دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
سال به سال دریغ از پارسال
![سال به سال دریغ از پارسال](/web/imgs/16/96/yzuwh1.jpeg)
این روزها همه چیز نسبت به گذشته تغییر کرده است، حتی نحوه ارتباطات و رفت و آمدهای خانوادگی و دوستانه. تا همین چند دهه پیش روابط خانوادگی و فامیلی از یک انسجام عاطفی و صمیمیت بیشتری برخوردار بود.
روزهای تعطیل و عصرهای پنجشنبه که میشد اغلب اعضای فامیل، منزل مادربزرگ و پدربزرگ جمع میشدند. با این که وسایل نقلیه به فراوانی امروزه نبود، در طول هفته هم هر موقع فرصتی پیش میآمد، راهی خانه عمو و دایی و عمه بودند. آخر شب که میشد بچهها به زور دل از هم میکندند.
بزرگترها هم کلی حرفهایشان برای ملاقاتهای بعدی باقی میماند. خیلی وقتها هم اعضای فامیل رسمی را دایر میکردند با عنوان «مهمانی دورهای»؛ یعنی هر هفته کل فامیل خانه یکی از اقوام جمع میشدند. همه چیز هم اغلب ساده و با کمک هم برگزار میشد. در این میان پدربزرگها و مادربزرگها هم از دیدن صمیمیت بین بچهها و نوههایشان لذت میبردند. در طول سال هم هر موقع تعطیلی چند روزهای پیش میآمد، در یک مسافرت دستهجمعی ممکن بود همه دوباره دور هم جمع شوند. قهرها و آشتیها و دلخوریها هم بود، اما همه کوتاهمدت و گذرا؛ چراکه ملاقاتهای هر روزه اجازه نمیداد دلخوریها عمیق و به کینه و قهرهای طولانیمدت تبدیل شود.
اما حالا همه چیز به کلی فرق کرده است. انگار دیگر کسی حوصله و دل و دماغ شبنشینی و دور هم جمع شدن را ندارد. دیدن عمو و خاله و دایی که هیچ دیدار، پدربزرگها و مادربزرگها هم بندرت اتفاق میافتد. از این عید به آن عید اعضای فامیل شاید کوچکترین سراغی از هم نگیرند تا این که موضوع و خبر جدیدی پیش بیاید. اگر خبر شادی باشد که با یک تبریک خشک و خالی یا فرستادن یک دسته گل موضوع را فیصله میدهند، اما اگر خبر ناگواری مثل مرگ باشد، تازه ممکن است برای چند ساعت یا حتی چند دقیقهای کمی وجدانها درد بگیرد که چرا در این همه مدت سراغی از هم نگرفتهاند.
در دنیای پرمشغله و در زندگی شهرنشینی امروز دید و بازدید و شبنشینی و گردهماییهای فامیلی دیگر معنایی ندارد. مشغلههای کاری، گرفتاریهای شخصی و دغدغههای مالی یا چشم و همچشمیهایی که همه را درگیر شغل دوم و سوم کرده از یک طرف، شلوغی و ترافیک و دوری راه هم از طرف دیگر بهانهای شده برای خانوادههای امروزی که دایره رفت و آمدشان را محدود و محدودتر کنند. نهایتش خیلی بامعرفت باشند، بچهها از پدر و مادرشان و پدر و مادرها هم از بچههایشان سراغ میگیرند.
دیگر کمتر کسی از عمو و دایی و خاله و عمه سراغ میگیرد. تازه بعضی وقتها پدربزرگ و مادربزرگها هم فراموش میشوند.
مریم بابایی
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
ویدیوهای آموزشی هفتم
مسعود پزشکیان ایران دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی دولت رهبر انقلاب مجلس محمدجواد ظریف رئیس جمهور انتخابات مجلس دوازدهم
تهران قوه قضاییه قتل هواشناسی شهرداری تهران سازمان هواشناسی اربعین تب دنگی شورای شهر تهران پشه آئدس پلیس وزارت بهداشت
قیمت خودرو قیمت دلار خودرو دولت سیزدهم ایران خودرو یارانه واردات خودرو بازار خودرو حقوق بازنشستگان برق قیمت طلا مالیات
سعید راد سینمای ایران دفاع مقدس فضای مجازی سینما درگذشت تلویزیون بازیگر کربلا عاشورا محرم تئاتر
دانشگاه فناوری نخبگان دانش بنیان شرکت دانش بنیان حوزه علمیه دانشگاه تهران سازمان امور دانشجویان
جو بایدن رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ کامالا هریس اسرائیل آمریکا یمن فلسطین روسیه غزه ترامپ جنگ غزه
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر نقل و انتقالات باشگاه پرسپولیس المپیک 2024 پاریس نقل و انتقالات لیگ برتر سپاهان لیگ برتر ایران باشگاه استقلال المپیک
سامسونگ ایلان ماسک همستر کامبت اینترنت سرعت اینترنت تلگرام ویندوز مایکروسافت گوگل تلفن همراه
فشار خون خواب رژیم غذایی آلزایمر دیابت مغز بارداری ویتامین افسردگی استرس