چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

سرگذشت نگاه ایرانی



      سرگذشت نگاه ایرانی
گلناز خالقی

تصویر: اثر حسن محمدزاده، منتشر شده در روزنامه ی آذربایجان، اواخر دوران قاجار؛ تصویر محمد علیشاه را در حال پرتاپ تیر از کمان به سمت مام میهن، ایران، نشان می دهد.
نرمندان شرق که از همان آغاز کاریکاتور را از غربیان فراگرفتند؛ سعی کردند آثار خود را با آمیزه ای از فنون آموخته شده و ویژگی های بومی بوجود بیاورند.

 اسماعیل عباسی؛ "سرگذشت نگاه ایرانی" ؛ سالنامه ی مجله ی گل آقا 1380-صص82-89 ؛ تهران: 1382.

هنرمندان شرق که از همان آغاز کاریکاتور را از غربیان فراگرفتند؛ سعی کردند آثار خود را با آمیزه ای از فنون آموخته شده و ویژگی های بومی بوجود بیاورند. در سپیده دم ورود کاریکاتور به کشور ما، نسل اول کاریکاتوریست های ایرانی نظیر «عظیم زاده»، «محمدزاده»، «احمری»، و دیگران، سعی کردند به آنچه که از مکتب غنی دو کاریکاتوریست نامدار در قفقاز به نام های «روتر» و «شلینگ» فراگرفته بودند، اجزاء و نشانه ها و تیپ های ایرانی بیفزایند و آثار خود را در هیئت بومی عرضه کنند. روتر و شلینگ که اجدادشان از آلمان به قفقاز مهاجرت کرده بودند، خود در آن منطقه چشم به جهان گشوده بودند  و با مهارتی شگفت انگیز بر خلقیات، مناسبات انسانی، چهره شناسی و رفتارشناسی مردم منطقه به ویژه آذربایجان آن سوی مرز تسلط داشتند. آثار این دو هنرمند برجسته از چارچوب های استوار قوانین طراحی و نقاشی، آناتومی، فضاسازی و ظرافت های دقیق و عالی اغراق برخوردار بود. در آثار روتر و شلینگ، کشاورزان دست هایی بزرگ  و ورزیده، اما اندام و چهره ای تکیده و دژم دارند؛ و تن فربه، صورت پرگوشت، شکم های بزرگ و برآمده اما دست های ظریف و کوچک، از خصوصیات اربابان است. این میل بهره گیری های ماهرانه از هنر نقاشی توام با جامعه شناسی، روانشناسی و ژرف نگری در رفتار و مناسبات آدم ها و به کارگیری ظریف اغراق در آثار روتر و شلینگ به فهم مناسبات تصویری و پیام هایی که هنرمند کاریکاتوریست در صدد ارسال آن بود کمک می کرد. آنها بیشترین تلاش خود را به کار می گر فتند تا آثارشان برای طیف وسیعی از مردم آن عصر در خور فهم باشد و بحث تنها درباره زیرنویس و شرح کاریکاتور نبود. بلکه بیشترین مفاهیم و پیام هارا بیننده پس از دیدن اثر از طریق ارتباط بصری و هماهنگی اجزای آن دریافت می کرد. در آثار مذکور اندازه ها و تناسبات هندسی، نوع پوشاک مردم، نوع فرش، فضاهای بومی، حالات و قرار گرفتن آدم ها  با محاسبات بسیار دقیق و ظریف انجام شده است. مجموعه ی این آثار که هنوز هم الهام بخش کاریکاتوریست های ماست، نشان دهنده ی دامنه ی مطالعات، شناخت عمیق و احاطه ی کم نظیر دو هنرمند  درباره ی جامعه و مردم منطقه قفقاز بود کهبر اساس  شناخت تیپ ها و مناسبات اجتماعی برای آنها به ارمغان آورده بود.

 

نخستین کاریکاتورهای ایرانی

خواهی نخواهی تاریخ هنر کاریکاتور در ایران با چاپ نخستین کاریکاتور های حاصل اندیشه و ذوق هنرمندان ایرانی در مطبوعات عصر قاجار آغاز شده است. جست و جو برای یافتن نقاشی های اکسپرسیون و طنز آمیز در روزگار صفوی و ی در میان  آثار نقاشان و مینیاتوریست های ایرانی، بحث دیگری است که می توان در فرصتی دیگر  به صورت مجرد به آنها پرداخت. اما ارتباط پیوسته ای میان آن آثار و نخستین کاریکاتورهای مطبوعاتی در ایران به طور دقیق وجود ندارد. برخی از پژوهشگران بر این باورند که نقاشی های قهوه خانه ای و شمایل هایی که حاصل کار هنرمندان برجسته ی ایرانی بوده است، بستر مناسبی برای تلفیق این هنر بومی با کاریکاتور فراهم کرد. «حسن محمدزاده» نقاش اهل تبریز و کاریکاتوریست روزنامه ی آذربایجان- که به عنوان نخستین روزنامه ی فکاهی-سیاسی و با الهام از نشریه ملانصرالدین چاپ قفقاز در ایران منتشر می شد- از نقاشام بنام تابلوهای موسوم به قهوه خانه ای بود.  این نقاش ساکن محله «نوبر» تبریز را، همشهریانش خوب می شناختند و تابلوها و پرده هایی که به وجود می آورد، تا خانه های دور دست روستایی با توده مردم ارتباط برقرار می کرد. حسن محمدزاده تحت تاثیر آثار روتر و شلینگ که پیوسته در نشریه  ی «ملانصرالدین» قفقاز چاپ و منتشر می شد به کاریکاتور روی می آورد و نخستین تجربه های خود را در روزنامه ی «آذربایجان» آزمود. آثار اولیه ی محمدزاده بین نقاشی قهوه خانه ای و طراحی کمیک در نوسان است. این هنرمند که تحت تاثیر اشعار و نوشته های حماسی و طنزآمیز «علی اکبر صابر» و «جلیل محمدقلی زاده» در روزنامه آذربایجان، شور مبارزه علیه استبداد و بی عدالتی در او سربرکشیده بود، مردم ستمدیده را با رنگ سبز، و حکام مستبد را با رنگ سرخ که در پرده های مذهبی ویژه ی نمایش سیمای  اشقیاست، نمایاند. و در بعضی از آثارش از تیب های معروف و کمیک تبریز که بهلول وار در محله های این شهر زندگی می کردند کمک گرفت و آثارش را با طنز عامیانه ی کوچه و بازار نیز پیوند داد.

پس از وقایع شهریور 1320 تحت تاثیر آثار کاریکاتوریست های اروپایی و آمریکایی که توسط متفقین به ایران راه یافته بودند و همچنین تاثیرگذاری نشریه ی فکاهی سیاسی «آق بابا» در ترکیه، تغییراتی در آثار هنرمندان کاریکاتوریست ایران به وجود آمد  و به مرور نوآوری هایی در این آثار دیده شد. این تاثیر پذیری ها در آثار «داوری»  کاریکاتوریست نشریات باباشمل و اطلاعات هفتگی و «احمری» کاریکاتوریست نشریه ی چلنگر نمود بیشتری داشت. «محسن دولو» هم در همان سال ها نخستین کاریکاتورهای چهره را با بهره گیری از خطوط تجریدی و فرم های ساده ی هندسی تجربه کرد.

 

تجربه ی اروپایی، نگاه ایرانی

در میان آثار کاریکاتورهای آن عصر، «جعفر تجارتچی» هنرمندی که کارش را با مطبوعات آغاز کرد، سهم بیشتری در تلفیق تکنیک کاریکاتورهای اروپایی با ویژگی های بومی ایران داشت. در آثار تجارتچی، نشانه های بومی شهر تهران و آدم هایش به خوبی دیده می شد. سایه بان مغازه ها، کلاه شاپو، سبیل موسوم به هیتلری که در میان مردان تهرانی رواج یافته بود، زنانی با چادرهای گلدار در کنار زنان بی چادر با اسباب تجدد مثل بادبزن ژاپنی و تیپ های بازاری با عرقچین و ریش انبوه و... دیده می شدند.

 در فضایی که تجارتچی از یک به اصطلاح گاردن پارتی در یک پارک ترسیم کرده است، پاسبان ایرانی در کنار جاهل های کلاه مخملی، قوری و سماور... دیده می شود.

در کنار آثار تجارتچی، کاری از «پتگر» کاریکاتوریست دیگر آن عصر را می بینیم که علی رغم تاثیرپذیری بیشتر از کاریکاتورهای مطبوعاتی اروپا، همچنان سعی می کند نشانه هایی از فضاهای بومی ایران را در آثارش حفظ کند. در آن اثر، هنرمند از انتشار صدها نشریه، روزنامه و مجله که در قالب یک مزرعه حاصل خیز نمایان شده اند، به عنوان سال پربرکت یاد می کند، اما ابری تیره و تهدید کننده از انبوه ملخ ها که آفت این محصول اند در آسمان مزرعه دیده می شود.

پتگر در افق، قله ی دماوند را به عنوان نماد تهران، در کارش گنجانده است و علاوه بر این، پیرمردی با محاسن سفید در هیات پیرمردان تهرانی به عنوان نماد مردم، با نگرانی از آفت در راه حرف می زند.

در آثار «حسن توفیق» کاریکاتوریست توانا که با امضای «استودیو توفیق» چاپ می شد، نشانه های گوناگونی از فضاها، آدم ها و چشم اندازهای بومی دیده می شود. در یک صحنه ی زورآزمایی «قوام الدوله» نخست وزیر وقت با مخالفان، توفیق از تندیس معروف اژدها  که در میان باغشاه (میدان حر کنونی) نصب شده بود استفاده کرده است. در کاریکاتورهای توفیق، کلاس درس همیشه با تابلویی با شعر معروف «توانا بود هر که دانا بود» از حکیم ابوالقاسم فردوسی نمایش داده می شود. در یکی از کاریکاتورهای حسن توفیق که مضمون آن غارت نفت ایران توسط کمپانی معروف «برتیش پترولیوم» انگلیسی است، کار به شیوه ی مینیاتور  و به صورت کامل فضاسازی شده است و هنرمند یکی از رباعیات حکیم عمر خیام نیشابوری را برای بیان واضح تر پیام خود، در این اثر گنجانده است.

در اوج جنگ ویتنام با ایالات متحده آمریکا و رئیس جمهور وقت این کشور «لیندون جانسون» را آماج اعتراض های وسیع بین المللی قرار داده بود، حسن توفیق با استفاده از فضای مذهبی روز و ایام سوگواری محرم، «جانسون» را در لباس شمر اشقیا نمایانده است. در این کاریکاتور یک پاسبان از جانسون می پرسد که چرا شبیه شمر لباس پوشیده ای و او پاسخ می دهد که من خود شمر هستم. در این اثر محوطه ی تعزیه، تیپ های مختلف، طبل و شیپور، انبوه تماشاچیان که القاء کننده ی فضای بومی ایران است با وضوح و کشش کم نظیر نمایانده شده است.

آثار هنرمندان سرشناسی همچون «غلامعلی لطیفی»، «کامبیز درم بخش»، «ایرج زارع» در کنار تیپ های گوناگون فضاسازی، بیشترین سهم در نمایش یک کاریکاتور ایرانی دارد. در آثار لطیفی، نمایش ظریف رفتارهای ایرانی را در جزئی ترین حرکات و حتی در نگاه آدم ها می توان یافت. در آثار درم بخش، به رغم آن که تیپ ها جهانشمول هستند، برای نمایش فضاهای ایرانی، اجزای گوناگون تصویری حضور پیدا می کنند. نقش هایی که در نرده های مهتابی ها، پنجره ها با طرح های اسلیمی ایرانی جان گرفته اند در بسیاری از آثار این هنرمند به چشم می آیند. در آثار ایرج زارع تیپ ها در هیاتی کاملا ایرانی به تصویر درآمده اند. او برای نمایش جنبه های کمیک یک کاریکاتور و در انتقال این حس به مخاطب موفقیت شگفت انگیزی داشته است.

«بهمن رضایی» را با قلم آشنایی می شناسیم و خط و ربطی که بومی و ایرانی اند.  «احمد سخاورز» کاریکاتوریست سرشناس معاصر، در نخستین آثارش که در نشریات دهه ی 40 شمسی به چاپ می رسید، کاریکاتورهای بسیار موفقی با ویژگی های بومی ارائه کرده است. قلم گیری ظریف به شیوه ی مینیاتور، به کارگیری اغراق با حفظ پایه های اصولی نقاشی، کوشش برای ارائه ی تیپ های ایرانی، در مجموع آثار سخاورز را از این لحاظ کم رقیب کرده است.

کاریکاتورهای مطبوعاتی در ایران از سال های پایانی 50 شمسی به مرور، دستخوش تغییراتی شد. این دگرگونی ها از یک سو باعث شد کاریکاتور ایران به زبان مشترک کاریکاتور جهانی نزدیک شود و از سویی دیگر با فضاهای بومی ایرانی فاصله بگیرد. برآمدن عصر ارتباطات، تاثیر عمده ای در این تحولات داشته است. «اردشیر محصص» در نیمه ی دوم دهه ی 50 با تاثیرپذیری از هنرمندان طراح معروفی همچون گورمن لن، توپور و... آثار متفاوتی را به وجود آورد. موفقیت های جهانی «اردشیر» عصر تازه ای را برای کاریکاتور ایران رقم زد که در ادامه آن به جای فضاسازی و بهره گیری از عناصر بومی در کاریکاتورهای مطبوعاتی ایران، شاهد رشد و توسعه ی کاریکاتور های بدون مرز است . پرداختن به شخصیت واحد (تک پرسوناژی) و رواج کاریکاتورهای بدون شرح، از ویژگی های این دوره بوده است.  در عین حال که آثار هنرمندان کاریکاتوریست ایران در بسیاری از نمایشگاه ها  و مسابقات بین المللی از موقعیت و جایگاه برتری برخوردار است، اما نمی توان حذف تدریجی فضاها و شخصیت ها و تیپ های بومی در کاریکاتور ایران را نادیده گرفت. حتی اگر صاحب نظرانی کاریکاتور با شرح را اصلا کاریکاتور ندانند و یا خبرگانی  در این رشته، همچنان بروجود فضا ها و نشانه های بومی در کاریکاتور معاصر ایران تاکید ورزند. رویکرد مقطعی بعضی از هنرمندان کاریکاتوریست معاصر به نشانه ها  و موتیف های ایرانی که گاهی در آثار به چشم می آید، نشان از تمایلی است که هنوز صاحبان این هنر را به بهره گیری از ویژگی های ایرانی فرامی خواند.

 

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294