جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

هویت شرعی رؤیت هلال و طرق احراز صوم و فطر


هویت شرعی رؤیت هلال و طرق احراز صوم و فطر

برخی از احكام شرعی نظیر احكام مربوط به نماز جمعه و حج به دلیل ماهیت خاصشان در عین عبادی بودن, واجد جنبه های سیاسی و حكومتی اند از این رو غیر حاكم شرع نباید در آن د خالت كند گروهی از مراجع و علما بر این اعتقادند كه تعیین روز اول ماه مبارك رمضان و روز اول ماه شوال عید فطر نیز جزو احكام حكومتی است كه تنها در حیطه اختیار حاكم شرع می باشد, در نتیجه وقتی حاكم شرع حكم به افطار كرد و عید فطر را اعلام نمود بر همه مسلمانان حتی مجتهدین تبعیت از این حكم واجب است

در گفت و گویی كه با حجت الاسلام والمسلمین علی اكبر رشاد استاد حوزه و دانشگاه ترتیب داده ایم نظرات ایشان را پیرامون موضوع فوق و طرق احراز طلوع هلال جویا شدیم. گزارش این گفت و گو را با هم می خوانیم.حجت الاسلام والمسلمین رشاد در پاسخ به سوال خبرنگار ما مبنی بر این كه رؤیت هلال ماه از چه مقوله ای است و آیا «موضوع» است یا «حكم» ؟ گفت: رؤیت هلال موضوع است. موضوعات دارای حكم شرعی، سه نوع اند: ۱. موضوعات شرعیه كه تشخیص آنها به عهده فقیه است، ۲. موضوعات علمیه كه تشخیص آن برحسب مورد، كار متخصصان علم مربوط است، ۳. موضوعات عرفیه كه مرجع تشخیص آن تلقی عرف است. همین جا تذكر بدهم كه تقسیم پیشنهادی ما، غیر از تقسیم مشهور و متعارف است؛ تقسیم مشهور تفكیك موضوعات به دو دسته شرعی و عرفی است.موضوعات شرعیه آن دسته از موضوعات احكام اند كه شارع آن را جعل كرده است و اگر شارع اختراع و جعل نكرده بود انسانها بدان تفطن نداشتند مانند صلاهٔ یا صوم كه دو اصطلاح اند و از آنها دو معنای خاصی مراد می شود و احكامی بر آنها بار می گردد؛ صلاهٔ در لغت به معنای دعاست، ولی شارع این كلمه را در معنای مناسك مخصوصی به كار برده كه اگر وضع و كاربرد خاص شارع نمی بود و به نحوی از انحاء این كاربرد احراز نمی شد و معلوم نمی شد مثلاً شارع از كلمه صلاه چه اراده كرده، دیگران معنای مورد تلقی او را از كلمه صلاهٔ نمی توانستند فهم كنند. ما بحث هایی در اصول فقه داریم تحت عنوان ثبوت یا عدم ثبوت حقیقت شرعیه (بحث صحیحی و اعمی) كه به همین مبحث ما مربوط می شود كه نكات فنی دارد كه در مجال این مصاحبه قابل طرح نیست. به هر حال بعضی موضوعات را شارع جعل و اختراع كرده او تلقی خاصی از آن دارد و احكامی را نیز بر این معنا و تلقی حمل كرده است.موضوعات عرفیه هم موضوعاتی است كه شارع تصرف در آن نكرده بلكه عرف و عامه آن را جعل كرده اند و شارع نیز احكامی را بر موضوع با همان تلقی عرفی اش بار كرده است. مثلا وقتی از عموم مردم بپرسند كه بیع یعنی چه، اغلب توضیحی مشابه ارائه می دهند. شارع هم بیع را با همان تلقی عرف، تحلیل و ربا را تحریم نموده، پس موضوعات عرفیه، موضوعاتی هستند كه شرع در شكل گیری و تعریف آن نقشی ندارد و موضوعاتی است كه مردم با آن سروكار دارند و اغلب آن را می فهمند و شارع حكم یا احكامی را بر آنها حمل كرده است.موضوعات علمیه را ما به آن موضوعاتی اطلاق می كنیم كه برای تشخیص آن خبرویت و تخصصی خاص لازم است و شناخت آن نه شان شارع است و نه كار عرف. مرجع تشخیص موضوعات شرعیه شرع است و مرجع تشخیص موضوعات عرفیه عرف است و مرجع تشخیص موضوعات علمیه هم طبعا خبرگان و اهل تخصص علم آن موضوع هستند.عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: موضوعات شرعیه نیز به دو گروه تقسیم می شوند:

۱.موضوعات عادیه و اضحه یا مصرحه كه تشخیص آنها نیازمند نظر و اجتهاد نیست و هر كسی می تواند با مراجعه به متون دینی و بدون اینكه از قدرت اجتهاد برخوردار باشد موضوع را بفهمد.

۲.موضوعات شرعیه دقیقه و مستنبطه، این گروه چنان است كه كسی نمی تواند بدون نظر و اجتهاد آن را تشخیص دهد. در نتیجه تشخیص این گروه از موضوعات شرعیه صرفاً بر عهده مجتهد است. موضوعات عرفیه هم می تواند بر دو گروه تقسیم شود: ۱.عرفیه عادیه: كه همه قادر به تشخیص آنند.۲.عرفیه دقیقه: موضوعاتی كه به رغم این كه عرفیه هستند پیچیده اند و تشخیص آنها نیاز به دقت و تأمل فنی دارد و این گروه یا در حیطه تشخیص فقیه قرار می گیرد، زیرا تعیین حدود دقیق پاره ای از موضوعات عرفیه با كشف احكام آن ممكن است و گاه در حیطه تخصص یك متخصص خاص است؛ مانند این كه برخی موضوعات عرفی را جامعه شناسان و مردم شناسان می توانند تشخیص دهند كه در باور مردم چیست و چه معنایی دارد و در این صورت این گروه دوم از دسته موضوعات عرفیه چه بسا ملحق به موضوعات علمیه شود. به جهت این كه تشخیص آنها نیازمند به یك سلسله تحلیل ها و دقت های علمی است.وی در ادامه درباره مسئله رؤیت هلال و احراز حلول ماه گفت: رؤیت یا احراز حلول هلال حكم نیست و احراز طلوع ماه از موضوعات عرفیه است و تشخیص آن از هر كسی برمی آید هرچند در شرع بعضی احكام و شرایطی برای آن ذكر شده اما نفس احراز طلوع آن چنان نیست كه نیازمند تخصص فقهی یا علمی باشد و یك فرد شخصاً نیز می تواند برود بالای بام خانه اش و به جستجوی هلال بپردازد و طلوع هلال را رؤیت كند، رؤیت هلال یك موضوع عادی است و نیاز به اجتهاد ندارد. اگر شخصی هلال شوال را رؤیت كرد برای شخص او این موضوع ثابت شده و می تواند و بلكه باید فردای آن افطار نماید و نمی تواند روزه بگیرد. البته شارع علاوه بر راه های عرفی و عقلایی راه های خاصی را مانند بینه شرعیه برای احراز هلال تعیین فرموده است.چه بسا بتوان گفت كه هر روش و طریق علم آوری در احراز حلول ماه حجت است و در نتیجه اگر كسی با اعتماد به قول اصحاب علم نجوم، علم به حلول حاصل كند صوم و فطر بر او واجب می شوداین استاد حوزه درباره راه ها و روشهایی كه برای احراز حلول هلال باید منظور داشت گفت: روشهای ثبوت رمضان یا فطر به دو گروه كلی تقسیم می شود. راه های علم آور و راه هایی شرعی كه شرع آن را جعل نموده و احیاناً علم آور نیست اما حجت است و ما موظف به تبعیت از آن هستیم. یكی از راه های علم آور رؤیت فردی است و روایاتی كه رؤیت شخصی را مطرح كرده است در حد متواتر است. مانند «فَاِذا رَأیتَ الهلالَ فَصُم وَ اِذا رَأیتَه فَافطِر» . تعدادی از این روایات كه برخی از آنها صحیحه نیز هستند در وسایل الشیعه ابواب احكام شهر رمضان، مذكور است. صاحب جواهر ادعای عدم خلاف در شیعه كرده كه اگر از طریق رؤیت هلال حلول رمضان بر فرد ثابت شد حتی در صورت انكار دیگران بر او به تنهایی صوم واجب می شود؛ برخی فقهای عامه گفته اند: صوم و فطر منفرد جائز نیست بلكه صوم و فطر فقط با جماعتی از مردم مجاز است. راه دوم تواتر است: این كه افراد فراوانی از رؤیت شدن هلال ماه خبر دهند كه انسان احتمال تبانی ندهد. راه دیگر شیاع مفید علم است یعنی آن چنان خبر رؤیت هلال ماه میان مردم شایع باشد كه از آن علم بر ثبوت رؤیت حاصل شود و هر فرد عاقلی از كثرت شیاع خبر به حالت یقین دست پیدا كند. از این رو چه بسا بتوان گفت كه هر روش و طریق معقولی كه علم آور باشد حجت است و در نتیجه اگر كسی با اعتماد به قول اصحاب علم نجوم، علم به حلول حاصل كند ولااقل در مورد حلول هلال معین در صورتی كه مطلق محاسبات علمی حجت نباشد رمضان یا فطر بر او ثابت است. یعنی حتی اگر مطلق طریق علم را حجت ندانیم اما از آن جهت كه نظر علمای فن ایجاد علم در انسان كرده و لااقل درباره ی مورد خاص (مثلاً ماه معین) موضوع برای فرد ثابت می شود. البته این پیشنهاد بنده نیازمند كار علمی بیشتری است. راه چهارم گذشت سی روز از هلال ماه قبل است. وقتی رؤیت هلال شعبان شده و سی روز از آن گذشته یا رؤیت هلال رمضان شد و اكنون سی روز از آن گذشته دیگر نیاز به رؤیت هلال شوال نیست. زیرا ماه قمری سی ویك روز نمی شود. طریق پنجم: قیام بینه است؛ این كه اگر دو عادل شهادت دهند كه ما ماه را رؤیت كردیم، اختلاف در خصوصیات نداشته باشند، شهادت آنها معارض با شهادت دو شاهد عادل دیگر نباشد، طلوع هلال ماه محرز تلقی می گردد.وی درباره روش حكم حاكم شرع كه یكی دیگر از طرق لزوم افطار و اثبات عید است تصریح كرد: اگر حاكم شرع كه مصداق اتم آن امام معصوم(ع) و ولی امر مسلمین است اعلام كرد كه فردا عید است و مومنین افطار كنند در این صورت بر مسلمین اطاعت از حكم او فرض است و در این امر عامی و عالم و مقلد و مجتهد حكم واحد دارند. احكام تقسیمات مختلفی دارد كه یكی از آنها تقسیم حكم به عادی و حكومتی است. بعضی از احكام هویت سیاسی و حكومتی دارند، غیر حاكم نباید در آنها دخالت كند؛ هر چند برخی از این امور، عبادی نیز می باشند اما به دلیل اینكه وجه سیاسی و حكومتی نیز دارند مانند نمازجمعه و حج، زمامش در ید حاكم است؛ نمازجمعه عبادت است اما به نحوی با حكومت دینی مرتبط است و لهذا امام جمعه را حاكم انتخاب و نصب می كند و در خطبه ها لزوماً باید مسائل امت و اجتماع مسلمانان مطرح شود؛ از امامان و حاكمان البته عادل یاد و تجلیل شود، به همین جهت بین شیعه و سنی پذیرفته شده كه این موضوع به نحوی با امر حكومت مرتبط است. مسئله عید فطر و عید قربان هم كمابیش همین خصلت را دارد خصوصاً عید فطر؛ در واقع عید فطر یك مسئله شرعی و دینی عادی نیست، بلكه از مسائل سیاسی و حكومتی نیز محسوب می شود. لهذا از مناصب و شؤون ولی امر است كه عید را اعلام كند.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه گفتگو متذكر شد: ثبوت رؤیت هلال ماه نزد حاكم و حكم حاكم بر افطار مسلمین از جمله مسائلی است كه در روایات فراوان آمده است و در فقه ما نیز فقهای عظام به خوبی بدان پرداخته اند. در وسایل الشیعه، باب شش از ابواب احكام شهر رمضان، خبر صحیح محمدبن قیس از امام باقر(ع) آمده است كه می فرماید كه: «اِذا شَهِد عِند الامامِ شاهدان اَنّهماَ رَویاَ الهلالَ منذُ ثلاثین یوماً اَمَرَ الامامُ بِافطارِ ذلكَ الیَوم اِذا كانا شُهَدا قَبل زِوال الشَمس، اِن شهدا بعد زوال الشمس امر الامامِ بِافطار ذلك الیَوم و اخّر الصلاهٔ الی الغَد فصلی بهم». امثال این روایت نشان می دهد كه حكم به برگزاری عید فطر مربوط به امام مسلمین است. منظور از امام اینجا امام به معنای كلامی آن نیست و لهذا مصداق آن منحصر به امام معصوم نیست.وی در پاسخ به این پرسش كه در چنین موقعی كه حاكم شرع اعلام عیدفطر می كند، تكلیف كسانی كه از غیر فقه حاكم تقلید می كنند چیست؟ اظهار داشت قبلاً گفتیم موضوع ثبوت رؤیت هلال یك موضوع عرفی و عادی است و تقلید بردار نیست اما احكامی كه بر آن مترتب است احكام شرعی است و اگر حاكم شرع حكم به افطار كرد و عیدفطر را اعلام نمود بر همه مسلمانان حتی بر مجتهدین تبعیت از این حكم واجب است و در عرض حكم حاكم شرع كس دیگری نمی تواند حكم صادر نماید. به جهت این كه در یك جامعه و نظام، حاكم شرع یكی بیش نیست و وقتی معتقدیم كه اسلام دینی است دارای بعد سیاسی و پذیرفتیم كه در نظام حكومتی اسلام ولی امر منزلت و شئون خاصی دارد طبعاً باید به لوازم آن هم تن دردهیم.وی درباره مخالفت با حكم حاكم شرع گفت: اگر در عرض حكم حاكم شرع حكم دیگری صادر شود ناامنی و هرج و مرج واختلال نظام بوجود می آید و موجب سرگشتگی و تحیر مردم می شود و دیگران درباره اسلام و مسلمانان قضاوت نادرستی می كنند، می گویند این چه دینی است و چه نظام حقوقی و فقهی و چه سیستم حكومتی است كه در یك چنین موضوع مهم و روشنی قادر به حل مسئله نیست و رهبران آن نمی توانند به توافق برسند و نظر مشخصی اعلام كنند؟ لهذا دخالت دیگران و ایجاد اختلاف، موجب وهن اسلام و مسلمانهاست. احكام حكومتی فراتر از تقلید است اگر حكمی از سوی حاكم شرع صادر شد بر همه بلااستثناء اطاعت آن واجب است. حتی اگر كسی تشخیص داد كه حاكم در یك حكم یا تشخیص موضوع هر چند براساس فتوایش خطا كرده است. فقط خود او بدون معارضت می تواند به تشخیص خود عمل كند. مثلاً حاكم گفته رؤیت هلال شد و عید فطر را اعلام داشت و كسی به خطای حاكم پی برد نمی تواند با نظر حاكم مخالفت علنی بكند، و نظر این فرد نمی تواند درباره دیگران تسری پیدا كند و دیگران اگر احراز نكنند و علم تحصیل نكنند نمی توانند به صورت تقلیدی به احراز او ترتیب اثر دهند.در اسلام بسیاری از موارد وجود دارد كه تقلیدی نیست: اصول دین، ضروری دین، مصرحات و منصوصات، مبادی استنباط تقلیدی نیست و در ضروریات فقهی نیز تقلید معنایی ندارد، به طور مثال وجوب صلاه احتیاجی به تقلید ندارد، موضوعات عرفیه و علمیه نیز جای تقلید نیست؛ فقط در احكام فرعیه و عملیه و موضوعات مخترعه شرعیه دقیقه كه احتیاج به نظر و اجتهاد است باید تقلید كرد.حجت الاسلام والمسلمین رشاد درخصوص این كه حاكم شرع كیست و آیا هر مجتهدی حاكم شرع است گفت: حاكم همان ولی امر بالفعل است. و طبعا «صلاحیت» با «فعلیت» متفاوت است. ممكن است مجتهدین متعددی وجود داشته باشند كه از صلاحیت عهده داری ولایت امر مسلمین برخوردار باشند اما به محض این كه به طریق مشروع و مقبول كسی ولایت امر مسلمانان را به عهده گرفت ،كسی در عرض او بالفعل حق ولایت ندارد. امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هر دو امام معصوم هستند، اما تا وقتی كه امام حسن(ع) حضور دارد ولایت تشریعی منحصراً بر عهده ایشان است و امام حسین(ع) هم مانند آحاد امت تابع اوست و بعد از شهادت امام حسن(ع)، امام حسین(ع) عهده دار ولایت می شود. شأن حاكم شرع و ولایت چیزی است، شان اجتهاد و فقاهت چیزی دیگر. هر یك در جای خود محترم و عزیزند.لازم است تصریح و تأكید كنم كه مبادا كسی از این مطلبی كه عرض شد دچار بدفهمی شود. همه فقهای ما هر چند عهده دار ولایت امر نباشند در امور امت و اسلام نقش و شان عظیمی دارند، مراجع عظام سنگربانان تفكر دینی و دیانت مردمند؛ همواره نگاهبانان و نگاهداران استقلال كشور بوده و هستند و امروز نیز مراجع عظام تقلید متع الله المسلمین ببقائهم بالاتفاق پشتیبان نظام دینی و حامی و همراه رهبری اند كه محور وحدت ملت و استوانه امت است.استاد رشاد، در پاسخ به این پرسش كه آیا رؤیت هلال در افق یك كشور، برای دیگر كشورها حجت است؟ گفت: رؤیت هلال در افق بلاد متقارب و متحدالمطالع(هم افق) موجب ثبوت حلول ماه برای همه اهالی آن بلاد می باشد اما به دلیل كروی بودن زمین رؤیت در یك سرزمین، نمی تواند موجب ثبوت در همه سرزمین ها (بلاد مختلف المطالع و ناهم افق) گردد.