شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
انسان شناسی آسیب های روزمره(1): دروغ
اگر در میان آسیبهای اجتماعی امروز جامعه خود، خواسته باشیم یکی از مهلکترین آنها را انتخاب کنیم، باید دروغ گویی را در رده نخست قرار دهیم. مفهوم «دروغ» به معنای منحرف کردن عامدانه و آگاهانه یک کنشگر یا گروه اجتماعی به وسیله کنشگر یا گروهی دیگر است. این فرایند میتواند با اهداف مختلفی انجام بگیرد اما در اکثریت قریب به اتفاق موارد در دروغگویی ما با سودجویی واقعی یا توهم زده، کوتاه یا میان مدت کنشگر دروغگو،... ولو به صورت ناخود آگاهانه، نسبت به قربانی دروغ روبرو هستیم. در سنت جامعه ما، دروغ گویی یکی از بزرگترین گناهان شمرده میشده است. در متون باستانی دروغ با بزرگترین مصیبتهای طبیعی برابر دانسته شده است. با وجود این، آنچه «دروغ مصلحتی» نامیده شده است و حکایت سعدی و جمله معروف «دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز» گویای نوعی مسامحه با این مفهوم است؛ خاص جامعه ما نیز نیست. مثال تاریخی معروف این امر را در مجادله بنجامن کنستان، سیاستمدار و نویسنده فرانسوی و امانوئل کانت، فیلسوف آلمانی،«درباره حق دروغ» باز مییابیم. کنستان در رساله خود درباره «واکنشهای سیاسی» (۱۷۹۷) این استدلال را مطرح میکرد که راست گویی در شرایطی قابل دفاع است که ما در موقعیت عدالت و قانون باشیم و شرایط آمرانه و بیعدالتی، دروغگویی را قابل توجیه میکند و جامعه بودگی نوعی نیاز به دروغ را به صورت نسبی، ایجاد میکند. این در حالی بود که کانت، چه پیش از این رساله و چه در واکنش به آن (از سال ۱۷۸۵ به بعد) از این اصل دفاع میکرد که دروغ در هر شرایطی غیراخلاقی و غیرقابل توجیه است. به باور او حتی اگر دشمنان به دنبال دوست ما باشند تا او را بکشند و ما به او پناه داده باشیم، این امر به ما حق دروغ گویی نمیدهد، و تنها میتوانی تمام حقیقت را نگفت. استدلال کانت در آن است که آزادی و جامعه در هر شکلی از آن، از زمانی که وابسته به دروغ و عدم اخلاق شود، از آنجا که اعتماد را میان کنشگران اجتماعی از میان میبرد، پایههای کارکرد خود را نیز سست کرده و راه را بر نابودی خویش باز میکند. حال اگر به جامعه خود باز گردیم؛ ابتدا میتوانیم به تجربه زیست شده اغلب کنشگران کنونی مراجعه کنیم که به صورت گسترده شاهد از میان رفتن آگاهی در این زمینه و دروغ گویی خود و اطرافیان خود هستنند. از طرف دیگر آگاهانه یا ناخودآگاهانه در برابر این دو راهه مردد میمانیم که مطابق با نظر کانت آیا دروغ گویی به ناچار بر آمده از شرایطی نیست که دروغ نگفتن را ناممکن میکند و بنابراین همین امر، آن را توجیه میکند؟ (به عبارت دیگر باید در انتظار به وجود آمدن عدالت و ایجاد شرایط مساعد و مطلوب اجتماعی ماند تا دروغ گویی دلیل وجودی خود را از دست بدهد؟) یا باید بر عقاید کانت تکیه زد که دروغ را به هر شکل و صورتی محکوم کرده؛ زیرا معتقد است که دروغ، خود امکان پدیدآمدن چنین شرایطی را نمیدهد. شاید در نگاه نخست و بر اساس استدلالهای اولیه عقل سلیم، ناچار باشیم حق را به بنجامن بدهیم که به نوعی همان دروغ مصلحت آمیز را تایید میکند: «ما دروغ میگوییم زیرا ناچاریم». اما مشکل اساسی در آن است که این پاسخ مسئولیت واقعی کنشگر یعنی عاملیت را از او سلب و آن را به یک موقعیت انتزاعی منتقل میکند. بدینترتیب، کنشگر دروغ را امری نه تنها ناپسند نمیشمارد، بلکه دقیقا در آن نوعی پرهیز از فتنهبرانگیزی میبیند که وی را به پیش رفتن بیشتر در این راه تشویق میکند. اما این استدلال تنها در نگاه نخست، قابل توجیه است. زیرا دروغ با از میان بردن عاملیت در کنشگر اجتماعی در واقع خود را از میان میبرد و جای خود را به دنبالهروی (conformism) میدهد که توجیه کنش خویش را نه در اخلاق و رفتار خود، بلکه در اخلاق و رفتار دیگری مییابد. بدینترتیب با هر دروغی که ما میگوییم و به نسبتی که دروغ میگوییم، قابلیت نظام کنش وعاملیت اجتماعی را در ایجاد شرایطی که بتواند برایش مساعد باشد، یعنی به تبادل اجتماعی و به وجود آمدن یک جامعه پایدار و سالم امکان دهد، از میان میبریم و دنباله روی را از یک روش موقت به تدریج تبدیل به اصلی اساسی میکنیم که پیوندهای اجتماعی را دایما سستتر کرده و جامعه را به سوی آسیبهای دیگر میکشاند. دروغ به این ترتیب از حوزه اخلاق خارج شده و وارد حوزه مصلحتجویی میشود و از یک تاکتیک کوتاهمدت خود را به یک راهبرد دراز مدت تبدیل میکند. حتی میتواند به عنوان اصلی تربیتی نیز در نظر گرفته شود، یعنی کنشگران نه فقط خود دروغ بگویند، بلکه نزدیکان و فرزندان خود را نیز بدان تشویق کنند، تا از این طریق بتوانند در یک نظام اجتماعی متخاصم، به بقای خود ادامه دهند. کمیت تداوم بقا البته بدینترتیب ممکن میشود؛ اما کیفیت آن بهشدت نزول میکند، آنچه باقی میماند، دیگر نه کنشگر اجتماعی بلکه موجودی از خود بیگانه است که سازوکارهای دیگر کالبد اجتماعی خود را در مصون ساختنش در برابر آسیبها نابود کرده. از اینرو کنشگر عقیم شده با دروغ گفتن و دروغ شنیدن، بروز بسیاری از آسیبهای اجتماعی را در خود پذیرفته و به همین ترتیب آنها را در خود درونی میکند، بدون آنکه در آنها هیچ نوع ناهنجاری ببیند.
این مطلب در چارچوب همکاری انسان شناسی و فرهنگ و روزنامه آرمان منتشر می شود و نمونه نخست آن، روز پنچشنبه 27 شهریور 1393 در آن به انتشار رسیده است.
http://armandaily.ir/?News_Id=90373
پرونده ی ناصر فکوهی در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/9132
دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد.
کمک های مالی شما حتی در مبالغ بسیار اندک، می توانند کمک موثری برای ما باشند:
شماره حساب بانک ملی:
0108366716007
شماره شبا:
IR37 0170 0000 0010 8366 7160 07
شماره کارت:
6037991442341222
به نام خانم زهرا غزنویان
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات مجلس انتخابات مجلس دوازدهم مجلس شورای اسلامی انتخابات مجلس دوازدهم مجلس ستاد انتخابات کشور رهبر انقلاب وزارت کشور رئیس جمهور دولت دولت سیزدهم
ایران زلزله تهران هواشناسی سیل شهرداری تهران فضای مجازی سازمان هواشناسی پلیس قتل بارش باران آموزش و پرورش
قیمت طلا خودرو قیمت دلار قیمت خودرو بورس ایران خودرو گاز بانک مرکزی هوش مصنوعی نمایشگاه نفت مالیات بازار خودرو
نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون کتاب سینمای ایران رضا عطاران دفاع مقدس نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران سریال نمایشگاه مهران مدیری تئاتر
فناوری
فلسطین رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه جنگ غزه آمریکا حماس روسیه سازمان ملل رفح اوکراین افغانستان
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر سپاهان باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران رئال مادرید هوادار لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ باشگاه استقلال
ایلان ماسک شفق قطبی طوفان خورشیدی اینترنت ناسا اپل فیبرنوری گوگل ماهواره
کاهش وزن چاقی فشار خون آسم زایمان سرماخوردگی