پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

مدرک دارم, پس هستم


مدرک دارم, پس هستم

چرا به همدیگر لقب دکتر و مهندس می دهیم

این یکی از رسم‌های ایرانیان است که تا آقا پسر و دختر خانم خانواده وارد دانشگاه و رشته پزشکی یا مهندسی می‌شود، فورا او را به لقب خانم دکتر یا آقای مهندس مزین می‌کنند تا کم کم برای همگان جا بیفتد که وی در ‌آینده با یک مدرک کارشناسی مهندسی یا دکتری عمومی ‌از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شوند و از همین حالا باید به نام و رسم جدید او عادت کرد.

داستان‌های غریبی از این عادت نازیبا شنیده می‌شود و ریشه بیشتر آنها هم در خانواد‌ه‌هاست. اسم و لقب گذاشتن برای آدم‌ها البته در ایران ریشه تاریخی دارد و در متون قدیم نمونه‌های فراوانی از آن می‌توان دید. لقب‌گذاری بخصوص در دوران قاجار با دست و دلبازی‌های شاهان قاجاری بیشتر معمول شد و تا آنجا پیش رفت که برای بچه‌های تازه متولد شده هم لقب می‌گذاشتند. افراط در این زمینه آنقدر زیاد بود که یکی از سفرنامه نویسان در کتابش درباره ایران نوشته است: «در ایران حرص و ولع برای به کار بردن تعارفات و القاب در خطاب، حد و حصری ندارد. به یکدیگر شریف، سرکار و جناب می‌گویند. حتی دو مستخدم که در خانه اعیان به کار مشغولند، وقتی به هم می‌رسند، از به کار بردن لفظ سرکار در حق یکدیگر دریغ نمی‌ورزند. هنگام خطاب، کمتر ممکن است به اسم تنها اکتفا کنند. بلکه کلمه میرزا را جلوی اسم می‌گذارند یا عنوان خان یا بگ را به دنبال نام می‌آورند. در مورد زنان، خانم یا حداقل کلمه‌ترکی باجی به کار برده می‌شود.»

در دوره‌های مختلف تاریخی لقب‌گذاری‌ شکل و شمایل متفاوتی داشته ‌است. گاهی بر مبنای تعارفات مذهبی، آدم‌ها به لقب‌های مذهبی معروف شده‌اند و گاهی این لقب‌ها تنها به جایگاه و رتبه اجتماعی و بخصوص حکومتی‌شان برمی‌گشته و در نهایت در دوره ما با چرخشی در شیوه لقب گذاری، لقب‌ها براساس انتساب به شغل و جایگاهی که بر اساس دستاوردهای علمی ‌و تحصیلی به افراد داده می‌شوند، هستند. ساده‌‌تر این‌که حالا دیگر کسی به نام میرزا و سلطنه و دوله شناخته نمی‌شود، اما تا دلتان بخواهد دکتر فلانی و مهندس بهمانی داریم. براستی ریشه این لقب‌گذاری‌ها کجاست؟

● نقابی زیباتر از خودمان

تازه وارد یکی از دانشگاه‌های معتبر شده بود تا در یک رشته قابل اعتنا درس بخواند که یک دانشجوی سال چهارم پزشکی به خواستگاری‌اش آمد. خودش چیزی از داماد کم نداشت و اگر به اعتبار دانشگاه و رتبه تحصیلی‌اش نگاه می‌کردی، موقعیت بهتری هم داشت، اما از همان روزهای اول نامزدی به شوهرش گفت آقای دکتر و این عنوان آنقدر رواج پیدا کرد که پس از چند وقت پدر و مادر خودش و بقیه فامیل هم به او می‌گفتند آقای دکتر. در خطاب و در غیاب نمی‌توانست جور دیگری صدایش کند و این عادت کم کم در خودش هم احساس بدی به وجود آورده بود و حتی باعث خنده اطرافیان می‌شد.

عنوانی که از یک تخصص می‌آید، طبیعی است که در جایگاه خودش استفاده شود. کسی که پزشک است در خانه و در روابط زناشویی اش طبیب نیست و یک مهندس قطعا در سوپر محل و نانوایی مهندسی نمی‌کند؛ اما این عنوان‌های اکتسابی در جامعه ما چنان کارکرد دارند که از یک سو خود صاحبان آن عنوان به کاربردشان دامن می‌زنند و از دیگر سو، دیگران شکلی افراطی به آن می‌بخشند.

سهیل رضایی، پژوهشگر و کارشناس مسائل اجتماعی که بسیاری او را به عنوان کارشناس دربرنامه‌های تلویزیونی دیده‌اند و بسیاری به رغم نداشتن مدرک دکتری،‌به او لقب دکتر می‌دهند،‌خود یکی از منتقدان این جریان است . او می‌گوید: «بهترین حالتش این است که این لقب‌ها را تنها یک مجاز در نظر بگیریم؛ مثل این‌که به کسی که خیلی باهوش است بگوییم اینشتین و مرادمان این باشد که او فوق‌العاده است. معمولا به چنین کسی نمی‌گویند دکتر حسابی یا ابن سینا و فقط یک عنوان حالت تمثیلی پیدا کرده است. یک جنبه طنز هم ممکن است در به کار بردن عنوان دکتر و مهندس وجود داشته باشد، یعنی طرف زیاد چیزی نمی‌فهمد. برای عامه مردم، این شکل نامیدن افراد بیشتر جنبه احترام دارد. وقتی کسی با ظاهر مرتب به یک مغازه مراجعه می‌کند، بخصوص در منطقه‌های مرفه‌تر،‌ تلقی صاحب مغازه این است که قاعدتا او باید آدم تحصیل‌کرده‌ای باشد و به همین خاطر به او می‌گوید دکتر یا مهندس.»

در واقع، در ذهن ما میان ظاهر و رفتار اجتماعی نسبتی برقرار است و این نسبت نوعی احترام را بر می‌انگیزد؛ البته می‌توان شکلی از تعارف و تملق را هم در این رفتار اجتماعی دید.

وجه دیگری از این جریان هم وجود دارد که به خود صاحبان آن لقب‌ها بر می‌گردد. در واقع همه ما بسیاری از افراد را دیده‌ایم که اصرار دارند حتما آنها را با عنوان تحصیلی شان بخوانند و در غیر این صورت دلگیر می‌شوند و حتی برخوردهای نامناسبی هم نشان می‌دهند. خیلی از دانشجویان چنین تجربه‌ای را داشته‌اند. بسیاری از استادان اصرار دارند دانشجویان حتما آنها را با عنوان استاد و دکتر بنامند و این اصرار البته باعث رواج رفتارهای تملق‌آمیز و ایجاد رفتارهای غیرعلمی ‌در محیط‌های دانشگاهی می‌شود. رضایی در این زمینه می‌گوید: «این رفتار نشانه آن است که فرد برای خودش کافی نیست و برای تکمیل خودش دنبال تیتر و عنوان می‌گردد. چنین فردی کمبودی دارد که می‌خواهد‌ آن را با عنوانش جبران کند. در واقع می‌توان گفت این عنوان یک جور نقاب است که فرد به چهره می‌زند تا خود واقعی‌اش را بپوشاند و تصویر زیباتری از خود نشان دهد. با داشتن این عنوان، فرد احساس می‌کند احاطه و کنترل بیشتر و بهتری روی اطرافیانش دارد.»

طبیعی است که این احساس کمبود تنها به خود فرد محدود نمی‌شود و آدم‌های دیگر بخصوص آنها که از این عنوان‌ها به شکل واقعی بی‌بهره‌اند، دچار احساس کمبود از نوعی دیگر می‌شوند و درصدد برمی‌آیند که به هر شکل ممکن آن را جبران کنند. نتیجه چنین احساسی، تلاش غیرعادی برای کسب مدرک است که البته اگر در همین حد بماند قابل تحمل است، اما متاسفانه در مواردی به جعل عنوان و مدرک می‌انجامد.

● هرطور شده مدرک جور کن

هر دو نمونه‌ مدرک‌گرایی و جعل مدرک در کشور ما فراوانند. فضای جامعه امروز ما به سمتی رفته که آدم‌ها خارج از عنوان‌های تحصیلی و علمی‌شان هویت قابل‌قبولی ندارند. این است که از یک سو هجوم نسل جوان برای کسب مدرک، فشارهای روحی و عاطفی فراوانی بر آنها وارد می‌کند و مساله ورود به دانشگاه نه فقط به عنوان بخشی از روند زندگی افراد که به یک مساله با بار عاطفی و روانی تبدیل شده است. آنها که به هر دلیل از این روند جا می‌مانند، هم خودشان می‌خواهند به شکلی در این جمع جا بگیرند، هم جامعه آنها را به این کار تشویق می‌کند. رضایی معتقد است: «متاسفانه جامعه ما مکانیسم تشخیص نخبگان را به شکل درست ندارد. این است که افراد مجبورند برای اثبات قابلیت شان حتما مدرکی جور کنند. دیگران هم به فردی که قابلیت دارد، اما مدرک ندارد توصیه می‌کنند که فلانی، اگر می‌توانی مدرکی برای خودت فراهم کن. این‌جوری کارت بهتر راه می‌افتد. تو حیفی و آگاهی داری و فقط مدرک کم داری. چنین فردی احساس نمی‌کند که خودش برای خودش کافی است. خودش را قبول ندارد و می‌داند که برای موفق شدن، پذیرفته شدن و دیده شدن در اجتماع باید مدرک جور کند، حتی اگر این مدرک جعلی باشد.» احساس جا ماندن از بقیه، رد شدن در آزمون اجتماع و شکست، احساساتی است که فرد بدون مدرک در جامعه امروز ما به آن دچار می‌شود و برای رهایی از آن تقلب می‌کند.

ما تنها کشور دنیا نیستیم که دانشگاه داریم و تحصیل می‌کنیم‌‌،‌ اما گویا از معدود کشورهایی هستیم که در فضاهای نامربوط هم ازعنوان‌های علمی ‌استفاده می‌کنیمرضایی درباره سوی دیگر این ماجرا که به اطرافیان صاحبان عنوان یا حتی آدم‌های بدون عنوان بر می‌گردد اشاره می‌کند و می‌گوید:« ما دوست داریم یک چیز بزرگ باشد تا قبولش کنیم. خودمان به آن حجم می‌دهیم تا بتوانیم پشتش بایستیم. این‌که می‌بینیم حتی در حوزه‌های دیگر اجتماعی مثل ورزش هم اطلاق عنوان‌هایی مثل امپراتور و ژنرال و دکتر به سر مربی‌ها و قهرمانان رواج دارد به همین دلیل است. اینها همه نشان می‌دهد جامعه ما توسعه پیدا نکرده و به عبارت بهتر، توسعه را تنها در حوزه عمرانی تعریف می‌کند و توسعه فرهنگی هنوز جایگاه درستی ندارد. به جای پرداختن به اصل، ما دیگران را پر رنگ می‌کنیم تا با آن اتکا به نفس داشته باشیم.» چنین است که گاهی حتی اگر فردی خودش اصرار بر نامیده شدن به عنوان دکتر و مهندس نداشته باشد، دیگران او را به این عنوان‌ها مشهور می‌کنند و با زبان بی زبانی به او می‌فهمانند این طوری کامل‌تر است.

● در دنیا چه خبر است؟

ما تنها کشور دنیا نیستیم که دانشگاه داریم و تحصیل می‌کنیم. تنها کشوری هم نبوده‌ایم که لقب‌های اهدایی و رسمی‌در تاریخ مان وجود داشته است؛ اما گویا از معدود کشورهایی هستیم که در فضاهای نامربوط هم از عنوان‌های علمی ‌استفاده می‌کنیم. در حالی که بیشتر شخصیت‌های سیاسی دنیا تحصیلات دانشگاهی در سطح دکتری دارند، تا به حال نشنیده‌ایم که کسی در دنیا آنها را به عنوان دکتر بنامد و تنها در خبرهای علمی ‌است که افراد در توصیف پژوهش‌هایشان با عنوان دکتر و پروفسور معرفی می‌شوند.

سارا بازوبندی، دانشجوی دکتری مهندسی عمران در یکی از دانشگاه‌های اروپا می‌گوید: «اینجا حتی در روابط استاد و شاگردی هم مرسوم نیست که افراد همدیگر را به عنوان دکتر و استاد بنامند و بیشتر ‌ترجیح می‌دهند با نام کوچک‌شان شناخته شوند. در اداره‌ها، مراکز عمومی ‌و در روابط عادی زندگی هم چنین چیزی مرسوم نیست. البته در بعضی کشورها این رفتار وجود دارد که نمونه‌اش آلمان است و استفاده از این عنوان‌ها در سطوح مختلف اجتماعی مرسوم است.» در بسیاری از کشورها چندان غریب نیست اگر در اداره‌ای سراغ از مدیر را بگیرید و همه او را با عنوانی ساده و بی‌تکلف بشناسند.

● مدارک جعلی

جوان ۲۵ ساله‌ای است که تحصیلات ناتمامی ‌در یکی از دانشگاه‌ها دارد. چون شم اقتصادی‌اش قوی است، از همان زمان تحصیل، عده‌ای از جوان‌های نخبه را دور هم جمع کرد تا یک موسسه آموزشی راه بیندازند. خودش به عنوان رئیس موسسه نمی‌تواند با یک مدرک نصفه و نیمه جایگاهی داشته باشد. این است که با پرداخت مبلغی به یک دانشگاه خارجی، حالا یک مدرک دکتری مهر و امضا شده دارد و آن را بر دیوار دفتر کارش قاب کرده است.

این تنها نمونه تلاش برای به دست آوردن عنوان جعلی نیست. نیاز به مدرک در جامعه ما چنان فراگیر شده که حتی سیاسیون و مدیران ارشد هم از آن در امان نمانده‌اند و روایت‌های متعددی از شبهه در مدرک تحصیلی افراد در رده‌های بالای اجتماعی شنیده‌ایم. تلاش برای کسب عنوان، تنها جنبه اجتماعی ندارد و یک سوی ماجرا مادی است. همگان می‌دانند که تفاوت یک مدرک دکتری با کارشناسی و دیپلم از نظر جایگاه شغلی و میزان درآمد بسیار است، بنابراین برای کسب این منافع مادی هم تلاش می‌کنند. به گفته رضایی وقتی افراد احساس می‌کنند با وجود داشتن تخصص و تجربه نمی‌توانند به جایگاه مطلوب اقتصادی یا اجتماعی‌شان برسند، دچار سرخوردگی می‌شوند. در جامعه امروز ما برای عموم جامعه قابل قبول نیست که کسی بدون مدرک به سطح وزارت برسد. پس شنیدن خبر جعل مدرک در بین مدیران دولتی عجیب نیست. دامنه شبهه جعل مدرک در سطح مدیران آنقدر جدی شد که مجلس شورای اسلامی‌ را بر آن داشت تا با تصویب طرحی با متخلفان برخورد جدی‌تری کند و اصلا استفاده از عناوین دکتر و مهندس را برای صاحبان مناصب ممنوع اعلام کند.

● جریمه ۲ میلیون تومانی

بهمن سال گذشته، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی از تدوین طرحی برای جلوگیری از استفاده القاب دکتر و مهندس در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس خبر داد که براساس آن، اگر فردی در صورت نداشتن مدرک دکتری یا مهندسی از این القاب استفاده کند و به وسیله آن از شرایط و مزایایی برخوردار شود، به عنوان کلاهبردار معرفی خواهد شد و طبق قوانین جزای عمومی با او برخورد می شود. دولت هم در بخشنامه‌ای به کار بردن عناوین دکتر، مهندس و دیگر القاب مشابه را در نامه‌های دولتی ممنوع اعلام کرد. این بخشنامه نه تنها ذکر این عناوین را در نامه‌های رسمی ‌غیرمجاز اعلام کرد که در بند دیگرش تأکید کرد در گفتگوهای روزمره ادارات دولتی نیز دیگر کسی حق ندارد از این عناوین برای مخاطب قرار دادن دیگران استفاده کند. این قانون‌ها یاد‌آور قانون دیگری است که ۱۲ مرداد سال ۱۳۱۴ با عنوان آیین نامه حذف عناوین اضافی از اسامی ‌افراد از جمله خان، میرزا، سلطنه، دوله و... در ایران به اجرا در آمد و ادارات در نوشتن نامه‌ها و احکام، نشریات در مطالب خود و نیز مراکز صدور شناسنامه مکلف به اجرای آن شدند و در مکاتبات رسمی‌و نطق‌ها نیز به کار بردن القاب و عناوین جز آقا و بانو برای خطاب کردن ممنوع شد. هدف از تصویب این آیین نامه، رفع تبعیض اعلام شده بود.

به هر حال، مرداد ماه امسال بالاخره همان طرح با عنوان «الحاق یک ماده به قانون مجازات اسلامی»، «جرایم استفاده غیرمجاز از عناوین علمی» به وسیله اعضای کمیسیون آموزش مجلس به تصویب رسید و حالا این طرح یک فوریتی، در انتظار تصمیم نهایی نمایندگان مجلس در صحن علنی مجلس است. علی عباسپور، رئیس کمیسیون آموزش مجلس در تشریح جزئیات این طرح گفته است: «در صورت تصویب نهایی طرح، جریمه نقدی و حبس در انتظار افرادی است که از القاب علمی به صورت غیرمجاز استفاده کنند. ضمن این‌که افراد غیر که عامدا و عالما فردی را که دکتر و مهندس نیست به این القاب بنامند، یک میلیون تا ۲۰میلیون ریال جریمه می‌شوند.» به گفته عباسپور، افرادی که از القاب علمی مثل دکتر و مهندس استفاده می‌کنند، باید مدرک معتبر مورد تأیید وزارتخانه‌های علوم یا بهداشت را در اختیار داشته باشند. در غیر این صورت کلاهبرداری محسوب می‌شود.بر اساس این طرح، اگر مدرک کسی از دانشگاه‌های خارج کشور صادر شده باشد، تا وقتی که این مدرک به تأیید نرسد، نمی‌توان به آن استناد کرد و کسانی که از دانشگاه‌های خارجی غیرمعتبری مانند ‌هاوایی مدرک گرفته‌اند، نباید عناوین علمی را برای خود به کار ببرند چون مجازات‌های قانونی در انتظار آنها خواهد بود.»

● منزلت‌های از دست رفته

امیر طاهرخانی، عضو کمیسیون آموزش مجلس هم گفته است: «گاهی افراد به عنوان تعارف یا احترام از عناوین علمی برای دیگران استفاده می‌کنند که این طرح قانونی، شامل مجازات آنها نمی‌شود. توجه نمایندگان، جلوگیری از نفع مالی و شغلی کسانی است که از غیرمعتبر بودن مدرک دانشگاهی، اطلاع دارند. این طرح نشأت گرفته از شرایطی است که برخی مسوولان با ارائه مدرک دانشگاهی غیرمعتبر به وجود آوردند.»

رئیس کمیسیون آموزش مجلس گفته است: «دستگاه‌های اجرایی کشور باید تأییدیه مدرک افرادی که دارای مدرک خارج از کشور هستند را دریافت کنند و سپس نسبت به اعطای مزایای دکتری به آن فرد اقدام کنند و دقت لازم را در این امر داشته باشند. ضعف قانونی در این زمینه وجود ندارد.»

به هر حال با این‌که حالا قانون هم برای محدود کردن استفاده‌های نامشروع از عنوان علمی‌ تمهیداتی اندیشیده، حقیقت این است که مهم‌ترین راه حل این گرایش افراطی، اصلاح ساختار فرهنگی جامعه است تا در سایه آن به‌جای مدرک، ارزش‌های اجتماعی تولید شود و به قول رضایی: به جای گسترش صرف مراکز تولید مدرک، فضا برای تولید آدم ایجاد شود و منزلت اجتماعی از دست رفته شغل‌ها و مهارت‌ها برگردد و مطالعه، تجربه، دانش و تخصص جایگاه پیدا کنند.

نعیمه دوستدار