پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

اروپا و امواج اسلام ستیزی


اروپا و امواج اسلام ستیزی

حملات تروریستی در مترو و اتوبوس در لندن كه در ۱۶ تیرماه ۷ ژوئیه این شهر را در موجی از ترس و وحشت فرو برد, به سرعت خاطره اقدامات خشونت بار و بی رحمانه ۳۰ شهریور ۱۳۸۰ , ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را در اذهان جهانیان زنده كرد

حوادثی كه به طور عمیق و بنیادین نظام بین الملل و روابط میان كشورها را تحت تاثیر قرار داد. ۱۵ نفر مظنونان این حادثه كه اطلاعات دقیق و روشنی از ماهیت طراحی و اجرای آن به دست نیامده، از اتباع عربستان سعودی و از مسلمانان بودند، در مورد ۴ نفر دیگر هم شواهدی از مسلمان بودن آنها مطرح شد. تاثیر عمیق این حوادث در نیویورك و واشینگتن ایجاد زمینه هایی برای تحقق یافتن پیش بینی های ساموئل هانتینگتون در خصوص «جنگ تمدن ها» بود، كه در پی فروپاشی اتحاد شوروی، چارچوب جدیدی برای تقابل كشورهای جهان ارائه می كرد. هر چند سال ۲۰۰۱ از سوی آقای خاتمی به عنوان سال «گفت وگوی تمدن ها» در مجمع عمومی سازمان ملل متحد مورد تصویب و تعیین قرار گرفته بود، این حوادث سبب شد «ایده گفت وگوی تمدن ها» به عنوان پاسخی به نیازهای مبرم جامعه جهانی تحت تاثیر جدی قرار گیرد. در پی این حوادث كه حضور نظامی آمریكا در افغانستان و عراق صورت گرفت، به جای تامل در ریشه های اقدامات خشن و انتحاری، قدرت های غربی براساس ایده های جدید نفوذ در مناطق استراتژیك جهان را هدف قرار دادند. بهره برداری آمریكا از موج آزادیخواهی و دموكراسی طلبی در منطقه استراتژیك خاورمیانه از جمله تحولات پس از این حوادث بوده است. گسترش موج مبارزه با تروریسم به جای توجه به ریشه ها و زمینه های نارضایتی ها و علل گسترش تمایلات رادیكال در مناطق در حال توسعه جهان از پیامدهای اصلی این تحولات بود. تكرار این رفتارها در اندونزی، اسپانیا، تركیه و دیگر كشورها با هدف قرار دادن منافع همه جانبه اتباع غربی ویژگی این اقدامات بود. افراط گرایان در جوامع غربی از این روند استقبال كردند. آنها نیز در پی یافتن شرایطی بودند تا در پی نابودی نظام كمونیستی با طرح دشمنی جدید سیاست های خود را در داخل و خارج جوامع غربی توجیه نمایند. صاحبان صنایع عظیم نظامی _ دفاعی و دستگاه های امنیتی تنها بخشی از این بازیگران بودند. نظام سرمایه داری در پی فروپاشی اتحاد شوروی نیازمند دشمنی جدید بود تا حضور جهانی خود را موجه جلوه گر سازد. محافظه كاران جدید در آمریكا با استقبال از فضای امنیتی در جهان به دنبال حوادث تروریستی در نقاط مختلف پس از نیویورك و واشینگتن، تحت عنوان ساقط كردن نظام های دیكتاتوری، توسعه حضور و نفوذ خود را در منطقه ای پراهمیت از جهان كه ایجاد نظم هژمونیك آمریكا موكول به سیطره بر آن است، هدف قرار دادند. ساقط كردن رژیم های دیكتاتوری وجاهت لازم، ولو غیرقانونی را برای نیروهای آمریكایی در افغانستان و عراق فراهم آورده بود. براساس برخی برآوردها از منابع آمریكایی، جنگ های افغانستان و عراق حدود ۳۱۴ میلیارد دلار هزینه در برداشته، كه با بودجه های اضافی مورد بحث برای ده سال آینده در كنگره كه حدود ۴۵۰ میلیارد دلار است، بالغ بر ۷۰۰ میلیارد دلار می شود. در این زمینه هزینه های جنگ در عراق كه به ویژه در ۶۰ سال گذشته بی سابقه بوده، بخش مهمی از آن را تشكیل داده است. جنگ در كره ۴۳۰ میلیارد دلار و جنگ ویتنام ۶۰۰ میلیارد دلار هزینه دربرداشت، با توجه به اینكه تاكنون دست كم ۷۷۵/۱ سرباز آمریكایی در عراق كشته شده اند، روشن است این سیاست چه هزینه های گزافی را برای مردم آ مریكا _ مالیات دهندگان آمریكایی _ پس از پایان جنگ سرد به دنبال فروپاشی شوروی همراه داشته است. به این ترتیب افغانستان و سپس عراق به عرصه ای برای مقابله با نفوذ همه جانبه غرب به ویژه آمریكا تبدیل شد. پیش از آن بن لادن در سال ۱۳۷۷ / ۱۹۹۸ دستور جهاد با آ مریكا را صادر كرده بود. مقاومت نیروهای بازمانده از رژیم بعثی صدام حسین در برابر فرایند دولت سازی در عراق برای فراخواندن نیروهای ضدغربی در سراسر جهان اسلام ظرفیت لازم را فراهم آورد. ناامنی مستمر در شرایط پس از سقوط صدام چالش های امنیتی را نه در سطح منطقه كه در جهان شدت بخشیده است. حضور نیروهای نظامی آمریكا و متحدان آن در عراق اینك شرایط را برای تشدید خشونت های مذهبی مهیا ساخته و میلیون ها مسلمان كه در جوامع غربی زندگی می كنند را با شرایط دشواری مواجه كرده. شرایطی كه بیش از آنكه بیانی از تجلی یافتن گفت وگوی تمدن ها باشد، جنگ و تقابل آنها را شدت می بخشد.در حالی كه برخی از رهبران مسلمانان در اروپا كه قرن ها شاهد زندگی پیروان ادیان مختلف در كنار یكدیگر پس از جنگ های صلیبی (میان مسلمانان و مسیحیان) بوده، از حق نیروهای مقاومت در عراق برای اقدامات انتحاری و كشتار آمریكایی ها و نیروهای نظامی و غیرنظامی كشورهای مختلف در عراق حمایت می كنند و این اقدامات را حق طبیعی آنان تلقی می كنند. برخی از رهبران مسلمانان در اروپا نیز این نوع اقدامات را فاقد وجاهت دینی می دانند. از نظر این گروه اسلام با اقدامات خشونت بار و هدف قرار دادن غیرنظامیان و انسان های بی گناه هیچ رابطه ای نمی تواند داشته باشد. رهبران تندرویی كه در پاسخ به قرن ها ظلم و تجاوز به جهان اسلام این نوع اقدامات را در دفاع از كشورهای اسلامی مجاز می دانند، متهم شده اند زمینه را برای تسری اقدامات انتحاری در سرزمین های غیراسلامی فراهم می آورند. صحنه های دردناك و غم انگیز پاره پاره شدن پیكرهای انسان های بی گناه در پی وقوع هر حمله تروریستی افكار عمومی را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد.

این وقایع به ویژه پس از كشته و مجروح شدن صدها نفر در انفجارهای اخیر لندن سبب شده تا مسلمانان در جوامع اروپایی با موج رو به گسترش واكنش های خشن نسبت به خود مواجه شوند. هر چند رهبران سیاسی اروپا به خوبی از تهدیدات جدی گسترش نفرت مذهبی آگاه هستند، ولی به نظر نمی رسد به سرعت توان غلبه بر گسترش این امواج را داشته باشد. هراس و نگرانی از تكرار این اقدامات به نوبه خود این جوامع را تحت فشارهای شدیدی قرار داده كه آثار اقتصادی- اجتماعی آن غیرقابل انكار است.انفجارهای شرم الشیخ كه با هدف قرار دادن یك مركز توریستی در این بندر زیبای مصر به فاصله یكی دو هفته از انفجار در لندن شكل گرفت، ابعاد گسترده این تقابل را آشكارتر ساخت. این انفجارها و حمله به مقر توریست های غربی در شرم الشیخ فرصتی مناسب بود تا جورج بوش ریاست جمهوری آمریكا از ابعاد جهانی مبارزه با تروریسم سخن گوید، مبارزه ای كه آمریكا در شرایط غیبت اتحاد شوروی آن را به فرصتی بی نظیر برای اهداف جهان گرایانه خود تبدیل كرده است. موج اقدامات خشونت گرایانه در مناطق گوناگون جهان به ویژه در خاورمیانه، منطقه ای كه اسرائیل در شرایط مبارزه جهانی با تروریسم از موقعیت ایجاد شده بهره برداری بسیار كرده، همراه با اعتراضات هزاران آزادیخواه و روشنفكر در سراسر جهان به پیامدهای خسارت بار جهانی شدن برای كشورهای در حال توسعه اهمیت داشتن نگاهی عمیق به ریشه های عملیات انتحاری در جهان را برجسته تر می سازد.جهانی شدن كه در ذات خود با فرصت ها و تهدیدهای بسیار شكل گرفته، اینك شرایط را برای جهانی شدن تروریسم نیز مهیاتر ساخته است. بی تردید یكی از جلوه های جهانی شدن در ابعاد جهانی اقدامات خشن و غیرانسانی در اشكال گوناگون بوده است. اقداماتی كه جوامع اسلامی را درگیر كرده است، جوامعی كه آئین الهی مورد پذیرش آنان با هدف قرار دادن انسان های بی گناه نسبتی ندارد، ولی محرومیت و رنج های ناشی از بی عدالتی و تبعیض های جهانی امكانات لازم برای نشر و ترویج اندیشه های تند و رادیكال به نام اسلام را مهیا ساخته است. و این تهدیدی است كه جز با تامل و دقت جدی قابل حل وفصل و دفع شدن به نظر نمی رسد. نابرابری های جهانی به سرعت در فضای جهانی شدن در حال شدت یافتن است. محرومیت ها و نابرابری ها به خوبی زمینه را برای نشر افكار افراطی آماده می سازد. اروپا كه پس از پایان جنگ سرد و از میان رفتن دیوار برلین در مسیر یكپارچه شدن گام های بلندی برداشته، اینك در فضای جهانی شدن تروریسم با شكاف های جدید و جدی تری مواجه نشده است. گسترش اقدامات خشونت بار تروریستی در اروپا و دیگر نقاط جهان سبب شده تا روابط اروپایی ها در درون خانه خود با هموطنان مسلمان آنان دچار تنش های جدی شود. برخی سخنان از سوی رهبران تندروی مسلمانان در اروپا این تنش را شدت بخشیده، بر ابعاد نگرانی افزوده است. هر چند رهبران اروپایی همانند بوش با توجه به پیامدهای خطرناك گسترش این تنش در جوامع غربی سعی در مهار آن داشته اند، ولی به نظر می رسد برای ایجاد جهانی امن و آرام باید بیشتر به ریشه های نابرابری ها و تبعیض ها و محرومیت ها توجه شود. اعتراضات گسترده در شهرهایی كه نشست های سران هشت كشور بزرگ صنعتی جهان G۸ برگزار می شود، بیانی از این نارضایتی ها است. اعتراض به نابرابری های جهانی نمی تواند تنها به جوامع اسلامی نسبت داده شود، هر چند عقب ماندگی و توسعه نیافتگی این كشورها به آن دامن زده، ولی تلاش برای كاهش شكاف عمیق و هولناك فقر و غنا در جهان می تواند به كنترل این امواج نه تنها در اروپا، بلكه در جهان یاری رساند.

الهه كولایی