سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

هولوکاست بهانه ای برای جنایات ضدبشری


هولوکاست بهانه ای برای جنایات ضدبشری

روژه گارودی نوشت ”حرف زدن از هولوکاست و توصیف آن به عنوان بزرگترین جنایت تاریخ بشر توسط استعمارگران غربی فقط به خاطر آن بود که جنایات خودشان را از یادها ببرند همان طور که استالین برای نقاب گذاشتن بر چهره سرکوبهای شدیدش چنین کاری می کرد

جرج بوش رئیس جمهور ایالات متحده در آوریل سال ۲۰۰۱ میلادی به مناسبت روز یادبود هولوکاست خطاب به جمعی از بازماندگان آن گفت: وجدان، آمریکایی ها را وادار می سازد کاری کنند که درسهای گرفته شده از اردوگاههای تمرکز اسرای جنگ دوم جهانی تا بعد از پایان زندگی شاهدان ادامه یابد.

روژه گارودی سناتور سابق و معاون سخنگوی پارلمان فرانسه در کتابی تحت عنوان “افسانه های شکل دهنده سیاستهای اسرائیل” می نویسد: “هیتلریسم یک فاجعه بشری بود که متاسفانه، طی پنج قرن در سیاست اعمالی استعمارگران اروپایی بر روی ملتهای رنگین پوست سابقه داشته. “

او می نویسد:”بلایی که هیتلر بر سر مردم سفید پوست آورد، آنها بر سر سرخپوستان آمریکایی آوردند... همانطور که سر آفریقایی ها آوردند. آنها ازآفریقا بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون برده گرفتند و با احتساب اینکه سوداگران برده می بایست ۱۰ نفر از آنها را می کشتند تا بتوانند یکی از آنها را زنده اسیر کنند می توان دریافت که اروپایی ها ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون نفر از جمعیتآفریقا را از بین بردند.”

روژه گارودی نوشت:”حرف زدن از هولوکاست و توصیف آن به عنوان بزرگترین جنایت تاریخ بشر توسط استعمارگران غربی فقط به خاطر آن بود که جنایات خودشان را از یادها ببرند همان طور که استالین برای نقاب گذاشتن بر چهره سرکوبهای شدیدش چنین کاری می کرد.

پروفسور نورمن جی فینکلشتاین، استاد دانشگاه “سیتی” در نیویورک کسی است که پدرو مادرش از اردوگاههای اسرای نازیها در جنگ جهانی دوم جان سالم به در بردند اما بقیه اقوامش در آنجا معدوم شدند. او در کتاب صنعت هولوکاست می نویسد:”تعداد مطالعات پژوهشی که به راه حل نهایی نازیها اختصاص داشته به طور محافظه کارانه بیش از ۱۰ هزار مورد اعلام شده است.

حال این تعداد را با مطالعات پژوهشی ای که در باره قتل عام کنگو صورت گرفته مقایسه کنید. بین سالهای ۱۸۹۱ تا ۱۹۱۱ میلادی حدود ۱۰ میلیون آفریقایی در جریان سوء استفاده اروپا از منابع عاج ولاستیک در کنگو جان خود را از دست دادند. با این وجود تنها کتابی که به زبان انگلیسی در باره این موضوع نگاشته شد، دو سال پیش منتشر گردید.”

فیلیپ دلما تحلیلگر فرانسوی امور نظامی در کتاب “آینده روشن جنگ”، می نویسد:”همان اروپایی که ما امروز با بوق و کرنا آن را مدل صلح طلبی می خوانیم تا آخرین آجرش با جنگ ساخته شده است... همین دو جنگ اخیر - یعنی جنگهای جهانی اول و دوم - باعث مرگ ۱۰۰ میلیون نفر از جمله ۶۰ میلیون غیرنظامی شده است.”

انقلابهای روسیه و چین باعث مرگ دستکم ۵۰ میلیون نفر دیگر شده و مورخان اخیرا این آمار را تا ۱۰۰ میلیون نفر بالا برده اند.

۱۴۶ جنگ دیگری هم که از سال ۱۹۴۵ به این سو در جهان در گرفته اغلب به نام قدرتهای جهان به راه افتاده و به طور ناپیوسته ولی در مجموع باعث مرگ ۳۰ میلیون نفر شده که سه چهارمشان غیرنظامی بوده اند... چین استعمار غرب، تجاوز ژاپن، رهایی، و انقلاب مائوئیستی را از سرگذرانده و در جریان تمام این وقایع متحمل ۳۰ تا ۶۰ میلیون کشته شده است.”

پیتردیل اسکات، یک دیپلمات سابق کانادایی و استاد زبان انگلیسی دانشگاه برکلی در کالیفرنیا کتابی در باره مسئولیت آمریکا در قبال کشتار مردم تیمور شرقی توسط اندونزی نوشته است. او در این کتاب آورده:”قتل عامهایی — لااقل فعلا— که چیزی راجع به آنها نمی دانیم، آنهایی هستند که ایالات متحده خود مسئول ارتکاب آنها است. این سرکوب ممتد و سیستماتیک، از فیلیپین در سالهای دهه ۵۰ میلادی گرفته تا السالوادور در سالهای دهه ۸۰، فهم و درک ما را نه تنها از تاریخ خودمان بلکه از تمام جنایات صورت گرفته در سراسر جهان تحریف می کند.”

قطع نظر از میزان متفاوت تلفات انسانی در آفریقا، عراق و جاهای دیگر، هنوز همان سیاست قدیمی “تفرقه بینداز و حکومت کن” اعمال می شود.

دکتر اریک هرینگ، کارشناس امور مربوط به تحریمهای عراق در دانشگاه بریستول می گوید:”تصمیم سازان آمریکایی و انگلیسی از احساسات انسان دوستانه عمومی برای نیل به بدترین اغراض سیاست زور سوءاستفاده کردند. آنها در زمان صدام هم هیچ تمایلی نداشتند که قدرت به دست شیعیان بیفتد و یا اکراد استقلال بیابند.

سیاست آنها این بود که آنقدر آنها را قوی نگاه دارند تا برای صدام دردسر ساز باشند و در عین حال کاری می کردند که صدام هم به قدرت کافی قوی بماند که بتواند در مقابل آنها مقاومت کند. این همان سیاست امپریالیستی انگلیس است که از بعد از جنگ جهانی اول به این سو با هدف کنترل منابع نفت عراق اعمال شده است.”

دکتر رابرت دیکسن کرین از بنیانگذاران مرکز مطالعات استراتژیک دانشگاه جرج تان و مشاور سیاست خارجی دولت ریچارد نیکسون رئیس جمهور اسبق آمریکا می نویسد:”داستان غم انگیز کنونی در سودان نتیجه اعمال و ادامه عمدی سیاست قرن گذشته بریتانیا است. بر اساس این سیاست به منظور اجرای بهتر سیاست تفرقه انداختن و فتح کردن، دو گروه نژادی کاملا متفاوت از هم در یک واحد دولتی قرار داده می شوند... من به عنوان یک مقام دولتی بر اساس اطلاعات اختصاصی ای که دارم می دانم به مدت بیش از سی سال سازمان جاسوسی موساد اسرائیل در تلاش بوده که جنگ را میان جنوب سودان و شمال این کشوربرقرار نگه دارد و سازمان سیا هم این طرح را تامین مالی کرده است.”

هدف از اجرای این سیاست هم قرار دادن آفریقای سیاه در مقابل آفریقای عربی و به تبع آن کاهش تهدید عربی، و حالا اسلامی، علیه اسرائیل است.”

پروفسور فینکلشتاین می گوید:”تا همین اواخر هولوکاست در زندگی آمریکایی ها چندان مهم محسوب نمی شد اما بعد از جنگ ۱۹۶۷ میان اعراب و اسرائیل همه چیز تغییر کرد... درست بعد از آن مناقشه بود که هولوکاست به شکل اثاثیه ثابت در زندگی یهودی آمریکایی درآمد... بعد از آن جنگ به طور مرتب از هولوکاست برای توجیه سیاستهای تبهکارانه دولت اسرائیل و حمایت ایالات متحده از آن سیاستها استفاده شده است.”

از نظر پروفسور فینکلشتاین بنای موزه هولوکاست در یکی از مهمترین مراکز خرید در واشنگتن آنهم با بودجه فدرال کاری “نامتجانس” است. او می گوید فرض کنید اگر آلمان در برلین نه برای بزرگداشت قربانیان جنایات نازی ها بلکه برای بزرگداشت قربانیان برده داری یا نسل کشی سرخپوستان آمریکا یک موزه ملی برپا می کرد، آن وقت در ایالات متحده چه شیونی از اتهامات علیه آن کشور به راه می افتاد.”

انور مسعود

ترجمه: سید عماد رضوی