چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
چالش های پیش روی نمایش ایرانی
هرگاه نام نمایشهای آیینی و سنتی میآید نمیدانم چرا ذهنم بلافاصله رجوع به سوالاتی میکند که سالهاست برایم بیجواب ماندهاند. سوالاتی پراکنده که همچون اوضاع تئاتر ما در این حوزه پر از سردرگمی و آشفتگی است.
از سالها پیش وقتی واحدهای درسی نمایش در ایران و تعزیه را در برنامه سالانه خود میگذراندم مدام به این فکر میکردم که نظام آموزشی ما چگونه با نگاه غیرعلمی خود در این حوزه چنین دروسی را به خستهکنندهترین واحدهای آموزشی خود تبدیل میکند؛ کسالت محض. دورهکردن تاریخ آنهم با نگاهی گذرا تنها به یک منبع فارسی (نمایش در ایران بیضایی) که نگارشش به دهههای پیش باز میگردد. به این فکر میکردم چرا استادان دانشگاه سعی نمیکنند شیوههای اجرایی این دروس را با نگاهی عینیتر و عملگرایانهتر در فضاهای کارگاهی دانشگاه پیاده کنند. آیا این شیوهها تنها باید در دل تاریخ باقی بمانند یا تنها در نگاهی تئوریک دوره شوند؟ آیا از دل آنها هیچ پیشنهادی اجرایی را نمیتوان به تئاترمعاصر داد؟ دانشگاههای ما چرا توان تربیت دراماتورژهایی را ندارند که با استفاده از شیوههای اجرایی نمایشهای آیینی و سنتی ما و تلفیق آن با ادبیات غنی این سرزمین دست به فرآوردههایی بدیع و خلاق بزنند؟ لازم به ذکر است محدود تجربیاتی هم که در این حوزه صورت میگیرد اکثرا منجر به خلق درامهایی میشود که بیشتر اسیر زبانورزی دوران قجریاند و ضرباهنگی کلامی که پیشنهادی تازه را در حوزه اجرا نمیدهند و نخواهند داد.
چگونه میشود ما در کشورمان حتی یک پژوهشکده یا کتابخانهای تخصصی در این حوزه نداریم؟ چگونه میشود که معاصرسازی تئاتر سنتی ما در حوزه اجرا محدود به تجربیاتی اندک است که غیر از چند نمونه معتبر که به تعداد انگشتهای یک دست هم نمیرسد در بقیه موارد به ایدههایی عقیم و الکن تبدیل شدهاند که برگرفته از تعزیه و تختحوضی و پردهخوانی است و نه در محتوا و نه در فرم و ساختار هیچ سنخیتی با آن اجراها ندارند؟ چگونه میشود رسانهای چون تلویزیون سالهاست ذهنیت بصری و محتوایی مخاطبان علاقهمند به این دسته آثار را به سویی برده است که هنرمندان پیش از آنکه در آسایش به فکر خلق آثاری اینچنینی باشند، نیم بیشتر انرژیشان را باید صرف زدودن کلیشهها از ذهنیت مخاطبان خود کنند؟ سالانه پشتوانههای مالی و حمایتی مرکز هنرهای نمایشی چقدر به این گونه نمایشها اختصاص دارد؟ آیا برای تولید و حمایت از این گونه آثار که مروج فرهنگ غنی ما در حوزه بینالمللی است برنامه خاص و مدونی وجود دارد؟ چقدر تلاش کردهایم از عزیزانی که سالهای عمر خود را وقف این حوزه کردهاند تقدیر و تشویق به عمل آوریم که در ادامه راه خود مصممتر و استوارتر قدم بردارند؟! چه ابزار و امکاناتی در اختیار آنان قرار دادهایم؟ آن عزیزان چقدر تلاش کردهاند نگاه خود را در این حوزه به روزتر کنند تا کهنگی و کسالت از این گونه نمایشها رخت بر بندد؟
چقدر تلاش کردهایم نمایشهای آیینی سنتی خود را با تئوریزهکردن و تطبیق و الگوبرداری از روشهای علمی تئاتر شرق دور سازماندهی کنیم و مانند آنان پیشنهادهای بینالمللی را در عرصه نمایش ارائه دهیم؟ بدونشک توان نمایشهای سنتی ما به کشورهایی چون ژاپن و چین و هند نمیرسد، اما یادمان نرود چگونه آنها فرهنگ و سنت گذشته خود را با معاصرسازی و نگاهی پژوهشی به دستاوردهای درخشانی تبدیل کردهاند که تئاتر غرب نیز از آنها سود جسته است و خواهد برد.
ما با ادبیات غنی، با اساطیر و حماسههای خود، با فرهنگ عامیانه و قصههای فولکی که پر از مفاهیم غنی و تصاویر و اعجاب و کنش است چه کردهایم؟ با تلفیق مینیاتور، موسیقی سنتی و دستگاههای آوازی خود با نمایش؟ در این جغرافیای پهناور که هر گوشهاش فرهنگی غنی خفته است و کمکم دارد به خوابی ابدی فرو میرود چه کردهایم؟ چه پژوهشکدهای را تاسیس کردهایم که پژوهشگرانی توانمند را در جهت رصدکردن این ریشههای آیینی و سنتی به کار گیرد تا این گنجینههای ناب بومی حفظ و ابقا گردند؟ چرا تنها قدم معتبری که از این دست بهرهبرداریها صورت گرفته است متعلق به یک کارگردان غربی به نام پیتر بروک است که سالها پیش برداشتی از منطقالطیر عطار را روی صحنه برده، منطقالطیری که به جد میتوانم مدعی شوم که اکثر تئاتریهای ما حتی تورقش هم نکردهاند.
من خود هیچ قدم قاطعی در این جهت برنداشتهام. هرجا هم پژوهشی کردهام و دست به ایدهپردازی و طرحوارههایی در این حوزه زدهام جرات ارائه دادنش را نداشتهام، زیرا همیشه گسترهای نامعلوم و پهناور را در برابرم میدیدم که ناشناختههایش برای من بسیار بیشتر از شناختههایش جلوه میکردند. بهتی از آنچه میبینی و میخوانی و نمیدانیاش، چراکه همیشه دست و دلم میلرزد با کمدانشیام در این حوزه قدمی خطا بردارم و حق مطلب را ادا نکنم. هجمه گسترده این امکانات همانقدر که بسیار هیجانانگیز و منحصربهفرد است هنرمند را مدام وسوسه میکند که منابع غنیتری نیز حضور دارند که او از آنها بیخبر است. این سردرگمی ناشی از نداشتن خط مطالعاتی درست و منابع پراکنده بیشمار است که به جد میتوانم بگویم حتی درصدی از آنها بهدرستی در صحنههای تئاتر ما رویت نشدهاند و این برای ما مدعیان عرصه هنر، جای هزارانبار تاسف و سرافکندگیاست. حال هم انگشت تقصیر به سمت یک شخص یا نهاد خاصی نیست، تحقق این امر وظیفهای است که باید به دست یک نسل به انجام رسانده شود؛ نسلی یکپارچه، نه نسلی از همجداافتاده که تنها اتکایش به جرقههایی فردی است که گاه انسانهایی متعهد در گوشهگیری و عزلت به ثبت میرسانند. نسلی که قصدکرده و میخواهد گنجینههای سرزمینش را با جهان به اشتراک گذارد.
رضا ثروتی
نویسنده و کارگردان تئاتر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست