسنجانی اگر چه كوشید در برخی سیاست های جمهوری اسلامی تعدیل هایی به عمل آورد اما دوران او از بازخوانی شعار استقلال و به ویژه بعد اقتصادی آن فراتر نرفت. بنابراین نمی توان دوران او را عصری جداگانه در تحقق شعارهای انقلاب دانست. حركت دوم انقلاب با پیروزی محمد خاتمی در دوم خرداد ۷۶ و شكل گیری جنبش اصلاحات آغاز شد تا شعار دوم انقلاب «آزادی»را تحقق بخشد. در دوران ۸ ساله ریاست جمهوری خاتمی توجه به جمهوریت نظام در اولویت قرار داشت و عمده كشمكش های سیاسی این دوران حول توسعه سیاسی شكل گرفت. در این دوران آزادی های اجتماعی،گسترش خیره كننده ای یافت و مطالبات سیاسی اهمیت پیدا كرد اما هرچه به مطالبات سیاسی افزوده می شد از میزان عرضه كاسته شد تا اینكه در این سطح تفاوت چندانی میان آزادی در آغاز و پایان اصلاحات به چشم نمی خورد.وقوع قتل های زنجیره ای، حوادث كوی دانشگاه تهران، ترور حجاریان، توقیف مطبوعات و برگزاری چند انتخابات پرتنش، باز نمود تلاش برای پیاده كردن اصل دوم انقلاب بود. دورانی كه در آینده بهتر می توان شكست ها و كامیابی هایش را ارزیابی كرد.

جمهوری اسلامی در سال های پایانی دهه سوم عمر خود به بازخوانی دیگری دست زده است. نظام در رجعت سوم به اصول انقلابی اش با شعار عدالت طلبی و ایجاد دولت اسلامی به میدان آمده است تا با تأكید بر اسلامیت به باز پیرایی و پالایش خود از آنچه در این سال ها به فقر، فساد و تبعیض دامن زده بپردازد. پیروزی محمود احمدی نژاد در سوم تیر ۸۴ آغاز حركت سوم و رویكرد به شعار سوم انقلاب بود تا شعارهای سه گانه آن با گذشت نزدیك به سه دهه از شروع این حركت مجال تحقق بیابد. جمهوری اسلامی دیگر نهالی نیست كه از همه سو در معرض تندباد حوادث قرار داشت. گذشت ۲۷ سال از عمر انقلاب آن را به درختی تبدیل كرده كه همه میوه هایش را به بار گذاشته است و نمی توان گفت فرصتی نداشته تا شعارها و آرمان هایش را عملی كند. در سه دهه گذشته سه نسل از رهبران و مسئولان جمهوری اسلامی فرصت یافته اند تا سرنوشت كشور را به دست گیرند. نسل اول كسانی بودند كه با بنیانگذار جمهوری اسلامی آمدند و دوران آنها تا سال ۷۶ یعنی نزدیك به دو دهه طول كشید. عمر نسل دوم كه پرچم اصلاحات و جمهوریت نظام را بر دوش می كشید، به بیش از هشت سال قد نداد و اینك زمان نسل سوم فرا رسیده است كه نماینده آن محمود احمدی نژاد در انتخابات اخیر رویارویی با نسل اول به رهبری هاشمی رفسنجانی را به سود خود پایان داد. رقابت این دو نسل در واقع رقابت دو نوع سازماندهی تشكیلاتی بود. یكی سازماندهی متكثر و متنوع كه همه نامداران را به دور خود گرد آورده بود ولی بهره ای از كار تشكیلاتی نداشت و دیگری كه هیچ گونه تشكلی حتی آبادگران كه همزاد او بودند از وی حمایتی به عمل نیاورد ولی از انسجام و توان سازماندهی فوق العاده ای برخوردار بود و در بی صورتی اش صورتی پدید آورد كه توانست بیش از ۱۷ میلیون رأی را نصیب خود كند. شكست جنبش اصلاحات در انتخابات اخیر و همین طور شكست هاشمی رفسنجانی كهنه كار در برابر احمدی نژاد جوان به خاطر همین فقدان انسجام و تشكیلات در عین برخورداری از تشكل بود و متقابلاً پیروزی احمدی نژاد مرهون سازماندهی قوی در عین بی بهره بودن از تشكیلات ظاهری یا به عبارتی خلوص تشكیلاتی بود. باید دید كه حركت سوم انقلاب چگونه در میانه دشواری های پیش رو راه خود را می گشاید و آیا این انسجام تشكیلاتی می تواند در انتخابات های آتی پیروزی اصولگرایان را تكرار كند یا این حركت به سرنوشت سلف خود دوم خرداد دچار می شود. چهار سال آینده و یا هشت سال برای انتظار در دنیای سیاست زمان زیادی نیست.

مهران كرمی