دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

افتخارات روزمره به درد هیچکس نمی‌خورد!



      افتخارات روزمره به درد هیچکس نمی‌خورد!
ابراهیم حقیقی

تصویر: حقیقی
گرافیک؛ حرفه‌، شغل و رفتاری است که همزمان با عکاسی و سینما از اروپا به ایران آمد. این سه هنر – صنعت که نوزادن قرن بیستم‌اند، خیلی زود و با اختلاف زمانی بسیار کمی به ایران آمدند؛ اول سینما آمد و بعد عکاسی و سپس با رشد روزنامه‌ها و تعدد حضور چاپخانه‌ها گرافیک هم وارد ایران شد. بعد از اینکه مرحله چاپ سنگی را پشت سر گذاشتیم و به چاپ مسطح رسیدیم، تکثیر و چاپ رونق بیشتری گرفت، تعداد مجلات بیشتر شد و به تبع آن گرافیک حضور پیدا کرد. این حضور زمانی پررنگ‌تر شد که یکسان‌سازی کتاب‌های درسی در دوره پهلوی اول در دستور کار قرار گرفت. تولید و تکثیر انبوه کتاب‌های درسی، نیاز به پیش‌تولید داشت. در این پیش‌تولید، عملکرد نقاشان و خوشنویسانی که مسئولیت طراحی این کتاب‌ها را برعهده داشتند، در واقع چیزی بود که باید آن را  گرافیک نامید اگرچه آن زمان به آن گرافیک نمی‌گفتند. همزمان با توسعه مطبوعات و در پی آن رشد فروش نفت، رونق اقتصادی و حضور اجناس خارجی از طریق واردات در دوره پهلوی دوم، جای آگهی‌های تبلیغاتی در مطبوعات باز شد که طراحی آنها نیز نیازمند کار گرافیک بود. در ابتدا کسانی که این کار را می‌کردند نقاش تبلیغاتی نامیده می‌شدند. آن زمان هنوز چیزی به نام رشته گرافیک در ایران وجود نداشت. هوشنگ کاظمی اولین فارغ‌التحصیل رشته گرافیک در خارج بود که دانشکده هنرهای تزئینی را راه انداخت. چند سال بعد هم مرتضی ممیز در سال 48  رشته گرافیک را هم در دانشکده هنرهای زیبا راه انداخت. از آن زمان به بعد بود که طراحی کتاب‌ها و نشریات را تحصیل‌کردگان گرافیک برعهده گرفتند. همین امر موجب گسترش گرافیک شد و البته ناگفته نماند که این روند رو به رشد بستگی تام و تمامی به اقتصاد داشت چرا که گرافیک به عنوان اثری که در حوزه ارتباط تصویری ارائه می‌شود متکی به سفارش است. در همین دوره همایون صنعتی‌زاده، انتشارات فرانکلین را تاسیس کرد، انتشارات امیرکبیر بسیار رشد کرد، انتشارات سروش مجله تماشا را از طرف تلویزیون ملی ایران منتشر ‌کرد، چاپخانه افست به راه افتاد، کارخانه کاغذسازی پارس تاسیس شد و در نهایت این زنجیره به‌هم‌پیوسته به رونق هرچه بیشتر چاپ و نشر انجامید. این دوره، دوره درخشانی در گرافیک ما بود. در کنار رونق چاپ و نشر، جشنواره فیلم تهران با نفس‌های تازه‌‌ای که در سینمای ایران به راه افتاده بود، کار خود را آغاز کرد. از طرف دیگر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان توسط فیروز شیروانلو دایر شد. در این دوره زمانی در تمام عرصه‌های هنری و ادبی ما، رفتاری همگن و رو به رشد در حال وقوع بود. این دوره قطعا دوره تحول و رشد همه‌جانبه بود؛ دورانی که مرتضی ممیز و قباد شیوا و فرشید مثقالی، گردانندگان و استادان عرصه گرافیک ایران بودند.

این روند ادامه داشت و با وقوع انقلاب در ایران موج عظیم دگرگونی پدید آمد و مثل هر انقلاب دیگری بعضی چیزها دگرگون شدند یا متوقف شدند تا بازتولید شوند. متاسفانه با وقوع جنگ تحمیلی، روند این بازتولید در ایران با رکود مواجه شد. بعد از اتمام جنگ و با فرارسیدن دوران بازسازی، گرافیک هم از زیر خاکستر سر بر‌آورد اما این بار با هیبت تازه‌ای چرا که نسلی جوان روی کار آمده‌ بود که با زبان معاصرتری حرفش را می‌زد. بعد از دوره سازندگی، روند توسعه هنر در حوزه‌های گوناگون شتاب گرفت و بازار بی‌ینال‌های گرافیک و نقاشی گرم شد. انجمن‌های متعددی در حوزه هنر تاسیس شدند و هنرمندان در جامعه حضوری مدنی پیدا کردند. نکته‌ای که نباید از خاطر برد این است که در کشور ما تغییر دولت و حضور سلیقه‌های شخصی و تغییر مکانیزم‌های تصمیم‌گیری، فراز و فرودهای بسیاری را در عرصه‌های گوناگون به دنبال دارد که گرافیک‌ هم هیچ‌گاه از این فراز و فرودها بی‌نصیب نبوده است.

علت شکل‌گیری دوسالانه «سرو نقره‌ای» در سال‌های اخیر نیز به نوعی جست‌وجوی راهی بود برای در امان ماندن از این فراز و فرودها. «سرو نقره‌ای» به این دلیل شکل گرفت که تداوم بی‌ینال‌ها قطع شده بود، چون موسسه هنرهای تجسمی و وزارت ارشاد در دولت نهم شیوه‌ای از مدیریت را در پیش گرفت که به‌ویژه از جانب انجمن طراحان گرافیک دخالت محسوب می‌شد. به همین دلیل انجمن، برخلاف سال‌های گذشته که نقش موثری در برگزاری این جشنواره داشت عقب نشست. موسسه هنرهای تجسمی و وزارت ارشاد برگزاری دهمین دوسالانه را بر عهده گرفتند اما جشنواره را بسیار کمرنگ و نحیف و غیرحرفه‌ای برگزار کردند، بعد از آن هم که به طور کلی روند برگزاری جشنواره قطع شد. تا پیش از امسال هشت سال بود که اصلا بی‌ینال برگزار نمی‌شد. نه بی‌ینال طراحی گرافیک و نه بی‌ینال پوستر تهران. ما در انجمن، دوسالانه پوستر تهران را به این سبب مستقل کردیم که همیشه حضور پوستر در بی‌ینال‌ها پررنگ‌تر بود و بیشتر متقاضی داشت. در ضمن با این استقلال راحت‌تر می‌شد به آن وجهه بین‌المللی داد چون اساسا در حوزه گرافیک، مسابقات و جشنواره‌های پوستر پررنگ‌تر برگزار می‌شوند. البته نتیجه کار با آنچه انتظار می‌رفت فاصله بسیار داشت. با این حال طراحان گرافیک قصد داشتند با راه‌اندازی این دوسالانه چیزی را زنده نگه دارند و آن اینکه هر سال کنار هم جمع شوند و آثار یکدیگر را ببینند و کیفیت کار همدیگر را بسنجند. در واقع مسابقه در این میان تنها یک بهانه است. الان آنقدر شهر بزرگ شده و تنوع رفتار گرافیکی آنقدر زیاد است که ممکن است یک طراح در طول سال موفق به دیدن بسیاری از آثار دیگر طراحان نشود و این جشنواره فرصتی است برای دیدن آثار دیگران و محک زدن خود. اینکه همه بتوانند کار همکاران‌شان را ببینند، غنیمت است اما جای بی‌ینال را نمی‌گیرد. سرو نقره‌ای یک جشنواره انجمنی است و خاص اعضای انجمن است درحالی‌که دوسالانه طراحان گرافیک ملی بود و تمام طراحان از سراسر ایران در آن شرکت می‌کردند. دوسالانه پوستر تهران هم بین‌المللی بود. در آنجا میهمان خارجی هم دعوت می‌کردیم و برایش سخنرانی و ورک شاپ می‌گذاشتیم.

در چند سال اخیر متاسفانه به دلیل تعدد جشنواره‌ها و جایزه‌دادن‌ها به همگان، بدون در نظر گرفتن اصول حرفه‌ای و هنری کار، و طراحی پوستر صرفا برای جشنواره‌ها نه برای زندگی و شهر، نوعی نابسامانی در حوزه گرافیک پدید آمده که آن را از کارکرد اصلی‌اش خارج کرده است. گرافیک در حوزه ارتباط تصویری حاصل یک سفارش برای مخاطب است. یعنی سه حلقه در این میان نقش دارند؛ سفارش، طراح گرافیک و مخاطب. نقاط اتصال این سه حلقه، یکی سفارش‌دهنده است و دیگری رسانه. در واقع از کنار هم قرار گرفتن این پنج گزینه، زنجیره گرافیک کامل می‌شود. اگر در هر یک از این موارد، نقیصه‌ای رخ دهد این زنجیره ناقص عمل خواهد کرد. برای مثال گاهی سفارش‌دهنده‌ای وجود ندارد و طراح برای دل خودش کار می‌کند؛ چیزی که در  طراحی پوستر بسیار اتفاق می‌افتد. چنین آثاری حاوی خصایص یک اثر هنری‌اند و امکان راهیابی به یک نمایشگاه را دارند اما ممکن است هیچ‌گاه امکان عرضه شدن در مجامع عمومی را پیدا نکنند. البته در مواردی نیز ممکن است زنجیره کامل باشد اما عدم آگاهی سفارش‌دهنده، باعث شود نتیجه کار طراح ناکارآمد از آب دربیاید. برای مثال آنچه در موارد بسیاری در صنعت بسته‌بندی اتفاق می‌افتد این است که سفارش‌دهنده، یک کارخانه‌دار، صنعتگر یا مدیر است و اطلاعی از گرافیک ندارد اما برای کار خود الگویی دارد و آن را به طراح تحمیل می‌کند. طراح به ناچار و برای آنکه بتواند زنده بماند، برای بازاری که سفارش‌دهنده تصور می‌کند آن را می‌شناسد، کارهایی ارائه می‌دهد که اغلب معلوم نیست به فروش می‌رسند یا نه. در سال‌هایی که نمایشگاه بین‌المللی راه افتاد و صنعت چاپ هم جایزه می‌گذاشت، شاهد بودیم که بسیاری از صادرات‌مان به فروش نمی‌رسید، نه به دلیل کیفیت آن محصول بلکه به دلیل نوع بسته‌بندی ما که غلط بود و متعلق به بازاری بود که مخاطب آن را نمی‌شناختیم. این چیزی است که گرافیست باید به آن توجه کند و حلقه سوم زنجیره گرافیک؛ یعنی مخاطب را همیشه در نظر داشته باشد. البته در این زمینه‌ طراح به تنهایی نمی‌تواند کاری از پیش ببرد، بلکه به یک حلقه پژوهش نیاز است. به همین دلیل است که آژانس‌ها حضور پیدا می‌کنند و کار پژوهش، تحقیق میدانی و مخاطب‌شناسی را برعهده می‌گیرند و بعد نوع طراحی را حتی، برای طراح مشخص می‌کنند.

امروز مساله پیش روی گرافیک ما توجه به زنجیره‌ای است که از آن سخن رفت. گرافیک ما باید تلاش کند از رفتارهای انفرادی دست بکشد. زیرا رفتارهای انفرادی‌ اگر هم موفقیتی داشته باشند، منحصر به نمایشگاه‌ها است. چند سال پیش مقاله‌ای در نشریه نشان منتشر کردم با عنوان پوسترزدگی. همان موقع تاکید کردم که ما نقاط ضعف بسیاری در فونت فارسی داریم. الان دو سال است که طراحان ما بر این مساله تمرکز کرده‌اند. در همین جشنواره سرونقره‌ای امسال شاهد بودیم که بیست و چند قلم طراحی‌شده در دو سال اخیر بر دیوار بود. من این را نشان رشد می‌گیرم. واقعا مایه افتخار طراحان گرافیک است که به مقوله‌‌ای حیاتی پرداخته‌اند نه به چیزی که بتوانند ذوق‌زده نمونه‌ای از آن را در نمایشگاه جلوی دستشان بگیرند و با آن عکس بگیرند. افتخار جای دیگری است. من تعمدا در این نوشته از همایون صنعتی‌زاده و فیروز شیروانلو یاد کردم چراکه آنها کارهایی را بنیان گذاشتند که ما امروز داریم از ثمره‌اش بهره می‌بریم. آنها نهال‌هایی کاشتند که در درازمدت ثمر داد. افتخارات روزمره به درد هیچکس نمی‌خورند. 

این یادداشت در چارچوب همکاری رسمی انسان شناسی و فرهنگ با مجله «نمایه تهران» منتشر می شود.  یکشنبه ها و جهارشنبه ها گزیده ای از مطالب این نشریه را در انسان شناسی و فرهنگ بخوانید . .

ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ» 
http://www.anthropology.ir/node/21139

ویژه نامه ی نوروز 1393
http://www.anthropology.ir/node/22280