جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

میم مثل مذاکره


میم مثل مذاکره

بررسی تحولات ایجاد شده در روابط ایران و آمریکا

پنجم مهر، روزی عجیب در تاریخ روابط ایران و آمریکا بود؛ روزی که صبحش با انتشار تصاویر لبخند محمدجواد ظریف و جان کری در کنار یکدیگر و خبر دیدار نیم‌ ساعته و خصوصی وزرای امور خارجه ایران و آمریکا آغاز شد و شبش با خبر گفت‌وگوی تلفنی حسن روحانی و باراک اوباما، روسای جمهور دو کشور به پایان رسید.

چنین بود که هرچند از روزهای ابتدایی مهر برخی رسانه ها به گمانه زنی درباره نحوه دیدار یا مواجهه احتمالی روحانی و اوباما در حاشیه شصت و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد پرداخته و مذاکره دو کشور پس از سه دهه قطع رابطه را در کانون توجهات خود قرار داده بودند، اما از فردای پنجم مهرماه بحث آغاز مذاکرات دوجانبه چنان داغ شد که تا به امروز هیچ یک از موضوعات سیاسی روز نتوانسته جای آن را در صدر اخبار داخلی و خارجی بگیرد.

به عقیده کارشناسان، دلیل اهمیت این مذاکره که شاید در یک نگاه دیپلماتیک و غیرتاریخی، اقدامی عادی در چارچوب مناسبات میان کشورها قلمداد شود، به فراز و نشیب های یکصد و سی ساله روابط میان ایران و آمریکا بازمی گردد.

چنان که در کتاب «ایران و ایرانیان در عصر ناصرالدین شاه / خاطرات اولین سفیر آمریکا در ایران» آمده، برای اولین بار فرخ خان امین الدوله در استانبول قرارداد کنسولی با آمریکایی ها را منعقد کرده و حاج میرزا ابوالحسن خان شیرازی، ایلچی فتحعلی شاه در دربار انگلستان نخستین ایرانی سفر کرده به آمریکاست، آن هم در زمانه ای که بسیاری از ایرانیان باور داشتند که سرزمین آمریکا زیر زمین قرار دارد و شاه قجری پیشنهاد کرده بود با حفر چاهی عظیم، ایران و آمریکا در دو سوی کره خاکی به یکدیگر متصل شود!

از سال ۱۸۸۳ میلادی که ساموئل گرین بنجامین به عنوان سفیر آمریکا در ایران رابطه رسمی دو کشور را رقم زد تا سال ۱۸۸۸ ایران نمایندگان متعددی به آمریکا فرستاد تا سرانجام پنج سال پس از آغاز رسمی مناسبات میان دو کشور، حاج حسینقلی خان صدرالسلطنه نماینده رسمی ایران نام گرفت و با لقب «حاجی واشنگتن»، نامش در تاریخ معاصر ماندگار شد.

با این حال فقط پس از پایان دوره حکومت قاجار و با روی کار آمدن محمدرضا پهلوی بود که پای آمریکایی ها در ایران بیش از پیش باز شد و جنگ جهانی دوم و رقابت ابرقدرت ها باعث شد که این کشور با کمک حدود ۴۵ میلیون دلاری خود، دولت ایران را وامدار سازد. سرانجام این همکاری ها در جریان کودتای ۲۸ مرداد به یک دخالت ساختاری و همه جانبه منجر شد و امتیازهای منحصر به فردی را نصیب واشنگتن کرد؛ امتیازهایی که انقلاب اسلامی نقطه پایانی بر آن بود.

پس از انقلاب و در جریان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا همزمان با وضع تحریم هایی علیه تهران و بلوکه کردن دارایی های کشورمان، واشنگتن روابط خود با ایران را قطع کرد و این، هرچند نه آغاز بلکه تداومی بود برای دشمنی ایالات متحده با کشوری که در تاریخ بارها و بارها شاهد رقابت قدرت های بزرگ بر سر خود بوده است.

اکنون بیش از سه دهه پس از قطع ارتباط ایران و آمریکا و در حالی که شدیدترین تحریم ها از سوی این کشور علیه تهران به اجرا درآمده، واشنگتن به ظاهر برای تنش زدایی از روابط با ایران ابراز تمایل کرده و در این سو دولت اعتدال نیز این ژست آشتی جویانه را بی جواب نگذاشته است و همین تلاقی نگاه های دوجانبه باعث شد تا روز پنجم مهر دو کشور پای در راهی نهند که مخالفانی جدی در هر دو سو دارد.

با این حال با وجود بدبینی ها به دولت آمریکا، اکنون زمینه ای برای ادامه مذاکرات به وجود آمده و به رغم بدقولی ها و بی ثباتی هایی که مقامات آمریکایی تا همین حالا در مواضعشان داشته اند، مذاکرات ایران و ۱+۵ فرصتی برای محک زدن ادعاهای مقامات آمریکایی مبنی بر تمایل به تنش زدایی از روابط است. این مذاکرات که قرار است طی روزهای آینده در ژنو ادامه پیدا کند، هرچند با وجود بی اعتمادی مردم ایران به آمریکا، در کوتاه مدت نمی تواند به فرجامی روشن منجر شود، اما گام خوبی برای ارزیابی صحت و سقم ادعاهایی است که در روزها و هفته های اخیر از سوی مقامات آمریکایی مطرح شده است.

به دلیل اهمیت تحولات صورت گرفته در سیاست خارجی و تحلیل و بررسی آینده این مذاکرات و چشم انداز گفت وگوها میان دولت روحانی و اوباما، گفت وگوهایی با حجت الاسلام شفیعی نیا، معاون وزیر اطلاعات در دوره اصلاحات و اسماعیل کوثری، نماینده اصولگرای عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس انجام داده ایم که این دو چهره در گفت وگو با جام جم از زوایایی متفاوت به آینده روابط دو کشور ایران و آمریکا و پیش شرط های رسیدن این گفت وگوها به فرجامی روشن، پرداخته اند.

● گفت وگو با اسماعیل کوثری، نماینده مجلس شورای اسلامی

نوبت آمریکاست که اعتمادسازی کند، نه ما

آقای کوثری، طی روزهای اخیر شاهد تحولاتی در مناسبات میان ایران و آمریکا بودیم. برخی، به فرجام این تحولات خوش بین و برخی دیگر نسبت به آن کاملا بدبین هستند. می خواهم بدانم شما چه آینده ای را پیش روی مذاکرات تهران ـ واشنگتن می بینید؟

از نظر ما اصل قضیه این است که استکبار جهانی از تکبر و زیاده خواهی پایین بیاید که البته بعید می دانیم، چراکه وقتی کسی ذاتش چنین باشد، به این راحتی کوتاه نمی آید.

بنابراین به این تغییر رویکرد خوش بین نیستید... .

بله، به اعتقاد من درست نیست که خیلی خوش بین باشیم، چراکه ما نبودیم که روابط خود را با آمریکا قطع کردیم؛ آنها رابطه را قطع کردند تا در خیال خود ما را فلج کنند، اما دیدند که موفق نیستند. بعد هم اموال ما را بلوکه کردند و در بحث هسته ای که می دانند در چارچوب قانون حرکت می کنیم و آژانس هم تاکنون تخلفی را ندیده است، فقط براساس تصوری که ما به دنبال سلاح هسته ای هستیم، مانع تراشی می کنند و تحریم هایی غیرقانونی را علیه ما وضع کرده اند.

بازگشت غرب از اقدامات گذشته را ضروری می دانید؟

همین طور است. ابتدا باید در عمل گام هایی برای رفع این قانون شکنی ها بردارند تا بعد بتوان روی آن بقیه اختلافات را هم به بحث گذاشت، اما این که فقط از ما بخواهند اقدام کنیم، ما این کار را نخواهیم کرد. بنابراین بعید می دانم بزودی به نتیجه برسیم و باید مرحله به مرحله پیش برویم.

رهبر معظم انقلاب فرمودند که به آمریکا بدبینیم. با این حال شما از مذاکرات مرحله به مرحله سخن می گویید. می خواهم بدانم دقیقا در چه چارچوبی می توان مذاکرات را پیش برد تا به نتیجه ای روشن در چارچوب منافع ملی ما منتهی شود؟

واقعیت این است که آمریکا تاکنون به آن قول هایی که داده است عمل نکرده... .

یعنی این بدبینی ریشه در تجارب تاریخی دارد...؟

دقیقا همین طور است. در پرونده هسته ای هرچه ابهام داشتند، مطرح کردند و پاسخ گفتیم، باز گفتند شما به دنبال سلاح هسته ای هستید. رهبر معظم انقلاب فتوا دادند و حتی به لحاظ شرعی دستیابی به سلاح هسته ای را حرام دانستند، باز آنها همان ادعاها را تکرار کردند. با وجود این می دانید که خودشان بیش از اندازه سلاح هسته ای در اختیار دارند. حتی از آن استفاده هم کرده اند و در هیروشیما هزاران نفر را به خاک و خون کشیده اند. اکنون جالب است که همین ها با این سابقه ای که دارند، مدعی شده اند که نباید شما سلاح هسته ای داشته باشید.

به نظر شما باید علاوه بر تغییر لحن، شاهد تغییر عملی باشیم؟

می گوییم که اینها با آن سابقه ای که داشته اند، باید در عمل اطمینان دهند که در همان چارچوب گذشته گام برنمی دارند. ما از یاد نبرده ایم که آنها صدام را تجهیز و ارتش او را تقویت کردند تا علیه کشورمان جنگی راه انداخته و هزاران بیگناه را از بین ببرند. این خسارت و خصومت ها فراموش نشده است؛ بنابراین براحتی نمی توان اعتماد کرد.

با وجود همین تجربه تاریخی رهبر انقلاب از نرمش قهرمانانه در دیپلماسی سخن به میان آوردند...

سیاست های کلان ما ثابت است و خدشه پذیر هم نیست. با این حال رهبر معظم انقلاب برای آن که برای همه مردم جهان تفهیم شود که به دنبال تنش نیستیم و به این دلیل که اقدامات آمریکا برای همگان روشن شود، گفتند که نرمش قهرمانانه را در نظر بگیرید و آن را دنبال کنید.

در این میان مجلس تا چه اندازه حاضر به تقویت راهبرد نرمش قهرمانانه در سیاست خارجی است؟

مجلس در چارچوب سیاست های کلان کشور عمل می کند. نه مجلس و نه دولت هیچ کدام نمی توانند خارج از این سیاست ها عمل کنند. دیپلمات ها هم در چارچوب نرمش قهرمانانه، فقط می توانند در تاکتیک و آرایش نیرو در عرصه مذاکرات تغییری انجام دهند. مانند تیم فوتبال که یک روز با روش مثلا ۴-۴-۲ بازی می کند و روز دیگر با سیستم ۴-۳-۳؛ بنابراین اصل سیاست ها تغییر نکرده و خدشه بردار نیست فقط تاکتیک ها می تواند تغییر کند.

به نظر شما در مسیر گفت وگوها با آمریکا باید فقط در موضوع هسته ای متوقف ماند یا می شود به موضوعات دیگر نیز ورود پیدا کرد؟

نخیر، ما خواستار بازگرداندن اموال بلوکه شده مان و پیگیری دیگر مطالباتمان از آمریکا هستیم...

یعنی در مذاکرات پیش رو در ژنو، باید در کنار پرونده هسته ای، این موضوعات هم مطرح شود؟

این که در مذاکرات ژنو چه موضوعاتی مطرح شود، بستگی به اولویت هایی دارد که دیپلمات های کشورمان مدنظر دارند و وزیر امور خارجه، شورای عالی امنیت ملی و مذاکره کنندگان سیاستگذاری می کنند.

کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس چندی پیش با وزیر امور خارجه جلسه ای گذاشت و تحولات اخیر در عرصه دیپلماسی کشورمان را مورد بررسی قرار داد، می شود درباره مباحثی که در این جلسه به بحث گذاشته شد، توضیحاتی دهید؟

در این جلسه آقای ظریف توضیحاتی دادند و نمایندگان نیز به موضوعاتی در این رابطه اشاره کردند که البته نمی توان درباره جزئیات آن چندان توضیح داد.

● گفت وگو با شفیعی نیا، معاون پیشین وزارت اطلاعات

طرف مقابل، تغییر کرده است

این پرسش برای مردم مطرح شده که در رابطه میان ایران و آمریکا چه اتفاقی افتاده است؟

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر شعار نه شرقی، نه غربی یا به عبارتی تعامل با همه جهان غیر از اسرائیل غاصب و وابستگی نداشتن و حمایت نکردن از سلطه و ظالم است. این سیاست به عنوان یک اصل اساسی در طول ۳۴ سال عمر مبارک جمهوری اسلامی در شیوه های مختلف از سوی مسئولان رعایت شده است و اگر اختلافی وجود داشته عمدتا به شیوه تامین منافع انقلاب اسلامی و منافع ملی کشور برمی گردد؛ به این معنا که گاهی رعایت این اصول اساسی به شکل مقاومت سرسختانه و «نه» گفتن در مقابل دشمن خودش را نشان داده و گاهی هم به شکل نرم تر، شاهد اجرای این سیاست بوده ایم.

نکته ای که بتازگی رهبر معظم انقلاب تحت عنوان «نرمش قهرمانانه» مطرح کرده اند، بیانگر تعامل و انتخاب یک شیوه نرم و در عین حال مبتنی بر صلابت انقلابی، تامین منافع و مصالح انقلاب اسلامی است.

آیا در ۳۴ سال بعد از انقلاب هیچ مقطعی وجود نداشته که لازم به در پیش گرفتن این نرمش باشد؟

این پرسش وجود دارد که چه اتفاقی افتاده که مسئولان سطح بالای جمهوری اسلامی در موضوع رابطه با آمریکا از ادبیات نرم تر استفاده می کنند؟ آیا فشارهای بین المللی، تحریم ها و تهدیدها اثر خودش را گذاشته است؟ آیا به دلیل حضور دولت جدید و شعارهای آن، این اتفاق افتاده است؟ یا این تغییر صرفا در «ادبیات» و «لحن» و شیوه های عملی جمهوری اسلامی نهفته است؟

من معتقدم فرض سوم درست است؛ برای روشن تر شدن موضوع باید ببینیم بعد از روی کار آمدن اوباما چه اتفاقی افتاده است؟ همه ما می دانیم اوباما با شعار «تغییر» و بعد حل مشکل ایران و آمریکا بر سر کار آمد و از ابتدای ریاست جمهوری اش تلاش می کرد چالش بین دو کشور را به گونه ای مسالمت آمیز حل کند. در این زمینه موفق نشد، چون فشار جریان های حاکم در آمریکا به او اجازه نمی داد که با ادبیات مناسب غیرسلطه جویانه این خواست را مطرح کند. آنها مدعی بودند می توانند با تشدید تحریم ها و منزوی کردن ایران به هدفشان برسند. تلاش می کردند ایران را به نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم متهم و به این وسیله اجماع جهانی علیه ایران ایجاد کنند. تحریم ها را هم تا جایی که توانستند تشدید کردند؛ اما نتیجه ای نگرفتند. در پرونده هسته ای هم نتوانستند ایران را مجبور به پذیرش خواسته های خود کنند.

در کنار این نباید از یاد برد که در طول حیات حضرت امام(ره) و رهبری حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب، بحث این نبوده که ما هرگز با آمریکا مذاکره نکنیم یا ارتباط برقرار نکنیم. تاکید این بوده که رابطه «گرگ و میش» نمی خواهیم؛ اما اگر احترام متقابل باشد، مشکلی برای صحبت کردن با آمریکا نداریم. ما در گذشته هم با آمریکا در زمینه های مختلف، از جمله افغانستان و عراق، مذاکره داشته ایم و این طور نبوده که هرگز با آمریکایی ها پشت یک میز ننشسته باشیم. در تمام این سال ها آنچه مهم بوده منافع و مصالح کشور بوده است. در ماجرای اخیر هم تغییر نگاه اوباما به ایران به پاسخ مثبت به خواست آمریکا منجر شد. اوباما در سال گذشته نامه ای به رهبر معظم انقلاب نوشته بود که رهبری در مشهد مقدس فرمودند اگر این دستکش مخملی پشتش دست چدنی نباشد ما از این نامه برداشت مثبت می کنیم، اما احساس این است که پشت این دستکش مخملی دست چدنی قرار دارد. وضع جدیدی که پیش آمده ایران را به این نتیجه رساند که درخواست اوباما ارزش آزمودن را دارد؛ اگر طرف مقابل دست از خواسته های زورگویانه اش برداشت و حق هسته ای ما را به رسمیت شناخت، امکان ادامه مذاکرات و حل مسائل وجود دارد؛ اگر نه جمهوری اسلامی بر مواضع خود پافشاری می کند. رهبر معظم انقلاب این فرصت را به دولت جدید دادند که از این فضا استفاده کند، اما دولت هم باید توجه داشته باشد که ما همچنان بر مواضع هسته ای خودمان تاکید داریم و از حقوق ملت در این زمینه نخواهیم گذشت، هر چند برای رسیدن به این حقوق مذاکره می کنیم.

یکی از ویژگی های مثبت جمهوری اسلامی این است که اولا هر چند وقت یک بار قدرت از طریق مردم و با رای مردم منتقل می شود و رای قانونی مردم به هر کس که تعلق بگیرد، نظام به نتیجه آن احترام می گذارد. در انتخابات جدید هم چون مردم به شعارهای دولت جدید تمایل داشتند، طبیعی بود که نظام این فرصت را در اختیار دولت جدید بگذارد تا با شیوه های مناسب جدید، اهداف قبلی را دنبال کند. آنچه مهم است این که این ما نیستیم که تغییر کرده ایم، طرف مقابل تغییر کرده است و بدون پیش شرط، تقاضای مذاکره کرده است. نشانه این امر سخنرانی اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل بود که از ایران با تعابیر مثبت یاد کرد و هیچ شرطی نگذاشت و به وزیر خارجه اش دستور داد با ایران مذاکره کند و او هم با کمال افتخار در کنار وزیر ما نشست و مذاکره کرد؛ بنابراین همه چیز از ناحیه طرف مقابل به صورتی چیده شد که مذاکره بدون پیش شرط صورت بگیرد. به این ترتیب وقتی آمریکا آن اجماع جهانی را که خودش علیه ایران ساخته بود بر هم می زند، طبیعی است که ایران هم باید از این فرصت استفاده کند؛ بنابراین می بینیم رهبر معظم انقلاب و مسئولان به اتفاق، راه طی شده از سوی رئیس جمهور را تائید و از عملکرد آنها اظهار رضایت می کنند.

کارشناسان می گویند در زمان کلینتون هم این فرصت پیش آمده بود؛ اما از آن استفاده نشد.

آمریکا در مقاطع گذشته هرگاه صحبت از گفت وگو کرده، همیشه بر اراده و پیش شرط های خودش تاکید کرده است. مثلا درباره فعالیت هسته ای دائم می گفت اگر فعالیت هسته ای را متوقف کنید؛ اگر به اصطلاح از نقض حقوق بشر و تروریسم دست بردارید و اگر فلان کار را انجام دهید، مذاکره می کنیم. درخواست مذاکره با ایران هیچ گاه به شکل امروز که اوباما مطرح کرده، طرح نشده بود؛ وی در سخنرانی سازمان ملل در حضور همه کشورها حق غنی سازی ایران را به رسمیت شناخت. این اتفاق هیچ گاه نیفتاده بود. آمریکا هیچگاه ما را به عنوان کشور صاحب فناوری هسته ای به رسمیت نشناخته بود؛ اما اوباما به این امر اعتراف کرد.

برخی می خواهند چنین القا کنند که نرمش ایران در این مقطع به دلیل فشار تحریم بوده است.

تاثیر این تحریم ها، با وجود بی سابقه بودن، در حدی که آنها انتظار داشتند، نبوده و نتوانسته ایران را به عقب نشینی وادار کند. نه این دولت، که هیچ دولتی نمی تواند عقب نشینی کند؛ از طرف دیگر ایران اولا توانسته با مدیریت مناسب، تحریم را دور بزند و آثار آن را کاهش دهد و ثانیا همچنان بر مواضع بحق خود اصرار دارد و خواهد داشت.

مشکلات آمریکا در سوریه و ترس از قدرت گرفتن تکفیری ها چقدر در نزدیکی آمریکا به ایران موثر بوده؟

شرایط منطقه به طور طبیعی بر این موضوع تاثیرگذار است. آمریکا به دنبال حفظ امنیت رژیم صهیونیستی و سلطه بر خاورمیانه است و ایران هم مسئولانه از امت اسلامی و ملت مظلوم فلسطین حمایت می کند؛ بنابراین به هر چیزی که به این فرآیند کمک کند، مورد توجه ایران است. طرف مقابل هم همین طور؛ اما آمریکایی ها در چند جا برآورد اشتباه داشتند؛ اول این که فکر می کردند توان نظامی حزب الله ضعیف است و در مقابل حملات اسرائیل توان مقاومت ندارد، اما در عمل دیدند که این طور نیست و مجبور به عقب نشینی شدند؛ عقب نشینی ای که در طول جنگ اعراب با اسرائیل مسبوق به سابقه نبود.

دوم این که فکر می کردند با تجهیز گروه های غیرسوری و بعضا سوری در حمله به سوریه موفق می شوند، سوریه را هم در مدت کوتاهی تصرف کنند. اما در سال سوم درگیری می بینیم که سوریه همچنان مقاوم است. با حرف هایی که اوباما می زد کشورهای منطقه همه فکر می کردند دو ماه دیگر اسد سقوط می کند، اما می بینید در حالی که تمام پول منطقه، سیاست جهانی و سلاح های مدرن علیه اسد بود، اکنون اوضاع به نفع اوست. یکی از عوامل کلیدی ماندگاری و مقاومت اسد، به عنوان محور اصلی مقاومت در برابر اسرائیل هم، جمهوری اسلامی ایران است. آمریکایی ها حاضر به دعوت ایران به نشست ژنو۲ برای بررسی اوضاع سوریه نمی شدند، اما اکنون می بینند که بدون مذاکره با ایران، کارشان در سوریه هم پیش نمی رود.

ممکن است رویکرد جدید آمریکا در قبال ایران به احیای روابط دو کشور در آینده ای نزدیک بینجامد؟

این بستگی به رفتار طرف مقابل دارد؛ طرف مقابل باید بداند امروز، ایران، ایرانی اسلامی است نه شاهنشاهی. ایران اسلامی مستقل است و می خواهد با اراده خودش ایران را اداره کند. دلش می خواهد به مرتبه ای از دانش علمی که دنیا به آن رسیده و بلکه بالاتر از آن برسد و با دنیا تعامل داشته باشد و دنبال درگیر شدن با دنیا نیست. اگر آمریکا حاضر باشد که با یک کشور مستقل مذاکره کند، می توان امیدوار به بهبود رابطه ایران و آمریکا بود؛ اما اگر بخواهد همچنان ایران را درون نظام سلطه تعریف کند، طبیعی است تنش بین دو کشور به این زودی حل نخواهد شد.

مصطفی انتظاری هروی