سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
همدلی و بسترهای شخصیتی و ارتباطی آن

تا چه حد در ایجاد رابطه صحیح با اطرافیانمان موفق هستیم؟ به چه میزان با پدر، مادر، همسر و خواهران و برادران خود گفتوگوهای مفید انجام میدهیم؟ آیا فرزاندانمان را درک میکنیم؟ آیا میتوانیم فشارهای روانی ناشی از حجم بالای کاری همکارانمان را درک و به آنها با یک گفتوگوی کوتاه، راهنماییای مطلوب و کارآمد ارائه دهیم؟
«همدلی» واژهای است که معنای آن بسیاری اوقات در روابط ما با اطرافیانمان مفقود است و حال آنکه شرط رابطه صحیح، همین معناست.
برای درک صحیح مفهوم همدلی که یکی از زیرمجموعههای هوش هیجانی یا هوش عاطفی است، بهتر است ابتدا مولفههای اصلی هوش هیجانی را بشناسیم. به طور خلاصه میتوان گفت هوش هیجانی عبارت است از:
۱ـ بیان (ابراز) درست عواطف
۲ـ تنظیم هیجانات در جهت سازگاری با دیگران
۳ـ کاربرد هیجانات در طراحی، ایجاد و برانگیختن اعمال و رفتار.
با این تعریف، همدلی برآیندی است از کلیت مولفههای هوش هیجانی؛ خواندن افکار و احساسات دیگران یا به عبارتی ارزیابی یا توانایی استنباط دقیق محتوای ویژه افکار و احساسات دیگران به صورت موفقیتآمیز. بالتون، همدلی را داشتن درک دقیق از احساسات و افکار دیگران در عین حفظ فردیت هریک از طرفین میداند و باراون حساس بودن به احساسات دیگران را به این مفهوم اضافه کرده است؛ در مجموع همدلی مستلزم شناسایی، درک و پذیرش بیقید و شرط و روشنسازی احساسات و افکار فرد مقابل است.
همدلی از دو جزء شناختی و عاطفی تشکیل شده است؛ جزء شناختی آن، توانایی شناسایی و نامگذاری حالات و رفتار دیگران است یعنی نوعی ظرفیت شناختی برای درک دیدگاه و رفتارهای اجتماعی دیگران بدون پیشداوری، در بستری که خود و دیگری از هم متمایز میمانند و جزء عاطفی، همدلی واکنش هیجانی و پاسخ عاطفی مناسب به رفتار و احساسات فرد مقابل است. این واکنش میتواند نوعی سهیم شدن در حالت هیجانی شخص باشد که گاهی به درگیر شدن هیجانی و رفتار کمکرسانی نیز میانجامد. جنبه هیجانی همدلی، گاه مفهوم همدردی را به ذهن متبادر میکند که نوعی نزدیکی عاطفی به دیگران در بافت ارتباطی متفاوتی است.
در هر رابطه همدلانه همواره، سه مولفه به چشم میخورد:
فرد استنباطکننده: فردی که هدف ایجاد یک رابطه همدلی را دارد.
فرد هدف: فردی که در موقعیتی قرار دارد که برانگیزاننده حس همدلی است و در تعریفی گستردهتر هر فردی که یک قطب از رابطه دوستانه یا اجتماعی محسوب میشود.
● ویژگیهای رابطه: از نظر میزان صمیمیت و استحکام رابطه
ارزیابی دقیق ویژگیهای شخصیتی دیگران چه در روابط اجتماعی و چه در روابط نزدیکتر، مانند روابط دوستی و زوجی سبب تسهیل همدلی و استنباط افکار و احساسات آنها میشود. اما باید به یاد داشت که داشتن آگاهی از این ویژگیها، همیشه به معنای استفاده بهینه از آنها و برقراری یک همدلی صحیح نیست و نباید نقش تعیینکننده مولفههای همدلی و کیفیت تاثیر آنها بر رابطه همدلانه را نادیده گرفت.
کارگر: رفتار کسی که در سوی دیگر یک تعامل همدلانه قرار میگیرد، باید خوانا باشد، به این معنی که باید اجزای رفتار با هم پیوستگی داشته باشدافرادی که در رفتار، کنترل شده و ماسکزده عمل میکنند و پیچیدگیهای روانی زیادی دارند، گزینههای مناسبی برای برقراری رابطه همدلانه نیستند
میزان موفقیت فرد استنباطکننده در یک رابطه همدلانه به عواملی چون توانایی همدلی او، میزان توجه، انگیزش و دلبستگی، افکار و احساسات و پیشینه شخصیتی او بستگی دارد. هرچه میزان توجه فرد به فرد، هدف بالاتر باشد، همدلی و تعامل همدلانه دقیقتر و صحیحتر خواهد بود. فرد در این مرحله رفتارهای فرد هدف را زیر نظر میگیرد، با دقت بررسی میکند و همزمان، افکار و احساسات او را برآورد میکند. از سویی انگیزش بالاتر در جریان همدلی، بر عملکرد افراد تاثیر میگذارد. انگیزش میتواند درونی باشد، مثلا در جریان یک رابطه عاطفی با شریک زندگی یا دوست صمیمی یا به شکل بیرونی، به عنوان مثال با هدف کسب پاداش بیرونی که تقویتکننده رفتار است و در فرد ایجاد انگیزه میکند.
در بررسی ویژگیهای رابطه، باید به این نکته اشاره کرد که هر میزان که آگاهی فرد عامل همدلی از شیوه زندگی و اهداف و علائق فرد هدف بیشتر باشد، با احتمال موفقیت بالاتری میتواند محتوای ویژه افکار و احساسات او را درک کند، یکی از عوامل مهم و پیشبرنده در برقراری همدلی میزان آگاهی یا به عبارتی اطلاعات است.
بدیهی است در ارتباطات نزدیک روانشناختی بین دو سوی این رابطه، هرچه فرد بینش کاملتری از ذهنیات، تجربیات درون فردی و درون روانی فرد داشته باشد که به کمک آن بتواند شناخت عمیقتری راجع به او به دست آورد، این رابطه در چارچوب قویتری شکل خواهد گرفت. درواقع کسب آگاهی، زمینه را برای ایجاد همدلی صحیح و خوانش دقیقتر افکار و احساسات سوی دیگر تعامل همدلانه را فراهم میکند. بر همین اساس رابطههای نزدیک و دوستانه گزینههای مناسبتری در این مورد به نظر میرسد؛ چراکه اولا در جریان چنین روابطی حجم آگاهیهای کسب شده در مورد ویژگیهای شخصیتی، افکار و احساسات دوستان بالاتر است و ثانیا افراد تشکیلدهنده یک گروه دوستی شباهتهای رفتاری و فکری بیشتری دارند و همین شباهت، بستر را برای درک و پذیرش همدلانه فراهم میکند.
در بحث از خصوصیات هدف، اساسیترین نکته این است که رفتار فرد هدف یا کسی که در سوی دیگر یک تعامل همدلانه قرار میگیرد، باید خوانا باشد، به این معنی که اجزای رفتار با هم پیوستگی داشته باشد، افرادی که به شکل مداوم افکار و احساسات خود را سرکوب میکنند و سانسورهای رفتاری زیادی دارند، افرادی که در رفتار، کنترل شده، تغییر شکلیافته و ماسکزده عمل میکنند و پیچیدگیهای روانی زیادی دارند، گزینههای مناسبی برای برقراری رابطه همدلانه نیستند. چنین افرادی سعی دارند رفتارشان به گونهای باشد که از نظر اجتماعی مقبولتر است و همین عامل، دیگران را در فهم رفتار آنها ناکام میگذارد. افکار و احساسات ناخوانایی که این افراد در موقعیتهای اجتماعی و بین فردی از خود بروز میدهند، شروع تعامل همدلانه از سوی اطرافیان را با مشکل مواجه میکند.
● همدلی در جریان رشد
از سه، چهار سالگی کودکان، به شکلی ابتدایی قادر به تشخیص آنچه که در نظر دیگران مهم است، آنچه مورد توجه اطرافیان است یا به آن فکر میکنند، هستند. این توانایی در سالهای بعدی رشد تا حدود اواخر نوجوانی به توانایی تشخیص و شناسایی حالتهای عاطفی دیگران تکامل مییابد و پس از آن توانایی استنباط صحیح محتوای ویژه افکار و احساسات دیگران، طی سالهای جوانی و بزرگسالی و در جریان روابط اجتماعی و شکلگیری شخصیت، به شکل یک مهارت در افراد نهادینه میشود.
از رویکرد شخصیتی، افرادی که این مهارت را بخوبی کسب کردهاند و قادر به برقراری رابطه همدلی هستند، دارای ویژگیهای خاصی هستند. نتایج پژوهشها نشان میدهد بین هوش افراد و سازگاری روانشناختی و علائق زیبایی شناختی و توانایی همدلی آنها رابطه معناداری وجود دارد. افراد دارای خصیصه همدلی از انعطافپذیری و توانایی سازش روانشناختی بالاتری برخوردارند و به طور کلی قابل اعتمادتر و اجتماعیتر هستند.
براساس این یافتهها اینگونه میتوان پیشبینی کرد که افراد دارای مهارت بالا در استنباط خصوصیات شخصیتی دیگران در موقعیتهای بین فردی و اجتماعی، بیشتر واکنشهای همدلانه از خود نشان میدهند. در نقطه مقابل، افرادی که مهارت همدلی پایینتری دارند، از نظر عاطفی نفوذناپذیرند و معمولا به علت پایین بودن هوش هیجانی، براحتی قادر به شناخت و درک احساسات و افکار دیگران نیستند. این افراد نمیتوانند معنای ضمنی و تلویحی رفتار دیگران و جزئیاتی چون لحن بیان، حالات چهره، زبان بدن و به طور کلی نشانههای رفتاری غیرکلامی افراد را تشخیص دهند و همین عامل، مانعی است بر سر راه برقراری یک ارتباط دوسویه، موفق و اشتراک در حالت عاطفی دیگران.
افسانه شاهماری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست