پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
نحوه تقویم خواسته دعوی حقوقی
● مقدمه
خواسته هر دعوای حقوقی ، اساسیترین ركن آن تلقی میگردد . صرفنظر از ضرورت دقت در نحوهی تعیین خواسته ، به سبب وابستگی سرنوشت دادرسی به درستی و صحت عملكرد خواهان در این خصوص ، تشخیص نوع خواسته از حیث مالی بودن یا غیرمالی بودن و بهای آن در دعاوی مالی ، از حیث میزان هزینههای دادرسی ، صلاحیت مراجع رسیدگی و قابلیت تجدیدنظر یا فرجام حكم ، از اهمیت بسیاری برخوردار است .
در این مقاله سعی بر آن بوده ، اصول حاكم بر نحوهی تعیین خواسته و مواردی كه قانون ترتیب خاصی را مقرر كرده ، به اختصار شرح دهیم .
● « اصول حاكم بر نحوهی تقویم خواسته » :
اصولی كه پایه و اساس بحث ما را ، در این مقاله كوتاه تشكیل میدهند عبارتند از :
▪ اصل مالی بودن هر دعوای حقوقی :
حق تضییع شده یا انكار شدهی خواهان ، كه موضوع دعوای قرار میگیرد ، ممكن است مالی یا غیرمالی باشد . هیچگونه تعریف خاصی از اصطلاحِ حق یا دعوای مالی ، در مقابل حق یا دعوی غیرمالی ، در هیچیك از متون قانونی ، به دست نمیآید . با این حال از نگرش به مبانی حقوقی راجع به مالكیت و دادرسی و دقت در رویهی قضائی به معنی اعم كلمه و استقراء در قوانین ، میتوان چنین نتیجه گرفت كه :
"حق مالی حقی است كه اجرای آن ، مستقیماً برای دارندهی آن ایجاد منفعت قابل تقویم به پول میكند و یا اینكه اجرای آن دفع از ضرری مینماید كه قابل ارزیابی به پول باشد ".
در مقابل تعریف مذكور:" حق غیرمالی حقی است كه اجرای آن ، مستقیماً ایجاد منفعت قابل تقویم به پول نمیكند ، اگر چه ممكن است غیرمستقیم موجب چنین نتیجهای بشود . "
بر این اساس میتوان دعوی مالی را ، از غیر مالی تشخیص داد . برای مثال دعاوی مالكیت بر اموال ، بطلان معاملات یا اسناد ، استرداد اسناد ، مطالیهی اموال ، اجرای تعهدات و شروط راجع به اموال ، از جمله دعاوی مالی محسوب میگردند ، چه اینكه در نتیجهی صدور حكم ، مال یا حقی كه قابل ارزیابی با پول است ، مستقیماً در مالكیت خواهان وارد شده و یا از مالكیت وی خارج میگردد .
همچنین ، ازنمونه دعاوی غیرمالی میتوان زوجیت ، بنوّت ، ولایت ، حجر ، وقف ، ثلث ، حبس ، تولیت ، طلاق ، وكالت ، رجولیت ،نسب ووصیت (جز درموارد وصیت به نفع مدعی كه موجب ورود مالی از اموال موصی به مالكیت مدعی
خواهد شد) ،ازجمله دعاوی مالی محسوب میگردند .(مادهی ۷۱ وبند ۲ مادهی ۳۶۷ ق.آ.د.د.ع.ا. در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ )
با این حال قانونگذار درمواردی ، بعضی ازدعاوی را ، كه ذاتاً مالی محسوب میگردند ، از حیث هزینهی دادرسی و صلاحیت محاكم ، از جمله دعاوی غیرمالی محسوب نمودهاست . از جمله ، میتوان به بندهای ۲ ، ۳ ، ۵ ، ۶ و ۸ ماده ۱۳ ق.آ.د.م سابق و بندهای ۴ ، ۶ ، ۸ و ۱۳ ماده ۷ ق.ت.د.ح. یك و دو مصوب ۱۳۶۴ ، اشاره نمود . دعاوی یاد شده در این موارد ، از حیث هزینهی دادرسی و صلاحیت ، در حكم دعاوی غیرمالی تلقی میگردند .
حال با ذكر مقدمات فوق طرح این سوال و پاسخ بدان موجب وصول به اولین اصل حاكم بر مبحث تقویم خواسته خواهد شد و آن اینكه : در موارد شك یا اختلاف در مالی بودن یا غیرمالی بودن خواستهی یك دعوا ، كه همان حق موضوع دعوا است ، اصل بر غیرمالی بودن خواسته میباشد یا مالی بودن آن ؟
شاید بتوان چنین ابراز عقیده نمود كه : اظهار عقیده بر مالی بودن خواسته ، مستلزم تقویم خواسته و سپس تكلیف پرداخت هزینهی دادرسی است و اخذ هزینهی دادرسی زائد بر حداقل مقرر در قانون ، كه برای دعاوی غیرمالی معین شده ، جز در موارد یقینی ، امری خلاف قانون است .
دلیل تقویت این استدلال را ، میتوان در مجانی بودن دادرسی و تكلیف حكومت در فصل خصومت دانست .
در مقابلِ استدلال فوق میتوان چنین ابراز عقیده نمود كه :
الف) دعاوی مالی از حیث دایره شمولِ مصادیق ، بر دعاوی غیرمالی غلبه دارند و براین اساس ، اصل برمالی بودن دعاوی است .
ب) خصیصه و ذات هر حق ، اقتضای آن دارد كه برای دارندهی آن ، وجد ارزشی باشد كه در نزد عقلای جامعه قابل ارزیابی ( و عمدتاً ارزیابی به پول را ) ، داشته باشد .
ج) از دقت در بعضی از مواد قانون ، از جمله ماده ۲۷۱ ، بند ۲ ماده ۳۶۷ ق.آ.د.د.ع.ا. در امور مدنی ، ماده ۱۳ ق.آ.د.م سابق و ماده ۷ ق.ت.د.ح. یك و دو ، میتوان چنین نتیجه گرفت كه :
اصل بر مالی بودن هر نوع دعوای مطروحه است ، مگر آنچه را ، كه قانوناً استثناء شده و یا به حكم عقل ، مستقیماً قابل ارزیابی به پول ، نباشد .
● اصل اختیارخواهان درتعیین میزان بهای خواسته :
ماده ۶۱ ق.آ.د.د.ع.ا در امور مدنی ، چنین مقرر داشتهاست كه :
" بهای خواسته از نقطه نظر هزینه دادرسی و امكان تجدیدنظرخواهی ، همان مبلغی است كه در دادخواست قید شدهاست ، مگر اینكه قانون ترتیب دیگر معین كردهباشد . "
اختیار یاد شده در بند ۴ ماده ۶۲ قانون یاد شده ، در خصوص دعاوی راجع به اموال ، و در بند ۱۳ ماده ۳ قانون نحوهی وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین ، در دعاوی غیرمنقول ، به گونهای دیگر تصریح شدهاست .
از دقت در مواد فوق ، به راحتی میتوان دریافت كه مبانی و مباحثی همچون عدالت معاوضی ، تقلب نسبت به قانون ، لزوم پرداخت حقوقات دولتی ، انصاف و ۰۰۰ كه از ناحیهی معدود افراد دستاندكارِ علمِ حقوق قضاء ، اعم از قاضی یا وكیل یا ... ، به عنوان دستاویز اعتراض به نحوهی اقدامِ خواهان در تقویم خواسته ، مورد اشاره قرار میگیرد ، هرگز هیچ ارزش حقوقی ندارند ! زیرا علاوه بر اختیار قانونیِ خواهان در تقویم خواسته ، مراجعه خواهان به دادگاه و تقویم خواسته را ، نمیتوان در حكم معاملهی با دولت ، حكومت و یا خوانده دعوا تلقی نمود .
بنابراین جز در مواردی كه قانون ترتیب خاصی مقرر كرده و یا برای خوانده ، در زمینهی تقویم خواسته حقی قائل شدهباشد ، خواهان در نحوهی تقویم خواسته ، اختیار كامل دارد .
▪ تبصره :
در این مقطع از گفتار ، لازم به ذكر است كه هرگاه خواهان پرونده بیش از یك نفر باشد و هریك ، به نسبتی خود را محق در موضوع دعوی بدانند ، چارهای جز اتفاق نظر بر تعیین بهای واحد ، برای جمع خواسته خود ندارند .
به دیگر سخن با لحاظ وحدت ملاك متخذه از بند ۲ ماده ۶۲ ق.آ.د.د.ع.ا. در امور مدنی ، خواهانهای متعدد ، تنها حق تعیین بهای خواسته را ، برای یكبار و آن هم به صورت واحد دارند نه بیشتر .
● اصل لزوم پرداخت هزینه دادرسی در هنگام تقدیم دادخواست :
این اصل از بند ۱ ماده ۵۳ و ماده ۵۰۳ ق.آ.د.د.ع.ا در امور مدنی استخراج میگردد . یادآوری این نكته ضروری است كه اگر چه عدم اجرای كامل این تكلیف ، مانع ثبت دادخواست نخواهد بود ، اما دادخواست مطروحه ، تا پرداخت كامل هزینهدادرسی یا صدور حكم اعسار خواهان از پرداخت هزینه دادرسی ، به جریان نخواهد افتاد .
بسیار بدیهی است كه مقولهی ثبت دادخواست و تكلیف لزوم پرداخت هزینه ، هیچگونه منافاتی با یكدیگر نداشته و ضمانت اجرایِ عدم پرداخت هزینه در هنگام ثبت دادخواست ، توقیف آن خواهدبود .
بدیهی است كه مسائلی همچون شخصیت ، ملیت ، تعداد ، جنسیت و هویت خواهان ، اصولاً هیچ تاثیری در این امر نداشته مگر آنكه قانون ترتیب دیگری مقرر كردهباشد .
● استثنائات وارده بر اصول فوق :
ماده ۶۲ ق.آ.د.د.ع.ا در امور مدنی و ماده ۳ قانون نحوهی وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین ، به بیان مواردی از تكلیف خواهان در نحوهی تقویم خواسته پرداختهاند ، كه آنها را ، به اختصار ، مورد مطالعه و بررسی قرار خواهیم داد :
۱) خواسته وجه نقد:
به موجب بند ۱ ماده ۶۲ ق.آ.د.د.ع.ا. در امور مدنی ، چنانچه خواسته وجه نقد باشد ، بهای آن عبارت است از مبلغی كه خواهان خود را محق در مطالبهی آن میداند . بنابراین ، سبب دعوی هرچهكه باشد ، هیچ تاثیری در تكلیف خواهان ندارد و دادگاه نیز جز در خصوص مبلغی كه در ستون خواسته ، به عنوان اصل خواسته ، آمدهاست ، حق صدور حكم ندارد .
بدیهی است كه هزینههای دادرسی تابع نصاب میزان خواستهاست .
▪ تبصره ۱ ) چنانچه حقوق مورد ادعای خواهان ، عوضِ منافعی بوده ، كه بعد از زمان تقدیم دادخواست حاصل شده و این موضوع مورد درخواست خواهان قرار گرفته باشد ( ماده ۵۱۵ ق.آ.د.م ) ، در این صورت پس از تعیین میزان اجرتالمثل و صدور حكم ، خواهان مكلف است هزینه دادرسی خواستهی مذكور را ، پرداخت نماید .
▪ تبصره ۲ ) چنانچه خواستهی دعوا مطالبهی خسارات از هر نوع آن بوده و ضمن رسیدگی به اصل دعوی راجع به مالكیت بر مال یا حق منشاء دعوی ، كه به سبب و یا واسطه آن ادعای استحقاق دریافت خسارات میشود ، مطرح شدهباشد، در این صورت چنین خواستهای از جملهی فروع دعوی تلقی شده ، تابع حكمِ مقرر در بند ج ماده ۳۳۱ ق.آ.د.م. میگردد .
▪ تبصره ۳ ) هزینه دادرسی مرحلهی تجدیدنظر ، در دعاوی با خواستهی وجه نقد ، تابع نصاب محكومبه میباشد نه نصاب خواسته .
بنابراین تجدیدنظرخواه ، تكلیفی در پرداخت هزینه دادرسی قسمتی از خواسته كه نسبت بدان تجدیدنظرخواه نیست ، ندارد .
برای مثال : در دعوائی به خواسته مطالبه ۰۰۰/۰۰۰/۲۱ ریال ، كه دادگاه دعوا را ، نسبت به نیمی از خواسته پذیرفته و نسبت به نیمی دیگر ردّ نمودهاست ، هریك از متداعیین ، كه از حكم صادره تجدیدنظرخواهی نمایند ، تنها مكلف به پرداخت هزینه تجدیدنظرخواهی نصفِ رقمِ مندرجِ در ستون خواسته خواهندبود ( صراحت بندهای ۱ مواد ۳۳۱ و ۳۶۷ ق.آ.د.م ) .
با اینحال باید توجه نمود كه در چنین مواردی قابلیت تجدیدنظرخواهی یا فرجامخواهی ، تابع نصاب خواسته است ، نه محكومبــه ( بندهای ب و ج از قسمت ۱۲ ماده ۳ نحوه وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین مصوب ۲۸/۱۲/۱۳۷۳ ).
▪ تبصره ۴) چنانچه ضمن اصل دعوی راجع به مطالبهی وجه نقد ، مطالبهی خسارات ناشی از كاهش ارزش پول ، مطرح گردد ، میزان هزینهی دادرسی و قابلیت تجدیدنظرخواهی و فرجامخواهی از رای تابع نصاب اصل خواسته میباشد .
بنابراین میزان مبلغ خسارات ناشی از كاهش ارزش پول ، هرگز در موارد فوق تاثیری نداشته ، عنوان فرع دعوا را دارا بوده ، از حیث امور فوق تابع اصل دعوی میباشد .
پرویز علی پناه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست