پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

کاندیداها «نقش یک» شدند


کاندیداها «نقش یک» شدند

نگاهی به فیلم های تلویزیونی نامزدهای ریاست جمهوری

دکتر حسن روحانی در سال‌های گذشته از امکان حضور در صدا و سیما محروم بوده و احتمالا سازنده این مستند می‌داند که چگونه باید از فرصت به دست آمده برای معرفی وی بهره بگیرد. سختی دیگر این مستند این است که شخصیت محوری آن- حسن روحانی- سابقه‌یی امنیتی دارد و عرصه فعالیت وی به گونه‌یی نیست که برای مخاطب عام چندان ملموس باشد و بر همین اساس، ارائه تصویری قابل فهم برای عامه مردم از این شخصیت، چالش دیگری است که سازنده مستند به خوبی از پس آن برمی‌آید

هر هشت نامزدی که این روزها برای به دست آوردن صندلی ریاست‌جمهوری با هم رقابت می‌کنند، در یک مساله به هم شباهت دارند و این مساله «زمان و فرصت محدود» آنها برای معرفی خود و برنامه‌هایشان به مردم است. هر یک از این چهره‌ها در سال‌های دور و نزدیک در مسوولیت‌های اجرایی مختلفی حضور یافته‌اند اما مسوولیت ریاست‌جمهوری، به دلیل حساسیت و ابعاد مختلف آن نیازمند معرفی دقیق برنامه‌ها و فعالیت‌های احتمالی از سوی کاندیداهاست تا در نهایت مخاطب به این نتیجه برسد که فرد مذکور استحقاق احراز این پست مهم و حساس را دارد. کاندیداها روش‌های مختلفی را برای ارتباط با مردم انتخاب می‌کنند. حضور در سفرهای استانی، ملاقات‌های رودررو با مردم، انتشار تبلیغات مکتوب، حضور در کنفرانس‌های خبری و... برخی از این شیوه‌هاست. در چند دوره اخیر ریاست‌جمهوری امکان جدیدی به نام «فیلم انتخاباتی» نیز به میدان آمده است. امکانی که کاندیداها در دوره‌های قبل به خوبی از آن بهره گرفته‌اند و شاید اغراق نباشد اگر بگوییم در اغلب مواقع، فیلم‌های تلویزیونی انتخاباتی یخ رابطه آنها با مردم را ذوب کرده و مخاطبان را به آنها علاقه‌مند کرده‌ است. تا لحظه تنظیم این گزارش ـ جمعه هفدهم خرداد ماه ـ فیلم انتخاباتی شش نامزد از تلویزیون پخش شده است. در گزارشی که می‌خوانید این آثار به عنوان فیلم‌هایی مستند و تلویزیونی مورد بررسی قرار گرفته و تلاش شده تا جنبه‌های مثبت و منفی آن تحلیل شود. در گزارش هفته آینده و در مطلبی دیگر، به بررسی فیلم‌های تلویزیونی دو کاندیدای دیگر یعنی محمدرضا عارف و محمد غرضی خواهیم پرداخت و تلاش خواهد شد تا مستندهای دوم نامزدها نیز بررسی و تحلیل شود.

● «محسن رضایی» ـ مستند سلام بر زندگی

این مستند ۲۵ دقیقه‌یی نخستین فیلم مستند پخش شده از نامزدها از صدا و سیما بود. پخش آن نیز حواشی فراوانی به دنبال داشت. سازندگان این فیلم در روز بعد در مصاحبه‌یی اعلام کردند بخش‌هایی از این مستند حذف شده بود و نسبت به این مساله، به صدا و سیما اعتراض کردند. در ادامه نیز فایل کامل آن روی سایت‌های وابسته به این کاندیدا قرار گرفت. حاشیه دیگر مربوط به پخش این مستند این بود که اعلام شد در مشهد هنگام پخش این مستند، پارازیت شدیدی روی شبکه یک افتاد و مشهدی‌ها امکان تماشای این فیلم را پیدا نکردند. سازنده این مستند در مصاحبه‌یی گفته است این فیلم را با حداقل امکانات و با مشورت چند تن از کارگردانان و استادان برجسته سینما ساخته است. بخش عمده‌یی از فیلم مبتنی بر ایده‌یی است که رضایی تاکنون بارها در سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها و برنامه‌های تلویزیونی خود بیان کرده است: «سفر به ۲۵۰ شهرستان در یک سال اخیر». یعنی همان نکته‌یی که رضایی از آن به عنوان زمینه‌یی برای آشنایی با مشکلات مردم بخش‌های مختلف کشور نام می‌برد. در بخش‌های مختلف فیلم او را در میان مردم شهرهای مختلف کشور مشاهده می‌کنیم که از نزدیک با مردم صحبت می‌کند. طرح مشکلات مردم به فیلم لحنی احساسی داده است اما فیلم به مرور لحنی حماسی پیدا می‌کند و در پایان نیز با ذکر جمله‌یی از امام خمینی (ره) درباره محسن رضایی خاتمه پیدا می‌کند. رضایی که در مناظرات انتخاباتی سال ۸۸ در مقابل محمود احمدی‌نژاد حضوری موفق داشت، در این فیلم انتخاباتی به نکته‌یی از مناظره‌های سال ۸۸ اشاره کرده و رفتار محمود احمدی‌نژاد در تصمیم برای نمایش عکس زهرا رهنورد را به عنوان حرکتی غیراخلاقی مذمت می‌کند. نکته جالب توجه این مستند این است که با وجود آنکه رضایی برای دوره‌یی طولانی فرمانده سپاه پاسداران بوده و بخش زیادی از مردم کشورمان ابتدا او را به این واسطه می‌شناختند، در این مستند از تصاویر مربوط به زمان جنگ وی استفاده‌یی نشده و تلاش شده تا تصویری کاملا جدید و تازه از رضایی ساخته و عرضه شود. این فیلم به عنوان یک مستند تلویزیونی اثری شسته‌رفته و قابل قبول است که از طریق آن تصویر این کاندیدا به عنوان فردی مصلح، عملگرا و علاقه‌مند به تحول برجسته‌سازی می‌شود.

● «سعید جلیلی» ـ مستند مردم به اضافه یک

از زمانی که بحث رقابت‌های یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری جدی شد، نام «سعید جلیلی» به عنوان کاندیدای اصولگرا بارها شنیده شد و حتی در فضای مجازی نیز پوسترها و طرح‌های تبلیغاتی جلیلی منتشر شد. پوسترهایی که در آن از جلیلی به عنوان کاندیدایی نام برده می‌شد که همه نقاط مثبت دولت احمدی‌نژاد را دارد و هیچ یک از نقاط منفی آن را ندارد. طرفداران جلیلی تاکنون طرح‌ها و پوسترهای مختلفی از وی عرضه کرده‌اند که حاوی نگاهی هنرمندانه بوده است. تصور اولیه هم این است که در فیلم تبلیغاتی وی مخاطب با چنین فضایی مواجه باشد. حضور «حسین شمقدری» به عنوان سازنده نیز نکته قابل تامل فیلم است.

«جواد شمقدری» پدر وی طی دو دوره گذشته سازنده فیلم تبلیغاتی محمود احمدی‌نژاد بوده و ساخته‌های وی تاثیر فراوانی در علاقه‌مندی رای‌دهندگان به این کاندیدا داشته است. تصور می‌شد فیلم حسین شمقدری نیز در چنین حال و هوایی باشد و جنبه تازه‌یی از سعید جلیلی را به مخاطب ارائه کند اما این اثر، ساخته‌یی کاملا مبتدیانه و سردستی است که هیچ ایده جذاب و قابل توجهی ندارد. در ابتدای فیلم تصاویری از سخنرانی امام خمینی (ره) با موضوع انتخابات پخش می‌شود و پس از آن چند جوان داخل یک اتومبیل در جاده منتهی به فرودگاه امام خمینی(ره) نمایش داده می‌شوند. آنها تصمیم به ساخت مستند انتخاباتی سعید جلیلی دارند. در فیلم توضیح داده می‌شود که دو نفر از آنها به استانبول می‌روند و دیگران هم به نقاط مختلف کشور سفر می‌کنند. فیلم نیز روایت موازی این دو سفر است. تصور کنید اگر یک کارگردان توانا در پس این ایده قرار داشت، چه اثر موفقی خلق می‌شد! اینکه فردی در خارج از کشور در حال مذاکره درخصوص حقوق هسته‌یی ایران است و در داخل کشور، مردم با ایستادگی از مذاکرات او حمایت می‌کنند؛ ایده جذابی برای چنین فیلمی است اما این روایت موازی بین ایران و استانبول، استفاده مناسبی در فیلم پیدا نکرده و حتی بسیاری از ایده‌های خوب فیلم ابتر باقی مانده است. مثلا صحنه‌یی که جلیلی در میانه مذاکره اقدام به برپایی نماز جماعت می‌کند یا جایی که وی با خبرنگاری آمریکایی مواجه می‌شود، شاهد نماهای جذابی نیستیم. در صحنه‌های استانبول نیز نمی‌بینیم که جلیلی به زبان انگلیسی با دیگران صحبت کند حال آنکه مهم‌ترین وجه فیلم، تاکید بر دیپلمات بودن جلیلی است که در فیلم بسیار کمرنگ است.

در جایی دیگر وقتی جلیلی هنگام رفتن به همایش طرفداران خود با فردی تصادف می‌کند و از اتومبیل پیاده می‌شود تا از او دلجویی کند، زاویه دوربین این موضوع را به درستی پوشش نمی‌دهد و صحنه تاثیر حسی لازم را ندارد. از طرفی کیفیت صدا هم در بسیاری از بخش‌های فیلم نامناسب است و مصاحبه‌گر به جای استفاده از میکروفن یقه‌ای، میکروفن را در دست گرفته که شکل تصویری نامناسبی دارد. طرح مشکلات اقتصادی مردم در این فیلم نیز مانند فیلم انتخاباتی محسن رضایی بسیار پررنگ است. اقشار مختلفی از مردم همچون: کشاورزان، صیادان، کامیون‌داران، دامداران و... مقابل دوربین می‌آیند و به طرح مشکلات خود می‌پردازند اما برخلاف فیلم محسن رضایی که در آن شخص کاندیدا خود با مردم مواجه شده و مشکلات آنها را می‌شنود، در این فیلم چند جوان با مردم درباره مشکلات‌شان صحبت می‌کنند اما این مسائل ارتباط منسجمی با مباحث هسته‌یی که فیلم به‌طور موازی به آن توجه می‌کند، ندارد.

حتی یکی از مصاحبه شوندگان شعار «ایرانیان برای همه ایرانیان» را که زمانی شعار حزب مشارکت بود را مقابل دوربین بیان می‌کند! مشخص نیست قرار گرفتن این صحنه در فیلم جلیلی، بدون اطلاع سازندگان از این شعار بوده یا نکته‌یی در پس آن نهفته است؟!فیلم انتخاباتی سعید جلیلی نمی‌تواند تصویری جذاب و کاریزماتیک از وی ارائه کند. جلیلی چهره سردی دارد و توناژ صدایش بسیار پایین و آهسته است. حتی در محیط غیررسمی اتاق هتل هم کت و شلوار با پیراهن سفید پوشیده است. فیلم از یک ایده خوب استفاده کرده و آن هم صدای ترانه «حامد زمانی» است که در بخش‌های پایانی فیلم شنیده می‌شود اما حجم استفاده از این ترانه بسیار زیاد است و استفاده از آن به عنوان زیرصدا، حس تاثیرگذاری آن را کم می‌کند. طرفداران جلیلی بارها تاکید کرده‌اند که او کاندیدای مورد حمایت احمدی‌نژاد نیست اما در فیلم پلان‌های زیادی وجود دارد که ناخودآگاه مخاطب را به یاد محمود احمدی‌نژاد می‌اندازد. یکی از آنها جایی است که در آن جلیلی در میان طرفدارانش حاضر شده و به یکی از آنها چفیه خود را می‌دهد. اگر واقعا ارتباطی میان جلیلی و احمدی‌نژاد وجود ندارد، این فیلم به دلیل ایجاد شبهه چنین ارتباطی، نقطه‌یی ضعیف در کارنامه انتخاباتی جلیلی محسوب می‌شود.

● «علی اکبر ولایتی» ـ مستند ایران من ‌ای وطن

فیلم انتخاباتی علی‌اکبر ولایتی یک ویژگی مهم دارد و آن هم ایده بکر و جسورانه‌یی است که فیلم بر پایه آن قرار گرفته است. ولایتی به عنوان یک تماشاگر داخل سالن سینمایی نشسته و تکه‌هایی از فیلم‌های مستندی را تماشا می‌کند که تاریخ معاصر ایران را شکل می‌دهد. از روزهای پیش از انقلاب تا آخرین روزهای مسوولیت وی در مقام وزیر خارجه ایران. چهره‌یی که مخاطب از دکتر ولایتی در این فیلم می‌بیند، تفاوت چندانی با آنچه پیش از این دیده ندارد. در این فیلم هم ولایتی با کت، شلوار و پیراهن دیپلماتیک نشسته است. او از تماشای فرازهای مهم تاریخ معاصر ایران احساسی می‌شود، لبخند می‌زند و گاه اشکی به چشم‌هایش می‌آید و در جایی هم اشک وی سرازیر می‌شود.

پلان‌های انتخاب شده از فیلم خوب و هوشمندانه گزینش شده‌اند و پخش سرودهای انقلابی نیز حس و حال خوبی به فیلم داده و فضای موسیقایی زیبایی فراهم کرده است. «ایران ایران»، «خمینی ‌ای امام» و «کربلا کربلا» چند نمونه از سرودهای حماسی و خاطره‌انگیز پخش شده در این فیلم است. از میان فیلم‌های قدیمی نیز فیلمی که در آن مرحوم سید احمد خمینی را در سفارت سابق آمریکا نشان می‌دهد، جالب توجه است. از دقیقه هفت به بعد فیلم، مخاطب شاهد حضور ولایتی در تصاویر است. حضور او در کنار بنی‌صدر، مقاطع مختلف جنگ تحمیلی و... حس و حالی نوستالژیک به اثر می‌دهد. حتی در چند بخش، تصویری از هاشمی رفسنجانی با کلاه نظامی در جبهه نیز نمایش داده می‌شود. فیلم می‌توانست با یک پایان جذاب و غافلگیر‌کننده به انتها برسد و مخاطب را متوجه هدف و انگیزه ولایتی از حضور در صحنه کند.

جایی که در پایان فیلم صدای استاد «محمد نوری» شنیده می‌شود که شعر چه سفرها کرده‌ایم را می‌خواند، پایان بسیار مناسبی برای این ایده است و جاری شدن دوباره اشک ولایتی، به خوبی این حس را در مخاطب ایجاد می‌کند که حضور وی در صحنه انتخابات، ناشی از دلسوزی وی برای حفظ انقلاب و کشور است اما خروج وی از سالن و پخش تصاویر وی در میان مردم و...، حس و حال خوب ایجاد شده در مخاطب از تماشای این بخش را خنثی می‌کند. صحبت‌های پایانی وی نیز کارکرد چندانی ندارد و عملا این ایده خوب و درخشان را به فیلمی معمولی تبدیل می‌کند. درخصوص این فیلم چند نکته قابل ذکر است. نکته اول این است که در بخش‌هایی از فیلم افرادی نشان داده می‌شوند که در ردیف آخر و در سایه نشسته‌اند. مشخص نیست به چه دلیل این افراد در سالن حضور دارند و چه کسانی هستند و چرا باید در فیلم حضور داشته باشند. نکته بعدی سالنی است که ولایتی در آن نشسته و سالن بسیار شیک و زیبایی است، حال آنکه این سالن می‌توانست یک سالن معمولی و حتی سالنی قدیمی ـ به سبک و سیاق سینماهای لاله زار ـ باشد که چنین مساله‌یی حس و حال نوستالژیک فیلم را تقویت می‌کرد. نکته دیگر آنکه در چند بخش از فیلم، افرادی که این صحنه‌ها را تصویربرداری می‌کنند در قاب دوربین دیگر قرار می‌گیرند و حضور آنها فضای باورپذیر فیلم را خدشه دار می‌کند. در جایی دیگر ولایتی در اوج صحنه‌های حسی فیلم و در هنگام گریه نگاهش به دوربین می‌افتد و این توجه به دوربین نقطه ضعفی جدی در اثر است که ظاهرا سازندگان نیز متوجه آن نشده و این دو پلان را از فیلم درنیاورده‌اند. استفاده از برج آزادی در پایان فیلم نیز ایده‌یی بسیار ضعیف و نخ نما شده است. مشخص نیست با چه نیتی در پایان فیلم، نمایی از میدان آزادی نشان داده می‌شود که چراغ‌های رنگی آن روشن و خاموش می‌شوند. چنین تصویری چه تناسبی با فیلم انتخاباتی یک کاندیدای ریاست‌جمهوری ـ آن هم فردی مانند دکتر ولایتی ـ دارد؟!

● «حسن روحانی» ـ مستند این بهاری است که در پشت زمستان مانده

حسین دهباشی، سازنده مستند انتخاباتی حسن روحانی، کارگردان جوانی است ـ نه به جوانی سازندگان مستندهای رضایی و جلیلی ـ که معمولا با علی دهباشی روزنامه‌نگار اشتباه گرفته می‌شود. او در سال‌های پیش از دوم خرداد جزو روزنامه‌نگارهای اصولگرا و از علاقه‌مندان سیدمرتضی آوینی بود. مقاله‌ها و نوشته‌های تحقیقی وی در ماهنامه نیستان در همان سال‌ها مورد توجه علاقه‌مندانش قرار گرفت. بعدها به مستندسازی روی آورد و چند سالی در امریکا به زندگی و ساخت مستند پرداخت. مستند این بهاری است که در پشت زمستان مانده در میان آثار پخش شده تا زمان تنظیم این گزارش، بهترین اثر تلویزیونی مربوط به کاندیداهای ریاست‌جمهوری است.

مهم‌ترین نکته قابل توجه در فیلم بهره‌گیری از عنصری به نام «ایجاز» در ساخت فیلم است. دکتر حسن روحانی در سال‌های گذشته از امکان حضور در صدا و سیما محروم بوده و احتمالا سازنده این مستند می‌داند که چگونه باید از فرصت به دست آمده برای معرفی وی بهره بگیرد. سختی دیگر این مستند این است که شخصیت محوری آن- حسن روحانی- سابقه‌یی امنیتی دارد و عرصه فعالیت وی به گونه‌یی نیست که برای مخاطب عام چندان ملموس باشد و بر همین اساس، ارائه تصویری قابل فهم برای عامه مردم از این شخصیت، چالش دیگری است که سازنده مستند به خوبی از پس آن برمی‌آید. فیلم با این عبارت شروع می‌شود که « این فیلم یک اثر تبلیغاتی نیست، بهاری است که پشت زمستان مانده است». یعنی در همان آغاز فیلم، وجه تسمیه نام فیلم برای مخاطب روشن می‌شود. استفاده از «جدا‌کننده»های مختلف نیز ویژگی دیگر فیلم است که به این اثر امکان می‌دهد تا در بخش‌های مختلف و به صورت جداگانه محتوای خود را به مخاطب ارائه کند. در ساخت این فیلم نیز از شعرهای ملی ـ میهنی استفاده شده است. تصنیف «من که فرزند این سرزمینم» سالار عقیلی مورد استفاده فیلم قرار گرفته اما استفاده از ترانه‌یی مستقل از مانی رهنما در پایان فیلم، احتمال شباهت فضای فیلم به آثار دیگر کاندیداها را به حداقل رسانده است.

در این مستند با بهره‌گیری از تصویر، فیلم، سخنرانی و... تلاش می‌شود تا حجم اطلاعات زیادی به مخاطب منتقل شود. استفاده از صدای امیرحسین مدرس برای گفتار متن نیز ایده خوب دیگر فیلم است. بهره‌گیری از تصاویر مربوط به «حجت‌الاسلام محمد خاتمی» و «حجت‌الاسلام اکبر هاشمی‌رفسنجانی» از دیگر ایده‌های قابل توجه فیلم است که برای مخاطب نزدیکی میان روحانی با هاشمی و خاتمی را تداعی می‌کند. بخش عمده‌یی از کارنامه فعالیت‌های حسن روحانی، حضور وی در پرونده هسته‌یی است و در هفته‌های اخیر درباره این مساله ابهام‌های زیادی در جامعه مطرح شده است. گفت‌وگو با علی اکبر صالحی، وزیر خارجه فعلی و نیز علی اکبر ولایتی در تایید عملکرد روحانی در ماجرای هسته‌یی و همچنین پخش صحبت‌هایی از مقام معظم رهبری در خصوص نقش مثبت حسن روحانی در ماجرای هسته‌یی از دیگر فرازهای قابل توجه فیلم است. یکی از نقاط قوت این فیلم نسبت به فیلم انتخاباتی سعید جلیلی، توضیح کامل و دقیق از مباحث مطرح در فیلم برای مخاطب است. در بخشی از مستند روحانی، درباره دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی توضیح کاملی برای مخاطب ارائه می‌شود حال آنکه در مستند جلیلی، کارکرد این شورا به خوبی برای مخاطب تشریح نمی‌شود. فیلم در پایان بندی خود نیز دست به ابتکار جالبی زده و عناوین مسوولیت‌های روحانی را در پایان به صورت یکجا به مخاطب ارائه می‌کند.

● «محمد باقر قالیباف» ـ مستند دوباره زندگی

در طول هفته‌های اخیر طرفداران محسن رضایی بارها محمدباقر قالیباف را به کپی‌برداری از برنامه‌های رضایی متهم کرده‌اند و حالا احتمالا فیلم انتخاباتی محمد باقر قالیباف نیز می‌تواند شایبه این نوع شباهت‌ها را در ذهن طرفداران رضایی ایجاد کند. تیم سازنده فیلم محسن رضایی نام «سلام بر زندگی» را انتخاب کرده بودند و تیم سازنده فیلم محمدباقر قالیباف نام «دوباره زندگی» را برای ساخته خود انتخاب کرده‌اند. شاید بتوان فیلم قالیباف را «الف ویژه و اثر فاخر» فیلم‌های انتخاباتی دانست. فیلمی که با اتکایی قابل توجه به تصاویر بی‌نظیر آرشیوی تهیه شده است. فیلم با آیه‌یی از قرآن کریم آغاز می‌شود که در آن آمده است: «برای انسان چیزی جز سعی نیست.» پخش تصاویر سیلاب سال گذشته تهران صحنه‌های آغازین فیلم را شکل می‌دهد. بهره‌گیری از تیترهای خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها و نمایش چگونگی مهار سیل توسط شهرداری و حضور قالیباف در فیلم به خوبی و با ریتمی جذاب به تصویر کشیده شده است. یکی از برگ‌های برنده فیلم، دیدار قالیباف با مراجع مختلف است که به واسطه ثبت پلان‌های خوب و حرفه‌یی از این دیدارها، در فیلم جایگاهی درست و مناسب پیدا می‌کند.

ایده کلی فیلم حضور یک فیلمبردار در اتومبیلی است که قالیباف با آن به مکان‌های مختلف می‌رود وگاهی هم توقف می‌کند و با مردم دیدار می‌کند. این ایده به خوبی در فیلم پرداخته شده و مشخص است که سازندگان برای مدتی طولانی با شهردار تهران همراه بوده‌اند. بهره‌گیری از فیلم‌های آرشیوی قدیمی که شهردار تهران را در جبهه و حین فعالیت‌های مختلفی همچون: غواصی نشان می‌دهد، نقطه اوج فیلم است. چند پلان عالی هم در فیلم وجود دارد که در آثاری از این جنس بسیار مهم و تاثیرگذار است. حضور قالیباف در داخل واگن مترو، حضور وی با لباس گلی داخل تونل، حضور وی در تشییع جنازه امید عباسی آتش‌نشان فداکار و گریه وی، دیدار او با چند جانباز، پلان‌های گرفته شده از مردم در سخنرانی‌های قالیباف و... برخی از این موارد است. توجه به پس‌زمینه‌های سخنرانی‌های شهردار تهران نیز نشان می‌دهد که تیم تبلیغاتی وی با طراحی دقیق و برنامه‌ریزی گسترده وارد میدان شده‌اند و حتی برای همه سخنرانی‌های او پس زمینه‌هایی طراحی کرده‌اند تا تصاویر، زیبا و تاثیرگذار باشد. در این فیلم قالیباف به عنوان چهره‌یی جدی، مصمم و عملگرا نمایش داده می‌شود که به اندازه دغدغه‌یی که برای معیشت مردم دارد، به جانبازان دفاع مقدس نیز فکر می‌کند و برای زنان جامعه نیز برنامه دارد. شعر ملی ـ میهنی مورد استفاده در فیلم نیز شعری است که توسط مرحوم علیقلی‌زاده خوانده شده است: «با هر نگاه بر آسمان این خاک هزار بوسه می‌زنم»... تنها نقطه ضعف قابل تامل فیلم، پلانی است که در آن قالیباف از روی طبقه دوم، برای مردمی که در طبقه پایین نشسته‌اند و غذا می‌خورند دست تکان می‌دهد و آنها برای شهردار تهران دست می‌زنند.

● «غلامعلی حداد عادل» ـ مستند مرد آرام میدان

هویت سازندگان فیلم مشخص نیست و در ابتدای فیلم این نکته توضیح داده می‌شود که این اثر توسط شاگردان حداد عادل ساخته شده تا شکرگزار نعمت معلم خود باشند. بخش عمده‌یی از فیلم مصاحبه با حدادعادل در مکان‌های مختلف و فضاهای متفاوت است. فیلم یک ایده خوب دارد و آن هم جایی است که حداد با یک نت‌بوک در کنار دو پسربچه نشسته و در حال تعریف کردن مطالبی برای آنهاست. این ایده می‌توانست در کلیت فیلم ادامه یابد اما هر بار حدادعادل در جایی تازه با مخاطب خود گفت‌وگو می‌کند. البته ایده مورد اشاره نیز خالی از اشکال نیست و اشکال آن هم این است که پسربچه‌یی که در کنار حداد عادل نشسته و سن و سالی کمتر از شش سال دارد، دکمه آخر تی‌شرت خود را بسته است.

اشکال تصویری دیگر وارد به فیلم حضور همراهان حداد در برخی صحنه‌هاست که به لحاظ فیزیک و چهره، حس خوبی را در مخاطب ایجاد نمی‌کنند. چهره آنها بیش از اندازه خشن است و با فرض لزوم همراهی آنها به محافظان حداد، می‌توانستند در صحنه‌هایی که وی با مردم گفت‌وگو می‌کند، حضور نداشته باشند. در فیلم حداد عادل دو چهره سیاسی یعنی علیرضا ذاکانی و حسین نجابت درباره وی صحبت می‌کنند. این فیلم تاکنون نخستین فیلم انتخاباتی کاندیداها بوده که در آن تصاویری از وقایع سال ۸۸ نمایش داده می‌شود و به مجلس ششم و ماجراهای آن پرداخته می‌شود. حداد نقش خود در این وقایع و تلاش برای ایجاد آرامش را به خوبی تبیین می‌کند. نکته قابل توجه فیلم نیز صراحت وی در پاسخ به سوالی است که در دانشگاه درباره حمایت ایران از سوریه توسط وی به دانشجویان داده می‌شود. در این فیلم نیز سرود ملی ـ میهنی مورد استفاده، «ای وطن من...» با صدای سالار عقیلی است.

حمیده جهانگیر