یکشنبه, ۱۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 9 March, 2025
به اتفاق, جهان می توان گرفت

«حوض نقاشی» حکایت عشق است، حکایت همراهی است. حکایت به اتفاق گام برداشتن در دل توفان است که هر غیرممکنی را ممکن میکند حتی غلبه یک زوج کمتوان ذهنی بر بحران شرایط که آدمهای معمولی را از پای درآورده است. غلبهای به اندازه بالا رفتن از نردبام، عبور از خیابان، موتورسواری و پیتزا درست کردن که فقط با اکسیر عشق و همدلی میسر میشود. رضا و مریم زوجی هستند که بنا بر بیماری ثابت شده علمیشان، نقاط ضعفی دارند؛ نقاط ضعفی که طبیعتا آنها را از آدمهای عادی دوروبرشان متفاوت میکند و از یکسری فعالیتها و پیشرفتها دور نگه میدارد.
در فیلم «حوض نقاشی» این دو شخصیت تبدیل به قهرمانانی میشوند که هرچند این ویژگی آنها را از دیگران متمایز میکند اما نکته اینجاست که این نقاط ضعف اولیه تبدیل به نقطه قوت آنها برای تغییر شرایط و تعدیل بحران پیشرو میشوند. زوجی که بحرانی کوچک مثل قطع برق را با همین حالوهوای روحی تبدیل به لحظاتی برای سرخوشی و صمیمیت بیشتر میکنند و به همین شیوه بحران بزرگتری مثل ترک شدن از سوی فرزند یا بحران اقتصادی را تاب میآورند چون تصمیم میگیرند همدیگر را تنها نگذارند و به اتفاق توفان را طی کنند. فیلم با الگوی قصههای کلاسیک با ترسیم تابلویی از خوشبختی این خانواده سه نفره (رضا، مریم و سهیل) آغاز میشود، تصویری که به تدریج مخاطب را برای مواجهه با عامل برهم زننده این تعادل آماده میکند. توفانی که قرار است این خوشبختی را برهم بزند و مسبب آن کسی نیست جز سهیل که با عقل سالم از داشتن چنین پدر و مادری شرمزده و ناراضی است.
چنین چینشی است که باعث میشود به قطبهای دوسوی این رویارویی در جایگاه خود حق بدهیم و آنها را قضاوت نکنیم، چرا که هر دو طرف حق دارند؛ هم پدر و مادری که بیماری انتخاب آنها نبوده، هم پسربچهای که این پدر و مادر انتخاب او نبوده و توقعات و نیازهای منطقی دارد هرچند روش او را برای برهم زدن این تعادل نمیپسندیم. ترک شدن رضا و مریم از سوی سهیل حلقه اولیه بحران است که با بحران اقتصادی و اخراج شدن رضا از کارخانه شدت گرفته و شرایط را بغرنجتر میکند. اینجاست که رضا و مریم به جای انتخاب راههای معمول - مثل مسیری که خانواده خانم ناظم انتخاب کرده و با دور شدن از هم، هر یک به تنهایی بار این بحران را بر دوش میکشند رجعتی به خود دارند و با احیای عشق و تلاش برای غلبه بر محدودیتها و ناتوانیهایشان، بحران را به سلامت طی میکنند هرچند پایانی برای آن نیست.
در «حوض نقاشی» همانطور که قضاوت قطعی درباره محق و مقصر بودن شخصیتها وجود ندارد، بستر اجتماعی که برای شناسنامهدار شدن بحران حاکم بر قصه ترسیم شده نیز با کدها و نشانههای بطئی ارزیابی میشود تا در انتها نقدی هم اگر هست با جاری شدن از زبان کاراکتری مثل رضا تعدیل شده و زهر مستقیم بودن آن گرفته شود. اینچنین است که در «حوض نقاشی» محوریت یک زوج کمتوان ذهنی به جای ترحمبرانگیزی، حضوری قوی و باورپذیر را از آنها ثبت میکند که هر لحظه مترصد تحریک احساسات سطحی مخاطب برای همراهی نیستند اما در موقعیتی که باید، حسهای رسوب کرده را به شیوهای عمیق به واکنش وامیدارند. عاشقانه «حوض نقاشی» تلاقی نگاه منوچهر محمدی، مازیار میری و حامد محمدی به مقوله احیای عشق در یک زوج متفاوت برای عبور از بحرانی اینجایی و شناسنامهدار است؛ بحرانی که مخاطبان عادی فیلم آن را با گوشت و پوست و استخوان خود حس میکنند.
سحر عصرآزاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست