دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

جامعه شناسی فضای عمومی (1)



      جامعه شناسی فضای عمومی (1)
استفان تونلات (1) ترجمه زهره دودانگه

تصویر: میدان دلاسینیوره در فلورانس، منبع: ویکی پدیا
چکیده
مقاله حاضر با  مروری کوتاه بر انواع فضاهای شهری در فرانسه و ایالات متحده - مانند خیابان، مرکز خرید، ایستگاه قطار، کافه، میدان و باغ- دو مساله ای را که امروزه طراحان و پژوهشگرانِ فضای عمومی با آن مواجهند، معرفی می کند: چگونه می توان به  فضاهایی که همزمان برای همه در دسترس هستند و نیز فضاهایی که حسی از دغدغه مشترک - یعنی پیدایش یک حوزه عمومی محلی- را می پرورانند، اندیشید.


واژگان کلیدی: فضای عمومی (public space)، حوزه عمومی (public sphere)، دسترسی، ارتباط(communication)، طراحی فضای عمومی، فرانسه، ایالات متحده

1- چرا امروزه فضاهای عمومی در برنامه ریزی شهری اهمیت بسیار دارند؟
در بیست سال اخیر، فضاهای عمومی در دنیای برنامه ریزی شهری فرانسوی ظهوری دوباره یافته اند(Billiard 1988, Jolé 2002). به طور خلاصه باور عمومی بر این است که فضاهای عمومی برای شهر به دلایل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، سلامت عمومی و تنوع زیستی جزیی ضروری محسوب می شوند (Banerjee 2001). با این حال بسیاری مشاهد می کنند که روند غالب، به جای گسترش قلمرو عمومی، کوچک سازی آن است. در نیم قرن گذشته، روندهای مختلفی از خصوصی سازی نظمی از اشکال شهری را آفریدند، که این اشکال کمتر از قبل تابع حضور روزانۀ طیف متنوعی از شهرنشینان بودند. رشد حومه های شهری و بزرگراه ها، توسعه پارک تفریحی، تکنولوژی های نظارتی، فروشگاه های زنجیره ای، اجتماعات بسته و آپارتمان ها، همه گواه جریان مداومی از حصار کشی دنیای شهری هستند (Low and Smith, 2006). بر این اساس، به نظر می رسد شاخص های جهانی تفکیک (طبقه، نژاد و قومیت، جنسیت)، جداییِ روز افزون طبقات جمعیتی را در گسترۀ جهان نشان می دهند (برنامه سکونتگاه های انسانی سازمان ملل، 2004). بنابراین امروزه فضای عمومی برای تعدادی از برنامه ریزان به مثابۀ وسیله مهمی برای کاستن این مشکلات است، در حالی که همزمان نشان از پدیده های در حال ظهوری مانند التزام توسعه پایدار و عدالت فضایی دارد. این مقاله قصد آن دارد تا جنبش های متنوعی را که به گرایش مجدد به فضای عمومی کمک کرده است، مورد بازنگری قرار دهد.

1-1 فضای عمومی چیست؟
به لحاظ تاریخی در برنامه ریزی شهری فضای عمومی به عنوان "فضای باز" (open space) تعریف می شود، یعنی خیابان ها، پارک ها و ناحیه های فراغتی، میادین و سایر فضاهای بیرونی که تحت مالکیت و مدیریت بخش عمومی هستند، و این فضا در تقابل با محدوده خصوصی خانه و محل کار قرار می گیرد. با این حال تکامل اخیر در فرم سکونتگاه های شهری و افزایش تعداد و تنوع فضاهای نیمه عمومی-که توسط بخش خصوصی/عمومی یا کاملا توسط بخش خصوصی اداره می شوند- این مفهوم را که از منظر حقوقی بجای مانده است، مورد تردید قرار می دهد. امروزه فضای عمومی نیاز دارد که به نوعی متمایز از محدودۀ تحت تسلط دولت یا زیربخش های آن فهمیده شود و به عنوان فضایی که در دسترس عموم مردم قرار دارد، نگریسته شود. فضای عمومی در معنای حقوقی به مفهوم قدیمی ترِ مشترک (commons) نزدیک است، با این حال امروز ما باید متوجه باشیم که حداقل در دنیای غرب، هر تکه از زمین تحت قوانین مالکیت بوده و این واقعیت، مشترک دانستن هرچیزی را - بدون مواجهه با مالک و مدیر قانونی آن – دشوار می کند (Blackmar 2006).  
در واقع شاید بتوان گفت که مفهوم فضای عمومی بیشتر نزد علوم اجتماعی است. در اینجا تاکنون دو مفهوم جداگانه وجود داشته است، که هریک واقعیت تقریبا مستقلی را رهبری می کند. در فلسفه سیاسی، ایده عمومی (the concept of public)، ملهم از مفاهیم آگورای یونانی و فروم رومی است، که به عنوان الگوهای کمال مطلوب عرصه های عمومی هستند و در آن ها مسایل عمومی شهر میان اجتماعی از شهروندانِ برابر مورد گفتگو قرار می گیرد. از دیدگاه هانا آرنت(1958)، تمدن های غربی ما از این عصر طلایی دموکراسی سیری نزولی را طی کرده اند. با این حال از نگاه یورگن هابرماس (1989) بر مبنای آثار امانوئل کانت، انجمن های گفتمان عمومی در قرن هجدهم به شکل سالن های بورژوازی دوباره ظهور کردند و به یک فضای عمومی صورت قانونی دادند، که اگر چه کمتر در فضایی مانند آگورا مکان یافتند، اما قادر بودند تا اقدامات شاهان و دولت را مورد تردید قرار داده و به چالش بکشند. با این حال این دموکراسی درخشان بر فضای عمومی کالبدی شهر تکیه ندارد. این دموکراسی درون اتاق های ملاقات خصوصی جریان داشت. تنها هجومی که بسوی فضاهای در دسترس عموم صورت پذیرفته کافه ها بوده و در دوره های نزدیک تر صفحات قابل رویت، اما بی مکانِ اینترنت. آیا طبق این تعریف فضاهای گرد هم آیی-از میادین تا کافه ها- می توانند عمومی تلقی شوند؟
جامعه شناسی به مکان های کالبدی شهر و کنش های روزمره شهروندان توجه بیشتری نشان داده است. فضای عمومی بیش از آن که بر مبنای امکان وجود گفتمان و مناظره سنجیده شود، بر اساس دسترسی فیزیکی و روانی مورد ارزیابی قرار می گیرد (Joseph, 1998). این تصور به طور قابل توجهی گسترۀ فضایی که عمومی تلقی می شود را به هر گونه فضایی که برای افراد قابل دسترسی است بسط می دهد، که دسترسی به آن بر مبنای نوعی عضویت نیست. بنابراین علاوه بر فضاهای کلاسیکی مانند خیابان ها و پارک ها، طیف وسیعی از فضاهای تحرک مانند تسهیلات حمل و نقل (ایستگاه های مترو و قطار، فرودگاه ها، بزرگراه ها، پارکینگ ها) یا فضاهای متعلق به مصرف انبوه (مراکز خرید) می توانند بر طبق معیار جامعه شناسانه تحلیل شوند. دسترسی امری است که گردش آزاد اشخاص و کالاها را تضمین می کند. همچنین به ظهور نمودهای جمعی که تصاویر شهر از آن ها تولید می شود، می انجامد.
امروزه چالشی که برای برنامه ریزان و پژوهشگران در زمینه فضای عمومی وجود دارد، عمدتا در زمینه مواجهه با این دو دیدگاه عمده درباره فضای عمومی است، که علوم اجتماعی از آن ها دفاع می کند: حوزه عمومی (public sphere) و فضایی که در دسترس عموم است(publicly accessible spaces). اولی با مفهوم گفتگو و مناظره تعریف می شود و دومی با موضوع تحرک پیوند دارد. دیدگاه اول موضوع مهم و حتی مبرم دموکراسی را می پروراند، در حالی که دیدگاه دوم به مفهوم آزادی های فردی به ویژه در قالب شکلی از «حق به شهر» (the right to the city)  توجه بیشتری می کند(Lefebvre 1968; Mitchell 2003). هر دوی این رویکردها با مساله فرم شهر و بازنمودهای آن –در قالب نوعی کیفیت زندگی- هم برای ساکنان و هم برای بازدیدکنندگان سر و کار دارند، اما این مواجهه نیز در قلمرو کار آفرینی و مدیریت شهری و تحت فشار رقابت شهری رخ می دهد.

2- چالش های فضای عمومی برای برنامه ریزی شهری
پس از این مرور وسیع درباره قلمروی فضا و رشته هایی که با مطالعه فضای عمومی سروکار دارند، من بازنگری موضوعاتی چند را، که توسط فرم متمایز فضاهای عمومی در فرانسه و ایالات متحده اهمیت می یابند، پیشنهاد می کنم: خیابان، مرکز تجاری، کافه و میدان، ایستگاه قطار و نهایتا پارک. خیابان به ما کمک می کند تا رابطه میان فضای عمومی و شکل شهر را بیازماییم. مراکز تجاری موضوع دسترسی را مطرح کرده و به ما کمک می کنند تا محدودیت های فضاهای عمومی ای را که توسط مالکان خصوصی مدیریت می شوند، به بحث بگذاریم. با ایستگاه های قطار ما رابطه میان تحرک و فضای عمومی را کاوش می کنیم. کافه و میدان دو شکل خاص از ارتباط را شرح می دهند، یعنی گفتگو و اعتراض که ابعاد سیاسی و فلسفی فضای عمومی را با رشته برنامه ریزی پیوند می دهند. نهایتا ما از پارک ها استفاده می کنیم، تا درباره پروژه های طراحی به عنوان مسایل عمومی و نقش مشارکت شهروندان در طراحی شهر گفتگو کنیم.

ادامه دارد (بخش بعدی درباره فضای عمومی و شکل شهر بحث خواهد کرد).

 

پانوشت:
1-  Stéphane Tonnelat, Associate Researcher CNRS, CRH-LAVUE Research Center, Paris

 

منبع:

http://stephane.tonnelat.free.fr/

دسترسی به فایل مقاله

http://stephane.tonnelat.free.fr/Welcome_files/SFURP-Tonnelat.pdf