چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

صحیفه سجادیه تفسیر قرآن کریم


صحیفه سجادیه تفسیر قرآن کریم

به مناسبت ۲۵ محرم سالروز شهادت امام سجاد ع به روایتی

شخصیت ممتاز امام سجاد (ع) و نقش بی بدیل و ماندگار آن حضرت در حفظ و ابقای حماسه کربلا نیازمند تحلیلی جامع در ایام سوگواری ماه محرّم است تا نهضت حسینی از گزند گزافه گویی ها مصون و نور حقیقی آن در زوایای مختلف جامعه متبلور شود.

مکتب حیاتبخش امام زین العابدین (ع) در حریم قدسی دعا، میراثی جاودان و ذخیره ای تمام نشدنی است که ضرورت مراجعه همیشگی به « صحیفه سجادیه » را همواره در اذهان تابناک اهل معرفت گوشزد می کند.

چگونگی استمرار معارف ناب کربلا در ساحت امامت حضرت سیّد السّاجدین (ع) و آموزه های حیات بخش آن مشعل هدایت در صحیفه سجادیه، از زبان علامه فرزانه « حضرت آیت الله جوادی آملی » مورد بررسی قرار گرفته که تقدیم خوانندگان عزیز می شود.

استمرار حماسه کربلا در پرتو امامت امام سجاد (ع)

وجود مبارک امام چهارم، زین العابدین (ع) از بهترین پیام آوران نهضت حسینی (ع) بوده است و گرامیداشت امام سجاد بدون تحلیل نهضت کربلا میسور نیست و در زیارت أربعین حسینی هدف نهضت نجات جامعه از جهالت و ضلالت است؛ باید ببینیم امام سجاد (ع) چگونه این پیام را منتقل کرده است.

وجود مبارک زین العابدین (ع) رسالتش بعد از شهادت حسین بن علی (ع) شروع شد. رهبری اینها از کربلا تا شام و از شام تا مدینه به عهده آن حضرت بود. سخنرانی های سیاسی ـ عبادی امام سجاد زبانزد است. استدلال هائی که ایشان در بالای منبر مسجد شام کرده و جوّ را منقلب کرده است، آنها هم روشن است؛ امّا در بخش های دیگر باید دید وقتی حضرت به مدینه آمد، چگونه این نهضت را پیاده کرد.

● هدف قیام حسینی، رفع ( جهالت ) و ( ضلالت ) از جامعه

در زیارت أربعین می خوانیم: سالار شهیدان برای اینکه مردم را عالم بکند، اوّلاً؛ و عاقل بکند، ثانیاً؛ شربت شهادت نوشید: و بذل مهجته ف یک ل یستنق ذ ع بادک م ن الجهاله و ح یره الضّلاله (۱). این کلمه « ا ستنقاذ » درباره نجات غریق و مانند آن به کار می رود، یعنی ( جهالت ) خطر غرق دارد، خطر سقوط دارد؛ ( ضلالت ) خطر غرق دارد، خطر سقوط دارد؛ اینها خطرناک است ! این هیأت نجات غریق را می گویند: استنقاذ کرده، یعنی از مرگ و هلاکت نجات داده. اینها که در لبه سقوط یا غرق شدن بودند؛ سالار شهیدان اینها را نجات داده. آنچه که منشأ هلاکت است؛ یا جهل علمی است یا جهالت عملی. یعنی یا انسان نمی داند و ندانسته به هلاکت می افتد یا می داند و عالم بی عمل است؛ چون عاقل نیست، به هلاکت می افتد. یکی « جهالت » است و یکی « ضلالت ».

● شیوه امام سجاد (ع) برای رفع جهالت و ضلالت از جامعه

وجود مبارک امام سجاد (ع) این دو هدف را که هدف نهضت حسینی است، در طی سالیان متمادی پیاده کرد، و پیام را رساند. تأسیس حوزه علمیّه برای امام سجاد مقدور نبود، مبارزات علنی مقدور نبود؛ به همان دلیل که برای علی بن أبیطالب ۲۵ سال مقدور نبود، به همان دلیل که برای حسین بن علی (ع) ۲۰ سال مقدور نبود ! حسین بن علی ۱۰ سال در زمان امام مجتبی ساکت بود، ۱۰ سال هم بعد از شهادت امام مجتبی(ع) ساکت بود. تا فرصت مناسبی فرا رسید و نهضت را آغاز کرد. امام سجاد هم در تمام این مدت فرصت مناسبی برای مبارزه سیاسی وتأسیس حوزه علمیّه نظیر عصر امام باقر و امام صادق (ع) نیافت؛ فقط می توانست از رهگذر دعا و نیایش مردم را روشن کند. امام سجاد از این فرصت زرّین حداکثر بهره را برد.

● « صحیفه سجادیه »، تفسیری بر کتاب و سنّت

امّا دعاهای امام سجاد تقریباً درس قرآن است، تفسیر قرآن و تفسیر سنّت نبوی است. کمتر جمله ای را شما در صحیفه نورانی امام سجاد می بینید که این مستقیماً ناظر به یک آیه قرآن نباشد، یا ناظر به حدیث نبوی و علوی و فاطمی و حسنی و حسینی (علیهم السّلام) نباشد. یا دارد آیه را معنا می کند یا دارد حدیث را معنا می کند. روش صحیفه سجادیه عبارت از این است که: آنچه را که در قرآن و سنّت اهل بیت تا عصر امام سجاد (ع) آمده است به عنوان ارزش یا به عنوان وصف مؤمنان، وجود مبارک امام سجاد این را باز کرد اوّلاً؛ و مورد تقاضای داعی قرار داد ثانیاً؛ و به ما دستور داد با خدا سخن بگویید و این مطالب را بخواهیم ثالثاً. یک چیزی جدای از قرآن و سنّت در این صحیفه نورانی نمی یابید؛ این نگاه به صحیفه از دور !

● تفسیر آیات جهاد در صحیفه سجادیه

امّا وقتی وارد می شوید، می بینید خدای سبحان اوصاف مردان مجاهد و رزمنده را که ذکر می کند، می فرماید: شما جنگ بکنید، دفاع بکنید، مجاهدت بکنید؛ برای اینکه مراکز مذهب آباد بشود، برای اینکه کلمه حق احیاء بشود، برای اینکه باطل از بین برود و مانند آن. تنها سخن از کشورداری و کشور گشائی و آب و خاک نیست؛ کل مه الله ه ی العل یا (۲) بشود،ان یحق الحق ب کل مات ه و یقطع داب ر الکاف رین(۳) باشد و مانند آن. وجود مبارک امام سجاد همین معنا را در جریان دعائی که برای رزمندگان و مجاهدان نستوه دارد، باز کرد.

فرمود: شما این دعاها را درباره مجاهدانتان بخوانید، بگویید: خدایا ! این مجاهدان نستوه ما را در جبهه های جنگ موفق بدار، اینها پیروز بشوند، برگردند به شهرشان که حق را زنده کنند، عبادت کنند، با تو مناجات کنند، وقت فارغ داشته باشند با تو گفت وگو کنند: و فرّ غهم عن محاربت ه م ل یعبدوک و عن منابذت ه م ل لخلوه ب ک (۴).

این دعاهای امام سجاد در حقیقت تفسیر آن بخش قرآن کریم است. در قرآن کریم فرمود: شما تنش ایجاد نکنید، مزاحم کسی نباشید؛ اگر خواستند مزاحم شما بشوند، شما دمار آنها را در بیاورید. فرمودند: اوّل طوری زندگی کنید که: و لیج دوا ف یکم غ لظهً (۵)، در شما ستبری و استقامت و استواری و جلال و شکوه ببینند؛ هیچ کس طمع حمله به شما را در سر نپروراند. این و لیج دوا ف یکم غ لظهً غیر از جاه د الکفّار و المناف قین و اغلظ علیه م(۶) است ! فرمود: در شما عظمت ببینند، جلال ببینند، شکوه ببینند، مقاومت ببینند: تره بون ب ه عدوّ الله و عدوّکم (۷) همین است. شما وقتی مسلّح بودید در امور علمی و عملی، هرگز بیگانه طمع نمی کند. می بینید بیگانه هرگز کلنگ نمی گیرد که سلسله جبال البرز را بکند؛ چون با کوه دماوند چگونه می تواند در بیفتد؟ با یک کلنگ درباره قلّه دماوند ستبر نمی شود مقاومت کرد !

فرمود: شما اینچنین باشید که بیگانه هرگز طمع نکند: و لیج دوا ف یکم غ لظه. امّا اگر یک کسی خواست حمله بکند، از آن به بعد جاه د الکفّار و المناف قین و اغلظ علیه م؛ شما هم آنجا حمله بکنید، با غلظت او را سرکوب بکنید. ایران اینطور بود؛ در انقلاب اینطور بود، در دفاع مقدّس اینطور بود، در بحث های دیگر اینطور است، الآن هم همین طور است که اگر خدای ناکرده بیگانه طمع خام بکند، جریان و اغلظ علیه م است.

● تبیین آثار » جهاد » در صحیفه سجادیه

پس بنابراین ما دو مطلب داریم در جریان مجاهده؛ یکی اینکه در حال عادی مثل سلسله جبال البرز ستبرباشیم تا کسی در ما طمع نکند، نباید هم طمع بکند ! این همان ا نّ الله یح بّ الّذ ین یقات لون ف ی سبیل ه صفّاً کانّهم بنیانأ مرصوص (۸) است؛ یک بنای مستحکم سربی که پایه هایش سرب است، دیوارهایش سرب است، سقفش سرب است، درش سرب است، پنجره اش سرب است، کسی طمع نمی کند با کلنگ با آن مبارزه کند ! فرمود: بنیان رصاصی، سربی اینطور است، شما هم سرب باشید.

بخش دیگر این است که اگر خدای ناکرده کسی حمله کرد، از آن به بعد دیگر و اغلظ علیه م؛ شما هم بدون ملاحظه این را سرکوب کنید و از کشورتان بیرون کنید. حالا این کارها را کردید، این کارها را می خواهید بکنید؛ با چه نامی می خواهید انجام بدهید؟ اوّلاً یادتان باشد که در میدان جنگ هم به نام خدا و یاد خدا باشید: ا ذا لقیتم ف ئهً فاثبتوا و اذکروا الله کثیراً (۹). خیلی به یاد خدا باشید، تنها چیزی که شما را مطمئن و آرام می کند، نام خدا و یاد خداست. بعد غنیمتی که شما از این جبهه جنگ می برید، چیست؟ این همان کل مه الله ه ی العل یا است، و جعل کل مه الًّذ ین کفروا ه ی السّفلی (۱۰). شما برای اینکه نام خدا، یاد خدا را چه در دلهایتان، چه در دلهای دیگران احیاء کنید، دارید مبارزه می کنید. پس بعد از فراغت از میدان جنگ، غنیمتی که می برید؛ همان انس با خداست، مناجات با خداست، حشر با خداست که و فرّ غهم عن محاربت ه م ل یعبدوک وعن منابذت ه م ل لخلوه ب ک، تا پیشانی کسی در برابر بیگانه و غیر خدا به خاک مالیده نشود ! اینکه می گوییم: نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی؛ اینکه می گوییم: در عین حال که تنش ایجاد نمی کنیم، سلطه هم تحمیل نمی کنیم، سلطه پذیر هم نیستیم؛ این است ! این مال زمان جنگ و بعد از فراغ از جنگ.

● امکان نیل به حیات ابدی

حالا که آمدیم در جامعه مان، داریم زندگی می کنیم، با چه وضعی زندگی بکنیم؟ بالأخره جامعه بدون نظام ارزشی نخواهد بود ! آنچه که به عنوان اصول ارزشی در جامعه حکومت می کند و ما برابر با آن می گردیم و جامعه را می گردانیم، آنها چیست؟ برای ما چه ارزش دارد و چه ارزش ندارد؟ بخش های فراوانی از قرآن کریم به ما فرمود: مال دنیا ابزار است؛ دنیا اوّلاً اندک است، کم است، زود گذر است و ثانیاً ابزار است، نه هدف و معیار ارزش هم اینچنین نیست: ما ع ندکم ینفد و ما ع ند الله باق (۱۱)، به دنبال تکاثر نروید، به دنبال کوثر بروید؛ این تکاثر می رود و شما را هم می برد؛ کوثر می ماند و شما را هم نگه می دارد.

حیف است انسان در تاریخ دفن بشود ! به ما گفتند: اگر توانستید نامدار بشوید، ( اولوا بق یّه ) بشوید. مرگ چیز بسیار بدی است ! آدم بخواهد بمیرد و نابود بشود، خیلی بد است ! امّا بزرگان به ما گفتند: ای زنده مرده ! بکوش تا مرده زنده شوی. بعضی الآن هم یک جنازه عمودی اند، اینها خیال می کنند زنده اند؛ منتها شناسنامه اینها مهر باطل نخورده وگرنه اینها مرده اند در فرهنگ قرآن ! امّا یک عدّه بعد از مرگ هم زنده اند، مثل شهدا.

اگر انسان می تواند نامدار بشود، و به تعبیر قرآن کریم اولوا بق یّه بشود (۱۲)؛ چرا نشود؟! تعبیر اولوا الالباب در قرآن کریم کم نیست ! امّا « اولوا بق یّه » یک جاست؛ اولوا بق یّه مثل اولوا الالباب یعنی صاحبان بقاء؛ بقاء مال اینهاست، ماندن مال اینهاست، اینها ولیّ بقایند، والی بقایند. گفتند: علماء اینچنین اند، شهداء اینچنین اند.

● تبیین تفاوت » کوثر » با تکاثر در صحیفه سجادیه

وجود مبارک امام سجاد (ع) نظام ارزشی را از قرآن استنباط کرده که چه می ماند و نگه می دارد؛ چه فانی است و از بین می برد؟ فرمود: کوثر ماندنی است و نگهدار هم هست؛ که ازآن به عنوان ( آب حیات ) یاد می کنند، امّا تکاثر،هم از بین رفتنی است و هم باعث هلاکت موجودات دیگر است. اگر طبق بیان نورانی امیر المؤمنین (ع) که فرمود: هلک خزّان الاموال و هم احیاء و العلماء باقون ما بق ی الدّهر(۱۳)؛ برای اینکه اینها، یعنی عالمان دین از «کوثر » بهره بردند و سرمایه دارها از تکاثر!

وجود مبارک حضرت امام سجاد (ع) می خواهد جهل علمی و ضلالت عملی را با این بر طرف کند. در مراحل دعا به ما آموخت که به خدای سبحان عرض بکنیم: خدایا ! آن توفیق را به ما بده که ما در تشخیص مسائل ارزشی اشتباه نکنیم، تکاثر را با کوثر اشتباه نکنیم، دنیا را با آخرت اشتباه نکنیم، مال را با کمال اشتباه نکنیم: و اعص من ی م ن ان اظنّ ب ذ ی عدم خساسه و ب صاح ب ثروه فضلاً، فا نّ الشّریف من شرّفته طاعتک و العزیز من اعزّته ع بادتک (۱۴). عرض می کند: خدایا ! آن توفیق را به من بده، من را حفظ بکن که من در درک مسائل ارزشی بیراهه نروم، خیال نکنم آن کسی که دارد، عزیز و شریف است؛ و آن کسی که وضع مالی اش مناسب نیست، عزیز و شریف نیست،برای اینکه شرف در عبادت توست، عزّت در اطاعت توست؛ خدایا ! مرا از کوثر برخوردار کن، از تکاثر ب رهان: متّ عنا ب ثروه لا تنفد(۱۵)، آن ثروتی که لا تنفد است، ما ع ندکم ینفد و ما ع ند الله باق؛ آنچه را که ع ند اللّهی است، یعنی کوثر است باقی است، آنچه که ع ند النّاس است از بین می رود. اگر مردم بدانند که باقی اند و هرگز از بین نمی روند، و بدانند که دوران عمر یک لحظه ای است نسبت به ابدیتی که ما در پیش داریم و بدانند تکاثر، هم هال ک است، هم مهلک، امّا کوثر هم حیّ است هم محیی؛ در آن صورت نظام ارزشی شان عوض می شود، در این دعاها همان آیات را تفسیر می کنند و پیاده می کنند.

● وظیفه مسلمانان در اختلافات داخلی و خارجی

از نظر بحث های سیاسی و اختلافات داخلی ببینیم فرهنگ قرآن چیست و چگونه آن فرهنگ در بیانات نورانی امام سجاد (ع) آمده. قرآن کریم که به ما فرمود: و لیج دوا ف یکم غ لظ ه، یا جاه د الکفّار و المناف قین و اغلظ علیه م، به ما فرمود: اگر بیگانه ای به شما حمله کرده است، شما کاملاً او را سر جایش بنشانید و هرگز نگذرید و اجازه ندهید او به میهن اسلامی تان رخنه کند؛ این را درباره بیگانه ها فرمود.

امّا درباره آشنایان، دوستان، خودی ها فرمود: اگر یک اختلافی بین شما رخنه کرده است، به این فکر نباشید که رقیبتان را از پا در بیاورید؛ به این فکر باشید که رقابت را از پا در بیاورید، نه رقیب را ! به این فکر باشید که دشمنی را از بین ببرید، نه دشمن را ! شما داخلی و خارجی، خودی و ناخودی را خلط نکنید !آنجا که بیرون مرزتان بیگانه حمله کرده است، این بیان نورانی حضرت امیر (ع) است که شرّ را با خود شرّ برگردانید، ردوا الحجر ح یث جآء؛ سنگ را از هر آنجا که آمد، برگردانید. این از کلمات نورانی حضرت امیر (ع) است که اگر سنگ ستمی به کشورتان پرت شد، این را فوراً به بیرون پرت کنید: فا نّ الشّر لا یدفعه لا الشّر(۱۶)، که دفاع مقدّس ۸ ساله مردم ایران اینچنین بود.

امّا اگر در داخل نظام، در خودی ها یک اختلافی رخنه کرده است، به این فکر نباشید که رقیب را از پا در بیاورید؛ به این فکر باشید که رقابت و دشمنی را از پا در بیاورید. در چند جای قرآن این مضمون آمده که یدروون ب الحسنه السّی ئ ه (۱۷)، مردان الهی کسانی اند که در بین خودی ها اگر یک اختلافی پیش آمد، سیّئه ای پیش آمد، دشمنی ای رخنه کرد؛ با حسنه جلوی سیّئه را می گیرند، با خوبی، بدی را دفن می کنند، با نثار و ایثار کینه را بر طرف می کنند، با دوستی دشمنی را می زدایند، نه اینکه در قبال دشمنی، دشمنی کنند؛ در قبال کینه، کینه اعمال کنند ! یدروون ب الحسنه السّی ئ ه یک بخش، ا دفع ب الّت ی ه ی احسن فا ذا الّذ ی ب ینک و ب ینه عداوأ انّه ول یأ حمیم(۱۸) بخش دیگر.

این ۳ ـ ۴ آیه در این فضا نازل شده که شما در بین خودی ها اختلاف را با اتحاد از بین ببرید، کینه را با دوستی از بین ببرید؛ او شیعه است، پیرو اهل بیت است، حالا غفلت کرده ! حالا یا تشخیصش صحیح نبود یا بعد از تشخیص عمداً کجراهه رفته؛ شما در صدد انتقام نباشید، در صدد براندازی او نباشید، در صدد کینه توزی نباشید، کینه را با مهر درمان کنید، نه کینه را با کینه ! بیرون مرز را با درون مرز فرق بگذارید.البته یک وقت است دشمن داخلی به تعبیر بعضی از سیاست مداران ما، سرباز پیاده نظام بیگانه است؛ این گرچه از نظر اقلیم در داخل زندگی می کند، ولی از نظر فکر خارجی است؛ لکن اگر در داخل خود ما خودی با ما اختلاف داشته است، راهش این است؛ این پیام قرآن کریم است.

● هماهنگی تعالیم صحیفه سجادیه با قرآن کریم در رفع اختلاف

وجود مبارک امام سجاد (ع) این معانی قرآنی را تحلیل کرد، باز کرد، در فرازهای گوناگون به صورت دعا در آورد و به ما آموخت که اینها را با خدا در میان بگذارید و اینها را بخواهید و از ذات أقدس له مسألت کنید بعد از درود بر اهل بیت عصمت و طهارت، بگویید:خدایا ! تسدید کن، تأیید کن، من را محکم نگه بدار که من هرگز در برابر خودی ها اگر نسبت به من بد کردند، بیراهه نروم ! توفیقی به من بده که اگر کسی نسبت به من بد کرده، کینه ای نسبت به من داشته، جفائی نسبت به من کرده؛ من جفای او را با وفا ترمیم بکنم، ظلمی کرده است من با عدل ترمیم بکنم، بی مهری کرده با مهر ترمیم بکنم. توفیقی به من بده که ان اجز ی ب الب رّ من هجرن ی، و ب الصّ له من قطعن ی و ب البذل من حرمن ی و ان اخال ف من اغتابن ی ا لی حسن الذّ کر(۱۹). خدایا ! آن توفیق را به من بده که اگر کسی در پشت سر من بد گفت، من با خوب گوئی راه دوستی را باز کنم؛ اگر او هدم کرد، قهر کرد، من را تنها گذاشت، من بپیوندم؛ او اگر صله رحم نکرد، من وصل کنم؛ او اگر من را محروم کرد، من بذل کنم؛ اگر او غیبت کرد، من با حسن ذکر ترمیم بکنم. اینها باز کردن یدروون ب الحسنه السّی ئه است. مصادیق حسنه را شرح می دهد، مصادیق سیّئه را شرح می دهد، آنچه در قرآن به عنوان جمله خبریّه آمده، در دعای امام سجاد به صورت جمله انشائیه ذکر می شود؛ آنچه متن است اینجا شرح می شود، آنجا مختصر است اینجا مفصّل می شود؛ تا می شود نفسیر قرآن، تحلیل قرآن، تحریر قرآن؛ منتها این را به صورت کارآمد ذکر می کند که شما از ذات أقدس له این مسائل را مسألت کنید تا جامعه تان به سمت وفاق برود؛ بد کسی را نخواهید، نسبت به کسی هم بدگوئی نکنید !

چنین جامعه ای هم از جهل می رهد، هم از ضلالت می رهد. اگر ما در زیارت أربعین می خوانیم: سالار شهیدان، حسین بن علی بن أبی طالب خون قلبش را، پاره تنش را داد: و بذل مهجته ف یک ل یستنق ذ ع بادک م ن الجهاله و ح یره الضّلاله، جامعه را از جهالت برهاند، از ضلالت برهاند، امام سجاد (ع) با تحلیل نظام ارزشی، کیفیّت رهائی از جهالت و ضلالت را مشخص کرده است. به عنوان هدف پیروزی، جامعه را از جهالت و حیرت ضلالت نجات داده است. با تحلیل اصول ارزشی و برقراری صلح و وفاق، جامعه را از جهالت و حیرت ضلالت نجات داده است.

● نقش « دعا » در رفع جهالت و ضلالت و تحقّق پیوند قلب ها

همه ما در صدد تحصیل وفاقیم، امّا وفاق قلبی است، نه تفاهمی ! شما می بینید یک کشور بیگانه ای وارد یک کشور دیگر می شود، نماینده های اینها یک امضائی می کنند، توافق، تفاهم که هم کاری بکنند؛ امّا این برابر قرارداد است. امّا این در داخله حوزه اسلامی قلب، باید نسبت به یکدیگر گرایش داشته باشد، نه گفتار قرنطینه ای یا بندری یا گمرکی و مانند آن ! این امضاهای تفاهم در حدّ کارهای اجرائی است، امّا آن وفاقی که مؤثر است در حدّ گرایش های قلبی است که در غیاب یکدیگر برای یکدیگر از ذات أقدس له حسنات دنیا و آخرت طلب بکنیم ! این کار قلبی با کارهای عادی خیلی فرق می کند، این با دعاها حل می شود؛ و این وفاق، سرمایه ماست ! اگرهمه با هم باشند؛ نه مشکل شهری داریم، نه مشکل استانی داریم، نه مشکل کشوری داریم. بدانند که اینها امانت های الهی است، چهار روز دست این آقاست، چهار روز دست آن آقاست؛ در مسائل دیگر هم همین طور است، در جریان های دیگر هم همین طور است؛ این می شود ل یستنق ذ ع بادک م ن الجهاله و ح یره الضّلاله !

● علل پیروزی و شکست بنی اسرائیل از نظر قرآن کریم

شما ببینید این بیانات نورانی قرآن کریم چگونه در صحیفه سجادیه متبلور شده است؛ در قرآن کریم دارد: موسائی بود و فرعونی بود و مبارزاتی بود و مردمی قیام کردند و حرف موسی (ع) را گوش دادند؛ آنجا که حرف موسی را گوش می دهند، اینها یک شبه ره صد ساله می روند. مگر نفرمود: شما این عصا را به دریا بزن؛ آن آب های رفته به سرعت می رود، آب های نیآمده پشت هم سد گونه می ماند، این بستر خاکی در اختیار شماست؛ از وسط دریا بگذرید. بالأخره آنکه آب آفرید، فرمانروائی و فرماندهی آب را به عهده دارد. وجود مبارک موسای کلیم که عصا زد؛ آب های رفته رفتند، آب های نیآمده نیامدند، یک بستر خاکی شد. اوّلاً اینجا جای عبور نبود، بر فرض هم اگر عبور می کردند، صد سال هم زحمت می کشیدند، نمی توانستند عبور کنند ! حالا یک شبه ره صد ساله را رفتند؛ همین مردم مادامی که تابع رهبر بودند، مادامی که متدّین بودند، مادامی که حرف پیامبرشان را گوش می دادند؛ یک شبه ره صد ساله رفتند، انقلابی کردند، فرعون را ساقط کردند، به مقصد رسیدند.

امّا وقتی به مقصد رسیدند، طبق بیان نورانی قرآن کریم و دعای امام سجاد به هدف آشنا نشدند؛ اینها از دریا گذشتند، از دشمن گذشتند؛ امّا از نفس امّاره نگذشتند، به آن وفاق ملّی نرسیدند، کل مه الله ه ی العلیا نبودند؛ بعد به فکر منّ و سلوی و کم کم از آنجا به فکر سیر و پیاز و اینها افتادند؛ ذات أقدس له مشاهده کرد، موسای کلیم مشاهده کرد این ملّتی که از خطر فرعون نجات پیدا کرده، الآن به فکر سیر و سیب زمینی و پیاز است، اینها حالا راه یک شبه را صد سال باید متحیّر باشند؛ یتیهون ف ی الأرض أربعین سنه (۲۰) مال همین مردم است ! آن که یک شبه ره صد ساله می رود، چطور ۴۰ سال در یک بیابان سرگردان است؟! اگر کسی به فکر سیب زمینی و پیاز باشد، انقلابش را به اینها بفروشد؛ یتیهون ف ی الأرض أربعین سنه ! این درباره همین بنی اسرائیل است. مگر آن بیابان، بیابان نامتناهی بود؟ یا پر شیار و درّه و سلسله جبال خطرناک بود؟ چه خبر بود که اینها ۴۰ سال سرگردان شدند؟! بیابان شفاف و صاف بود. اگر دریک بیابان صافی انسان ۴۰ سال سرگردان باشد و یک دریائی را یک شبه ره صد ساله برود؛ معلوم می شود که راه به دست دیگری است، راهنما به دست دیگری است، هدف چیز دیگر است !

● نقش » دعا » در نجات جامعه از جهالت و ضلالت

اگر ن شآء الله همان حال و هوای اوّل انقلاب و دفاع مقدّس باشد، امام راحل (ره)که آن راهنمائی هارا داشتند، انسان ره صد ساله را یک شبه می رود؛ الآن هم به لطف الهی مقام معظّم رهبری همان راه را دارند، این علمای بزرگی که نسبت به همه ما حق داشتند و دارند؛ در انقلاب زحمت کشیدند، الآن هم همان فرمایش را دارند؛ نه اینها عوض شدند، نه رهبر عوض شد، نه اصول کلّی عوض شد ! اگر کسی خدای ناکرده به دنبال منّ و سلوی باشد اوّلاً، بعد به دنبال عسل و عدس وپیاز و امثال اینها باشد؛ یتیهون ف ی الأرض أربعین سنه، ۴۰ سال هم سرگردان است، بالأخره راه به جائی نمی برد ! این خطری که در شرق ما بود به نام افغانستان، در غرب ما پدید آمد به نام عراق، در فلسطین هر روز هست، این خطر همه ما را تهدید می کند.

تنها چیزی که می تواند ما را نجات بدهد، اعتماد به خدا و اطاعت فرمایش خدا و اطاعت از قرآن و عترت است که به وسیله مقام رهبری، روحانیّت، مراجع تقلید برای همه ما روشن شده است. این راه را ن شآء الله با دعا از خدا بخواهیم؛ یعنی ضمن اینکه مسائل سیاسی ما محفوظ است، باید بدانیم این دل به دست دیگری است، این را کس دیگری راهنمایی می کند ! وجود مبارک امام سجاد خودش در متن سیاست بود ! یک وقتی کنگره بزرگداشتی برای وجود مبارک امام سجاد در باره مسائل صحیفه سجادیه در دمشق برگزار کردند. آنجا مسیحی، سنّی، شیعه حضور داشت، علمای بزرگ و مسئولانی هم از ایران درآن کنگره شرکت کردند و همایش وزینی هم بود. دفعتاً یکی از مهمانان های محترم آنجاکه مسیحی بود؛ وقتی از عظمت صحیفه سجادیه و امام سجاد و کربلا شنید، اجازه خواست؛ مهمان رسمی نبود، برنامه ای هم نداشت، نوبت هم نگرفت، از وسط جمعیّت از هیأت رئیسه اجازه خواست که من یک مطلبی درباره امام سجاد دارم؛ سپس شعر بلندی درباره فضیلت امام سجاد خواند که ما را منقلب کرد.

همین شامی که وجود مبارک امام سجاد را درآن با زنجیر در گردنش می آورند؛ درهمین شام یک مسیحی اجازه می خواهد با جلال و شکوه در مدح امام سجاد شعر بگوید ! این نجات دادن جامعه است، این تأثیر سخنان امام سجاد به برکت خون کربلاست !این جور جامعه را از جهالت و ضلالت نجات می دهند. اگر خدای ناکرده این گونه از نجات ها نباشد، همان یتیهون ف ی الأرض خواهد بود؛ حالا چرا ما گرفتار یتیهون ف ی الأرض بشویم، چرا و جاوزنا ب بن ی ا سرائیل البحر(۲۱) نصیب ما نشود؟ این همان خداست که دریا را شکافت،همان خدا برای حسین بن علی و اهل بیت عصمت و طهارت بالاتراز آن را می تواند انجام بدهد.

این دعاها سهم تعیین کننده دارد؛ ترجمه های این دعا را آشنا بشوید و این دعا در حقیقت تفسیر قرآن است. یک وقتی انسان دعا می کند خدایا ! من را بیامرز، من توبه کردم، پدران ومادران مرا بیامرز؛ آن دعاها هم خوب است، آن دعاها را هم گفته اند ! امّا شما صحیفه سجادیه را با دعاهای عادی یکسان نبینید ! آن در حقیقت تفسیر قرآن است، تحلیل قرآن است. یادم نیست که وجود مبارک امام سجاد یک مطلبی را بفرماید وریشه اش در قرآن کریم یا سنّت نبوی و علوی و فاطمی و حسنی و حسینی (علیهم السّلام) نباشد !

آیت الله جوادی آملی

بیانات معظم له در دیدار با لشکر ۲۵ پیاده کربلای مازندران به مناسبت سالروز شهادت حضرت امام سجاد (ع)،مصلای شهرستان ساری ـ ۴/ ۱۲/ ۱۳۸۳

(۱) تهذیب الأحکام/ ۶/ ۱۱۳ ـ

( ز یاره الأربعین )

(۲) توبه/ ۴۰

(۳) مائده/ ۶۴

(۴) صحیفه سجادیه/ دعای ۲۷

(۵) توبه/ ۱۲۳

(۶) توبه/ ۷۳

(۷) انفال/ ۶۰

(۸) صف/ ۴

(۹) انفال/ ۴۵

(۱۰) توبه/ ۴۰

(۱۱) نحل/ ۹۶

(۱۲) اشاره به: هود/ ۱۱۶

(۱۳) نهج البلاغه/ حکمت ۱۴۷

/ بند ۶

(۱۴و۱۵) صحیفه سجادیه/ دعای ۲۵

(۱۶) نهج البلاغه/ حکمت ۳۱۴

(۱۷) رعد/ ۲۲

(۱۸) فصّلت/ ۳۴

(۱۹) صحیفه سجادیه/ دعای ۲۰

(۲۰) مائده/ ۲۶ ـ با اندکی اختلاف

(۲۱) اعراف/ ۱۳۸