پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
جنبش های ضد كیش
▪ چگونه كشیش بودن در كلیسای متدیست- یكی از اصلیترین فرقههای تروتستان اصیل- با علاقه شما به ادیان جدید، علاقهمندان(۱) ufo و شبیه به آن سازگار میباشد؟
ـ ملتون: در ایام تحصیل در مدرسهی دینی(۲) و دانشگاه (تحصیلات تكمیلی)،(۳) استاد من وقایعی را كه در تاریخ كلیسای متدیست رخ داده بود برای من مطرح كرد، من تاریخ متدیست را دوست دارم. سرشماری از اولین مقالههای من در مورد تاریخ متدیست است. دو موضوع دیگر كه مرا مجذوب كرده بود، تاریخ دین كانادا و دین سیاهان بود و هریك به مثابهی یك راه علمی مطلوب برای من درآمده بود كه میتوانستم زندگی خود را بدان اختصاص دهم، اما، كاملاً واضح بود كه من موضوع ادیان جدید را پی خواهم گرفت.
▪ پس علاقهی شما به پلورالیسم در یك دورهی زمانی رشد یافته است؟
ـ ملتون: علاقه من به پلورالیسم دینی كه سرانجام بر زندگی من حاكم شد، به دوران بچگیام بر میگردد. با آنكه من یك متدیست تربیت شدم، پدرم باپتیست جنوبی(۴) وپدر بزرگم یك باپتیست اولیه (۵) بود و من خویشاوندانی داشتم كه به فرقههای شهود یهوه (۶) و كلیسای خدا (۷) وابسته بودند. من حقیقتاً به همهی این تفاوتها در خانواده و فامیل علاقهمند بودم. زمانی كه من دبیرستان را تمام كردم وبه دانشكده وارد شدم مطالعه تعدد دین كه در شهر خود، آلاباما (۸) و بیرمنگام (۹) با آن مواجه بودم، برای من یك مطالعه جذاب بود. ابتدا با مطالعه در مورد انشقاق در مسیحیت و طیفها (۱۰) و جریاناتی كه كلیسا به وجود آورده بود شروع كردم تا این كه در سال ۱۹۵۶ به شیكاگو رفتم و با دیدن طیفهای وسیع ادیان غیر مسیحی به آن طرف متمایل شدم.
▪ یك تمایل خیلی طبیعی؟
ـ ملتون: من یك ذهنیت جمع كننده (۱۱) دارم. كار با انواع و اقسام ادیان جدید، مثل درست كردن تفریحی كلكسیون ادیان (به جای كلكسیون تمبر) است. من به زودی یاد گرفتم كه برای پدید آوردن زمینهی مطالعه، ابتدا باید اطلاعات مرجع (۱۲) مربوط به آن به وجود بیاید و مبانی آن پیریزی شود. بنابراین شروع به پدید آوردن برخی از كتابهای مرجع مورد نیاز كردم والا دلیل دیگری نداشت كه بخواهم دورهی خوب زندگیام را به نوشتن كتابهای مرجع بگذرانم ]خنده[.
▪ در مورد كتاب اخیرتان، School of Ancient Wisdon,Finding Enlightenment: Ramthas صحبت كنید. چگونه به ذهنتان رسید كه یك قوم نگاری، (۱۳) از گروه شوالیه JZ (۱۴) یعنی زن یلم واشنگتون كه رمثا را هدایت میكند، بنویسید؟
ـ ملتون، شوالیه JZ در سال ۱۹۸۰ شاید به عنوان موفقیت آمیزترین موج جدید هادیان(۱۵) به ظهور رسید. هادیان، گروهی هستند كه آنها را عادتاً میانجی (۱۶) مینامیدیم، كسانی كه ادعا میكنند كه با انواع مختلف موجودات فوق طبیعی رابطه دارند و به داشتن عقلی(۱۷) بیشتر و پیشرفتهتر از تودهی مردم معروفند. هادیان (۱۸) این امكان را برای موجودات فراطبیعی فراهم میسازند كه از طریق آنان حرف بزنند. كتاب من به این مطالب میپردازد: ابتدا این حقیقت را خاطرنشان میسازد كه هدایت كردم و سوق دادن (۱۹) آن گونه كه ما آن را میشناسیم، پدیدهای رایج در دین است و بسیاری از ادیان، نسبتا یا كلا بر اساس اسناد هدایت شده مشكل گرفتهاند. مثلا كتاب مكاشفه (۲۰) در كتاب مقدس، یك سند هدایت شده است. بنابراین، این، یك پدیدهی گسترده است كه باید توجه بیشتری نسبت به حال به آن معطوف شود. همچنین،این یك دعوت برای همكاران من در مجمع فرا روان شناسی بود كه میگفتند ما نباید از مطالعه میانجیها دست بكشیم، صرفا بدین خاطر كه قطعاً نمیتوانیم صدق و كذب ادعاهای آنان را مبنی بر گفتگو با یك موجود ویژه فراطبیعی تعیین كنیم.
▪ دقیقاً از شوالیه JZ چه چیزی آموخته میشود؟
ـ ملتون: در مطالعهی فراروان شناسی JZ و برخی اعضای مهم گروه، ما كشف میكنیم كه آنها یك ساختار روان شناختی ویژهای دارند كه آنها را از مردم دیگر جدا میكند، به آنها امكان هدایت كردن میدهد و دارا بودن نوعی از نگرش و جهان بینی را كه برای بسیاری از ما بیگانه است برای آنها امكان پذیر میسازد كه به نظر من، این امر، فوق العاده مهم است.
▪ آیا یك خصلت منحصر به فردی برای گروه Ramtha وجود دارد؟
ـ ملتون: بیهمتایی آن در میان جامعهی باطن گرایان (۲۱) و هادیان غربی، بسیاری از هادیان، یك نظام سازمان یافته سادهای را پدید آوردند، یك ساختار نامنسجم (۲۲) كه در آن: تعامل زیادی وجود ندارد، مگر برای حضاری كه سئوالاتی از هادیان داشته باشند. در مورد JZ او مدرسهای برای آموزش و تربیت مردم بنا كرد كه مبتنی بر این فرض بود كه تعالیم به آسانی تلقین نمیشوند، بدین معنی كه ما با یك فهم از جهان مادی بزرگ شدهایم كه به نظر Ramtha اشتباه است و او یكسری تعالیم جدیدی عرضه میكند. دیگر گفتن این مسئله لازم نیست كه من تعالیم Ramtha را دوست دارم چون معتدل (۲۳) هستند. این امر به تغییر الگوهای فكری هر شخص در عمل مربوط است.
▪ پس این مكتب، فقط یك عزلت نشینی آخر (۲۴) هفته نیست؟
ـ ملتون: چرا یك عزلت نشینی آخر هفته است. اما كار بس دشواری است، به این مفهوم كه شما عملا تمریناتی را انجام میدهید كه كمك میكنند تا بر چیزی كه آنها به عنوان توهم (۲۵) زندگی تلقی میكنند فایق شوید.
▪ یعنی یك قرائت به روز از غنوصیت،(۲۶) و لذا یك مقاومت كهن در مقابل مطلق انگاری (۲۷) جهان بینی؟
ـ میلتون: بله. اكثریت كسانی كه هادی میشوند در دام یك فرقهی غنوصی میافتند. اگر شما تعالیم آنها را بررسی كنید، میبینید كه كاملا غنوصی هستند. درغرب، مسیحیت، كنترل بازار را در دست داشته است، به بیانی دینی شمار گزینههای (۲۸) موجود برای مردم، محدود بوده است. در اصل، شخص مجبور است كه برای یافتن مرجعیتی (۲۹) متفاوت، فراتر از فرهنگ برود. دین به مرجعیت نیاز دارد. شما صاحب یك حقیقتی هستید كه قصد دارید آن را علنی كنید. برای اعلام كردن آن به اتوریته نیازمندید. كلیسا، دارای كتاب مقدس و حكایت عیسی است. علم هم یافتههای تجربی و تأملات فلسفی خود را دارد كه بر آنها مبتنی شده است. پس چه چیزی برای شما باقی مانده؟ شما میتوانید فراتر از فرهنگ و تاریخ بروید. این همان چیزی است كه هادیان سعی در انجام آن دارند.
▪ برخی ممكن است بگویند چنین تجربهای به یك نوع، كنترل ذهن و سوء استفاده از مرجعیت توسط JZ منتهی شود. شما صریحترین انتقاد را از نظریه شستشوی مغزی (۳۰) و آنهایی كه اتهام كنترل اجباری ذهن را به ادیان جدید میزنند دارید. شستشوی مغزی از چه زمانی تبدیل به یك مسئله شده است؟
ـ ملتون: در دههی ۱۹۷۰، واژهای شستشوی مغزی، اول بار در محاكمه پتی هیرست، یك وارث میلیونر، به كار رفت و بعدها در واقعه ی جونزتاون به یك مسئله تبدیل شد. در طول دههی ۱۹۸۰ عدهای از ما كه جنبشهای دینی جدید را مطالعه میكردند با دیدن زیانی كه به نظام حقوقی (۳۱) وارد شده بود،نگران شدند و گروههای دینی جدید را به استخدام یك نظام پیچیده (۳۲) شستشوی مغزی متهم كردند، نظامی آن چنان قدرتمند كه ارادهی اعضا را تحت الشعاع قرار میداد تا كارهایی بكنند كه تحت آگاهی متعارف (۳۳) قادر به آن نبودند. به عقیدهی ما، این یك مقدار مبالغهآمیز بود. از یكسو، هیچ گونه اطلاعات درستی برای تایید این نظر وجود نداشت و از سوی دیگر، این نظریه داشت میرفت كه وارد نظام حقوقی شود و موجب گردد احكام (جریمههای) چند میلیون دلاری علیه گروههای مختلف دینی صادر شود. ما این امر را به منزلهی یك تهدید جدی برای آزادی دینی تلقی میكردیم. در آن هنگام، ما مداخله كردیم، نخست علنا بر خلاف آن عقیده سخن گفتیم، سپس تلاش كردیم در بدنهی اصلی دانشگاهیان، دربارهی آن سخن گوییم. به دنبال این تلاشها، یك قاضی فدرال در سال ۱۹۹۰ در پروندهی فیشمن، بر ضد نظریهی شستشوی مغزی، حكم صادر كرد.
▪ مفهوم شسشتوی مغزی از چه زمان پدید آمد؟
ـ ملتون: ایده شستشوی مغزی،بعد از انقلاب مائوئیستی پیدا شد و ظاهرا توسط روزنامه نگاری به نام ادوارد هانتر (۳۴) كه از حقوق بگیران سیا بود وارد بحثهای عمومی شد. این، بخشی از سیاست حكومت وقت بود و حكومت تلاش میكرد نظر مردم آمریكایی را در مورد چین تغییر دهد و بنیان جنگ سرد را در آن سوی اقیانوس اطلس بنا كند. به علاوه، واكنشی علیهی اظهارات توهین آمیز و ضد آمریكایی شماری از اسیران آمریكایی در طول جنگ كره بود. این نظریه تا حدودی، تلاش برای حفظ شعور و آگاهی فرد آمریكایی از خودش و در عین حال، تایید دیگری بر نقش آمریكا به عنوان یك ملت استثنایی محسوب میشود. باید یك تكنیك قوی و به لحاظ روان شناختی پیشرفته وجود داشته باید كه بر این افراد تاثیر بگذارد و این واقعا یك توضیح ضروری است.
▪ دو شقیهای جنگ سرد، فرهنگ مهار و كنترل و شارههای (۳۵) روان شناختی تصنع .ی؟
ـ ملتون: درست است.
▪ مدافعین اصلی نظریهی شستشوی مغزی چه كسانی هستند؟
ـ ملتون: مدافعین اصلی عبارتند از: جان كلارك، یك روان پزشك در ماساچوست و ژوكلین وست، (۳۶) یك روان پزشك در لس آنجلس، كه هر دو مردهاند، مارگارت سینگر،(۳۷) روان شناسی دارای مطب خصوصی در بركلی، (۳۸) و ریچارد افش، (۳۹) یك جامعه شناس در UC بركلی.
▪ آراء عمده در جنبش ضد كیش كدامند؟
ـ ملتون: بله، اما من بر آنم كه جنبش ضد كیش را با همهی تنوعش بنگرم. چیزی كه اول كار به صورت یك جنبش، از سوی پدرانی شروع شد كه نگران فرزندانشان بودند، چرا كه برای زندگی در یك گروه دینی كه به اصرار زیاد، آنها را به خود میخواند،شغل و حرفه خود را رها كرده بودند، این جنبش، تبدیل به جنگ میان گروهی شد كه منافعش در گروه نزاع ادیان جدید بود، اما اساساً به عنوان مدافع وضعیت موجود عمل میكرد.
▪ جنبش ضد كیش از كجا پیدا شده؟ آیا میتوانید در جنبش آشوبگران پیوریتن كه به جهنم جزیره Rhode تبعید شده بودند، ریشه داشته باشد؟
ـ ملتون: من فكر نمیكنم كه فقط ریشه در پروتستان داشته باشد، به اعتقاد من، این جنبش، به تصور ثبات اجتماعی و یكدستی مربوط است. ایالات متحده، یك هنجار فرهنگی اساساً متفاوتی بنا كرده كه در آن، جامعه با تنوع دینی، همچنان میتواند متحد و یكپارچه بماند. پیش از آن، همه جوامع احساس میكردند كه یكدستی دینی ممكن است، مثلا گروههای مختلف مهاجر سعی میكردند جوامع و اجتماعات همگنی در میدوست (۴۰) بسازند كه از لحاظ فرهنگی و دینی، متحد و هم شكل باشد، اما این اجتماعات، همواره از بین میرفتند، به گونهای كه حفظ آن نوع از یكدستی غیر ممكن شد، اما مردم همیشه در آرزوی آن بودند، ما دوست داریم كه با همجنس خود معاشرت و نشست و برخاست داشته باشیم.
▪ من فكر میكنم كه هنوز نشانهها حاكی از تعلق ما به ملت یهودی مسیحی هستند.
ـ ملتون: این یكی از آن چیزهایی است كه در این فرآیند، مكرراً مورد تأكید قرار میگیرد، اما مخصوصاً از سال ۱۹۶۵، زمانی كه قانون مهاجرت تغییر یافت و سپس، با جهشی واقعی در پلورالیسم مواجه شدیم. همانگونه كه زاد و ولد افزایش مییافت، با سیلی از ادیان شرقی و گسترش جنبش عصر جدید مواجه شدیم. همه اینها به یكباره اتفاق افتاد و بسیاری از ما را در خود فرو برد. بنابراین طبیعی بود كه در مقابل آن، واكنش نشان دهیم.
▪ به نظر میرسد: هنوز ترسی پنهان از كسانی وجود دارد كه به چیزی كه شما به آن اعتقاد ندارید معتقدند. مثلاً وب سایتهای ضدكیش مانند Cultwatch و Factnet هشدار میدهند كه فیلم Earth Battlefield حامل پیامهای پنهانی است كه به عنوان یك ترفند عضوگیری برای گروه علمشناسی(۴۱) عمل میكند. كمی احمقانه به نظر میرسد كه بگوییم، جان تراولتا،(۴۲) نقش یك جن شرور را در فیلم بازی میكند؟
ـ ملتون: موافقم. علمشناسی ، كانون و آماج عمدهی فعالیتهای ضدكیش در ۲۰ سال اخیر شده است. بخشی از این امر، از برخورد تند «علمشناسی» در مقابله با اتهامهایی ناشی میشود كه از سوی اعضای پیشین مطرح میگردند. لذا علمشناسی، دائماً درگیر دعواهای حقوقی با بخش كوچكی از مردم بوده است. درواقع، فعالترین كوچكی از مردم بوده است. درواقع، فعالترین شخصی كه در مورد فیلم Battlefield Earth شایعاتی پخش كرد، فردی بود كه درگیر یك نزاع حقوقی حاد و طولانی با این كلیسا شده بود، نزاعی كه بیش از یك دهه طول كشید. از طرف دیگر، ارتباطی بسیار واقعی وجود دارد. ران هوبارد،(۴۳) بنیانگذار علمشناسی،كتابی نوشت و بخش عمده مردمی كه آن كتاب را خواندند، متعلق به این فرقه بودند. كتاب مزبور، حاوی مطالبی در مورد علمشناسی است، مطالبی كه خیلی به تعالیم این كلیسا مربوط نمیشود، بلكه به عقاید و باورها مرتبط است. جالب آنكه این مطالب، همگی بخشی از متن كتاب اصلی است و آن را به یك فیلمنامه تبدیل نمیكند.
حتی اگر در آن فیلم، شواهدی مبنی بر وجود پنهانی، وجود داشت، هیچ مدركی مبنی بر تأثیرگذاری آن وجود ندارد. اگر آن پیامها در فیلم وجود داشته باشند و بعدها شخصی وجود آنها را اثبات كند، تخریبی كه میتوانست چنین امری، متوجه برادران وارنر(۴۴) نماید، یك پدیده (و امر توجه برانگیز) میشد و ساختن چنین فیلمی، یكی از احمقانهترین تصمیمهایی میگردید كه دست اندركاران یك فیلم میتوانستند بگیرند.
▪ حال كه از دستاندركاران فیلم صحبت شد، بفرمایید كه شما چگونه به دراكولاها(۴۵) علاقهمند شدید؟
ـ ملتون: ]خنده[ من در طول ایام تحصیل در دانشكده، متوجه شدم كه كتابهای دراكولا را بیشتر از هر نوع كتاب دیگری دوست دارم. بنابراین با دیدن كتابهای دراكولا، آنها را خریده و خواندم و مقالههایی مجلات را بریده و نگه داشتم. در طول دههی ۱۹۹۰، اوقات فراغت خود را به دراكولاها اختصاص میدادم و زمانی كه دانشكده، مسئولیت چاپ مجموعه نوشتارهای دینی مرا به عهده گرفت، من از این اقدام، بسیار خوشحال شدم و شروع به جمعآوری ادبیات دراكولا كردم. بدون تردید، من اكنون، بزرگترین كلكلسیون را در ایالات متحده دارم.
▪ به نظر شما، جریان دراكولا به كجا سیر میكند؟
ـ ملتون: وقتی موج كنونی دراكولا، در اوایل دههی ۹۰ بالا گرفت، ما انتظار فروپاشی آن را داشتیم، اما این گونه نشد و هماكنون رو به رشد است. گروههای جدید در حال پیشرفت هستند Buffy اكنون چیز بزرگی در میان هواخواهان سینه چاك دراكولا میباشد. ما همچنان میگوییم كه این موج در حال افت است و به عنوان درون مایهای(۴۶) برای فرهنگ عامه، در حال تهی شدن است، اما این گونه نیست و آن اتفاق نیفتاده است. موسیقی گوت آمده و به اتمام رسیده AnneRice آمده و رفته است، اما به نظر میرسد كه خود درونمایه، باقیمانده است. این یك دورنمایه قوی است، مخصوصاً شاهدیم كه به عنوان یك چیز نوپا چقدر محبوب است تقریباً هركسی كه به دراكولاها علاقهمند شده است، همانند یك نوجوان، از خود علاقه نشان میدهد و ما اكنون نقشی در اكولا به عنوان فویلی كه جوانان میتوانند امیال جنسی(۴۷) خود را براساس آن رشد دهند درك میكنیم.
▪ یك الگوی كمی پیچیدهتر از- اجازه بدهید بگویم
Break MTV۰۳۹;s Spring یا سیل ویدئوهای Britney Spears
ـ ملتون: درست است. به نظر میرسد كه این، بخشی از ایده ما باشد. این امر، در سریال Buffy كه مستقیماً برای جامعهی نوجوانان نمایش داده میشود هویداست و البته تمایلات جنسی، چیز قابل توجهی است كه ما در سراسر زندگی خود با آن سروكار داریم آن زمان كه تمایلات جنسی ما رشد كرده و تحول مییابد، آنگاه كه ازدواج میكنیم، وقتی كه دوران باروری(۴۸) را پشت سر میگذاریم، زمانی كه طلاق اول خود را تجربه میكنیم. ]خنده[
▪ به ویژه در فرهنگ آمریكایی، جایی كه هویت فرد، خیلی به هویت جنسی او گره خورده است؟
ـ ملتون:ما فرهنگ آمریكایی را چنان جنسی كردهایم كه تقریباً غیرمنطقی شده است و دراكولا، یك نماد مهم مرتبط با آن باقی خواهد ماند. خود اسطورهی دراكولا، موقعیتی در میان جامعه وحشت(۴۹) دارد كه كاملاً منحصر به فرد است. دراكولا تنها چهرهی هیولایی است كه به اندازهای وجه انسانی دارد كه بتواند كمابیش در جامعه ادغام شود، بنابراین دراكولا یك هیولای بسیار نزدیك به شخصیت انسانی است و شما مجبورید یك ارتباط بسیار نزدیك با او پیدا كنید تا بتوانید او را بكشید. شما مجبورید چوبی در دست بگیرید و به قلبش فرو كنید یا آنكه شمشیری بردارید و از سر از تنش جدا كنید. شما مجبورید به طور شخصی با دراكولا رویارو شوید.
▪ یك احساس یگانگی،(۵۰) این طور نیست؟
ـ ملتون: در ارتباط با آن، بله و این حاكی از آن است كه در ادبیات دراكولا، اتفاقات و اموری، به مراتب بیشتر از انواع دیگر ادبیات هیولا(۵۱) رخ میدهد. بنابراین، تلاش برای درك ادبیات دراكولا یك مسئلهی مهم فلسفی میشود. فهم دراكولا خیلی شبیه تلاش یونگیها برای فهم سایه است. سایه، تمام ذهن و فكر شما را به خود مشغول نكرده، ولی مواجهه مستقیم و نزدیك شما با آن، بخش مهمی از بلوغ است. احساس من این است، به نظر افرادی كه علاقه جدی به دراكولاها دارند، این علاقهی آنها واقعاً تلاشی است برای فهم سایههایشان. علاقهی آنان كوششی است برای درك مطالبات ناخودآگاه كه ما مجبوریم با آنها سروكله بزنیم و نیز درك وسوسههای گوناگون خودبزرگبینی،(۵۲) جاودانگی، (۵۳) شهوترانی،(۵۴) تمایلات جنسی و مفهومی از قدرت را یكجا جمع میآورد. حال دیگر، دراكولا تركیبی بس هیجانانگیز از این امور است: قدرت، سكس و زندگی جاودان. شما كمكم دارید جاذبه دراكولا را متوجه میشوید و عجیب است كه در اواخر قرن بیستم دراكولا تبدیل به نه یك ضد قهرمان، بلكه به یك قهرمان واقعی شده است.
▪ داستان دراكولا استعارهی خوبی است برای ایدهی تلاش جهت درك دیگران. به نظر میرسد علاقهی شما به دراكولا با علاقهتان به ادیان جدید سازگار باشد. ترویج نزدیكی با اقلیت،(۵۵) اما همراه با این مراقبت كه مبادا توسط آن اقلیت بلعیده شویم، فهم یگانگی به جای همدلی.
ـ ملتون: زمانی كه من با خودم صادق هستم در مییابم كه در اقلیت زندگی میكنم. من در میان اقلیت دانشگاه هستم. من در یك اقلیت، بله، حوزهای اقلیتی از مطالعه قرار دارم، ولی مطالعات ادیان جدید تا حدی مقبولیت(۵۶) پیدا كرده، بسیاری از مردم، هنوز اهمیت آن را كه یك زمینهی عظیمی در قرآن آینده خواهد داشت، نمیفهمند و این در مورد دراكولاها نیز صادق است. دراكولا نیز حوزهای اقلیتی از علاقه و راه ورود به مطالعات روانشناختی است، یعنی باید بگوییم كمتر از راهی كه اكثریت میپیمایند پیرو دارد. اما من همیشه احساس میكنم زندگی در اقلیت خیلی لذتبخش و بسیار هیجانانگیز است.
نوشتار حاضر برگردان مقاله زیر است:
J.Gordon Melton, interview on new religions with Speak Magazin, by John Mardas, ۲۰۰۰. http://www.cenur. org
که توسط آقایان عبدالحمید مرادی و بهزاد حمیدیه برگردان شده است.
نام گفت و گو شونده: جیمز - گوردون مــلتون
مترجم: بهزاد - حمیدیه / عبدالحمید - مرادی
منبع: فصل نامه - راهبرد - ۱۳۸۵ - شماره ۳۹، بهار
پاورقیها
(۱). Enthusiasts
(۲). Seminary
(۳). Graduate-school
(۴).southern Baptis
(۵). Primitive Buptist
(۶). Yehova’s witnesses
(۷). Church of God pentecostals
(۸). Alabama
(۹). Birmingham
(۱۰). Spectrum
(۱۱). Collector’s mentality
(۱۲). Reference materials
(۱۳). Ethnography
(۱۴). JZ Knight
(۱۵). Channelers
(۱۶). Mediums
(۱۷). Wisdon
(۱۸). Channeling
(۱۹). Channeled document
(۲۰). Book of Revelation
(۲۱). Esotericists
(۲۲). Loose
(۲۳). Cool
(۲۴). Weekend retrea
(۲۵). Illusion
(۲۶). Totalizing
(۲۷). Gonsticism
(۲۸). Alternative
(۲۹). Authoring
(۳۰). Brainwashing
(۳۱). Legal system
(۳۲). Sophisticated
(۳۳). Normal consciousness
(۳۴). Edward Hunter
(۳۵). Fluides
(۳۶). Jocelyn West
(۳۷). Margaret Singer
(۳۸). Berkeley
(۳۹). Richard Offshe
(۴۰). Midwest
(۴۱). Scientology
(۴۲). John Travolta
(۴۳). L. Ron Hubbard
(۴۴). Warner Brothers
(۴۵). Vampire
(۴۶). Theme
(۴۷). Sexulity
(۴۸). Child- Rearing years
(۴۹). Horror Community
(۵۰). Empathy
(۵۱). Monster
(۵۲). Grandiosity
(۵۳). Immortality
(۵۴). Sensuality
(۵۵). Fringe
(۵۶). Legitimacy
(۵۷). Christian Science Church
(۵۸). Mormon
(۵۹). Extramarital
(۶۰). Toleration
(۶۱). Unification Church
(۶۲). Context
(۶۳). First Amendent
(۶۴). Extrems
(۶۵). Newport
(۶۶). Conversion
(۶۷). Reformation
(۶۸). Radical Transition
(۶۹). Innovative
(۷۰). Trend
(۷۱). Inevitable
(۷۲). Capitalism
(۷۳). Savings
(۷۴). Production
(۷۵). Spirituality
(۷۶). Aleister Crowley
(۷۷). Jimmy Page
(۷۸). Pit Pull
(۷۹). Driveway
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران دولت سیزدهم روز دختر دولت انتخابات مجلس شورای اسلامی رافائل گروسی رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی رهبر انقلاب حجاب انتخابات مجلس
قتل تهران پلیس هواشناسی شهرداری تهران سلامت بارش باران آموزش و پرورش سیل قوه قضاییه شهرداری سازمان هواشناسی
گاز نمایشگاه نفت مالیات خودرو قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا مسکن حقوق بازنشستگان ایران خودرو بازار خودرو بانک مرکزی
نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون فضای مجازی محمدمهدی اسماعیلی کتاب سینمای ایران سریال دفاع مقدس تئاتر موسیقی سینما
اینوتکس دانشجویان دانش بنیان
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل جنگ غزه فلسطین رفح آمریکا حماس روسیه حمله به رفح نوار غزه ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر ذوب آهن بازی باشگاه استقلال لیگ برتر ایران نساجی لیگ برتر فوتبال ایران
اینترنت تبلیغات اپل عیسی زارع پور سامسونگ ناسا گوگل آب مایکروسافت شبکه اجتماعی
سرطان سنگ کلیه هندوانه بیماران خاص کمردرد اعتیاد بیمه سبزیجات افسردگی