پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
مجله ویستا

مقالات قدیمی: کمک به آفرینندگان (2): راههای شناخته شده کمک در چهار کشور: فرانسه ، ممالک متحده امریکا، سوئد و یوگسلاوی)



      مقالات قدیمی: کمک به آفرینندگان (2): راههای شناخته شده کمک در چهار کشور: فرانسه ، ممالک متحده امریکا، سوئد و یوگسلاوی)

قانون 20 مه 1920 فرانسه که در 11 مارس 1957 اصلاح و تکمیل گردید ، ضامن حقوق مادی و اخلاقی هنرمند است و نقایص این قانون یعنی عدم کفایت ضمانت های حقوقی که اصلاح آن مورد تقاضای مکرر انجمن های هنری است توسط دولت مطالعه و بررسی می شود.

  • کمک حقوقی

قانون 20 مه 1920 فرانسه که در 11 مارس 1957 اصلاح و تکمیل گردید ، ضامن حقوق مادی و اخلاقی هنرمند است و نقایص این قانون یعنی عدم کفایت ضمانت های حقوقی که اصلاح آن مورد تقاضای مکرر انجمن های هنری است توسط دولت مطالعه و بررسی می شود .یعنی می خواهند که دولت مزایای حقوقی ای را که برای پژوهشگران علمی پذیرفته در مورد هنرمندان نیز بپذیرد. نماینده سوئیس در کنفرانس و نیز آرزو داشت که هنرمند از مزایای قانونی دانشگاهیان برخوردار باشد.

  • کمک های اجتماعی

ذکر این نکته از هم اکنون ضرور است که کمک  به آفرینش با کمک به هنرمندان تنگدست و نیازمند یکی نیست و آندو را باهم اشتباه نباید کرد

  1. بیمه های اجتماعی

قانون 26 دسامبر 1964 فرانسه مربوط به تأمین بیمه های بیماری ، بارداری و مرگ برای نقاشان ، پیکر تراشان و گراور کارانست .البته این قانون شامل حال هنرمندان حرفه ایست که از درآمد کار هنری روزگار می گذرانند.

در سوئد همه هنرمندانی که حرفه ای شناخته شده اند مانند دیگر بیمه شدگان اجتماعی از درمان پزشکی و دارو رایگان استفاده می کنند و هنرمندانی حرفه ای شناخته می شوند که عضو سازمان ملی هنرمندان که اتحادیه ای صنفی است باشند.

در یوگسلاوی همه هنرمندان حرفه ای از بیمه های اجتماعی برخوردارند و همه اعضای انجمن های حرفه ای ) مجموعاَ  6 انجمن ( به حرفه هنرمندی شناخته اند و حقوق اجتماعی کارگران و کارمندان دولت است با این تفاوت اساسی که هنرمندان حرفه ای چون دیگر مردم فعال کشور درصدی از درآمد خویش را به صندوق بیمه های اجتماعی نمی پردازند ، بلکه صندوق بنیاد توسعه فعالیتهای فرهنگی کشور عهده دار پرداخت این پول بجای آنانست.

ذکر دو تجربه دیگر در زمینه کمک به هنرمندان بیفایده نیست:

از دیرباز دانشگاههای آمریکا به هنرمنان دستمزدی معادل دستمزد معمولی استاد یا محقق دانشگاهی می پردازند و در مقابل از آنان هیچ نمیخواهند جز آنکه با دانشجویان تماس هایی داشته باشند. این امر غالباَ منبع درآمد مستمر یکساله ای برای هنرمندان است.

در یوگسلاوی بعضی مؤسسات فرهنگی از هنرمندان ملی و بین المللی و خانواده شان دعوت می کنند که به هزینه آن مؤسسات یک یا چند ماه در محلی مناسب برای گذراندن تعطیلات بسر برند و کار کنند. هنرمندان در عوض یک یا دو کار خود را که طی آن مدت انجام داده اند به مؤسسه هدیه می کنند. در حال حاضر در یوگسلاوی قریب به 30 تالار )گالری( آثار هنری معاصر از این راه بوجود آمده است.

نتیجه آنکه نوع کمک اجتماعی به هنرمندان بسته به چگونگی حرفه ای بودن و حرفه ای شناختن آنانست. در بعضی کشورها حق برخوداری از مزایای حرفه موقوف به عضویت در سازمانی صنفی گونه است و در کشورهای دیگر )مثلا فرانسه( ملاک و معیار اقتصادی )هنرمند باید ثابت کند که هنر حفره اساسی اوست و 50  % درآمد وی از راه فعالیت حرفه ای هنری بدست می آید(، ضابطه حرفه ای شناختن هنرمند است.

  •  مسکن و کارگاه

اقدامات دولت یوگسلاوی در این زمینه شایان توجه است. دولت مالکیت خصوصی یا خرید خانه و کارگاه را با شرایط بسیار سهل تشویق میکند تا آنجا که در حال حاضر تنها هنرمندان نسل دوم و خاصه نسل سوم کرایه نشین اند. 10  % کل قیمت توسط هنرمندان در آغاز پرداخت می شود و نرخ بهره وام مسکن که حداکثر 40 ساله است 1 % بیش نیست. صندوق ها یا انجمن های فرهنگی در کشور باید بخشی ثابت از درآمد خود را به خرید کارگاه برای هنرمندان تخصیص دهند و ضمناَ بانیان ساختمان ها موظفند در بعضی مساکن بزرگ یا مجموعه ای از ساختمان های مسکونی، کارگاههایی بسازند تا کارگاهها در همه شهر پخش و پراکنده باشند و

هنرمندان بجای مانده و کار کردن در خانه بتوانند با اجتماع بیامیزند.

در آمریکا طرح Westbeth توسط National Endowment for the arts که سازمانی فدرال است اجرا می شود و هدف از اجرای طرح مزبور ایجاد مسکن ارزانقیمت برای هنرمندان است. در این مساکن ، کارگاه، استودیو و لابراتورهای پژوهشی نیز هست.

دولت فرانسه به سازندگان خانه هایی که در آن کارگاه برای هنرمندان منظور شده باشد 20,000 فرانک جایزه می دهد.

بی آنکه در باب رجحان یکی از دو برنامه بر دیگری )تمرکز یا عدم تمرکز(، حکم کنیم باید گفت که ظاهراَ درهمه کشورها بسیاری از هنرمندان به کانونهای آفرینش متمایل و علاقمندند یعنی شهری را بیش از شهرهای دیگر می پسندند یا محله ای از شهر را بر دیگر کویهای آن ترجیح می دهند. بنابراین محیط زیست مناسب برای آفرینش و رقابت هنری محتملا بیش از راحت زندگی و مسکن در نظر هنرمندان اهمیت دارد. ازینرو بعنوان مثال قرار است در مصر یک شهر هنرمندان نزدیک قاهره بوجود آید تا هنرمندان رشته های مختلف در آن گرد آیند و کار کنند.

  • معافیت های مالیاتی

همه میدانند که ممالک متحده آمریکا خاصه در زمینه قائل شده معافیت های مالیاتی برای هدیه کنندگان آثار هنری به انجمن های نیکوکاری یا تربیتی سخت پیشرفته و آزاد منش است، یعنی معادل بهای هدیه را از میزان مالیات بردرآمد هدیه دهنده کسر میکند و نرخ این تفاضل که سالانه کلا به 200 میلیون فرانک بالغ می شود ، گاه تا 20 الی 30 % کل میزان مالیاتی که فرد باید بپردازد و 5% کل مالیاتی که به شرکتی تعلق میگیرد می رسد. در حال حاضر قریب به 23000 بنیاد خصوصی در ممالک متحده آمریکا وجود دارد که از آن میان  1500  بنیاد به هنر و آفرینش هنری کمک مالی می کنند. ضمناَ هنرمندان می توانند شرکت هائی تشکیل دهند و مالیات بر سرمایه بپردازند نه مالیات بر درآمد شخصی.

در فرانسه حداکثر نرخ معافیت مالیاتی برای سرمایه گذاری به سود سازمانهای تحقیقات علمی یا فنی 3% است و تعمیم این معافیت به قلمرو پژوهش هنری هنوز طرحی بیش نیست .هر چند که تشویق کمک به سازمانهای فرهنگی از دلمشغولی های مسئولان فرهنگی است و در این مورد لایحه ای قانونی سال 1966 به تصویب رسیده است.

در یوگسلاوی نیز شرکت ها و سازمان در صورت خرید آثار هنری معادل قیمت خرید از پرداخت مالیات معافند.

هدف نمایان این اقدامات دموکراتی کردن برخوداری از هنر و غنی تر ساختن گنجینه هنری ملت است ، زیرا آثار از حریم خلوت مجموعه های خصوصی بیرون می آیند و در معرض تماشای هزاران و میلیون ها تماشاگر در نمایشگاه قرار می گیرند و نتیجه بسیار مهم اقدامات یاد شده و رونق یافتن بازار هنری است که تأثیری عمده در شرایط حیات هنرمند و امکانات آفرینش هنری دارد.

  • سازمان اداری و کمک

در ممالک متحده آمریکا صرفنظر از برنامه کمک به هنرمندان که در حدود سالهای 30 توسط حکومت فدرال ضمن برنامه عمومی مقابله با عوارض بحران بزرگ اقتصادی ... تهیه و بموقع اجرا گذارده شده کمک به آفرینش هنری بواسطه اجتماعات، انجمن ها ، بنیادها و اشخاص صورت می گیرد. اخیراَ سازمانی فدرال بنام National Endowment for the arts  با هدف کمک به هنرمندان جوان ناشناخته و تشویق سازمانهای عمومی وخصوصی یاری کردن آنان پدید آمده است.

در سوئد کمک دولت به آفرینش هنری چنان توسعه یافته )تنها بودجه شهر استکهلم برای این منظور 280,000 فرانک است( که سازمانهای دولتی انباشته از آثار هنری است. این آثار همه جا : مدارس ،خانه بازنشستگان ، سربازخانه ها و زندانها بوفور بچشم می خورند.

در یوگسلاوی دولت از آغاز سال 50 تصمیم به اتخاذ سیاست عدم تمرکز در زمینه کمک به فعالیتهای هنری مسئولیت تصمیم گیری در امر فرهنگ و هنر گرفت. بودجه فرهنگی یوگسلاوی معادل 1و5 %  درآمد ملی است و تقریباَ در حدود 10 % هزینه های توسعه فرهنگ به آفرینش هنری اختصاص دارد.

اما در فرانسه هم تصمیم گیری و مسئولیت در مسائل فرهنگ چنانکه در همه زمینه های اداری، متمرکز است و هم کمک مالی به آفرینش هنری با امساک و صرفه جوئی همراهست وهم ابتکار بخش خصوصی کمبود و نقصان فاحش دارد از همین رو سیاست فرهنگی دولت فرانسه بیش از پیش متوجه عدم تمرکز مراجع تصمیم گیری و تشویق ابتکار بخش خصوصی است.

  • چند راه نوین کمک به هنرمندان

آنچه در اینجا می آوریم یاد آوری راهها و وسائل معمول و شناخته کمک به تأمین زندگی مادی هنرمندان از قبیل داشتن شغل دوم،سفارش کار توسط دولت ، شرکتها ،دانشگاه ها ، اتحادیه های کارگری ، فروش آثار و غیره نیست بلکه ذکر چند راهیست که دولت برای تعدیل قیومیت خویش و رهائی هنرمند از قید اسارت مطلق نظام اقتصادی بازاری غیرقابل ضبط پیش گرفته است.

یوگسلاوی نمونه خوبی از اصلاحات نوع اول است ، در آن کشور فقدان بازار هنری موجب پیدایش بازار سیاه آثار هنری شده، قیمت ها در بازار سیاه بعلت جنبه پنهانی معاملات و آفتابی نبودن بازار ، دلبخواه تعیین می شوند ، در نتیجه فروشندگان سودهای کلان می برند. هنرمندان برای درمان این درد پیشنهاد میکنند از سوئی شماره زیادی تالار فروش آثار هنری بوجود آید.

نوع دوم اصلاح جسارت آمیخته به سیاست دریافتن و آزمودن راههای ابتکاری است. هنرمندان تازه کار با تسخیر قلعه های هنرمندان شناخته و کامیاب جایی برای خود باز می توانند کرد و تازه این نیز هنگامی میسر است که هنرمندان نوپا بتوانند کارهای خویش را مثلا در تالار نمایشگاه دولتی به معرض تماشای عموم بگذارند و ازین بابت متحمل هزینه نشوند. چنین تجربه ای هر سال در ماههای تابستان در موزه متروبولیتن نیویورک انجام می گیرد.

در فرانسه مرکز ملی هنر معاصر خاص هنرمندان زنده معاصر که هنوز شناخته نیستند .در اکتبر 1967 به همت آندر ممالرو بوجود آمد. این مرکز در عین حال موزه ، آزمایشگاه ، پژوهشکده ، مرکز گردآوری اسناد و مدارک مربوط به کار و زندگی هنرمندان معاصر ، مرکز تشویق فعالیتهای فرهنگی ،مرکز توصیه تشکیل نمایشگاهها) در واقع گنجینه مرکز پایه موزه هنرهای معاصر و به موزه شهرستانها منتقل می شود یا بصورت نمایشگاههای سیار خاصه در فضای آزاد یا در ساختمانهای دولتی و غیره در می آید.( و خرید آثار هنرمندان معاصر فرانسوی جهت مدارس و ساختمان های شهری است. از دیگر هدفهای این مرکز ایجاد ارتباط میان هنرمندان و مردم بطور کلی و با صاحبان صنایع و معماران بالاخص است.

در سوئد سازمان ملی تدارک و تشکیل نمایشگاههای سیار به هزینه دولت کهدر سال 1965 بوجود آمده می کوشد تا تعادل و توازنی میان نمایش هنر شناخته شده و نمایش هنر پیشتاز و نوین برقرار سازد، اما ظاهراَ هدف این سازمان بیشتر تشکیل نمایشگاههای هنری در سراسر کشور و برای همه محیط های اجتماعی است تا شناخت و عرضه تجربه های هنری پیشگام ، چون بمنظور برقراری ارتباط نزدیک تر میان آفرینندگان آثار هنری و مردم ، بتازگی مرکز بنام مرکز هنرمندان در سوئد بوجود آمده که از کمک مالی دولت برخوردار است. این مرکز برگه های مستندی درباره هنرمندان و آثارشان تهیه و پخش میکند ودر واقع نوعی اداره عرضه و تقاضای خدمات هنری است.

امروزه در سراسر دنیا کوششی عظیم اما هنوز نارسا برای پیوستن هنر با معماری انجام می گیرد و این امر منبع درآمد قابل توجهی برای هنرمندان است.  در فرانسه بموجب قانون مصوب 18 مه 1961، 1% اعتبارات دولتی برای ساختمان مدارس در صورتیکه هر بار کمتر از 250،000 فرانک نباشد به امر تزئین ساختمان مدرسه اختصاص دارد و بسیار بجاست که درصد به همه ساختمانهای عمومی یا دولتی تعلق گیرد. در سال 1967 در شهر گرنوبل ، هنرمندان ) سنگ تراشان ، پیکر سازان و غیره( در هوای آزاد و در برایر دیدگان مردم 30 اثر هنری ساختند و دولت آنها را در جاهای مختلف شهر: شهرداری خانه های فرهنگ ایستگاه راه آهن و جز آن نصب کرد. هزینه تهیه این آثار از محل 1% هزینه ساختمان اختصاص یافته به تزئین بناهای عمومی تأمین گردید.

درسوئد 1% و گاه 2% هزینه همه ساختمانهای عمومی و ساختمانهای بزرگ خصوصی ) بانکها ، کمپانی های بیمه و غیره( به کار تزئین ساختمان اختصاص دارد.

استکهلم سالانه سه میلیون فرانک در این راه خرج می کند و این رفم معادل 2% هزینه ساختمان ها است.

در یوگسلاوی « تلفیق » معماری و هنر مسأله حاد مورد بحث و گفتگوست، بامید آنکه 1%هزینه هر ساختمان مهم به کار هنری اختصاص یابد.

در آمریکا تلقیق معماری و دیگر هنرها بهمت شرکت های خصوصی و به پشتوانه قانون معافیت های مالیاتی توفیقی درخشان دارد.

در یوگسلاوی دولت به بررسی امکان توسعه بازار هنری غیر دولتی یعنی خارج از حیطه نقوذ واختیار دولت پرداخته است اما سیاست دولت سوئد درست خلاف آن است. دولت سوئد از نوامبر 1969 دست به تجربه جالب توجهی زده است و آن ایجاد یک مغازه بزرگ هنری برخوردار از کمک دولت است. دولت حداقل فروش تعادل 2000 فرانک را برای هر هنرمند که آثارش در مغازه یادشده بمعرض نمایش گذارده شده ضمانت می کند. درصورت فروش بیشتر هنرمند باید 20 % از قیمت فروش را بعنوان حق العمل به مغازه بپردازد. انتخاب آثار بعهده انجمن تشویق هنر که اساساَ از مورخان هنری و هنرمندان تشکیل یافته است.

پرداخت دستمزد با اجرت به هنرمندانی که آثار خود را به نمایشگاههای محلی، منطقه ای، ملی یا بین المللی وام می دهند منبع درآمد دیگری برای هنرمندان است .این طرح بصورتی تجربی در سوئد بموقع اجرا گذارده شده ، در یوگسلاوی نیز آزموده میشود اما در فرانسه هنوز مسأله روز است.

در هر چهار کشور بورسها و وام هائی برای انجام پژوهش هایی هنری یا اجرای طرحهای تجربی از طرف سازمانهای مختلف دولتی یا خصوصی به هنرمندان اعطا می گردد. برقراری روابط جدید میان هنر و صنعت که در بسیاری موارد متضمن سرمایه گذاری های سنگینی است.ضرورت تعمیم عقد قرارداد پژوهش به قلمرو هنری را نیز پیش آورده است. در حال حاضرتجربه و تحقیق در این زمینه خاصه در آمریکا رواج دارد. در آمریکا هزینه تجربه و تحقیق تقریباَ منحصراَ توسطNational Endowment for the arts که سازمانی فدرال است تأمین می شود. این سازمان هزینه پژوهش درباره مواد تازه ، تکنیکهای نوین و انطباق تکنولوژی بر هنر را کلا می پردازد. بعلاوه مراکز بزرگ صنعتی نیز قراردادهای تحقیقات هنری می بندند و هزینه تحقیقات مورد نظر را تأمین می کنند.

اما این راه حلها ، جزیی یعنی ترمیمی و موقتی است. چون همه از این اصل مبتنی است که هنرمند باید و میتواند شغل دومی نیز داشته باشد. آیا می توان از این فراتر رفت و حداقل مزدی برای همه هنرمندان در نظر گرفت ؟ اتحادیه هنرمندان سوئد به تقاضای مقامات دولتی سرگرم بررسی چنین طرحی اما در بازپسین تحلیل مسئله بدینگونه مطرح می شود: تضمین یا تأمین حداقل مزد برای همه کسانی که فعالیت هنری ، فعالیت اصلی آنهاست. کمک به آفرینش هنری را بصورت اقدامی خیره در می آورد و تضمین حداقل مزد برای هنرمندانی که شناخت آنان بعنوان هنرمند حرفه ای موقوف به عضویت ایشان در اتحادیه ایست ، تنها شامل حال اقلیتی از هنرمندان می گردد. پرداخت دستمزد مستلزم آنست که هنرمندان کارمندان اداری باشند و این امر در چهار کشور به مورد تأیید مقامات دولتی است و نه مطمع نظر هنرمندان. اما تلفیق و ترکیب راه حل های متعدد)اعطای بورس مطالعاتی ،عقد قرارداد تحقیق ، کرایه آثار برای نمایشگاهها ،سفارش و خرید آثار ، اجرای سیاست معافیت های مالیاتی و غیره( آفرینش را از حیطه خواست و اراده و سیطره قدرت عمال اقتصادی بیرون می آورد و این مزیتی بزرگ است.

دولت وظیفه دارد برای همه کسانی که خواستار گذران معاش از محل درآمد فعالیت هنری بصورت حرفه ای اند امکان بخت آزمایی درین زمینه را فراهم آورده اما ضرورتاَ لحظه ای فرا میرسد که باید کارها و آثار هنرمندان بان کارها و آثار پژوهشگران علمی و نه تنها خواستهایشان مورد بررسی و قضاوت قرار گیرد و البته هر چه مقامات شناسائی و ارزیابی متعدد تر باشند ،قضاوت در باب کارهنرمندان مطمئن تر خواهد بود.

در هر چهار کشور سیاست هنری تحولی یافته و ناظر به هدف تأمین اجتماعی هنرمند بدون سلب حق آزادی از اوست. در کشورهای یاد شده با توجه به سوابق تاریخی و زمینه اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی هر یک دو گونه مسئله همزمان مطرح شده اند: رها ساختن هنرمند از قیومیت بسیار سخت و مستقیم مقامات عمومی و نیز از سلطه نظام های اقتصادی و سیطره سودا گران بازار. نحوه گشودن این مسائل در کشورهای مورد نظر دال براین معنی است که راه حل های واحد ) بر ذمه گرفتن انحصاری سیاست آفرینش هنری چه توسط بخش عمومی و چه توسط بخش خصوصی( بتدریج رها می شود و اندک اندک راه حل های چند بعدی و چند جانبه : همکاری بخش دولتی یا بخش خصوصی و تعدد و تنوع منابع کمک و مصادر و مفامات داوری و قضاوت به میان می آید.

بنابراین میتوان گفت که الگوی نوینی در سیاست کمک به آفرینش هنری در حال نضج و قوام است و قابل تعمیم و انطباق برهمه کشورهای توسعه یافته نیز هست. از این پس بخش عمومی به آفرینش بی توجه نمیتواند بود چون آن را از لحاظ اجتماعی سودمند می داند ، اما دولت ) دست کم در چهار کشور یاد شده( برای کمک به آفرینش هنری بدون رهبری یا تحت تأثیر قراردادن آن ناگزیر از اجرای سیاست غیر دستوری کمک به آفرینش هنری ، اعطای کمک مالی بدون طرد کمک های بخش خصوصی )شرکت ها یا افراد( همراه با تشویق اشکال مختلف حمایت از هنر و هنرمند و حتی تشویق وتوسعه بازار هنری است. ضمناَ عموم کشورها به عدم تمرکز در زمینه تصمیم گیری و مسئولیت اجرای سیاست هنری متمایلند و در نتیجه غالیاَ تصمیم گیری درباره توزیع کمک های مالی ، انتخاب معیار های زیباشناسی ، در سطوح مختلف و توسط مقامات گوناگون

انجام میگیرد. در واقع هر دولت واقف به مسئولیتهای خویش هست ، اما اداره و سرپرستی غیر مستقیم ، با واسطه و چند مرحله ای را بر سرپرستی مستقیم و متمرکز ترجیح می دهد.

 

اطلاعات مقاله:

ماهنامه فرهنگی- هنری رودکی- سال دوم- آذرماه 1351- شماره چهارده- صفحات 10و11

مجموعه لاله تقیان و جلال ستاری

 

پرونده ی«جلال ستاری» در انسان شناسی و فرهنگ

http://www.anthropology.ir/node/5165

http://anthropology.ir/node/15708

ورود به صفحه مقالات قدیمی
www.anthropology.ir/old_articles

 

بخش اول این مقاله :
http://www.anthropology.ir/node/18462