چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
بدن
تصویر: ایوون رینر (Yvonne Rainer)، برگرفته از قطعه “Trio A” (1966)
اغلب چنین تصور میشود که برای انسان هیچ چیز ملموستر و عادیتر از بدن او، هیچ واقعیتی عینیتر و فراتاریخیتر از واقعیتهای کالبدشناختی، و هیچ نمودی از آزادی بدیهیتر و مدرنتر از آزادی بدن نیست؛ با اینحال، غالب این تصورات طی چهل سال اخیر در فرانسه آماج انتقادهای شدید قرار گرفت و اساساً به زیر سؤال رفت. به یک معنا، «بدن» به عنوان مهمترین مفهوم انتقادی سیر اندیشه در فرانسۀ بعد از 1968، جایگزین «وجود» (being)، «ساختار» (structure) و «نشانه» (sign) شد. امروزه این تغییر نگرش و رویکرد نظری نسبت به بدن حوزه علاقه بسیاری از افراد را تشکیل میدهد.
میشل فوکو ـ خاصه در قلمروی انگلیسی زبان ـ بیش از همه در این تغییر نگرش دست داشته است. در یکی از آثار فوکو راجع به تاریخ جنون و نهادهای مراقبتی، بدن ابژهای است که تحت کنترل شدید قرار گرفته به عرصه بروز و ظهور نمادها بدل میشود. فوکو در متنی به یاد ماندنی در ابتدای مراقبت و تنبیه (Discipline and Punish) صحنه شکنجه و اعدام دامیَن قرن هیجدهمی که قصد جان شاه را کرده بود، توصیف میکند. مجازاتهای هولناکی که بر بدن دامیَن وارد آمد، نه اعمالی ظالمانه و سرخود، که نمایش نظاممند انتقام شاه از قاتل احتمالیاش را نشان میدهد. در این مثال و مثالهای فراوان دیگر، بدن جوهر انعطافپذیری است که وادار به انطباق با اعمال خاصی شده است. «بدن مستقیماً درگیر میدان سیاسی است؛ روابط قدرت کنترلی بلافصل بر بدن دارند؛ بدن را میخرند، بر آن نشانه میزنند، تربیتش میکنند، گوشمالیاش میدهند، و آن را ملزم به انجام وظایف، اجرای مناسک، و تولید نشانه مینمایند.» اثر فوکو بدنی را به نمایش میگذارد که در جریان است، بدنی که در طول تاریخ اَشکال عجیب و شگفتانگیزی به خود گرفته است. چنین نیست که بدن محمل راکد و خنثایی برای روح باشد، بلکه دائماً به واسطه مجموعهای از گفتمانها، مراقبتها، و رویههای فیزیکی، شکل گرفته و تغییر شکل یافته است. با وجود آنکه شکنجه و سایر آزارهای بدنی در دوره روشنگری رو به زوال گذاشت، بدن به عنوان هدف نهایی قدرت و معنا باقی ماند. زندانها نسبت به توانبخشی به مجرم از طریق تأثیرگذاری بر ذهن و روح او توجه بیشتری را ملزوم داشتند؛ با اینحال چنانکه فوکو تأکید میکند، «روح معلول و ابزار کالبدشناسی سیاسی است؛ روح زندان بدن است.»1 درس فوکو به ما آن است که در یک میدان سیاسی علیرغم ایدئولوژیهای مبتنی بر بشردوستی و عطوفت، بدن همچنان در کانون جریان قرار دارد.
تاریخ جنسیت (History of Sexuality) فوکو متنی اساسی در سیر مطالعات بدن را تشکیل میدهد. نخستین جلد این کتاب که در سال 1976 منتشر شد، حملهای بود به تز فرویدی مبنی بر آنکه امر جنسی از ابتدای پیدایش جوامع تا کنون، پیوسته محکوم به سرکوب بوده است. فوکو در این خصوص چنین استدلال میکند که از قضا همواره نوعی اجبار به پرده برداشتن از اسرار امر جنسی وجود داشته است؛ مصداق این امر در اجبار به اعتراف در مسیحیت و در عصر حاضر، در روانکاوی و سایر اشکال گفتار درمانی قابل مشاهده است. یکی از یافتههای تاریخ جنسیت این بود که تا پیش از «پزشکی شدنِ» (medicalization) امر جنسی در قرن نوزدهم، مفهوم امر جنسی به صورتی که امروزه میشناسیم، وجود خارجی نداشته است،به جای آن، مفهوم مسیحی «شهوت» به کار میرفته است. این امر نشان میدهد که طیفی از اعمال جنسی هویتبخش محسوب نمیشدهاند. به عنوان مثال در این دوران اثری از همجنسگرایی یا دگرجنسگرایی به منزله یک هویت به چشم نمیخورد؛ به استثنای طیفی از اعمال پنهانی که تماماً ـ برخی بیشتر از بقیه ـ گناه محسوب میشدند. نتیجتاً در متون حقوقی قرون وسطایی «آمیزش متفاوت» (sodomy) به رابطه جنسی بین مردان، و یا با حیوانات، اطلاق میشده است. بنابراین تاریخ فوکو مواجهات ادبی با جنبه جنسی بدن به شیوه فروید را به چالش میکشد. تجربه امر جنسی چه در ابعاد جسمانی آن و چه به لحاظ ذهنی، جهانشمول و فراتاریخی نیست. لذا امر جنسی نه به لحاظ تاریخی، و نه به لحاظ فردی، مبتنی بر قوانین خشک تطورگرایانه، تکامل نیافته است.
این رویکرد در بازنگاری تاریخ مردان همجنسگرا و زنان بینهایت تأثیرگذار بود. حالا دیگر امر جنسی یک «امر طبیعی» به حساب نمیآمد، و بدن زنانه، و یا بدن فرد همجنسگرا، «ذاتاً» ضعیف، منحرف، و یا ارتجاعی قلمداد نمیشد. بدن مردانه به مثابه موقعیتی هنجارمند و استاندارد، به همراه کلیه انگاشتهای روانشناختی حاصل از آن، تنها یک برساخت تاریخی بود. لذا جنبه جنسی بدن در هر دوره تاریخی و یا محیط فرهنگی، توسط مجموعهای از متون و رویههای پزشکی، قانونی، دینی، و ادبی صورتبندی میشد. در این خوانشهای مختلف از جنبه جنسی بدن، میتوان مرزهای شناور بین مردانگی و زنانگی، و همچنین الگوهای بسیار متفاوت در توصیف تجربیات جسمانی را ملاحظه کرد. برای مثال، بدواً در کالبدشناسی مدرن، مطابق با «الگوی تک جنسی» (single-sex model)، اندام جنسی زنانه صرفاً صورت درونی شده اندامهای مردانه قلمداد میشد. بر اساس این تصور از بدن و فرافکنیهای خیالی برآمده از آن، بدنهای مردانه و زنانه را به طرز غریبی شبیه به هم میانگاشتند. در این گفتمان، یک زن میتوانست تحت فشار شدید اندامهای درونی خود را به زور به بیرون خارج کند و مرد شود. در اوایل عصر مدرن، به دنبال همین ذهنیت تک جنسی، نظریه پزشکی بر آن بود که اوج لذت جنسی زن برای موفقیت در زایمان امری ضروری است و زن باید همچون مرد انزال کند.
بنابراین تأثیرگذارترین اندیشه فوکو حاکی از آن بود که بدن یک واقعیت فراتاریخی نیست، و دیگر آن که گفتمان آزادی بدن یک گفتمان مدرن نبوده و کابرد آن در طول تاریخ ـ به طور خاص توسط نهادهای مراقبتی ـ از سابقهای طولانی برخوردار است. بهعلاوه، فوکو در طرح یک ایده کلی نیز پیشگام بود؛ او دریافت که اهمیت بدن بیش از هر کجا در تاریخ سیاسی نمودار میگردد، و اینکه در این مباحث میتوان گفتمانهای دیگری را جایگزین کرد؛ گفتمانهای نیچه و مرلو-پونتی در فلسفه، از آن جمله بودند.
در تلاش نیچه برای خلق ارزشهای جدید در فلسفه غرب، بدن انسان از اهمیت اساسی برخوردار بود. در پی مرگ خداوند، دیگر هیچ نظم آشکاری در جهان، و هیچ امید یا معنایی در زندگی فرد در دسترس نبود. نیچه به توانایی علم در پر کردن خلأ خداشناختی و ارائه تبیینهای قاطع و یکپارچهای از طبیعت، اعتقاد نداشت. او با پیشدستی بر فیزیک مدرن که پیوسته نظریات جدیدی در مورد جهان صادر میکرد، با تعبیر «بینظمی زیبای هستی»2، کیهان را از پایبست بینظم میدید. حال آنکه انسان تنها از رهگذر عملکرد بدن قادر بر آن بود که از دل بینظمی، نظم بیافریند. به تعبیر اریک بلوندل، «تنها به واسطه بدن است که جهان از دل بینظمی پدید میآید... هیچ نظم، رابطه، یا متنی بر بدن تقدم ندارد و جهان بزرگترین کثرت ممکن است. متن تنها به وسیله (یا بهخاطر) سایقها، که این کثرت «مطلق» را تقلیل میدهند، به وجود میآید. اما این تقلیل مقدمه وحدت نیست. بدن تنها در قالب معلول قابل تفسیر است، و تفسیر معلول، به آن سادگی می بخشد تنها برای آنکه بدان کثرت دهد.» آگاهی تنها یکی از انواع «هوشمندی» در بدن انسان است که وظیفه سادهسازی را بر عهده دارد. حیات پیچیده بدن «معجزهای از صدها معجزه» است. آگاهی متجلی در زبان، تنها یکی از این معجزات است، «یک ابزار، و نه بیشتر، به همان ترتیب که معده یک معجزه و در عین حال ابزار است.»
فلسفه سنتی با ادبیات خاص خود دائماً رابطه میان آگاهی با بدن و بدن با بینظمی را از شکل طبیعی خود دور میکند. نیچه برای اصلاح این ادبیات ایدهآلیستی، در توضیح فرایند اندیشه دائماً از استعارات بدنی استفاده میکرد. اندیشیدن به واقع نوعی نشخوار ذهنی (rumination) است؛ ادراک نوعی بلعیدن است «ارادهای که باعث میشود چیزهای بیرونی شبیه به ما به نظر برسند.» زندگی مبتنی بر فرایند کلیِ «تعذیه» (nutrition) به پیش میرود و «تمام آنچه را که احساس، بازنمایی، و اندیشه مینامیم» شامل میشود. بنابراین نیچه علاقه فراوانی به آن داشت که موقعیتهای فکری و معنوی را بر اساس سیستم گوارشی تبیین کند: «طبقه ثروتمند انگلیس برای تحمل سوءهاضمه و سردردهای خود به مسیحیتش نیاز دارد.» این ملاحظات کنایی، گرچه خالی از طنز نیست، بخشی از تمایل نیچه به ادغام زندگی جسمانی و ذهنی را تشکیل میدهد، تا در پاسخ به چندین قرن دوگانگی ذهن ـ بدن، یگانگی جدیدی را بنیان نهد.
نیچه در این رویکردِ بدنی به اندیشه انسانی، میانبری را بین مکانیسم و ایدهآلیسم ایجاد میکند. اندیشه انسانی نه یک فرایند روحانی، و نه کاملاً مکانیک است. اندیشه انسانی امری حیاتی (vital) است؛ اندیشه محصول مجموعهای از هوشمندیهای (intelligences)موجود در بدن انسان است. هر یک از این هوشمندیها به وسیله یک سایق ـ ارادهای برای قدرت ـ هدایت میشود. چنانکه پیشتر دیدیم، نیچه در توضیح سایقهای مربوط به ذهن و بدن انسان از استعاره تغذیه استفاده میکرد. او در نهایت استعاره پرمعنایی را برای فرایند تفسیر (interpretation) به کار میبرد: «این نیازهای ما هستند که جهان را تفسیر میکنند (auslegen)... این فرایند طبیعی مستلزم اشتغال دائم به تفسیر است.» همین تصویر برتر بدن به عنوان یک عامل تفسیرگر است که نیچه را به فروید پیوند میدهد و در مطالعات فرهنگی و ادبی بسیار مؤثر واقع میگردد.
از منظر مرلو-پونتی (از اساتید فوکو)، دانش بشری بدنمند (embodied) و ذهنی است. واقعیت تماماً برگرفته از ادراک حسی است؛ در مقابل این اندیشه با دو رویکرد دیگر مواجهیم؛ رویکرد علمی و تجربی که در پی بررسی خطاهای ادراک انسان و اندازهگیری ابژه است، و رویکرد ایدهآلیستی که دادههای ادراک حسی را تحریف شده قلمداد میکند. ادراک و خیالاندیشی (ideation) تماماً برای، و بهخاطر، بدن اتفاق میافتد. ما همواره ابژهها را از زاویه خاصی مینگریم؛ دردی که از خراش یک سوزن احساس میکنیم بهطور عینی «در» خودِ سوزن نیست؛ این واقعیت نشان میدهد که آگاهی ما تماماً برگرفته از بدن است. مثال دیگری از تجسد (embodiment) خیالاندیشی، تجربه درد اندام خیالی (phantom limbs)، که دیگر به بدن متصل نیست، توسط افراد دچار قطع عضو است. دلیل آنکه فردی که عضوی را از دست داده همچنان درد را در عضو خیالی احساس میکند، این است که او هنوز در جهانی زندگی میکند که در آن چیزها در دسترس قرار دارند، و این رابطه فیزیکی و عادتوارانه با جهان عادت احساس کردن حس در هر دو دست را با خود به همراه میآورد. درد موجود در اندام خیالی کاملاً ذهنی است؛ هیچ تبیین عصبشناختی صریحی برای این پدیده وجود ندارد. پس از مرگ زودهنگام مرلوپونتی و با تسلط ساختارگرایی در فرانسه، پدیدارشناسی تحتالشعاع قرار گرفت؛ با اینحال فلسفه بدنی رادیکال مرلو-پونتی، به خصوص مطالعات بصری او، مجدداً مورد اقبال واقع شده است.
از منظر فروید، تجربیات بدنی کودک، در زندگی او در دوران بزرگسالی تعیینکنندهاند. بدن به عنوان مهمترین نمود ناخودآگاه، زندگی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. نخستین موفقیتهای گفتار درمانی، با تفسیر علایم هیجانات شدید (hysteria) از طریق «مشارکت جستن جوارح آسیب دیده در جریان مکالمه» مرتبط بود. فروید به سخنان بیماران خود گوش فرا میداد تا وقایع اصلی را که باعث بروز این علایم شده بودند، بازسازی کند. برای مثال یک مورد فلج برای زنی اتفاق افتاده بود که طی نگهداری از پدر بیمار خود در اواخر عمر او، دچار خواب رفتگی دست میشد. علاوه بر درمان هیستری، سایر نظریات فروید نیز بر پایه تداوم و اهمیت تجربیات بدنی بنا شدند. از منظر فروید هویت جنسی در امتداد مسیر نواحی تحریکات جنسی، دهانی، مقعدی، و تناسلی، تکمیل شده، و توانایی نشانهپردازی و استفاده از زبان، از رهگذر تماسهای کودک با بدن مادر شکل میگیرد. در نتیجه اضطراب ناشی از حضور و غیاب مادر در اصوات ادا شده توسط کودک در قالب بازی زبانی “fort…da” نمود پیدا میکند.3 کودک به واقعیت تکاندهنده تفاوتهای جسمانی پی میبرد، و در نتیجه این اکتشاف، «فالوس» را محور اصلی و «تعیینکننده» تمام تفاوتهای جنسی قلمداد میکند. اضطراب اختگی میتواند منجر به آن شود که پسربچه میل جنسی فعلی خود را در راه ارضاهای آتی سرکوب کند. سرانجام با اکتساب نام پدر (the name of the father)، از تنش مستقیم با پدر ادیپی جلوگیری میشود. بنابراین بدن گنجینه اصلی نمادهاست که سوژه را برمیسازد. به علاوه، با وجود آنکه واسطه اصلی در فرایند روانکاوی زبان ـ و نه درمان جسمانی ـ است، کلماتی که بیمار به زبان میآورد اغلب به علایم بدنی تعبیر میشوند. بنابراین روانکاوی به وجهه دلالتگر بدن توجه دارد، که درمان آن نه عقلانی و شناختی است، و نه سوماتیک. فروید نیز به مانند نیچه بر آن بود که مهمترین بخش زندگی ذهنی به واسطه بدن بیان میشود، و اینکه کلید انسجام بخشیدن به خود، گوش فرا دادن به این زبان و فراگرفتن رتوریک پیچیده آن است.
آثار مهمترین فیلسوفان بدن در فرانسه (فوکو و پیشینیانش) کاربردی بسیار فراتر از عرصههای سیاسی و تاریخی که مورد علاقه فوکو بود، پیدا کرد . رابطه میان نگاه غالب دینی، حقوقی، و پزشکی به بدن، و تجلی آن در هنر و ادبیات به کرات مورد بررسی قرار گرفته است. مکتب انتقادی که به عنوان تاریخگرایی جدید شناخته میشود، بر بدن و منزلت متغیر آن از ابتدای عصر مدرن تا کنون تأکید ورزیده است.
یکی از جالبترین مطالعات صورت گرفته در این زمینه، حاکی از آن است که میتوان تولد رمان را تا رویههای مراقبتی و توجه بیش از حد به بدن در دوره روشنگری به عقب برگرداند. رمانِ اواسط قرن هیجدهم برخاسته از فرهنگی است که بیش از اندازه درگیر مسئله خصوصیت است. به شکل متناقضی، هر قدر بدن از دیده پنهانتر و با لباس پوشانده میشود، رمان در پی آن است که این فضای جدید خصوصیت را در هم دریده، آن را آشکار گرداند. رمان در این دوره اغلب به سراغ علامتهای حک شده بر بدن انسان میرود؛ این علامتها که هویت افراد را آشکار میکرد، بازتابدهنده دغدغه هویت و کنترل بر بدن در جامعه مراقبتی است. برای مثال در پدر گوریو (Père Goriot) زمانیکه وُترَن پیراهنش را درمیآورد، با معلوم شدن علامتی که در زندان بر بدنش حک شده بود، هویت واقعی خود را آشکار میسازد. رژیم با ثبت این علامت قابل بازخوانی بر بدن وترن، فعالیتهای مجرمانه زیر پرده و تمایلات جنسی تنشزای او را تحت کنترل قرار میدهد و آن را خنثی میکند؛ در مثال وترن، یک بدن مبهم و مقاوم به راحتی توسط نهادهای مراقبتی نشانهدار میشود.
ادبیات این دوره به علاوه شامل نمونههایی است که بهموجب آن، بدن از تلاشهای جامعه برای نشانهدار کردن و کنترل اجتناب میورزد. ژان ژاک روسو در اعترافات (Confessions) از تجربهای یاد میکند که تأثیری اساسی بر زندگی جنسی و اساساً شخصیت او بر جای گذاشته است. خانم لامبرسیه، مدیر سیساله مدرسه، به باسن روسوی یازده ساله با دست ضربه میزند. این تنبیه به جای درد یا شرم یک واکنش شهوانی، حالت نعوظ، را در او برمیانگیزاند. روسوی کوچک دیگر هیچگاه به این شیوه تنبیه و مؤاخذه نمیشود. بر خلاف صحنه دستگیری در اثر بالزاک، روسو در برابر تلاشی که برای کنترل بدن او از طریق تنبیه صورت گرفت، مقاومت کرده، صورت آن را تغییر میدهد. بدن روسوی کوچک، با ترجمه یک تنبیه دردناک به یک تجربه لذتبخش، مفهوم کتک را به معنای واقعی کلمه تغییر میدهد. نویسنده اعترافات، خود نیز، از این کنش ناخواسته بدنش در حیرت است. سطح بالاتر خودآگاهیِ روسو که تألیف اعترافات را بر عهده دارد، این رخداد را واقعهای تصادفی میخواند که ذائقه شهوانی او را برای باقی عمرش، تعیین کرد. مدرسان و روانپزشکان میتوانند با تعمق در این واقعه و تعدیل رویههای مراقبتی خود، از چنین نتایجی در آینده اجتناب کنند. به یک معنا، تنبیه بدنی تلاشی ابتدایی برای کنترل بدن است و ما را به صحنه شکنجه و اعدامی که فوکو توصیف کرد بازمیگرداند. تربیت و آموزش عطوفتآمیز کودک شروع به تبعیت از همان الگویی کرد، که در قرون پس از روسو، جایگزین برخوردهای خشونتآمیز رژیم سابق (ancien régime) شد.
اعترافات و دیگر متون مشابه، عرصهای تخصصی را برای پزشکان، معلمان، و روانپزشکان فراهم میآورد؛ از یک منظر، میتوان خالق اعترافات را سوژه مدرن بیبدیلی دانست، که با ثبت خصوصیترین تجربیات خود و خلق یک «خود»ِ مجزای رمزآلود که رفتار عجیب بدنش را نمیفهمد، خود، به طرز نامحسوسی کار مراقبت را انجام میدهد. با اینحال ماحصل این رفتارهای عجیب، هسته شخصیت روسو و کلید موجودیت او به عنوان یک نویسنده و خواننده را تشکیل میدهد. او میخواند و مینویسد تا تمایل خود به سناریوهای مازوخیستی را ارضا کند. برخلاف بدن گناهکاری که در اعترافاتِ (Confessions) اگوستین ظاهر میشود، متون روسو، بدن رمزآلود و تنشآفرینی را به نمایش میگذارد. نتیجتاً رمان از یک سو بازتابدهنده تلاش تاریخی در راستای فهم و کنترل بدن است، و از سوی دیگر عرصهای که بدن در آن مقاومت میکند، میگریزد، و به زبان خود سخن میگوید.
در طول یک قرن و نیم اخیر، تلاشهای قابلتوجهی از جانب مراجع علوم پزشکی، علوم انسانی، و طیف وسیعی از تراپیستها، مشاوران، و متخصصان در راستای فهم و کنترل بدن صورت گرفته است. در گفتمان جدید بدن ارزشمندترین منبع لذت و آزادی، و سرمایهای انسانی است که میباید از آن بهرهبرداری کرد. اما اگر بدن مدرن دیگر محکوم به اشکال زمخت تنبیه و سرکوب به عنوان مشخصههای رژیم سابق نباشد (و بسیار بعید است که برخورد مدرن با بدن در کارخانهها، زندانها، و ارتشهای جهان سومی به واقع چیزی از رنج فیزیکی بدن کاسته باشد)، آنگاه پیرو اندیشه فوکو و دیگران روشن شده است که بدن به هدف تکنیکهای تصفیه شدهتری برای بازجویی و کنترل تبدیل شده است. در واکنش به این موضوع، کشمکشهای سیاسی جدیدی بر سر کنترل بدن و حق زیستن به سبکی غیرمجاز و «غیرعادی» شکل گرفته است. مادام که بازار و نهادهای اجتماعی به سرعت خود را با بازجویی و تسخیر بدن در اشکال جدید انطباق میدهند، نبرد همچنان ادامه دارد.
شاید یکی از اشکال افراطی مقاومت در برابر سیاست مدرن در حوزه بدن، با علاقه گسترده به بدنهای سایبری قابل بازنمایی باشد. در فضای سایبری به دور از قلمروی استثمار «گوشتی»، روح انسان رؤیای فرار از نظارت و کنترل را در سر دارد. عوامل مراقبتی در ردیابی و کنترل بدنهای سایبریِ تندگذری که به سرعت تکثیر میشوند و سکنی میگزینند، با دشواری بیشتری رو به رو هستند. این واکنش نسبت به معمای بدن، یعنی رد اتوپیای بدن فیزیکی که توسط جوامع لیبرال مدرن مطرح گردیده است، میتواند افراطی و حتی پارانویید به نظر رسد. با اینحال تلاش برای فرار از سیاستهایی که با بهرهبرداری از بدن فیزیکی کنار آمده، آن را طبیعی جلوه میدهند، قابل فهم است.
.
MATTHEW SENIOR
Further Reading
Bynum, Carolyn. “Why All the Fuss about the Body? A Medievalist’s
Perspective,” Critical Inquiry, 22 (Fall 1995): 1–
33
Blakemore, C., Jennet, S. The Oxford Companion to the Body.
Oxford University Press, 2001
Blondel, Eric. Nietzsche: The Body and Culture, translated by
Sean Hand Stanford: Stanford University Press, 1991
Brooks, Peter, Bodywork, Cambridge: Harvard University
Press, 1994
Butler, Judith, Bodies that Matter: On the Discursive Limits of
“Sex,” New York: Routledge, 1993
Feyer, Michel, Ramona Haddoff, Nadi Tazi (editors), Fragments
for a History the Human Body, 3 vols., New York:
Zone Books, 1989
Foucault, Michel, The History of Sexuality: An Introduction,
translated by Robert Hurley, New York: Vintage, 1990
Foucault, Michel, Discipline and Punish: The Birth of the
Prison, translated by Alan Shericd, New York: Vintage,
1995
Greenberg, Mitchell, Baroque Bodies: Psychoanalysis and the
Culture of French Absolutism, Cornell University Press,
2001
Jacquet, C., Le Corps, Paris: Presses Universitaires de France,
2002
Judovitz, Dahlia, The Culture of the Body: Genealogies of Modernity,
Michigan University Press, 2001
Laqueur, Thomas, Making Sex Body and Gender from the
Greeks to Freud, Cambridge: Harvard University Press,
1990
Merleau-Ponty, Maurice, The,
translated by Colin Smith, Routledge, 1995
Michela, Maria and Parisoli, Marzano, Penser Le Corps, Paris:
Presses Universitaires de France, 2002
این نوشتار ترجمهای است از:
Senior, M., 2004, “Body”, in, Murphy, C.J. (ed), Encyclopedia of Modern French Thought, NY, London, Fitzroy Dearborn, PP. 96 – 100.
پینوشتها:
1. فوکو، میشل (1378)، مراقبت و تنبیه، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، تهران: نشر نی.
2. Chaos sive natura
3. Fort در آلمانی به معنای «رفته/نیست» و Da به معنای «آنجا» است. فروید اصواتی مشابه به این کلمات را از زبان نوه خردسالش به هنگام بازی شنیده بود. ارنست هیجده ماهه صوتی مشابه با واژه Fort را پس از پرتاب اشیاء به جایی که در دیدرس او نبود، و واژه Da را پس از پیدا شدن دوباره آن، با خوشحالی ادا میکرد. فروید بازی Fort/Da را با حضور و غیاب مادر ارنست مقایسه کرده، چنین تحلیل میکند که بازی اول (Fort) بازتاب لذتی است که کودک با ناپدید ساختن (خود یا) دیگری و تحمل دوری و غیاب او تجربه میکند. بازی دوم (Da)، رضایت و لذت بازیافتن کسی یا چیزی را انعکاس میدهد، که او خیال میکرده برای همیشه از پیش او رفته است. (برگرفته از دیکشنری بینالمللی روانکاوی، گروه گیل http://www.answers.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست