شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

کسی را نبین, با کسی حرف نزن و شایعه بساز


کسی را نبین, با کسی حرف نزن و شایعه بساز

فقط باید چشمان مان را ببندیم و دچار یک توهم کورکورانه شویم تا در رؤیاهای مان باور کنیم آنچه در پرسپولیس و بر نیمکت رهبری این تیم می گذرد, خالی از هر تنش و استرس است و فضایی توأم با آرامش را می توان در این مجموعه دید

فقط باید چشمان مان را ببندیم و دچار یک توهم کورکورانه شویم تا در رؤیاهای مان باور کنیم آنچه در پرسپولیس و بر نیمکت رهبری این تیم می گذرد، خالی از هر تنش و استرس است و فضایی توأم با آرامش را می توان در این مجموعه دید. انکار و تکذیب امروز مدیران باشگاه پرسپولیس در مورد تغییر کادر فنی و جابه جایی مربیان روی نیمکت این تیم، دقیقاً مشابه داستان کتمان استعفا یا اخراج داریوش مصطفوی است. مدیرعاملی که هیچ کس نفهمید براساس چه پارامترهایی شایسته جانشینی گروه قهرمانان سال گذشته شد و البته کسی ندانست چرا تا این حد در تیررس رییس هیات مدیره باشگاه قرار گرفت!

افشین پیروانی اما قابل قیاس با داریوش مصطفوی نیست. مصطفوی براساس تغییر دیدگاه های مدیریتی ورزش ایران در حد فاصل سال های میانی دهه ۷۰ خورشیدی و براساس رویکردهایی سیاسی به کرسی های مدیریتی می رسید اما افشین پیروانی در فضایی کاملاً فوتبالی از خانواده ای صرفاً ورزشی و اصیل راهی تهران شد. داریوش مصطفوی خواسته یا ناخواسته در مدیریت فوتبال فارسی به عنوان چهره ای شناخته شد که درست یا غلط، حقیقی یا مجازی و راست یا دروغ، به حواشی و پشت پرده فوتبال، اهمیتی همپا با اصل آن می داد معرفی شد. افشین پیروانی اما امروز از اینکه غلام پیروانی (نماد سلامت فوتبال ایرانی) را برادر و الگو و پایه ریز تشخص فوتبالی اش می بیند، احساس زجر و ناراحتی می کند. این شاید محصول مدینه ای است که قرار بود در پرسپولیس با عنوان فاضله شناخته شود! پیروانی از برادری اش با غلام از اینکه به دست او ساخته شده، پشیمان است!

نهایت این جدل، به شکست ضعیف تر منتهی خواهد شد. داریوش مصطفوی با وجود تمامی تجربه اش و با نهایت تلاشی که برای فرار از بحران و بقا در اتاق مدیریت انجام داد، چون ضعیف تر بود از بدنه باشگاه جدا شد. چه تصور بیهوده ای است که افشین پیروانی را روی همین صندلی تصور کنیم. بازی مهره ها، جابجا کردن و یکی پس از دیگری بیرون راندن و جذب کردن، تا روز پایانی فصل تداوم خواهد داشت. مدیرعامل و سرمربی دم دستی ترین گزینه های ممکن هستند، چون ضعیف ترین عناصر پیش روی هیات مدیره تلقی می شوند. چطور انتظار دارید تیمی که مدیرعامل و سرمربی اش به زنده ماندن سمت خود تا یک ساعت دیگر کمترین اطمینانی ندارند، مدعی قهرمانی باشند امروز افشین قطبی را بهتر از قبل درک می کنیم... او حیثیت نیمه مانده اش را برداشت و فرار کرد!

هیچ تفکر و برنامه دور اندیشانه ای وجود ندارد. عباس انصاری فرد روی کاغذ و براساس آنچه به امضا رسیده است، مدیرعامل این باشگاه شناخته می شود ولی تا امروز حتی یک بازیکن یا مربی پرسپولیس با او رخ به رخ نشده و صدایش را نشنیده است. او منطقی ترین راه حل را برای بقا در اتاق مدیرعاملی برگزیده. سکوت و محو شدن... کسی او را نمی بیند، نه در راهروهای باشگاه، نه در تمرین و نه در جلسات بازیکنان و سفرهای برون شهری! عباس انصاری فرد در حقیقت منطقی ترین راه حل را برگزیده است. کسی او را نمی بیند، صدایی از او نمی شنود، از اینکه آیا در چارت داخلی باشگاه هیچ قدرتی برای تصمیم گیری دارد یا خیر خبری ندارد و در یک کلام خودش را از کورس خبری باشگاه دور نگه می دارد. پس در روزهای شکست احتمالی آینده، مورد مواخذه هم قرار نخواهد گرفت. شاید این بهترین پلتیک مدیریتی مدیری است که لااقل در اخبار و ادعاهای شفاهی هیات مدیره باید خونی جدید به پیکره باشگاه تزریق می کرد! چه خون جدیدی چه شوک تازه ای ! قفل شدن در اتاق مدیرعامل، ممنوع الورود شدن بازیکنان به ساختمان باشگاه و به راه افتادن شایعات هر روزی در مورد مذاکره با مربیان جدید تنها رفتارهای مدیریتی این «سایه» است!

برادران بیانی انگار ذاتاً فوتبالیست زاده شده بودند، مثل برادران پیروانی که انگار زاده شده اند برای مربیگری. از این دست اخوان، در حوزه مدیریتی هم به چشم می خورند. انصاری فرد خانواده ای است با گرایش مدیریتی که البته در بسیاری از موارد شباهت هایی غیرقابل انکار دارند. مدیران این خانواده بی صدا و در اوج ناباوری می آیند. بعد از مدتی سیاست توسل به نام های بزرگ مانند آری هان و دنیزلی و شنول گونش یا لوکا بوناچیچ و زاکرونی را در پیش می گیرند و ناگهان به لایه های سکوتی خود فرو می روند. توپ در حساس ترین زمان ها به زمین دیگری افتاده و آنها از هیاهو دور شده اند!



همچنین مشاهده کنید