شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

ترس های کودکانه


ترس های کودکانه

برای آنکه به کودکانمان کمک کنیم بر ترس هایشان غلبه کنند , باید اول نسبت به انواع ترس در بچه ها و علل آن شناخت پیدا کنیم, تا حدی آن را طبیعی بدانیم و کمک شان کنیم

برای آنکه به کودکانمان کمک کنیم بر ترس هایشان غلبه کنند ، باید اول نسبت به انواع ترس در بچه ها و ‌علل آن شناخت پیدا کنیم، تا حدی آن را طبیعی بدانیم و کمک شان کنیم. در ادامه به بعضی از ترس‌های شایع در ‌دوران کودکی اشاره می‌کنیم:

۱) حیوان ها و حشره ها : بیشتر بچه ها در یک محدوده سنی خاص، دست کم از یک تیره خاص از حیوان ها و ‌حشره ها، نظیر سگ، موش، مار و عنکبوت می ترسند. ممکن است این ترس، در یک برخورد واقعی با یکی ‌از این حیوان ها یا حشره ها، ریشه داشته باشد. مثلا ممکن است سگی به او حمله کرده باشد یا گربه ای به ‌روی او پنجول کشیده باشد، حتی ممکن است از واکنش منفی بزرگ ترها نسبت به برخی از حشره ها، کودک ‌نیز از آن حشره، ترس در دل بگیرد. ‌اگرکودک، حیوانی بزرگ و قوی را ببیندکه پنجه دارد یا حشره ای را ببیند که پرواز می کند یا نیش دارد، ‌خیلی طبیعی است که از آن بترسد.‌

۲) مرگ: ترس ازمرگ هم، مانند ترس از مدرسه، ریشه در جدا شدن از کسانی دارد که بچه، دوستشان دارد. ‌وقتی کودک، یکی از نزدیکان خود را از دست می‌دهد و یا بزرگ‌ترها درباره مرگ حرف می‌زنند، درباره مردن کنجکاو می‌شود. وقتی تـصویـری هرچند مبهم، ‌درباره مـرگ در ذهــن اونقش بست، ممکن است از مرگ احتمالی پدر و مادرش دچار تشویش و اضطراب ‌شود. حتی ممکن است همه جا پدر و مادرش را همراهی کند تا مبادا آن ها بمیرند و او از آ ن ها جدا شود. در ‌بیشتر موارد، مرگ حقیقی افراد نیست که بچه ها را می ترساند، بلکه ناپدید شدن پدر و مادر و تنها ماندن ‌است که آن ها را می ترساند.‌‌

۳) هیولا یا غول: بیش تر بچه ها از سن سه سالگی، دست کم یک هیولا، غول، روح و جادوگر برای خود دارند ‌که آن ها را می ترساند. برخی از این ترس ها، ریشه در فیلم های ترسناک یا عکس های وحشتناکی دارد که ‌ممکن است بچه ها دیده باشند. البته برخی ازاین ترس ها نیز ریشه در تصورهایی دارد که بچه ها نمی دانند ‌از کجا می آید. احساسی نظیر خشم، نفرت، انتقام از والدین و معلم نیز ممکن است باعث بروز چنین ترس ‌هایی در کودکان شود. وقتی بچه ها چنین حس هایی درخود دارند، به صورت ناخودآگاه، این حس ها در ‌وجود آن ها، به صورت موجوداتی ترسناک تصویر می شود.‌

‌ ۴) تاریکی: اضطراب جدایی از پدر و مادر و ترس از هیولاها، ترس دیگری را در وجود کودکان بیدار می کند ‌و آن، ترس از تاریکی است. وقتی اتاق، تاریک یا نیمه تاریک است و کودک در تختخواب خودش تنها ‌خوابیده، ممکن است داستان ها و تخیل های وحشتناکی به ذهن او بیاید. زمانی متوجه این ترس فرزندتان ‌خواهید شد که او برای رفتن به تختخوابش، وقت کشُی می کند. مثلا مسواک زدن را خیلی طول می دهد یا ‌در دستشویی زیاد می ماند، یک لیوان آب اضافه از شما می خواهد یا از شما می خواهد به جای یک داستان، ‌دو داستان برایش بخوانید.‌

۵) ‌کابوس: ترس از تاریکی معمولا با ترس از کابوس همراه می شود. کابوس دیدن، یکی از شایع ترین مشکلات ‌خواب بچه ها در سنین پیش از دبستان است. بچه ها در این سنین نمی دانند که روِیاها، امکان تحقق در زندگی ‌واقعی را ندارند. آن ها فکرمی کنند که هیولاهایی که در خواب می بینند، می توانند در دنیای واقعی هم، آنها را بترسانند و به آن ها آسیب برسانند. این طرز تفکر باعث می شود که آن ها از رفتن به تختخوابشان ‌بترسند یا اگر خوابیدند، باز هم کابوس ببینند.‌

۶) مدرسه: رفتن به مهد کودک یا مدرسه برای اولین روز ممکن است برای کودک ترسناک باشد، به ویژه اگر ‌انتقال از خانه به مدرسه، ناگهانی باشد. دلیلش این است که بچه، ناگهان خود را در محیط جدیدی می بیند که ‌در آن باید با کسانی که نمی شناسد، ارتباط برقرار کند. او همه این کارها را هم باید بدون حضور و کمک پدر ‌و مادرش انجام دهد. اگرچه برخی از آن ها خیلی راحت با این تغییر کنار می آیند، اما برخی ازآنها نیزبا جدا ‌شدن از پدر و مادرشان گریه می کنند و دچار اضطراب و استرس می شوند.اگــــر اضطـــراب و تــــشـــویــــش، شــدیـــــد ‌بــاشـــــد، ممکـــن اســـــت فـرزندتــــان از رفـــتــــن بــه مــدرسه یا مهد کودک خودداری کند، ممکن اســت گریـــه کنــــد، به دست و ‌پایـــتـــان بیــفتـــد وخـودش را به مریضی بزند تا پیش شما بماند.حتی ممکن است به شما بگوید که از معلمش یا ‌برخی از همکلاسی هایش می ترسد. در برخی موارد، ترس از مدرسه، به دلیل تجربه های تلخی است که در ‌مدرسه داشته است. مثلا ممکن است معلمش، او را مقابل همکلاسی هایش خجالت زده کرده باشد، اما در بیشتر موارد، این ترس کودکان، ریشه در جدا شدن ناگهانی از پدر و مادر دارد.‌

● اگر کودک می ترسد...‌

اگر کودک شما می ترسد بهتر است که

▪ به خاطر ترسیدن کودک او را در مقابل دیگران تحقیر و سرزنش نکنید و موجب خجالت او نشوید.‌

▪ هرگز به ترس کودک نخندید و اورا مورد تمسخر قرار ندهید.

▪ کودک را برای مقابله با ترس خود، تحت فشار قرار ندهید، مگر اینکه مطمئن باشید که او ظرفیت آن را دارد.

▪ در مقابل ترس کودک از خود شکیبایی و بردباری نشان دهید.

▪ با کودک به مهربانی رفتار کنید.

▪ در رابطه با ترس کودک، نه خود را مقصر بدانید، نه کودک را.

▪ هرگز تصور نکنید که ترس های کودک رفتاری ناپسند و نامعقول است.

▪ به کودک این فرصت را بدهید که در زمان های مختلف با عامل ترس به تدریج آشنا شده و به آن عادت کند. مثلاً ‌اگر از گربه می ترسد او را با یک بچه گربه آشنا کنید.

▪ ترس کودک را بپذیرید و مطمئن باشید که به زودی او قادر می شود بر بسیاری از ترس‌ها غالب شود.

▪ قبل از اینکه کودک را با عوامل ترس هماهنگ کنید، به او فرصت دهید که مدتی از آن فرار کند.

▪ کودک را مورد توجه قرار دهید و او را در هر فرصتی تشویق کنید.

▪‌ هنگامی که کودک می ترسد او را مورد حمایت قرار دهید.

▪ در صورتی‌که کودک به اجبار به عامل یا وضعیت ترس آور نزدیک شد به او اجازه دهید که آن را تجربه کند، اما ‌او را در این شرایط زیر نظر داشته باشید.

▪ ترس‌های کودک را با توجه به شخصیت او تجزیه و تحلیل کنید و پس از شناسایی علت و ریشه ترس او، موقعیت‌های ترس آور را از بین ببرید تا او کمتر دچار ترس شود.

▪‌ سعی کنید که با انواع ترس ها و چگونگی مقابله با آن آشنا شوید.

▪ به صورتی ساده و قابل فهم، علت ترس را برای کودک روشن کنید و در هر نوبت همان توضیح را تکرار کنید تا ‌کودک به مرور قدرت و توانایی پیدا کند و پس از مدتی، ترس او بریزد.

▪ به کودک کارهایی که توان انجام آن را دارد محول کنید و به این وسیله اعتماد به نفس را در اوافزایش دهید.

▪‌ اگر ترس کودک بیش از حد معمول است و سبب نگرانی شما می باشد، پیشنهاد می‌شود به متخصص ‌مربوطه مراجعه کنید.‌