پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بازهم ماه مبارک, باز هم سریالهای مناسبتی


بازهم ماه مبارک, باز هم سریالهای مناسبتی

با این حال از مدتی قبل مشاهده برخی دیگر از انحرافات فاحش در برنامه های صدا و سیما – و بالاخص سریال به اصطلاح مناسبتی مبتذل و موهن بزنگاه و حواشی آن انگیزه ای شد تا مجدداً قلم را از غلاف بیرون آورده و حسب تکلیف وجدانی و تعهد نسبت به اصلاح فرهنگ کشورم مواردی را بیشتر برای استحضار خوانندگان و تنویر افکار عمومی بنگارم

پس از نگارش و انتشار ۵ مقاله مفصل و مستدل [پانوشت اول] طی دو سال و نیم اخیر در راستای نقد دلسوزانه اشکالات فراوان و روند روبه رشد ابتذالات و انحرافات ریز و درشت فرهنگی در دستگاه عظیم صدا و سیما بعنوان نافذترین بازوی رسانه ای و مؤثرترین دستگاه فرهنگی که اصلی ترین نقش را در راستاری اثرگذاری بر فرهنگ و هنجارهای جامعه متکثر کشورمان دارد، و بویژه خطاهای متعدد مدیران کنونی این رسانه، از یک سال قبل این حقیر دیگر کلامی در نقد آقای ضرغامی و دستگاه تحت مدیریت ایشان ننگاشته بودم، نه اینکه حرف برای گفتن نبود یا اشکالات فراوان رسانه ملی اصلاح شده بود و.... خیر! نمی دانم، شاید من خسته و دلزده شده بودم و دیگر تکلیف را از گردن خود ساقط می دیدم و بعبارتی وقتی ملاحظه می شد که اینهمه دغدغه دلسوزانه و تلاش برای تذکر انحرافات و اصلاح امور بدون کوچکترین ملاحظه سیاسی و جناحی و... حکم کوبیدن مشت بر سندان و میخ آهنین بر سنگ! را داشته و گردانندگان رسانه ملی که در شعار مدعی احترام به منتقدان هستند، در عمل کمترین اعتنایی به انتقادات دلسوزان نمی نهند که سهل است، در کمال تبختر و با خاطری آسوده از بابت بی تحرکی و بی عملی ناظران صلاحیت دار، منتقدان خود را با انواع و اقسام توهین و شیوه های غیرمنطقی مورد هجمه قرار داده و حتی از اهانت و ناسزاگویی به منتقدان بخت برگشته! هم دریغ نمی کنند! و برای اثبات بی اعتنایی خود به افکار عمومی و و بعبارتی گردن کلفتی! خود، در سطحی گسترده تر به شیوه های زشت و رفتار غلط و لجوجانه خود ادامه می دهند!، دیگر انگیزه چندانی برای ورود به این میدان در خود نمی دیدم.

به عبارتی با خود می گفتم وقتی مسئولان محترم –اعم از شورای نظارت بر صدا و سیما، نمایندگان مجلس- که دارای اختیار و صلاحیت و از همه بالاتر «مسئولیت» قانونی نظارت و اصلاح خطاها و روندهای انحرافی در صدا و سیما هستند، بهر دلیل نمی خواهند یا شاید هم بخاطر محظورات مختلف، نمی توانند در این عرصه به مسئولیت و تکلیف خود عمل کنند، دیگر چرا باید یک عنصر یک لاقبا! مانند حقیر که نه امکان خاص آنچنانی دارد و نه مسئولیت رسمی و وظیفه قانونی - تنها و تنها یک چیز دارد و آن دغدغه ای دلسوزانه برای عمل به تکلیف شرعی امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امور ولاغیر- باید این اندازه خود را به زحمت بیاندازد و حرص و خودخوری نماید؟!

با این حال از مدتی قبل مشاهده برخی دیگر از انحرافات فاحش در برنامه های صدا و سیما – و بالاخص سریال به اصطلاح مناسبتی مبتذل و موهن بزنگاه و حواشی آن- انگیزه ای شد تا مجدداً قلم را از غلاف بیرون آورده و حسب تکلیف وجدانی و تعهد نسبت به اصلاح فرهنگ کشورم مواردی را بیشتر برای استحضار خوانندگان و تنویر افکار عمومی بنگارم. در این راستا این جمله سردار رشید اسلام، شهید حاج محمد ابراهیم همت مشوق مضاعفی بود که می فرماید: «حقیقت این است که هرچه بگوییم خسته شدیم، بریدیم، اسلام دست از سرما برنمی دارد. اینست که ما باید بمانیم و کاری که می خواهیم، انجام بدهیم، باید مشغول یک مطلب باشیم و آن عشق است. اگر عاشقانه با کار پیش بیایی، به طور قطع هیچ وقت بریدن و عمل زدگی و خستگی برایت مفهوم پیدا نمی کند.»

بدواً و به دلیل فرصت ناچیز تا پایان ماه مبارک، برخی مسائل حاشیه ای در خصوص برنامه های مناسبتی به عنوان مقدمه ارائه می شود تا ان شاءالله در فرصتی مناسبتر برخی دیگر از مسائل اساسی در این زمینه طرح شود.

از خداوند متعال در این واپسین ساعات و دقایق ماه شریف مسئلت دارم که قلمم را در راه حق و عدالت استوار فرماید.... آمین

الف) قبل از هر چیز لازم است خداوند متعال را بر نعمت پیروی از ولایت و تبعیت از رهبری سپاس گویم. توضیح اینکه سال قبل که اهانتهای بی سابقه مجری برنامه کوله پشتی به فرمانده محترم و پرتلاش ناحیه انتظامی تهران و جوسازی علیه طرح ارتقای امنیت اجتماعی ناجا و تبدیل کردن برنامه مزبور به یک شوی مبتذل لس آنجلسی از سوی آن عنصر معلوم الحال، موجی از اعتراضات بر حق دلسوزان را موجب گردید، حقیر نیز آخرین مقاله انتقادی خود را در لبیک به فراخوان ارزشمند نویسنده متعهد وبلاگ «خبرنگار مسلمان» درخصوص «حرکت وبلاگی نقد دانشگاه عمومی؛ صدا و سیمای جمهوری اسلامی» [پیوند اینترنتی:

http://hamedtalebi.blogfa.com/post-۱۶۸.aspx ] با عنوان «رسانه ملی و چند مغالطه» (رجانیوز، کد: ۱۳۵۹۲) منتشر نموده و در آن به تفصیل اصلی ترین مغالطه ای را که مکرراً از جانب مدیران صدا و سیما در راستای از میدان به در کردن و خاموش ساختن منتقدان دلسوز مورد سوءاستفاده قرار میگیرد، یعنی تمسک مغاطله گرانه به موضوع انتصاب رئیس صدا وسیما از جانب رهبری و این ادعای سراپا انحرافی که «چون ریاست صدا و سیما مستقیماً توسط مقام معظم رهبری انتخاب می شود، پس لاجرم منتقدان این دستگاه مخالف ولایت فقیه هستند!» و تلاش برای کوبیدن این حربه بر دهان منتقدان دلسوز و زدن اَنگ ظالمانه «ضد ولایت فقیه!؟» به ایشان و خلاصه خرج کردن از ساحت رهبر معظم انقلاب در راستای لاپوشانی خطاها و انحرافات متعدد و بعضاً عامدانه و مخالفتهای صریح حضرات با منویات مقام معظم رهبری را تشریح کرده و مستدلاً اثبات کردیم که «انتصاب ریاست سازمان صدا از جانب رهبر معظم انقلاب به هیچ وجه به معنای حرام بودن انتقاد از صدا و سیما نیست!» و از جمله نوشتیم که: «بهترین پاسخ به این ادعای مضحک را یادگار شهید مطهری اینچنین داده است: «طی سالهای ۵۹ تا ۶۱ که در صدای جمهوری اسلامی نویسندگی می کردم، وقتی افرادی به موسیقی های رادیو اعتراض می کردند، بعضی مسئولان پاسخ می دادند که اگر این موسیقی ها ایراد داشت، امام از طریق دفتر خود گوشزد می کردند! ما به این پاسخ آنها اعتراض می کردیم که مگر کار ولی فقیه این است که صبح تا شب رادیو گوش کند و موسیقی های حرام را معرفی نماید؟! اصولاً کار ولی فقیه تعیین مصداق نیست. فقیه حکم کلی را اعلام میکند، این وظیفه ماست که در موارد مختلف به تکلیف خود عمل کنیم و ولایت فقیه هیچ تکلیفی را از ما ساقط نمی کند. شاید طبع راحت طلب برخی باعث ترویج این فکر شده که مثلاً تا ولی فقیه درباره فلان برنامه مبتذل اظهارنظر نکرده است، ما نباید اظهارنظر و اقدام کنیم! هم فال است و هم تماشا، هم راحت طلبی است و هم اطاعت از ولی فقیه! هم فرار از سختی های امر بمعروف و نهی از منکر است و هم اجرای دستور اسلام!» (دکتر علی مطهری، «اصلاح طلبی»، انتشارات صدرا، چاپ چهارم، بهمن ۸۱، صص. ۳-۲۳۲(

اصولاً هیچ نیازی به اطاله کلام نیست! کافی است آقایان تورق کوتاهی در صحیفه امام داشته باشند و ملاحظه کنند که چگونه رهبر کبیر انقلاب اسلامی شدیدترین انتقادات را به همان دستگاه هایی که تحت نظارت مستقیم خود ایشان قرار داشت، مطرح کرده اند. در واقع حضرات در پی القاء این مغالطه هستند که یا باید معتقد به ولایت فقیه بود و دیگر لام تا کام در برابر انحرافات دستگاههای گسترده ای مانند صدا و سیما و قوه قضائیه و... حرفی نزد و یا اگر کسی به خود جرأت داد و بنا به تکلیف شرعی خود و در راستای همان آرمانهای امام و رهبری، نسبت به انحرافات رسانه ملی تذکر داد، با زدن انگ ضد ولایت فقیه منتقد بخت برگشته را منکوب و از صحنه بیرون کرد!؟ به عبارت بهتر از منظر این حضرات، امثال ما منافقیم که از یک طرف دم از ولایت فقیه می زنیم و از طرف دیگر از دستگاههای زیر نظر رهبری انتقاد می کنیم!؟... انتقاد از خلافهای دستگاه عریض و طویلی مانند صدا و سیما که برخی مدیران آن درصدد سوءاستفاده از این انتساب به سود امیال مشکوک خود می باشند!، هیچ منافاتی با اعتقاد و التزام به ولایت فقیه ندارد! نه تنها انتقاد از این دستگاهها را انکار نمی کنیم بلکه هرجا لازم باشد شدیدتر از قبل به خطاهای آنها اعتراض خواهیم کرد! مشکل از دید غلط حضرات است!»

و نیز نوشتیم:

«بعلاوه اگر پیروی از منویات رهبری واقعاً برای گردانندگان صدا و سیما موضوعیت دارد و بهانه ای برای فرار از پاسخگویی و مغالطه نیست، چطور اینهمه تأکیدات مکرر و بی سابقه معظم له در ضرورت حمایت از دولت و نیز گلایه شدید ایشان از رسانه ها و کسانی که علیه دولت جوسازی و لجن پراکنی می کنند، مورد توجه حضرات مدعی پیروی از ولایت فقیه نمی باشد؟! چطور هرجا بنا بر لاپوشانی افتضاحات رسانه ملی است، آقایان خوب بلدند که بلافاصله به پیروی از ولایت فقیه و به دنبال آن، انتقاد نکردن از صدا و سیما که رئیس آن منصوب ایشان است، متمسک شوند اما درخصوص حمایت از دولت مورد تأئید رهبری حضرات دچار گنگی می شوند! و تبعیت از ولایت فراموششان می شود؟!»

)از گردانندگان محترم رجانیوز خواهشمندم تا لینک مقالات قبلی این حقیر در آن پایگاه که بدلیل تغییرات و بهینه سازی سایت، حذف شده اند را مجدداً در سایت قرار دهند تا مطلب واضحتر و سوابق امر برای خوانندگان مشخصتر باشد)

خوشبختانه یکشنبه، ۷ مهرماه و در جریان دیدار [پیوند اینترنتی: [http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=۱۷۱۳۶ دانشجویان با رهبر معظم انقلاب اسلامی، معظم له با اشاره به سخنان برخی از دانشجویان در خصوص سازمان صدا و سیما خاطر نشان کردند: «تعیین رئیس این سازمان از جانب رهبری، دلیلی برای انتقاد نکردن از صدا و سیما نیست زیرا اداره رسانه ملی بعهده رئیس سازمان صدا و سیما است.»

حضرت آیت الله خامنه ای خاطر نشان کردند: «من از منابع مختلف، گزارشهای زیادی درباره صدا و سیما دریافت می کنم و اشکالات و اعتراض های خود را هم بیان کرده ام و در مقابل نیز مسئولان صدا و سیما ضرورت ها و پاسخ هایی دارند که برخی از آنها درست و برخی هم نادرست است.»

و به این ترتیب مشخص شد که نگارنده این سطور حداقل تا مرداد سال قبل و زمان نگارش مقاله مزبور در خط ولایت ثابت قدم بوده است که از بابت این توفیق الهی خدای متعال را صد مرتبه سپاس!

اینجا حیفم میآید بعنوان انبساط خاطر خوانندگان و نیز برای آشناتر شدن خوانندگان جوان با پیشینه کشورمان به سنت همیشگی حکایت جالبی از تاریخ پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی که بی شباهت با این حکایت مذکور نیست را تیمناً و تبرکاً ذکر ننمایم: شاید خوانندگان محترم با آقای جلال رفیع آشنایی داشته باشند، دانشجوی مبارز و انقلابی سالهای ۵۳ و ۵۴ تا ۵۷ و زندانی و شلاق خورده شکنجه گاه مخوف کمیته مشترک ساواک پیش از انقلاب و نویسنده انقلابی و پرکار سالهای ابتدایی پس از انقلاب که اخیراً نیز خاطرات زندان ایشان توسط انتشارات موزه عبرت منتشر شده است. ایشان پس از انقلاب اسلامی سردبیر اطلاعات و نویسنده سرمقاله های آن روزنامه خوش «سابقه» –و متأسفانه نه چندان خوش «حال»!- بوده و مجموعه سرمقاله های ایشان در اطلاعات (یا شاید هم کیهان) در سالهای ۵۹ و ۶۰ در دو جلد با عنوان –اگر اشتباه نکنم- «همراه با انقلاب اسلامی» منتشر شده است که مطالعه آن بخصوص برای آشنا شدن جوانان با حال و فضای آن سالهای پر تب و تاب ضروری است. از جمله در تیرماه ۵۹ و پس از کشف توطئه کودتای آمریکایی موسوم به نوژه، ایشان در اولین سرمقاله خود با اشاره به مثل معروف «ترحم بر پلنگ تیزدندان، ستمکاری بود بر گوسفندان» طی اظهار نظری بسیار انقلابی صراحتاً اعلام کرد که تمام کسانی که در این توطئه با علم و آگاهی مشارکت داشته اند بلااستثناء و –به تعبیر ایشان- «از شاه تا شاه قلی!» مفسد و مستحق اشد مجازات هستند! و نه فقط خلبانان بلکه حتی خدمه و نظافت چی! شرکت کننده در این توطئه را –البته به شرط آگاهی و اطلاع از ماهیت و اهداف توطئه از جمله برنامه بمباران بیت امام- مستحق اعدام اعلام کرد! از قضا همان روز یا شاید فردای آن سرمقاله (در تاریخ ۲۸ تیر ۵۹ که اتفاقاً آن ایام نیز مصادف با ماه مبارک رمضان بود)، حضرت امام در دیدار با جمعی از پاسداران دقیقاً همین مطلب را مورد تأئید قرار داده و با صراحت و «بدون استثناء» حکم توطئه گران را اینگونه اعلام فرمودند:

«آنهایی که در این مسائل، در این مسئله آخر همراه بودند با این خیال فاسد کودتا، تمام اینها به حسب حکم قرآن حکمشان قتل است بلااستثنا، یک استثناء درش نیست؛ هیچ کس حق ندارد که یک کسی را عفوش بکند، یک کسی را مسامحه با او بکند. اینها به حکم اسلام و حکم قرآن فاسد و مفسد هستند و [در مورد] اینها ۴ حکم در قرآن هست که از همه کوچکتر کشتن است‏.» (صحیفه امام، ج‏۱۳، صص. ۵-۴۴)

بدنبال این موضع قاطع امام، آقای رفیع فردای همان روز در سرمقاله خود با اشاره به این اتفاق جالب، با لحن مطایبه آمیز خود اعلام کرد: «خوشبختانه مشخص می شود که این حقیر حداقل تا دیروز همچنان در خط امام بوده است!» حال حکایت ما نیز اندک شباهتی با این موضوع دارد. البته سوءتفاهم نشود نه نگارنده –خدای ناکرده- خود را در جایگاه سرمقاله نویس روزنامه اطلاعات می داند و نه اینکه مدیران صدا و سیما- خدای ناکرده- از نظر حقیر در رتبه کودتاچیان توطئه نافرجام نوژه می باشند! (هرچند که تبعات و آسیبهای برخی از اعمال و رفتارهای غلط رسانه ملی از جمله سریال بزنگاه دست کمی از یک کودتای فرهنگی ندارد!) هدف از این مثال تنها ذکر یک حکایت تاریخی برای تقریب اذهان و اظهار خرسندی از بابت مشخص شدن تابعیت و مطابقت مواضع حقیر با منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده است و خدای ناکرده قصد اهانت و اسائه ادب به مدیران صدا و سیما را نداریم. ان شاالله مسئولان محترم رسانه ملی این عبارت معروف را شنیده اند که «در مَثَل مناقشه نیست»

ب) در مورد سریال به اصطلاح مناسبتی بزنگاه هیچ نمی گویم و فعلاً به این بسنده می نمایم که «سال به سال، دریغ از پارسال!» و یا به قول قدیمی ترها «صد رحمت به کفن دزد پارسال!» اینجانب ۲ سال قبل در مقاله «نگاهی به سریالهای مناسبتی؟! صدا و سیما در ماه مبارک» (رجانیوز، کد: ۲۳۴۴) [پیوند اینترنتی

(http://amlashnews.com/print/۰۰۳۲۲۴.php) ] انتقادات فراوانی به سریالهای مناسبتی آن سال از جمله زیرزمین، صاحبدلان، آخرین گناه... ایراد کرده بودم اما انصاف حکم می کند که بگویم در مقایسه با سریال موهن و منحرف بزنگاه، باید صدها بار بر سازندگان آن سریالها رحمت فرستاد! (حداقل آن سریالها اینقدر بدآموزی و ریختن قبح اعمال انحرافی و هنجار ستیزی نداشتند!) وقتی کارگردان این سریال منحرف بدلیل کمبود سوژه برای خنداندن مردم به امور وقیحانه ای مانند نمایش مکرر –با پوزش از ساحت قلم- آبریزگاه و لیوان آب حاوی.... و بی حیایی های کلامی روی میآورد دیگر چه باید گفت جز اینکه بر سقوط فرهنگی رسانه ملی که باید در جایگاه - به تعبیر حضرت امام خمینی(ره)- «دانشگاه عمومی» عهده دار هدایت فکری جامعه باشد، فاتحه بخوانیم؟!

چه خوب نوشته است آن همفکر نادیده ما در وبلاگ «توفان یزد»: [پیوند اینترنتی:

http://toofaneyazd.blogfa.com/post-۲۱۱۵.aspx ] «در چند قسمت پخش شده بزنگاه، بیش از هر چیز مصرف و معامله مواد مخدر و کشیدن تریاک با سیخ و میل، تبلیغ و ترویج شده است، و هیچکس در پی پاسخ دادن به این سئوال نیست، که کدام دادگاهی در نظام جمهوری اسلامی، حضانت و سرپرستی یک دختر خردسال را به یک مرد بیکار معتاد سپرده است!؟ دختر خردسالی که در کنار پدر، دروغ گفتن و حمل تریاک را آموزش دیده و یاد می گیرد! برای بد نشان دادن چهره جمهوری اسلامی و نادیده گرفتن حقوق کودکان و مادران، کدام از دشمنان نظام جمهوری اسلامی می توانستند بهتر و بیشتر از بزنگاه عطاران عمل کرده و به ریشه های فرهنگ و هنر و اخلاق جامعه، ضربه بزنند؟!

صرف طنز بودن برنامه و خندان مردم که دلیل نمی شود، هر کسی هر کاری خواست انجام دهد، اگر یک دیوانه در کوچه و خیابان شلوارش را پائین بکشد، گاه باعث خنده «شدید» مردم خواهد شد، و اما تلویزیون و شبکه های ضرغامی اجازه دارند تا بخاطر خنداندن مردم، تصویر این دیوانه را ضبط کرده و پخش نمایند!؟»

نکته جالب در این زمینه اظهارات مدیر شبکه سوم سیما (که البته انتصاب ایشان به این سمت احتمالاً هیچ ارتباطی با نسبت فامیلی ایشان با وزیر کشور سابق ندارد!) در گفتگو با خبرگزاری مهر است که طی آن نظر رسمی و اعتراض شدید شورای نظارت به این سریال و نامه برای توقیف آن را به یک نظر شخصی! و در عین حال محترم! تقلیل داده و گفته است: «پخش «بزنگاه» ادامه دارد. به هر حال ما در کشوری آزاد زندگی می کنیم که همه می توانند در آن نظر خود را بگویند[!] و حرف و نظر شورای نظارت هم برای ما بسیار محترم است. اما پایان «بزنگاه» بسیار مناسب است و پخش آن تا عید فطر ادامه مییابد.»

مطمئن باشید این سریال به معنای واقعی کلمه مبتذل هیچ پایان خاصی نخواهد داشت و مطابق روال همه اثار آبگوشتی و محصولات مشابه به اصطلاح مناسبتی سالهای اخیر، پایان آن از همین حالا و بلکه از همان آغاز سریال مشخص بوه است! آیا مایلید پایانِ –به قول مدیر شبکه سوم - «مناسب!» این شاهکار! بی نظیر صدا و سیما را نعل به نعل تعریف کنم؟ پس بخوانید:

«همه چیز به خوبی و خوشی پایان خواهد یافت، آقا نادر به سلامتی و با عزم و اراده آهنین! و نه فقط به خاطر دُرسا کوچولو!، بلکه همچنین به دلیل خاطرخواه شدن، اعتیاد به «چیز!» را ترک خواهد کرد و آقا صابر هم به مدد دلسوزی ها و فداکاری های نادر و توفیق و.... سلامتی از دست رفته را باز خواهد یافت! و البته اتفاق تلخ سقوط صابر و معلول شدن وی مایه خیر و برکت برای خیلی ها و از همه بیشتر برای نادرخان می شود!؟ پول خانه هم لابد پیدا می شود یا مشخص می شود که آن مرحوم تازه گذشته برای جبران مافات خود پول فروش خانه را به یک مرکز خیریه بخشیده است! (درست مانند پایان سریال به یادماندنی! زیرزمین! دو سال قبل!) و خریدار محترم و خیّر! –که اهل نیایش شبانه و راز و نیاز هم هست!- هم به احترام این همه ایثار و گذشت آن مرحوم و برای اینکه در این کار خیر وی نیز شریک باشد، از همه یا بخشی از حق خود می گذرد و قسمتی از آن یک میلیارد گم شده را به خانواده برمی گرداند! و نانوایی هم با همت نادر و صابر و کامران و کمال به کار خود ادامه می دهد! و خلاصه قصه ما به خوبی و خوشی به سر می رسد و لابد این وسط فقط کلاغه بدجنس است که به خانه اش نمی رسد!

آهان! یادم نبود که به مهمترین و حساسترین! بخش پایانی این سریال (و البته دیگر سریالهای مشابه مناسبتی!) اشاره نکنم و چون پایان سریال مصادف با عید سعید فطر است و همه باید خوبی خوشی را در نهایت حس کنند، به سنت همیشگی! یکی دو فقره ازدواج موفق هم چاشنی می شود و دو کبوتر عاشق! و زوج سپید بخت! دست در دست هم پا به حجله سعادت می گذرانند! در این میان به احتمال بسیار قوی نادرخان به پاس عزم و اراده آهنین خود در ترک چیز! با همان خانم بهیار ناشنوای مرکز توانبخشی وصلت می کند! کامران خان هم به وصال فرزانه خانم می رسد! آن یکی هم برغم تمام حرف و حدیثها در خصوص وضعیت خاص! فریده خانم، ایشان را به حباله نکاح خود در می آورد! (تا مایه دلگرمی و امید افراد دارای وضعیت خاص باشد!) و حتی بعید نیست که تمام این وصلتها –لابد برای یاد دادن فرهنگ استفاده بهینه و صرفه جویی!- در یک شب و همزمان در یک مراسم رخ دهد! (پیشاپیش از اینکه بدلیل ارزش قائل بودن برای عمر خود، سایر سریالهای مناسبتی را رصد نکردم و تنها به بررسی سریال مبتذل (و به قول مدیر شبکه سوم «پربیننده ترین و محبوب ترین سریال مناسبتی!» پرداختم، خالصانه و عاجزانه! از محضر آقای ضرغامی عذر خواهی می کنم! و –به سنت حسنه! جدید آقای احمد توکلی که اتفاقاً خیلی هم به مذاق سردبیران خبری صدا و سیما خوش آمده به طوری که آن را احتمالاً در بخشهای مختلف خبری با آب و تاب پوشش دادند! – با صدایی رسا از ایشان و مدیران ایشان حلالیت می طلبم!)

(البته آنچنانکه در اطراف و اکناف شنیده ام سریال شبکه اول سریال ارزشمندی است و لذا بنده در مورد آن –چون فرصت دیدن آن را نداشته ام- نفیاً و اثباتاً اظهار نظر نمی کنم و تنها به سریال بزنگاه که بلافاصله پس از افطار پخش می شود، می پردازم)

افتضاح این سریال به اصطلاح مناسبتی آنقدر بالا گرفته که حتی سایت تابناک که بدلایل خاص و از جمله همسویی سیاسی گردانندگان آن با مدیران فعلی صدا و سیما و اتفاق نظر هر دو ایشان در تهاجم به دولت!، معمولاً مواضعی جانبدارانه از مدیریت فعلی رسانه ملی اتخاذ می نماید و حتی در مواردی در برابر انتقادات منتقدانی مانند حقیر از صدا و سیما شدیداً واکنش نشان داده و در نقش وکیل مدافع افتخاری! رسانه ملی و پشتیبانی از مدیران صدا و سیما در برابر منتقدان بی انصاف! ظاهر شده است، نیز نتوانسته در این زمینه سکوت نماید و به انتقاد گسترده از بزنگاه پرداخته است! (اینجا: http://www.tabnak.ir/pages/?cid=۱۸۴۲۰)]

ع - امامی

پانوشتها:

الف - عبارتند از:

۱-نگاهی به سریالهای مناسبتی؟! صدا و سیما در ماه مبارک (در نقد برنامه های مناسبتی ماه رمضان ۸۵، رجا نیوز کد: ۲۳۴۴، ۲۸ مهر ۸۵)

(http://amlashnews.com/print/۰۰۳۲۲۴.php)

۲- تجلیل از رهبر سکولار «جبهه ملی» در رسانه ملی!؟، رجانیوز، کد:۶۹۱۴، ۱۷ اسفند ۸۵

http://www.rajanews.com/News/?۶۹۱۴

۳- هر دم از این باغ بری میرسد!

http://www.mobarezin.com/index.php?dir=news&id=۲۳۸۸

۴- «موج فزاینده لمپنیسم در رسانه ملی! به کجا چنین شتابان؟!»، در انتقاد از ابتذالات رایج در رادیو جوان، هفته نامه یالثارات، شماره های ۳۷۱، ۶ – ۳۷۴، (۶ اردیبهشت تا ۱۰ خرداد ۸۵)، ص.۸

۵- «رسانه ملی!؟ و چند مغالطه!» (رجانیوز، کد ۱۳۵۹۲، مرداد ۸۶)

(http://iranmatrix.cn/forums/showthread.php?t=۱۵۶۷۶)

ب- البته بلانسبت هنرمندان متعهدی که مع الاسف در مقایسه با روشنفکرنمایان و هنرمندنمایان متجدد در اقلیت هستند!


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.