سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

رهایی از لجاجت


رهایی از لجاجت

در این نوشتار در پی آن هستیم تا اندکی در مورد لجاجت و مضرات آن و را هکارهایی برای رفع آن صحبت کنیم

در این نوشتار در پی آن هستیم تا اندکی در مورد لجاجت و مضرات آن و را هکارهایی برای رفع آن صحبت کنیم. ابتدا برای اینکه از نتایج بسیار بد لجاجت در زندگی آگاه شویم و به اهمیت بحث پیرامون این موضوع بیشتر پی ببریم مواردی از فرمایشات حضرت علی (ع)

را پیرامون این صفت نا مطلوب از نظر خوانندگان عزیز می گذرانیم.

((لجاجت تخم بدی کاشتن است ))( ۱)

((لجاجت سبب برانگیختن جنگ ها ونزاع هاست. ))( ۲)

(( لجاجت مرکبی است که سوار خود را به سر بر زمین می کوبد . ))(۳)

((آدم لجباز رای واندیشه صحیحی ندارد . ))(۴)

(( لجبازی زیان وخسران در پی دارد . ))(۵)

((لجاجت، رای واندیشه را تباه می سازد .))(۶)

(( لجاجت چیزهایی را برای انسان به بار می آورد که نیازی به آنها ندارد .))۷

(( لجاجت .....کینه ها در دل بر افروزد .))(۸)

((شخص لجباز در معرض بلا وگرفتاری است))(۹)

اما لجبازی با ما چه می کند؟اگر این ویژگی بد در ما پرورش یافت چه تاثیراتی بر اخلاق و رفتار ما می گذارد؟ "(انسان های لجباز) در هر حرکتی به دنبال رقیبی برای خود هستند تا در قالب رقابت با او و از لج او کاری را انجام دهند، سراسر زندگی خود را مشغول لجاجتها کرده اند ، حتی با همسر وفرزندان خود لجاجت دارند ونه رفاقت، گویا بدون

درگیری با بقیه، نَفس هم نمی توانند بکشند ،

اگر مسافرت وتفریح هم میرود به قول خودش برای روکم کنی می رود . حالا شما حساب کنید روح وروان این فرد هیچ بهره ای از آن تفریح می برد ؟"(۱۰ )

یا در جایی دیگر داریم که "انسان گرفتار لجبازی جز به رقابت فکر نمی کند انگیزه حیاتش فقط لجبازی است ودر آن راستا عمل می کند ،‌ حتی اگر دینداری کند برای رو کم کردن رقیب این کار را می کند . اگر بگویی دروغ بد است ،‌ می گوید باشد ولی دروغگویی را ادامه می دهد،‌ اما اگر بگویی از دروغگویی تو دشمن استفاده می کند ، دیگر دروغ نمی گوید .

با رقابتها خود را از دروغ پاک می کند اما نه به خاطر حقیقت منفی دروغ ، بلکه به صرف مقایسه ،از دروغ فاصله می گیرد. اگر صرف لجاجت به اعمال خوب دست بزنیم معلوم نیست که با حقایق روبرو شویم ،‌ چون اگر انگیزه حرکاتمان لجبازی بود در سراب زندگی می کنیم وبا تاریکی می جنگیم " (۱۱)حال که از تاثیرات فردی لجاجت آگاه شدیم باید به این سئوال بپردازیم که گسترش روحیه لجبازی در میان افراد جامعه چه تاثیری بر جامعه دارد؟ "در فضای لجاجت نه کسی که سخن می گوید درست می گوید ونه کسی که آن سخن را می شنود درست می شنود، همه افراد سخن های همدیگر را به وهمیّات خود متصل میکنند وسپس نسبت به آنها به قضاوت می نشینند ،‌هیچ کس به هیچ کس نمی تواند تذکر بدهد ، درحالی که اگر روحیه لجاجت از بین انسانها کنار رفت وفضای ذهنی افراد نسبت به هم آرام شد ، شرایط

(( المُومِنُ مِراتُ المُومِن )) به صحنه می آید .

به طوری که هر کس آینه نمایش وتذکر به دیگری می شود .وهر کس وسیله هدایت دیگری می گردد.(۱۲) حضرت علی (ع) در قسمتی از نامه ۳۱ نهج البلاغه می فرمایند: " وَ اِیَّاکَ اَن تَجمَحَ بِکَ مَطِیَّةُ اللَّجَاجِ"بر حذر باش از آن که روحیه لجبازی بر تو حکومت کند.

"اگر انسان بتواند خود را در کیفیتی قرار دهد که گرفتار لجبازی ها نشود اولین نتیجه اش آزاد شدن از مقایسه هاست .وقتی مقایسه ها

وارد زندگی نشود ، انسان همانی است که هست ، نه بی عرضه است ونه با عرضه، نه مشهور است ونه گمنام ،‌در این حالت سنگینی اوهام از ذهن انسان برداشته

می شود."(۱۳) حال که از تاثیرات منفی فردی و اجتماعی لجاجت آگاه شدیم باید برای رهایی از این صفت بسیار مخرب شخصیتی در پی راه چاره باشیم در همان نامه ۳۱

نهج البلاغه حضرت علی (ع) راه حل هایی را برای مقابله با لجبازی و از بین بردن این ویژگی ناپسند بیان فرموده اند که می توان آنها را به ۶ دسته تقسیم بندی کرد:

۱) "احمِل نَفسَکَ مِن اخِیکَ" چون برادرت از تو جدا گردد تو پیوند دوستی را برقرار کن .(۱۴)

۲) "عِندَ صَرمِهِ عَلَی الصِّلَةِ" اگر روی

بر می گرداند ، تو مهربانی کن.(۱۵)

همچنین پیامبر اکرم(ص) نیزمی فرمایند: نرمخو بودن (با دیگران ) مبارک وخشونت بد است وزمانی که خداوند به اهل خانه ای

خوبی بخواهد آنها را نسبت به یکدیگر مهربان می کند زیرا مدارا کردن در چیزی ((داخل)) نمی شود مگر اینکه آن را زینت می دهد

وخشونت در چیزی وجود ندارد مگر اینکه آن را ذلیل می کند .(۱۶)

ویا اینکه در جایی دیگر می فرمایند : مدارا کردن با مردم نصف ایمان ورفتار ملایم کردن با مردم نصف زندگی کردن است (یعنی با ملایمت با دیگران زندگی برای انسان شیرین می شود .)(۱۷)

۳)"وَعِندَ جُمُودِهِ عَلَی البَذلِ" وچون بخل ورزد، تو بخشنده باش.(۱۸)

در توضیح راهکار بالا داریم که:"یک وقت در مقابل بخلی که افراد نسبت به ما اعمال

می کنند ماهم به همان نحو با انها برخورد

می کنیم . وعملا خود را وارد تنگنایی می کنیم

که آن افراد در آن قرار دارند . این همان لجبازی است که موجب ایجاد سایه های ذهنی است، در این صورت دیگر تو آزاد نیستی ، وقتی که می گویی حالا که او برید ،

من هم می برم ، یعنی تو انتخاب آزاد نکرده ای ،

در قالبی که او برایت ساخته، انتخاب کرده ای .

حضرت می فرمایند در این موارد درست بر عکس عمل کن ، بگو اگر او می برد یا اگر بخل می ورزد ، من عکس ان عمل می کنم تا از فضای تنگ رقابت ولجاجت آزاد شوی . "( ۱۹)

۴) " وَ عِندَ تَبَاعُدِهِ عَلَی الدُّنُوِّ" هنگامی که دوری می گزیند تو نزدیک شو.(۲۰)

۵) "وَ عِندَ شِدَّتِهِ عَلَی اللِّینِ"وچون سخت می گیرد تو آسان گیر . (۲۱)

که در این مورد خداوند در آیه ۳۴ سوره فصلت می فرمایند: "هر گز نیکی وبدی یکسان نیست ، بدی را با نیکوترین عمل پاسخ ده ، تا همان کس که میان تو واو دشمنی است چون دوست مهربان تو گردد"

۶) " وَ عِندَ جُرمِهِ عَلَی العُذرِ"و در موقع گناهش عذرش را بپذیر.(۲۲)

"به دنبال این نباش که به او ثابت کنی او این گناه را انجام داده است ، به دنبال آن باش که اگر او آن را انکار کرد از او قبول کنی، ویا اگر در ارتکاب آن جرم عذری برای خود آورد آن عذر را بپذیر . با این کار او را از گناهی که کرده آزاده کرده ای وخودت نیز از اینکه به او به عنوان شخص مجرم نگاه کنی آزاد

می شوی. "(۲۳)

‎‏سید محمد موسوی

پی نوشتها‏:

‏۱- غررالحکم- ج۲- ش۸۹۸۶- ص۱۰۴۲

۲- همان - ش ۸۹۸۸

۳- همان- ش۸۹۸۹ و۹۹۰

۴- همان - ص۴۰۲- ش۸۹۹۱

۵- همان - ش۲۵۶

۶- همان - ش۸۹۹۳

۷- همان - ش ۳۹۷

۸-همان - ش ۲۰/۳۳

۹- همان - ش۹۰۰۱۱

۱۰- ((کتاب فرزندم این چنین باید بود

( شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه) - ج۲

ص ۳۴۴ - اصغر طاهر زاده))

۱۱ـ ((کتاب فرزندم این چنین باید بود

( شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه) - ج۲ ص ۳۴۷ -

اصغر طاهر زاده))

۱۲ـ ((کتاب فرزندم این چنین باید بود

( شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه) - ج۲

ص ۳۴۵ - اصغر طاهر زاده))

۱۳-(کتاب فرزندم این چنین باید بود

( شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه) - ج۲

ص ۳۴۶ - اصغر طاهر زاده))

۱۴ـ ((نامه ۳۱ نهج البلاغه))

۱۵- همان

۱۶- نهج الفصاحه ص۶۳۲ حدیث۲۸۹۶

۱۷- نهج الفصاحه - ص۶۳۲- حدیث ۲۸۹۷

۱۸- ((نامه ۳۱ نهج البلاغه))

۱۹- ((کتاب فرزندم این چنین باید بود

( شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه) - ج۲

ص ۳۴۸ - اصغر طاهر زاده))

۲۰ـ ((نامه ۳۱ نهج البلاغه))

۲۱- همان

۲۲-همان

۲۳- ((کتاب فرزندم این چنین باید بود

( شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه) - ج۲

ص ۳۵۱ - اصغر طاهر زاده