چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
فرش اقتصادی یا اقتصاد فرشی
دو واژه اقتصاد و فرش در جامعه امروز ایران به هیچ وجه بیگانه نیستند. از طرفی ابعاد هنری فرش بر کسی پوشیده نیست. این دو ویژگی بارز دلیلی بر این نکته مهم شده تا فرش را در محافل مختلف، هنر-صنعت بنامند. میزان صادرات فرش دستباف ایران در سال رقم قابل توجه بیش از ۵۰۰ میلیون دلار را نشان میدهد که در دهههای گذشته رقمی به مراتب بیش از این بوده است. داشتن عنوان یکی از عمدهترین کالاهای تجارت خارجی ایران پس از نفت نیز دلیل دیگری بر ابعاد گسترده تجاری و تولیدی این هنر اصیل ایرانیان است. اینها بخشی از دلایلی است که به جرأت بتوانیم نام اقتصادیترین هنر ایران زمین را بر فرش بگذاریم.
اما جریان این نگاه اقتصادی حداقل در چند دهه گذشته سبب ساز پارهای از مشکلات شده که با رشد روزافزون رقابتهای تجاری و اقتصادی کشورها و کالاها گاهی اوقات اطلاق لفظ هنر بر پیکره فرش دستباف ایران وصلهای نامتناسب با آن مینماید. نکتهای ظریف در این بین نهفته است. اقتصاد هنر و حرکت به سمت ساختن جریانی با تسهیل بهره اقتصادی از هنر بسیار اتفاقی خوب و میمون است. اما دقت داشته باشیم نباید این جریان تا حدی پیش برود که به چارچوبهای اصلی هنر خط بدهد و بر آن چیرگی یابد.
متاسفانه در خصوص فرش دستباف با توجه به گستردگی بازار و تلاش برای گسترش بیشتر این بازار چه از سوی تولیدکنندگان و برخی اوقات حتی متولیان دولتی، سعی میشود بیشتر به جای اینکه از ظرفیتهای بالا و سرشار هنری فرش دستباف استفاده شود، از هنر فرش به صورت ابزاری صرفاً برای تسهیل منافع مادی بیشتر استفاده شود و بعضاً تلاشی هم برای گسترش هنــــر اصیل فرش نیز انجام نمیشود. این مسئله تا جایی پیش میرود که حتی صنایع ماشینی فرش از این جریان سواستفاده نموده و با برندسازی نام فرش دستباف، هنر طراحی فرش را بر محصولات خود با نام دستباف گونه حک مینمایند.
نوع بازاریابیها و جریان شناخت بازار و تحقیقات بازارشناسی با عنوان خاص بازاریابی گاهی اوقات به نحوی عمل میکند که کلاً جریان اصالتها را نادیده میگیرد و به کل بیگانه با اصالتهای فرش به عنوان کالایی هنری و سنتی حکم به تولید دستبافتهای بی هویت میدهد که تمام هویتش را از سلیقه و یا سفارش خارجی اخذ میکند؛ ولی با این حال نام فرش دستباف ایرانی را دارد و از امتیازات بزرگترین و فراگیرترین برند تجاری ایران در کل دنیا یعنی Persian Carpet سود میبرد.
نکته دیگر این که توجه بیش از اندازه به اقتصاد و قواعد رایج در اقتصاد و سعی برای جای دادن فرش در این قواعد به عنوان کالایی که صرفه اقتصادی دارد و عدم توجه به ابعاد هنری و سنتی آن که مزیتی خاص آن است ما را به آن سمت میبرد که به خود اجازه دهیم هر تغییری در فرش دستباف ایرانی را به حکم علم اقتصاد و قواعد تجارت جایز و بر این اساس جریان بازار، سلیقه مصرف کننده، قیمت تمام شده، رقابت پذیری و ... را تنها عوامل تأثیر گذار بر هنر- صنعت فرش ایران بدانیم و توجه به هنر، سنت، اصالت و هر آنچه که با روح این عوامل در ارتباط باشد بیگانه باشیم.
ثمره چنین نگاهی در گذشته منجر به ورود رنگهای جوهری در فرش میشود که تاریخ از آن به عنوان فاجعهای در هنر فرش دستباف ایران یاد میکند. ثمره چنین نگاهی این میشود که بدنه تولید فرش دستباف ایران همواره از ضعیفترین و کمدرآمدترین اقشار جامعه باشند در صورتی که در نگاه دقیق اینان همان هنرمندان فرش ایران هستند. ثمره چنین نگاهی افت کیفیت به بهای سودآوری بیشتر و یا محدودیتهای تولید است. ثمره چنین نگاهی ورود به عرصهای است که ماشینها و رباتها و نرم افزارها کار هنرمندان را انجام دهند ... یعنی هیچ چیز ارجحتر از سود نیست و هنر و هنرمند هم مادامی که تضمینگر سود باشد مورد توجه مانند سایر عوامل تولید هستند؛ در غیر این صورت اهمیتی ندارند و این اتفاقی است که در هنر- صنعت فرش دستباف ایران هیچ بعید نیست که تا مراحل پایانی خود پیش برود.
لذا در اینجا نیاز شدیدی به بازنگری و اصلاح دیدگاه اقتصادی به فرش احساس میشود. دیدگاهی که در آن هیچ چیزی مقدمتر از هنر و هنری و سنتی بودن فرش دستباف نباشد و هرگونه تغییر در آن با رعایت این اصول مجوز اجرایی داشته باشد و یا حداقل مغایر با آن نباشد و همچنین گسترش و پیشرفت در آن هم به حکم هنر و خلاقیت و منبع لایزال هنری آن باشد. که اگر و تنها اگر چنین باشد همانطور که از گذشته بر پایه همین اصول به کالایی تراز اول در اقتصاد ایران بدل شد همچنان کالایی با ظریب اطمینان بالا در مناسبات تجاری و اقتصادی پایدار خواهد ماند.
مخلص کلام اینکه هنر فرش هنر فرش است و این است که در سرتاسر جهان خواهان زیادی دارد و نه چیز دیگری. لذا با کمک علم اقتصاد و سایر علوم مرتبط با تجارت باید این هنر به همان شکلی که خود رشد و نمو یافته است ارائه شود و برای پیشرفت و توسعه آن در ابعاد هنری باید به خود هنر آن و هنرمندان آن توجه نمود و به گونهای نباشد که هنر ابزاری در اختیار اقتصاد برای دستیابی به سود به هر شیوه ممکن باشد بلکه اقتصاد و سایر علوم وابسته به آن به ابزاری در اختیار هنر باشند برای نیل به اهداف اولاً گسترش هنری ثانیاً سود و سودآوری تجاری.
سیدمحمدمهدی میرزاامینی
دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد و مدیریت فرش