۹ راه برای رهایی از خُلق تنگ

توانایی تغییر احساسات و کنترل آنها یکی از مهمترین فاکتورها در رشد فردی است. اگرچه گاهی دلایل منطقی و عقلی از انجام کاری حکایت می‌کنند، اما انجام آن کار، احساسات را به بن‌بست …

توانایی تغییر احساسات و کنترل آنها یکی از مهمترین فاکتورها در رشد فردی است. اگرچه گاهی دلایل منطقی و عقلی از انجام کاری حکایت می‌کنند، اما انجام آن کار، احساسات را به بن‌بست می‌رساند. از این‌رو کنترل احساسات و بهره‌گیری از آن در کسب منافع، تأثیر به سزایی بر کیفیت زندگی خواهد داشت.اگرچه تاکنون راه‌های متعددی مانند مصرف شکلات و... پیشنهاد شده‌اند اما این عوامل چندان مؤثر به نظر نمی‌رسند. ۹ عامل مؤثر برای تغییر خلق و خو و کنترل احساسات عنوان شده در زیر و عمل به آنها باعث تغییرات چشمگیری در این زمینه خواهد شد.

آرامش: حفظ آرامش در شرایط نامطلوب تأثیر فوق‌العاده‌ای بر توانایی کنترل شرایط خواهد داشت زیرا معمولاً بخش عمده‌ای از فشارها ناشی از ساخته‌های ذهنی است. به گفته پژوهشگران هنگامی که شخصی درصدد تغییر عادات یا رفتار خود برمی‌آید، اغلب از زحمت زیاد آن گله‌مند است. این در حالی است که گاهی اطرافیان او را به برخورداری از اراده ناکافی متهم می‌کنند. اما آنچه در این میان اتفاق می‌افتد آن است که این افراد درصددند تا با بهره‌گیری از توانایی فیزیکی خود، به تغییر عادات فیزیکی و یا ذهنی بپردازند حال آنکه با این روش انرژی در بدن حبس شده و احساس خستگی ایجاد خواهد شد. برای غلبه بر این مشکل، تصمیمات باید بر مبنای اهداف گرفته شوند. علاوه بر این ماهیچه‌ها را باید شل کرده و توجه و تمرکز تنها بر عادات و روش غلبه معطوف شود.

پرسش سؤالات متفاوت:در رویارویی با شرایط اغلب پرسش‌های متفاوتی مطرح می‌شوند که گاهی نیز نتایج مثبتی را در پی ندارند. از این رو توصیه می‌شود تا با طرح سؤالات مثبت و قدرت‌بخش، به زندگی قدرت بخشید. برای مثال به جای طرح این پرسش که «من چرا باید این کار را انجام بدهم؟»، پرسش «چگونه می‌توانم انجام این کار را مفرح‌تر کنم» و یا «این کار چه کمکی به من می‌کند» جایگزین شود.به طور کلی سؤالاتی باید در این وهله مطرح شوند که توجه فرد را بر راه‌حل‌ها متمرکز کرده و با باز کردن ذهن، امکانات جدید را نمایان می‌کنند.

لبخند:

لبخند، شادمانی را افزایش می‌دهد. ۳۰ ثانیه لبخند زدن، احساس خوبی در فرد ایجاد کرده و گاهی شرایط را دگرگون می‌کند. زیرا با لبخند زدن، حتی به صورت مصنوعی، بدون ترشح مواد شیمیایی، شادی را آغاز می‌کند.

سپاسگزاری:

یکی از ساده‌ترین و مؤثرترین روش‌ها برای دستیابی به احساس بهتر سپاسگزاری است. بدین منظور کافی است نگاهی به اطراف انداخته و به خاطر خوردن غذای خوب، کودکان سالم، برخورداری از نعمت خانواده، امکانات زندگی، خصوصیات مطلوب افراد خانواده و دوستان، و حتی آواز پرندگان از خداوند سپاسگزاری کنیم.

تغییر الگوی ذهنی:

در شرایط نامطلوب روحی، تغییر الگوی ذهنی و انجام کار جدید و متفاوت، تأثیر به سزایی در تغییر روحیه خواهد داشت.

بدین منظور انجام فعالیت‌هایی چون نوشیدن یک لیوان آب، پاشیدن آب به صورت، ۱۰ بار بالا و پائین پریدن و آواز خواندن، مطالعه مطلب طنز و یا مشاهده فیلم خنده‌دار و... فرد را از حالت افسردگی و اضطراب خارج می‌کنند. زیرا لبخند و خنده از شدت فشار روحی کم می‌کند. پس از تغییر الگوی ذهنی، اغلب اوقات بازگشت به الگوی قبلی کمی دشوار می‌شود. درست مثل زمانی که هنگام گفت‌وگو با یک دوست، عابری سؤال پرسیده و پس از پاسخ به عابر و بازگشت به گفت‌وگو، موضوع گفت‌وگو فراموش می‌شود.

به کارگیری عوامل خارجی: استفاده از عوامل خارجی تا حد زیادی در تغییر روحیه تأثیرگذار است. گوش دادن به موسیقی موردنظر، مشاهده فیلم دلخواه، خودشناسی، مطالعه کتاب و... از عوامل خارجی مؤثر در این زمینه به حساب می‌آیند.

خوردن غذا:

در صورت احساس خستگی و ناامیدی، خوردن مقداری غذا برای بازگشت انرژی و سطح تند خون به حد مطلوب توصیه می‌شود. این در حالی است که نباید در خوردن غذا افراط شود زیرا باعث کسلی و تنبلی خواهد شد. از این رو توجه به میزان مصرف کربوهیدرات‌ها و همچنین مقدار غذای مصرفی در هر وعده ضروری است.

در نظر گرفتن شرایط جدید:

گاهی باور موجود از کار، ارتباطات، پول، ورزش و زندگی تنها راه صحیح نیست. از این‌رو باید با از میان برداشتن محدودیت‌ها و

باز کردن ذهن و فکر و همچنین رشد شخصی به تجدیدنظر در افکار پرداخت و در این میان از نظرات مشاورین نیز

بهره گرفت.

یادآوری خاطرات خوب و تجربیات مثبت:

تغییر روحیه با به یاد آوردن خاطرات مثبت و تجارب شیرین، آرامش و اعتماد به نفس را افزایش داده و افکار منفی را دور می‌کند.از این طریق توانایی‌های درونی که پشت ابرهای افکار و احساسات منفی مخفی است در ذهن نقش می‌بندد.با تغییر روحیه علاوه بر کسب احساس بهتر، جهان به گونه‌ای دیگر دیده می‌شود و به جای اینکه احساسات نقش مانع را بازی کنند، نقش محرک را خواهند داشت.