پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

روش ارزیابی متوازن رویكرد جدید استراتژی مدیریت


روش ارزیابی متوازن رویكرد جدید استراتژی مدیریت

سازمانها در عصراطلاعات نیازمند به برخورداری از ابزارها و نگرشهای نوین مدیریتی هستند كه روشهای ارزیابی سنتی را با روشهای جدید مدیریتی كه بیشتر نگاه به آینده دارد تا به گذشته, آشتی دهد

با ظهور عصراطلاعات و تشدید رقابت، دیگر ارزیابی عملكرد سازمان تنها با تحلیل معیارهای مالی گذشته امكان پذیر نیست و ایجاد تحول در سیستم ارزیابی و مدیریت استراتژی سازمان امری غیرقابل اجتناب است.

روش ارزیابی متوازن به عنوان یك سیستم ارزیابی عملكرد، علاوه بر ارزیابی مالی سنتی، عملكرد سازمان را با افزودن سه بعد دیگر یعنی: مشتریان، فرایندهای داخلی كسب و كار و یادگیری و رشد موردارزیابی قرار می دهد. روش مذكور باتوجه ویژه به داراییهای نامشهود سازمان كه در عصر حاضر از اهمیت ویژه ای برخوردار گردیده است، این امكان را به سازمان می دهد تا با گنجاندن آن در مدل ارزیابی موردنظر، ازطریق نظارت، كنترل وآگاهی از كیفیت داراییهای نامشهود، درصورت لزوم نسبت به ترمیم نقاط ضعف و جبران كاستی ها اقدام كند.

روش ارزیابی متوازن، با ترجمه چشم انداز و استراتژی سازمان به عبارات قابل درك، از برداشتهای متفاوت جلوگیری كرده وبا همسو ساختن اهداف فردی و سازمانی به اجرای موفقیت آمیز استراتژی كمك می كند.

امروزه مدیران به ارزش و تاثیر ابزار سنجش عملكـــــرد سازمان پی برده اند، اما به ندرت به فكر استفاده از آن به عنوان بخشی از استراتژی شركت افتاده اند. برای مثال، مدیران ممكن است استراتژی جدیدی ارائه و فرایندهای عملیاتی لازم را برای دستیابی به موفقیتی شگرف خلق كنند ولی كماكان به استفاده از نمایه های مالی كوتاه مدت كه دهها سال مورداستفاده قرار داده اند، نظیر بازده سرمایه گذاری، رشد فروش و درآمد عملیاتی، ادامه دهند. این افراد نه تنها نمی توانند ابزار سنجش برای نظارت بر اهداف و فرایندهای جدید ارائه دهند، بلكه برای این سوال كه آیا ابزار سنجش قدیمی آنها برای ارزیابی اقدامات و ابتكارات جدید مناسب است یا خیر نیز جوابی ندارند.

روش ارزیابی متوازن به عنوان رویكرد نوین مدیریت استراتژی این امكان را به مدیران می دهد تا با بیان چشم انداز و استراتژی شركت در قالب ملاكهای قابل سنجش، ابزار قابل اعتمادی برای ارزیابی عملكرد و سیستم مدیریت سازمان فراهم سازند.

در عصرحاضر شركتها در حال تجربه تحولی انقلابی هستند و رقابت عصر صنعتی درحال تبدیل به رقابت عصر اطلاعات است. در عصر صنعت (از سال ۱۸۵۰ تا حدود سال ۱۹۷۵) موفقیت شركتها ازطریق سود ناشی از اقتصاد مقیاس، كاربرد فناوری در داراییهای فیزیكی برای افزایش كارایی، تولید انبوه و استانداردسازی محصولات به دست می آمد. در دوران صنعتی، سیستم های كنترل مالی در بسیاری از شركتهای بزرگ نظیر جنرال موتورز، ماتسوشیتا و جنرال الكتریك، برای تسهیل امر نظارت بر تخصیص بهینه منابع مالی و فیزیكی توسعه یافت.

برخی از ملاكهای سنجش مالی نظیر بازده سرمایه به كارگرفته شده هم می توانست سرمایه داخلی شـــــركت را به سوی ثمربخش ترین نحوه استفاده هدایت كند و هم انعكاس دهنده كارایی بخشهای مختلف عملیاتی باشد كه سرمایه مالی و فیزیكی را جهت خلق ارزش برای سهامداران مورداستفاده قرار می داد.

ظهور عصر اطلاعات، خصوصاً چند دهه اخیر قرن بیستم، بسیاری از فروض اساسی رقابت در دوران صنعتی را منسوخ ساخت. دیگر شركتها نمی توانستند صرفاً با كاربرد فناوری جدید در داراییهای فیزیكی و مدیریت داراییهای مالی بدهیها به مزیت رقابتی پایدار دست یابند.

محیط عصر اطلاعات، سازمان تولیدی و خدماتی را برای موفقیت در عرصه رقابت، نیازمند به كسب قابلیتهای جدیدی ساخته است. توانایی شركت دربسیج و استفاده از داراییهای مشهود ونامشهود خود، بسیار ضروری تر از سرمایه گذاری و مدیریت دارائیهای فیزیكی و مشهود گشته است. ازطرفی، سازمانها در راستای ایجاد تحول برای رقابت موفقیت آمیزتر در آینده، مبادرت به انجام برخی اقدامات اصلاحی ذیل می كنند:

▪مدیریت كیفیت فراگیر؛

▪ایجاد سامانه های تولید وتوزیع بهنگام؛

▪رقابت برمبنای زمان؛

▪تولید ناب؛

▪ایجاد سازمانهای مشتری مدار؛

▪مدیریت هزینه برمبنای فعالیت؛

▪توانمندسازی كاركنان؛

▪مهندسی مجدد.

هدف اصلی از اجرای این برنامه ها كسب موفقیت در پهنه رقابت در عصر اطلاعات بوده است. هریك از این برنامه های بهبود، حكایت موفقیت آمیزی داشته، وقت، انرژی و منابع قابل توجهی را به خود اختصاص داده است.

اما بسیاری از این برنامه های اصلاحی به دلیل آنكه با استراتژی شركت و یا با كسب نتایج مالی و اقتصادی خاصی در پیوند نبوده، پیامدهای مأیوس كننده ای درپی داشته است. كسب موفقیتهای شگرف در عملكرد سازمان، نیازمند تحولی بزرگ است و آن به معنای تغییر در سیستم های ارزیابی و مدیریتی است كه در سازمان مورداستفاده واقع می شود.

هدایت سازمان به سوی آینده ای كه در آن عامل اصلی موفقیت، فناوری و قابلیتهای سازمانی است و رقابت دائماً تشدید می گردد، صرفاً با نظارت و كنترل بر معیارهای مالی مربوط به گذشته سازمان امكان پذیر نیست.

در حالت ایـــده آل، مدل های حسابدار می بایست به نوعی بسط یابند تا ارزیابی داراییهای نامشهود و داراییهای معنوی سازمان را اندازه گیری كنند. ارزیابی داراییهای نامشهود و قابلیتهای شركت از این رو از اهمیت ویژه ای برخوردار است كه در عصراطلاعات، وجود این داراییهـــا برای موفقیت شركت بسیار حیاتی تراند تا داراییهای مشهود و فیزیكی. اگر بتوان داراییهای نامشهود و قابلیتهای شركت را در چارچوب مدل حسابدار مالی ارزیابی كرد، سازمانی كه این داراییها و تواناییها را بهبود بخشیده است می تواند نتایج را به اطلاع كاركنان، سهامداران و سایر ذینفعان برساند و برعكس هرگاه سازمان از وجود داراییهای نامشهود و قابلیتهای لازم تهی گشت، تاثیرات منفی آن می تواند به سرعت در صورت سود و زیان شركت انعكاس یابد.

هرچند در عالم واقع، تعیین ارزش قابل اتكا مالی برای داراییهایی نظیر مهارت كاركنان، انگیزه، انعطاف، وفاداری مشتریان و سامانه پایگاههای اطلاعاتی و همچنین شناسایی و درج آنهـــا در ترازنامه سازمانها به سادگی امكان پذیر نیست ولی هنوز داراییها و قابلیتهای یادشده برای تحقق موفقیت امروز و فردای محیط رقابتی بسیار حیاتی هستند. از برخورد دو نیروی مقاومت ناپذیر، یعنی ایجاد قابلیتهای رقابتی بلندمدت واصل سخت و غیر و قابل تغییر حسابداری مالی برمبنای بهای تمام شده تاریخی، تركیب جدیدی خلق شده است به نام روش ارزیابی متوازن. روش ارزیابی متوازن كه برای اولین بار در سال ۱۹۹۲ میلادی در مجله هاروارد بیزینس ریویو معرفی شد، این امكان را به مدیران می دهد تا با دراختیار داشتن چارچوبی جامع، اهداف استراتژیك شركت را به یك سری ملاكهای سنجش عملكرد وابسته به یكدیگر تبدیل كنند.

روش ارزیابی متوازن ابزار اندازه گیری مالی سنتی را حفظ كرده اسات، اما معیارهای سنجش مـــالی داستان وقایع گذشته را بازگو می كنند كه متناسب با نیازهای عصر صنعتی است و در آن توجه به سرمایه گذاری در ایجاد قابلیتهای بلندمدت و ارتباط با مشتری برای حصول به موفقیت ضروری نبوده است.

در عصر اطلاعات كه برای خلق ارزش نیاز به سرمایه گذاری بر مشتریان، تامین كنندگان، فرایندها، فناوری و نوآوری است، تنها اتكا به اطلاعات مالی به عنوان ملاك سنجش كافی نیست. روش ارزیابی متوازن، ملاكهای سنجش مالی سازمان را كه در ارتباط با عملكرد گذشته آن است، توسط معیارهایی كه نمایانگر عملكرد آتی سازمان خواهدبود، تكمیل می كند. اهداف و معیارهای سنجش روش ارزیابی متوازن از دل چشم انداز و استــراتژی شركت استخراج می شوند و عملكرد سازمان را از چهار دیدگاه: مالی، مشتریان، فرایندهای داخلی و یادگیری و رشد مدنظر قرار می دهند. این چهار دیدگاه، چارچوب روش ارزیـابی متوازن را به وجود می آورند.

روش ارزیابی متوازن ابزاری است برای بیان چشم انداز و استراتژی شركت در قالب یك سری ملاكهای جامع سنجش عملكرد كه چارچوبی را برای ارزیابی راهبردی و سیستم مدیریت فراهم می سازد. این روش ارزیابی، شركتها را قادر می سازد تا همزمان با دنبال كردن نتایج مالی، پیشرفت در زمینه افزایش قابلیتها و كسب داراییهای نامشهود موردنیاز برای رشد آتی را نیز مدنظر داشته باشند.

روش ارزیابی متوازن، روش ارزیابی مالی سنتی را با افزودن معیارهایی كه عملكرد سازمان را از سه بعد دیگر یعنی مشتریان، فرایندهای داخلی كسب و كار و یادگیری و رشـــــد موردارزیابی قرار می دهد، تكمیل می سازد.

از این رو، سازمانها قادر می گردند همزمان با دنبال كردن نتایج مالی، پیشرفت در زمینه ایجاد قابلیتها و تحصیل داراییهای نامشهود موردنیاز برای رشد آتی را نیز درنظر داشته باشند. روش ارزیابی متوازن جانشین شاخصهای ارزیابی مالی نگردیده است، بلكه مكمل آن است.

منابع و ماخذ:

۱ - ROBERT S.KAPLAN, DAVID P.NORTON, :THE BALANCED SCORECARD”, HARVARD BUSINESS SCHOOL PRESS, ۱۹۹۶.

۲ - ROBERT S.KAPLAN, DAVID P.NORTON, “THE BALANCED SCORECARD - MEASURES THAT DRIVE PERFORMANCE”, HARVARD BUSINESS REVIEW, JANUARY - FEBRUARY ۱۹۹۲.

۳ - ROBERT S.KAPLAN, DAVID P.NORTON, “PUTTING THE BALANCED SCORECARD TO WORK”, HARVARD BUSINESS REVIEW (SEPTEMBER - OCTOBER ۱۹۹۳).

۴ - ROBERT S.KAPLAN, DAVID P.NORTON, “USING THE BALANCED SCORECARD AS A STRATEGIC MANAGEMENT SYSTEM”, HARVARD BUSINESS REVIEW (JANUARY - FEBRUARY ۱۹۹۶).

۵ - www.balancedscorecard.org.

جواد نجفی حقی: كارشناس ارشد مدیریت صنعتی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.