سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

مقابله ریشه ای با معضل اجتماعی بدحجابی


مقابله ریشه ای با معضل اجتماعی بدحجابی

بدحجابی در کشور ما یکی از عواملی است که طی سال های اخیر منتج به رواج بسیاری از آسیب های اجتماعی گردیده است . البته خود مقوله بدحجابی نیز یک آسیب اجتماعی است اما این آسیب خود منجر …

بدحجابی در کشور ما یکی از عواملی است که طی سال های اخیر منتج به رواج بسیاری از آسیب های اجتماعی گردیده است . البته خود مقوله بدحجابی نیز یک آسیب اجتماعی است اما این آسیب خود منجر به گسترش سایر آسیب ها نیز گردیده است.یکی از پیامد های اساسی بدحجابی در منظر عمومی از بین رفتن عفت عمومی در سطح اجتماع است . در واقع با کاسته شدن از وضعیت مطلوب حجاب در کشور آمار بی بند و باری ها و فساد اخلاقی به شدت بالا می رود . به عنوان مثال یکی از مهمترین پیامدهای گسترش بدحجابی که بیشتر متوجه زنان هم می شود مزاحمت های خیابانی است . در واقع بدحجابی خود منجر به کاهش عفت عمومی و این امر به مزاحمت های خیابانی منجر می شود .البته در خصوص این مسئله تنها زنان آسیب نمی بینند بلکه مردان نیز به دلیل اتلاف وقت ، درگیر شدن در کنش های احساسی و از همه مهمتر دور شدن از کانون خانواده دچار آسیب های جدی ای می شوند. در واقع اساسی ترین و خطرناک ترین آسیب اجتماعی که پس از بدحجابی پدید می آید سست شدن کانون خانواده است .

با این حال برای مقابله با معضل اجتماعی بدحجابی باید بسیار ریشه ای برخورد کرد چرا که اقدامات سطحی و زودگذر نه تنها مثمر ثمر نیست بلکه ممکن است تاثیرات منفی نیز داشته باشد .

جامعه شناسان همواره برای تحلیل و یا توصیف پدیده های اجتماعی بیش از آنکه به دنبال علت باشند در پی علل هستند. در واقع یک آسیب اجتماعی مولود چندین مولفه است که در هم ادغام شده و یک حرکت اجتماعی را سبب می گردد .از این روست که برای تحلیل پدیده های اجتماعی غالبا دیدی اورگانیک بر مسائل حاکم است و مفسران هر پدیده را در کالبد و ساخت آن مورد فحص قرار می دهند. معضل " بدحجابی " در کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست و برای تحلیل و واکاوی علل پیدایش ، رشد و گسترش آن در میان اقشار مختلف باید این پدیده را در چارچوبی جامع دید و به ساخت های اجتماعی آن توجه کرد.

بی شک راه مقابله با چنین معضلی در جامعه تفکیک علل مختلفه و پاسخگویی جداگانه به هر کدام از ریشه هاست. نمی توان با زور عقاید جوانی که به دلیل نا آگاهی پوشش خاصی را انتخاب کرده و این پوشش را مایه شخصیت اجتماعی خویش می داند تغییر داد. از سوی دیگر نمی توان با فرهنگ سازی صرف تلاش گروه های سازماندهی شده برای اشاعه فحشا در جامعه را بی تاثیر کرد.

از این رو به نظر ضروری می رسد که تلاشی همه جانبه برای امحای مشکل حجاب که شامل اقدامات فرهنگی و انتظامی می شود به سرعت می توانند الگوی حجاب و پوشش اسلامی را در میان جوانان ما بازسازی کند. اگرچه چند دهه است که برخی از افراد در جامعه سبک حجاب متفاوتی را برگزیده اند اما آنان در جامعه ای زندگی می کنند که حجاب و پوشش در آن قدمتی چند هزار ساله دارد و این طرز تفکر جزئی از فرهنگ ایرانی است که نمود آن در روح لطیف فرهنگی ایران جاری و ساری است. از این رو اگر صاحبنظران بتوانند راهی برای آشنایی جوانان با حجاب ، چیستی و چرایی آن بیابند بی شک به سرعت می توان بر معضل بدحجابی در کشور فائق آمد.

طهورا مهدوی