جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
قاره سبز به تعامل با ایران می اندیشد
![قاره سبز به تعامل با ایران می اندیشد](/web/imgs/16/119/xpdf11.jpeg)
به نظر می رسد ترمیم وجهه جهانی ایران و بهبود روابط ایران با دنیا چندان مورد رضایت جناح افراطی حاکم در برخی کشورهای عربی خاورمیانه و جنوب خلیج فارس نیست
دولت یازدهم ناخواسته وارث سیاست خارجی ۳۵ سال اخیر ایران و به خصوص سیاست خارجی هشت ساله دولتهای نهم و دهم است. سیاست خارجی منطقهیی و بینالمللی هیچ دولتی، از جمله دولت آقای حسن روحانی نمیتواند از زیر بار آثار و تبعات عملکرد پیشینیان خود شانه خالی کند. واقعیت این است که در چهار سال نخست دولت آقای محمود احمدینژاد، دولت وی سیاست و رویکرد تنشآفرینی و رویاروییطلبی با کشورهای منطقه و جامعه بینالمللی را در پیش گرفت، اساسا وقعی به تعامل و مذاکره با کشورها و سازمانهای تاثیرگذار در سیاست و مناسبات خارجی ایران نگذاشت.
از این رو بود که در آن دوره، تعاملات و گفتوگوهای منظم و تاثیرگذار ایران با اتحادیه اروپا به کلی تعطیل شد و مناسبات با بیشتر کشورهای غربی یا تاثیرگذار در تصمیمات جامعه جهانی به حداقل ممکن کاهش یافت. در دکترین دوره نخست دولت آقای احمدینژاد، از یک سو، مذاکره و تعامل سازنده با قدرتهای بزرگ و کشورهای صاحب نفوذ اساسا اهمیتی نداشت و از سوی دیگر، نادیده گرفتن آن نیز به عنوان یک ابزار در جهت پیشبرد فوتبال سیاسی داخلی و مخدودش نشان دادن عملکرد سیاست خارجی دولتهای قبلی ایران مورد سوءاستفاده قرار میگرفت. در دوره دوم ریاستجمهوری آقای احمدینژاد، به دلایل مختلفی که از حوصله این یادداشت خارج است، دولت دهم تلاشهای زیادی را به خرج داد تا در سیاست خارجی خود تجدید نظر کرده و با ارائه سیاست تنشزدایی و به حداقل رساندن مخاصمات، مناسبات خود با جامعه بینالمللی را بهبود بخشد. ولی نه جامعه بینالمللی رغبت چندانی به ترمیم واقعی روابط با او داشت و نه مقبولیت و محبوبیت او در داخل کشور به آن درجهیی بود که این تغییر در سیاست خارجی بتواند مورد اعتماد و حمایت واقع شود.
در این شرایط، آقای روحانی از ابتدای اعلام نامزدی خود برای شرکت در انتخابات ریاستجمهوری، در طول مبارزات انتخاباتی و پس از پیروزی در انتخابات، آموزههای خود در عرصه سیاست خارجی را بر مبنای تنش زدایی واقعی قرار داده و در این مسیر اروپا یکی از محورهای اصلی و اولویتهای این تغییر جدی در سیاست خارجی ایران است. ولی باید توجه داشت که در این مسیر، نه فقط عزم و تلاش دولت روحانی، بلکه اراده و عملکرد رهبری اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن و همچنین ساز و کارهای داخلی ایران و دیگر نیروهای تاثیرگذار بر سیاست خارجی نیز مهم و تعیینکننده است.
از سوی دیگر گریز از سایه سنگین سوءظن و سوءرفتار طرفین در سالهای اخیر و تغییر فضای دیپلماتیک کار ساده و کوتاهمدتی نیست. به باور من، در طول یک سال گذشته، وزارت خارجه ایران برای بهبود مناسبات کشورمان با اتحادیه اروپا گامهای اولیه محکمی برداشته است. گامهایی لازم و البته نه لزوما کافی. از سوی دیگر نیز طرف اروپایی در مجموع در رویکرد خود در قبال ایران تجدیدنظرهای جدی لازم، و نه البته کافی، به عمل آورده است. به نظر من، حضور افراد دانا، با تجربه و میهندوستی چون آقایان محمدجواد ظریف، مرتضی سرمدی، عباس عراقچی و مجید تخت روانچی در راس هرم تصمیمگیریهای کلان دستگاه دیپلماتیک ایران، خود نشانگر درایت و سلامت نسبی دیپلماسی کنونی نوین ایران است. ولی باید توجه داشت که در مسیر سخت و طولانی عادیسازی روابط ایران و اتحادیه اروپا در هر دو سو، افراد و جریانهایی مانع این ترمیم مناسبات هستند.
افرادی با اغراض و انگیزههای ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی در هر دو سوی جهان هستند که نهایتا علاقهیی به بهتر شدن جایگاه ایران در جامعه بینالمللی ندارند و خواهان یک ایران ضعیف، منزوی و نادیده گرفته شده در مناسبات جهانی هستند. این عده به سادگی اجازه نخواهند داد تا قطار سیاست خارجی ایران در مسیر بهبود روابط با جامعه جهانی پیش برود. اگر دقت کرده باشیم، برخلاف ایران، امریکا، چین و روسیه، سه کشور اروپایی حاضر در مذاکرات هستهیی با ایران (آلمان، بریتانیا و فرانسه) معمولا اصرار دارند تا مذاکرات را به جای ۱+۵، ۳+۳ بنامند. این اختلاف در نامگذاری از ابتدای گفتوگوها وجود داشته و همچنان نیز ادامه دارد. در واقع اروپاییان با اصرار بر نام مورد نظر خود، تلاش دارند تا بر نقش محوری و تعیینکننده خود در این مذاکرات تاکید کنند و نشان دهند که در این مسیر صرفا دنبالهرو منویات واشنگتن نیستند. واقعیت این است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران در مقاطع مختلف از اختلاف نظرات سیاسی ومواضع دیپلماتیک موجود بین سیاستهای اروپا و امریکا به سود خود بهره برده بود. ولی در دولتهای نهم و دهم، سوءسیاست و ناکارآمدی سیاست خارجی ایران از یک سو و تلاش دشمنان و رقبای منطقهیی و جهانی ایران موجب یک کاسه و هم سو شدن سیاستهای اروپا و امریکا در برابر ایران شد و ایران در سالهای اخیر، از این حیث دچار مشکلات اساسی شده است.
هم ایران و هم اتحادیه اروپا در این مذاکرات نگاهی کوتاهمدت، میان مدت و دراز مدت دارند که هم منجر به حل و فصل پرونده هستهیی شود و هم به تغییر اساسی در مناسبات ایران و اروپا در ابعاد گستردهتری بینجامد. در یک دوره نسبتا طولانی غرب و از جمله اروپا تلاش کرده تا با ضعیف انگاشتن، نادیده گرفتن و بیتوجهی به موقعیت و قابلیت منطقهیی ایران در آسیای مرکزی، خاور میانه و خلیج فارس و تاثیرگذاری تهران در جامعه جهانی، راههای بدیل را برای حل مشکلات خود بجوید. درست است که کلا و به خصوص در حدود یک دهه اخیر، برخی درباره نقش جایگاه راهبردی و تعیینکننده ایران در ابعاد مختلف اقتصادی، راهبردی، سیاسی و نظامی منطقهیی و جهانی، اغراق کرده و دچار توهمات غیرواقعبینانهیی در این باب هستند، ولی این دیدگاه در واقع واکنشی بوده به تصورات کسانی که به دور از واقعبینی و صداقت در قضاوت غیرمغرضانهیی که ایران را تعمدا از نقشه تاثیرگذاری و تصمیمگیریهای منطقهیی حذف کرده و نادیده گرفتهاند.
اکنون با بالا گرفتن مشکلات مختلفی چون مساله گروههای تکفیری و افراطی همچون داعش، بحران انرژی جهانی، فاجعه غزه و مسائل مختلف اوکراین و دیگر مناطق اروپای شرقی، غربیان و به خصوص اتحادیه اروپا دریافتهاند که ایران اساسا قابل اغماض و نادیده گرفته شدن یا ضعیف پنداشته شدن نیست و به جای اصرار بر سیاست انزوا و تضعیف ایران و تهدید و چالش دانستن تهران، میتواند به فرصتی غیرقابل انکار برای کمک به حل بحرانهای منطقهیی و ایجاد ثبات به شمار رود. از سوی دیگر، ایران نیز به درستی دریافته که بیاعتنا به جامعه بینالمللی قادر به پیشبرد اهداف و برنامههای خود نبوده و ادامه سیاست قبلی جز انزوا و تضعیف و نادیده گرفته شدن حقوق و جایگاه ایران نتیجه دیگری به بار نیاورده است. لذا این فرآیند جدید، محصول تغییرات اساسی در نوع نگاه و زاویه دید ایران و اروپا نسبت به یکدیگر است.
در میان موضوعات فوق، رشد و گسترش دامنه و عمق فعالیت جریانات افراطی- تکفیری و سلفی-وهابی همچون گروه موسوم به دولت اسلامی/ داعش و خطر بالقوه آن از دو جهت اهمیت دارد: اول، خطر عینی گرایش و جذب جوانان افراطی و تندرو اهل سنت متولد یا مقیم کشورهای غربی برای پیوستن به داعش و دیگر گروههای دهشت افکن ضدبشری در عراق و سوریه و دیگر مناطق بحرانزده خاورمیانه. دوم، گسترش دامنه فعالیتهای این قبیل گروهها به داخل قلمرو اروپا و امریکا. در این مسیر، برخلاف پادشاهی سعودی که خالق و صادرکننده این قبیل گروههای افراطی است، ایران هم از نظر آموزههای متعادل دینی، هم از نظر تجربیات نظامی و سیاسی ضدتروریسم و هم از نظر تعامل سیاسی و امنیتی با موضوعاتی از این دست، میتواند شریک مطمئن و قابل اتکایی برای این خطر جدی، در حال گسترش و غیرقابل انکار برای جامعه بینالمللی و به خصوص اتحادیه اروپا و امریکا باشد. موجودیت داعش به غرب نشان داده و میدهد که در عالم واقع و نه خیالپردازیهای جنگطلبانه تحت تاثیر دکترین راهبردی اسراییلی، اعراب و نئوکانهای اروپایی و امریکایی، خطرات جدی بالقوه در خاورمیانه کجا هستند و نقاط قابل اتکا و شرکا و متحدان تاکتیکی و راهبردی واقعی در کجا قرار دارند.
پادشاهی سعودی در سالهای اخیر نشان داده که در قبال افراطیگری و تروریسم سیاست مشخصی را در پیش گرفته است؛ مقابله با تروریسم و افراطیگری در داخل سعودی و حمایت و توسعه و صادر کردن آن به کشورهای مورد نظر خود در جهان. ریشههای داعش چه از نظر آموزههای نظری و چه از نظر سیاست عملی و چه از نظر حمایت مالی و لجستیک را باید در بیان عناصر افراطی سلفی/ وهابی سعودی و اقمار فکری و سیاسی آن جستوجو کرد. غربیان مدتها این واقعیات را انکار کرده و نادیده گرفته بودند، ولی با عینی شدن خطر داعش جایی برای این تداوم غفلت وجود ندارد و کارشناسان غربی بیش از پیش به این واقعیت و خطر بالقوه و بالفعل برخاسته از آموزههای سلفی- وهابی سعودی پی بردهاند. این به معنای توجه به ایران به عنوان کشوری دارای امکانات مقابله نظری و عملی با داعش و دارای اهداف و دغدغههای مشترک با غرب در این مقوله است.
جالب اینجاست که برخلاف سالهای نخستین پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران که حکام عرب منطقه، به خصوص حاکمان سعودی نگران افراطیگری ایران، ناآرامی منطقه، غرب ستیزی ایران و صادر کردن انقلاب اسلامی به کشورشان بودند، اکنون بهشدت نگران ثبات سیاسی و امنیتی ایران و بهبود روابط ایران و غرب هستند و به نظر میرسد ترمیم وجهه جهانی ایران و بهبود روابط ایران با دنیا چندان مورد رضایت جناح افراطی حاکم در برخی کشورهای عربی خاورمیانه و جنوب خلیج فارس نیست. به گفته اوتوفن بیسمارک، صدراعظم سده نوزدهم آلمان، سیاست (یا دیپلماسی) هنر ممکنات است. از سوی دیگر به گفته لرد پالمرستون، صدراعظم سده نوزدهم بریتانیا، برای کشور دوستان و دشمنان ابدی وجود ندارد، چیزی که ابدی است منافع ملی کشور است.
دولت یازدهم در ایران نیز در چارچوب ممکنات و منافع ملی، مصمم به بهبود روابط با غرب و به خصوص اروپا و امریکاست. چنان که گفته شد این تصمیم دارای دشمنان ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی فراوانی در هر دو سوی جهان است. ولی سوای دشمنان موجود در این مسیر، رویکرد طرفین برای رسیدن به دوران جدیدی از روابط ناگسستنی، خللناپذیر و راهبردی نیازمند رسیدن به رویکردها و باورهای جدیدی از نوع، ابعاد و سطح مناسبات با یکدیگر هستند. این مهم در درازمدت دستیافتنی است ولی به دشواری، به کندی و با موانع فراوان پیش رو. توقع یک روند سریع آسان بیدردسر را باید از سر بیرون کرد.
دولت ایران در این مسیر مطلقا قادر به پیشرفت بدون جلب حمایت از اندیشمندان، لابیها و فعالان حامی و دلسوز ایرانی و غیرایرانی خود در اروپا و امریکا نیست و باید به طور جدی و بدون تعارف و ملاحظه در برنامه دیپلماسی عمومی/ دیپلماسی مردم محور خود در این راه تجدیدنظر اساسی و بنیادین به عمل آورد. این خود، موضوعی بسیار مهم و تاثیرگذار در روند کنونی بهبود روابط ایران و غرب است که شرح و بحث کامل نیازمند وقت و فضای متفاوت و بیشتری است.
مجید تفرشی
تاریخ نگار و تحلیلگر مسائل ایران و اروپا
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران دولت چهاردهم محمدجواد ظریف دولت پزشکیان ظریف انتخابات رئیس جمهور علی باقری رهبر انقلاب علیرضا زاکانی
هواشناسی زلزله تهران آتش سوزی تب دنگی فرودگاه پلیس سازمان هواشناسی شهرداری تهران قتل پشه آئدس وزارت بهداشت
واردات خودرو مایکروسافت خودرو قیمت خودرو حقوق بازنشستگان دولت سیزدهم قیمت طلا بازار خودرو قیمت دلار بازنشستگان اربعین دلار
کربلا عزاداری اوشین تلویزیون سینما امام حسین امام حسین (ع) سینمای ایران فیلم صداوسیما بازیگر سینمای جهان
دانشگاه تهران
یمن رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ اسرائیل آمریکا جو بایدن غزه فلسطین ترامپ روسیه جنگ غزه چین
پرسپولیس فوتبال تراکتور علی علیپور لیگ برتر مهدی طارمی استقلال لیگ برتر ایران باشگاه پرسپولیس علیرضا بیرانوند سپاهان نقل و انتقالات
ویندوز بیماری عیسی زارع پور سرعت اینترنت اینستاگرام اینترنت موبایل گوشی
رژیم غذایی چاقی گرمازدگی کاهش وزن بارداری سکته قلبی گیاهان دارویی صبحانه افسردگی