سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

منشاء انسان



      منشاء انسان
فرهنگ آنلاین

تصویر: داروین
Human species, origins of
سیر تکامل انسانها از نیاکان نخستی تا امروز. مطالعات تطبیقی نشان داده است که میمونهای افریقایی (گوریلها و شمپانزهها) از لحاظ کالبدشناختی و مولکولی نزدیکترین جانوران به انساناند. تا چندی پیش آسترالوپیتسینها قدیمیترین انسانگونههای شناختهشده بودند که در افریقا یافت شدند و قدمتشان به 5/3 تا 4/4میلیون سال پیش میرسد. اما دانشمندان در دسامبر 2000 سنگوارههای انسانگونهای متعلّق به 6میلیون سال پیش را نیز بهدست آوردند. انسانگونهها نخستینبار در حدود 2میلیون سال پیش از ابزار و در حدود یک میلیون و هفتصد هزار سال پیش از آتش استفاده کردند و از افریقا خارج شدند. بهنظر میرسد که انسانهای جدید از تبارِ یک نوعِ مؤنثِ افریقاییِ متعلّق به 200هزار سال پیش باشند، اگرچه نظریة دیگری نیز وجود دارد که بر پیدایش همزمان انسانها در نقاط متفاوت جهان تأکید میکند.

میمونهای میوسن.
مطالعات وراثتشناختی نشان میدهند که آخرین نیای مشترک میان شمپانزهها و انسانها در حدود 5 تا 10میلیون سال پیش میزیست. از این دوره فقط اجزای پراکندهای از سنگوارههای انسانی و میمونها بهدست آمده است. مباحثه دربارة انسانگونة راماپیتکوس همچنان ادامه دارد؛ استخوان آرواره و دندانهای این نوع در هندوستان و کنیا در نهشتههای متأخرِ دورة میوسن بهدست آمدهاند و عمرشان به 10 تا 14میلیون سال پیش میرسد. آروارة پایینی سنگوارة میمونی که در کوههای اوتاوی در نامیبیا بهدست آمده و در لایههای متعلّق به 10 تا 15میلیون سال پیش قرار داشته است، به یافتههای شرق افریقا و ترکیه شباهت دارد. بهنظر میرسد که این یافتهها مربوط به زمانی نزدیک به گُسست آغازین میان میمونهای پیشرفته و انسانها باشند.

آسترالوپیتسینها.
آسترالوپیتکوس آفارِنسیس، که در اتیوپی و کنیا کشف شدهاست، متعلّق به 9 میلیون سیصدهزار سال تا  چهار میلیون و جهارصد هزار سال سال پیش است. این انسانگونهها با قامت راست راه میرفتند و شاید نیای مستقیم و یا شاخهای از انسانگونهها باشند که به انسانِ دوران جدید میرسد. همچنین ممکن است نیای انسان ماهر (هومو هابیلیس) باشند (چنانکه عدّهای این نوع را یکی از انواع آسترالوپیتکوس دانستهاند) که حدود 2میلیون سال بعد ظاهر شدند و کالبد و مغزشان قدری بزرگتر بود و احتمالاً نخستین انسانهایی بودند که از ابزارهای سنگی استفاده میکردند. در همین زمان، در افریقا دو نوعِ دیگر نیز میزیستند؛ نوعی با نام آسترالوپیتکوس آفریکانوس که جثهای ضعیف داشته و احتمالاً گوشتخوار بود، و نوعی با نام آسترالوپیتکوس روبوستوس که استخوانهایی قدرتمند و دندانهایی پهن و آروارههایی سنگین داشته و احتمالاً گیاهخوار بوده است. البته این دو نوع اخیر را عموماً نیای انسانهای امروزی تلقّی نمیکنند. نوع جدیدی از آسترالوپیتکوس در 1999 در اتیوپی کشف شد که سنگوارههای آن، با نام آسترالوپیتکوس گارهی تقریباً به  2 میلیون و دویست هزار سال پیش متعلّق است و مشخصات کالبدی آن با نوع هوموها شباهت دارد. کاملترین اسکلت آسترالوپیتیسین، که در آوریل 2000 در افریقای جنوبی بهدست آمد،  8میلیون  و صد هزار سال قدمت داشت و به یک آسترالوپیتکوس روبوستوسِ مؤنث متعلّق بود. جمجمة انسانگونهای ناشناخته نیز، با نام کنیاتروپوس پلاتیوپ، در مارس 2001 در کنیا کشف شد. این سنگواره، که در حدود 3میلیون و پانصد هزار  سال قدمت دارد، با آسترالوپیتیسینها، که پیشتر قدیمیترین انسانگونه قلمداد میشدند، معاصر بوده است. کشف آن، این فرضیه را تقویت کرد که ریشة انسانها، آنگونه که قبلاً پنداشته میشد، نه از آسترالوپیتسینها بلکه از کنیاتروپوس پلاتیوپها است.

هومو ارکتوس(انسان راست قامت)
تقریباًیک میلیون و هفتصد هزار  سال پیش، هومو ارکتوس، که عدّهای معتقدند از هومو هابیلیس (انسان ماهر) ریشه گرفتهاست، در افریقا ظاهر شد. هومو ارکتوس ابروهای برجستة نوکتیز و جمجمهای پهن داشت. بخش عمدة کاسة سرش به طرف پایین تمایل داشت و روی آروارههایش ردیفِ گردی از دندانها بود؛ اما چانه، که از مشخصات انسانهای جدید است، نداشت. انسانهای این نوع همچنین مغزهایی بسیار بزرگتر (900 تا 1200سانتیمتر مکعب) داشتند و احتمالاً نخستین انسانهایی بودند که از آتش استفاده کردند و برای اولینبار از افریقا بیرون رفتند. بقایای این نوع انسان حتی در چین، آسیای غربی، اسپانیا و بریتانیای جنوبی نیز دیده شدهاست. انسانهای جدید، یعنی انسان اندیشمند اندیشمند (هومو ساپینس ساپینس و انسانهای نئاندرتال، نظیر انسان اندیشمند نئاندرتالنسیس(هومو ساپینس نئاندرتالنسیس)، احتمالاً از هومو ارکتوس ریشه گرفتهاند. پارینهشناسان استرالیایی در 1998 اعلام کردند که در جزیرة فلورس، در نزدیکی جزیرة بالی، ابزارهایی سنگی متعلق به هومو ارکتوسها کشف کردهاند که عمرشان به 800 تا 900هزار سال پیش میرسد. این کشف نشان داد که هومو ارکتوسها دریانوردی میکردند و قابلیتهای زبانی داشته و از ساختاری اجتماعی برخوردار بودهاند که به آنان امکان داده در قالب گروههای بزرگ به جزایر جدید مهاجرت کنند. در سال 2000، باستانشناسان ژاپنی پی بردند که هومو ارکتوسها احتمالاً در حدود 500هزارسال پیش پناهگاههای کلبهمانندی میساختند که قدیمیترین بناهای ساخت بشر بهحساب میآیند.نئاندرتالها. انسانگونههایی با مغز بزرگ و استخوانبندی سنگین و احتمالاً سازگار با اقلیمِ سردِ دوران یخبندان. در اروپا و خاورمیانه زندگی میکردند و در حدود 40هزار سال پیش ازمیان رفتند و بدینترتیب هومو ساپینس ساپینس به تنها نوع باقیمانده از گروه انسانگونهها بدل شد. هرچند شکلهایی احتمالاً بینابینی از نئاندرتالها و هومو ساپینس ساپینس در کوه کارمل در اسرائیل و بروکن هیل در زامبیا کشف شدهاند، اما بهنظر میرسد که هومو ساپینس ساپینسها به سرعت در اروپا ظاهر شده و نئاندرتالها را از میدان به در کرده باشند و یا با آنها پیوند خورده باشند.انسانهای جدید. در حال حاضر دو نظریه دربارة تکامل انسان عنوان شده است. نخست نظریهای است مبتنی بر منشأ افریقایی انسان که بنابر آن هومو ساپینسها از هومو ارکتوسها، یا انواعی ریشهگرفته از آنها و ابتدا در افریقا سرچشمه گرفتهاند و سپس در سراسر جهان پراکنده شدهاند. نظریة دوم مبتنی بر الگوی چندمنطقهای است که بنابر آن فشارهای ناشی از انتخابهای طبیعی همزمان سبب پیدایش گونههای پیشرفته و مشابه هومو ساپینسها از هومو ارکتوسها در نقاط گوناگون جهان شده است. تجزیة دی. ان. ای (DNA) در جمعیتهای متأخّر انسانی گویای آن است که هومو ساپینسها در حدود 200هزار سال پیش در افریقا از نیای مؤنثِ یگانهای، که اصطلاحاً آن را «حوا» نامیدهاند، ریشه گرفتهاند. قدیمیترین سنگوارههای شناختهشدة هومو ساپینسها نیز در افریقا پیدا شدهاند و عمرشان به 100 تا 150هزار سال میرسد. جدایی بین جمعیتهای انسانی در حدود 100 تا 50هزار سال پیش صورت پذیرفت و موجب شد که جمعیتهای آسیایی از اروپاییها و استرالیاییها جدا شوند. مجموعة ژنتیک انسان (ژنوم انسانی) شامل حدود  27هزار تا 40هزار ژن است که 5/1 درصد از آنها با ژنهای میمونهای پیشرفته متفاوت است. انسانها تفاوتهای بسیاری با میمونها دارند، که ازجملة آنها است پیچیدگی مغز و اندازة آن نسبت به اندازة بدن، آروارههای کوچک که در زیرِ صورت قرار گرفته و با کاهش ابعاد دندانهای جلویی، بهویژه دندانهای نیش، همردیف با سایر دندانها، متناسباند، روی دو پا حرکت میکنند و سر را همتراز با ستون فقرات قرار میدهند، خمیدگی کمر و گردن در ستون فقرات، ساختار لگن خاصره، مفاصل زانو، و پا، زبانِ پیچیده و فرهنگ پیچیده. بنابراین، رفتار انسانی را باید در ادامة رفتار نُخُستیها بدانیم، نه گسسته از آن. برای نمونه، با مطالعات اخیر مشخص شده است که استفاده از ابزار، که زمانی یکی از مشخصههای انسان بهشمار میرفت، به صورتی منظّم، در گوریلها و اورانگوتانها و شمپانزهها و، به صورتی نامنظم، در انترها و بوزینهها مشاهده شده است. شمپانزهها حتی خود ابزار میسازند. در تطوّر انسانگونهها، مهارتِ دست بهتدریج افزایش یافته و توانستهاند ابزارهایی دقیقتر بسازند. همکاری در شکار نیز، که زمانی تصور میشد ازجمله مشخصاتِ منحصربهفردِ انسان است، در میان شمپانزهها دیده شده است. حتی برخی از گوریلها و شمپانزهها توانستهاند از طریق آموزش، از زبان نشانهها برای ارتباط با یکدیگر و با انسان استفاده کنند.

واژه در ویکیپدیا
 http://en.wikipedia.org/wiki/Human_taxonomy

واژه در استانفورد
http://plato.stanford.edu/search/searcher.py?query=origins+of+human+species