شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

ترجمة ادبی در ایران مدرن



      ترجمة ادبی در ایران مدرن
نرگس انتخابی

مطالعات ترجمه در ایران موضوعی نوپاست که به‌تازگی به رشته‌ای دانشگاهی تبدیل شده است. کتاب ترجمة ادبی در ایران مدرن اولین پژوهش جامع در زمینة ترجمة ادبی در ایران از دوران قاجار تا روزگار کنونی است. منظور نویسنده از ترجمة ادبی، ترجمة رمان، داستان کوتاه، شعر و نمایشنامه از زبان‌های اروپایی، به‌ویژه از انگلیسی، به فارسی است. با این‌که ترجمة متون دیگر هم از اهمیت شایان توجهی برخوردار است

Literary Translation in Modern Iran. A sociological study. Esmail Haddadian-Moghaddam. Amsterdam/Philadelphia: John Benjamins Publishing Company, 2014. 236p.

مطالعات ترجمه در ایران موضوعی نوپاست که به‌تازگی به رشته‌ای دانشگاهی تبدیل شده است. کتاب ترجمة ادبی در ایران مدرن اولین پژوهش جامع در زمینة ترجمة ادبی در ایران از دوران قاجار تا روزگار کنونی است. منظور نویسنده از ترجمة ادبی، ترجمة رمان، داستان کوتاه، شعر و نمایشنامه از زبان‌های اروپایی، به‌ویژه از انگلیسی، به فارسی است. با این‌که ترجمة متون دیگر هم از اهمیت شایان توجهی برخوردار است، اما آن‌چه بخش مهمی از گفتمان ترجمه در ایران را به خود اختصاص داده، ترجمة ادبی است؛ حوزه‌ای که به گفتة نویسنده کماکان بکر و مهجور مانده است. یکی از اهداف نویسندة کتاب یافتن پاسخ‌های مناسب برای پرسش‌های کنجکاوی برانگیزی است که در مقدمه پیش می‌کشد. از جملة این پرسش‌ها می‌توان به این چند نمونه اشاره کرد: چطور اعتبار کتابی که مترجمی ایرانی در سدة نوزدهم ترجمه کرده به شخص دیگری تعلق می‌گیرد؟ چطور سرگردی بریتانیایی ناشر کتابی فارسی می‌شود که هویت نویسندة آن نامعلوم است؟ دیپلماسی فرهنگی جنگ سرد چه کمکی به پیشبرد نشر در ایران کرده است؟ چطور ناشری ایرانی که با زبان‌های خارجی آشنا نبوده به یکی از ناشران کلیدی خاورمیانه تبدیل می‌شود؟ و شاید از همة این پرسش‌های تاریخی مهم‌تر، این پرسش ساده که چرا پس از انقلاب اشخاصی به حرفة ترجمه روی آورده‌اند، حرفه‌ای که بازده مالی آن چندان رضایت‌بخش نیست و تنها سرمایه‌ای که برای مترجم به ارمغان می‌آورد سرمایة معنوی و اعتبار و شهرت است، سرمایه‌ای که گاه برای مترجم دردسرساز هم می‌شود؟ پرسش‌هایی از این دست زمینة مطالعات ترجمه در ایران را فراهم می‌سازد. نویسنده با نگاهی به کار مترجمان، ناشران و دیگر کارگزاران نشر، مانند ویراستاران، و سیاست‌های فرهنگی دولتی در ایران، به بررسی شیوه‌های تصمیم‌گیری، انگیزه‌ها و انتخاب‌ها می‌پردازد و عوامل پیش‌برنده و بازدارنده در نشر ایران را معرفی می‌کند.

حدادیان مقدم در مقدمة کتاب اذعان می‌کند که نه جامعه‌شناس است و نه تاریخ‌دان، و انتخاب چارچوبی جامعه‌شناختی ـ تاریخی بر اساس نظریات پیر بوردیو (۱۹۳۰-۲۰۰۲)، جامعه‌شناس فرانسوی، تنها به خاطر رویکرد تشریحی این نظریات بوده است.

اما چرا نویسنده تمرکز اصلی کار خود را بر ترجمة رمان گذاشته است؟ ترجمه به طور عام و ترجمة رمان به طور خاص به روند مدرنیزاسیون ایران و رویارویی با فرهنگ غرب کمک شایان توجهی کرده است و با معرفی ژانرهای جدید به نویسندگان ایرانی به پیشبرد زبان فارسی یاری رسانده است. توجه به این نکته هم خالی از لطف نیست که با وجودی که پس از انقلاب این ژانر از ترجمه با بیشترین ممیزی رو به رو بوده است، اما روز به روز سیر صعودی داشته و تعداد بیشتری رمان به فارسی ترجمه شده است. نویسنده بر آن است که کارگزاران نشر با به‌کارگیری سیاست کج‌دار و مریز با محدودیت‌ها و موانع رو به رو شده‌اند و به کار خود همچنان ادامه داده‌اند. این بررسی به نقش انکارناپذیر کارگزاران نشر در توسعة سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران می‌پردازد و برگی از تاریخ نانوشتة ترجمه در ایران را به ثبت می‌رساند.

در فصل اول کتاب با رویکردهای نظری و روش‌شناختی نویسنده آشنا می‌شویم. مطالعة این فصل به ویژه برای دانشجویان مطالعات ترجمه ضروری و مفید است و چارچوب پژوهشی کار را با دقت مشخص می‌کند. نویسنده بر آن است که از سال ۲۰۰۶، چرخشی جامعه‌شناختی در مطالعات ترجمه روی داده است، به طوری که در سال ۲۰۱۰ مدخلی با عنوان «جامعه‌شناسی ترجمه» به دستنامة مطالعات ترجمه راه یافته است. این چرخش جامعه‌شناختی بر آن است که مطالعة ترجمه از مطالعة مترجم جدا نیست. به عبارت دیگر، برای بررسی ترجمه باید فراتر از متن رفت و به نقش و انگیزة مترجم و بافت اجتماعی تولید و دریافت (مخاطب) نیز پرداخت. توجه به نظریات جامعه‌شناسانة بوردیو و رویکرد انتقادی او به جامعه‌شناسی، تعلیم و تربیت، هنر و فرهنگ در زمینة مطالعات ترجمه، ابزاری است که نویسنده به کمک آن می‌خواهد به تحلیل نقش مترجمان به عنوان کارگزاران اجتماعی و فرهنگی ترجمه بپردازد. در زمینة روش‌شناسی، نویسنده به معرفی مدل پالوپوسکی می‌پردازد و چندگانگی شخصیت مترجمان، چندکاره بودن آن‌ها، و انگیزه‌های گوناگون برای ترجمه، از جمله «علاقة وافر به اثر» و «کسب درآمد» را پیش می‌کشد تا به جدولی از «مدل سه لایة بررسی کارگزاران ترجمه» برسد، و به این ترتیب شیوة تصمیم‌گیری، انگیزه‌ها و زمینه و شرایط کار را از نظر مترجم و ناشر نشان دهد.

فصل دوم کتاب شرح مختصری است از شرایط تاریخی و سیاسی ایران از دوران قاجار که «ایران کشوری ضعیف بوده با مرزهای جغرافیایی تعریف نشده» تا دوران پهلوی اول و تسریع روند مدرنیزاسیون ، دوران پهلوی دوم که از پرماجراترین دوره‌های تاریخی ایران بوده و دوران پس از انقلاب تا امروز. دوران پس از انقلاب به چهار بخش تقسیم شده که عبارت‌اند از: سال‌های آغازین و جنگ، دورة پس از جنگ، دورة اصلاحات، و دورة بازگشت محافظه‌کاران. نویسنده به بررسی گفتمان ترجمه در این پیش‌زمینة تاریخی می‌پردازد و اهمیت کنفرانس‌های ترجمة ادبی و مجلة مترجم را در تحول ترجمة ادبی در ایران بیان می‌کند.

حدادیان مقدم داستان ترجمة ادبی در ایران را با ماجرای انتشار کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی (۱۹۰۵) آغاز می‌کند. این کتاب در آستانة انقلاب مشروطیت انتشار یافت. ترجمة میرزا حبیب اصفهانی، شاعر و مترجم ایرانی دورة ناصری، از کتاب جیمز موریه، دیپلمات انگلیسی، و ماجرای چاپ آن در کلکته توسط سرگردی بریتانیایی به نام داگلِس کریِوِن فیلات به عنوان یک موردِ پژوهشی موضوع فصل سوم کتاب است. در بسیاری از متون، از جمله در چاپ فیلات در کلکته، مترجم این کتاب به اشتباه حاجی شیخ احمد روحی کرمانی معرفی شده که از دوستان میرزا حبیب بوده است. ادوارد براون در مقدمه‌ای که بر کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی نوشته خبر از نامه‌ای می‌دهد که در آن کرمانی، میرزا حبیب را مترجم کتاب معرفی می‌کند، اما براون در چاپ چهارم تاریخ ادبیات فارسی سهواً از کرمانی به عنوان مترجم این کتاب یاد می‌کند. پژوهشگران زیادی، از جمله مجتبی مینوی، تلاش کردند پرده از ابهام مترجم این کتاب بردارند. مینوی در سال ۱۹۶۱ در کتابخانة دانشگاه استانبول دست‌نویس اصلی ترجمة میرزا حبیب را یافت و میکروفیلم آن را به ایران آورد. در این فصل نشان داده می‌شود که با وجودی که میرزا حبیب، به گفتة خود، به متن اصلی وفادار بوده و در مقدمة کتاب نوشته:

من نه این از جیب و انبان گفته‌ام/ آن‌چه را گوینده گفت، آن گفته‌ام

اما در عمل کوچک‌ترین اهمیتی برای متن اصلی قائل نبوده و بیشتر به پیشرفت سیاسی کشور، بیداری درباریان و کاشتن تخم اصلاحات در میان ایرانیان اهمیت می‌داده تا وفاداری به متن کتاب. میرزا حبیب البته چندان موفقیتی در نیل به اهدافش نداشته است، چون سرمایة اندک، زیرساخت‌های ناکافی و کم‌سوادی عامة مردم موانع اساسی برای کارگزاران نشر در آن دوره بوده است.

قصیده‌ای انتقادی از شمس‌الملوک مصاحب، نمایندة سابق مجلس شورای ملّی و از منتقدان سیاست‌های دولتی در دورة پهلوی، آغازگر فصل بعدی است. پس از شرحی اجمالی از اوضاع سیاسی و اجتماعی این دوران، ترجمة مصاحب از رمان غرور و تعصب اثر جین آستین و انتشار آن توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب در سال ۱۳۳۶مورد بررسی قرار می‌گیرد. انتخاب این رمان به عنوان یک موردِ پژوهشی به سه دلیل است: اول آن‌که نقش یک مترجم زن که در عرصة سیاست هم فعال بوده در روند مدرنیزاسیون ایران مطرح می‌شود. دوم آن‌که نقش بنگاه ترجمه و نشر کتاب، به عنوان یکی از کارگزاران نشر، مشخص می‌شود و دست آخر این‌که  اولین تلاش‌های مترجمان ایرانی برای ترجمة آثار کلاسیک برای مخاطبان عام فارسی‌زبان بررسی می‌شود. در فصل چهارم، همچنین نقش سه انتشارات پیشتاز و تأثیرگذار آن دوره، یعنی انتشارات امیرکبیر به مدیریت عبدالرحیم جعفری، بنگاه ترجمه و نشر کتاب به مدیریت احسان یارشاطر، و انتشارات فرانکلین ایران به مدیریت همایون صنعتی‌زاده، مورد توجه قرار می‌گیرد. این سه مؤسسه در جهت ارتقای سطح کیفی و کمّی ترجمه و نشر نقشی انکارناپذیر ایفا کرده‌اند. برای نمونه، نویسنده بر آن است که دیپلماسی فرهنگی ایالات متحده در دوران جنگ سرد، مبارزه با خطر کمونیسم در منطقه از طریق ارائة کتاب بوده است و به همّت همایون صنعتی‌زاده، فرانکلین ایران به بزرگ‌ترین و پر کتاب‌ترین فرانکلین جهان تبدیل می‌شود.

جامع‌ترین و خواندنی‌ترین تصویر از ترجمه و نشر پس از انقلاب در فصل پنجم کتاب ارائه می‌شود. از آن‌جا که بیشتر تاریخ معاصر ایران، از جمله تاریخ نشر، شفاهی است، تلاش حدادیان مقدم برای مستند ساختن این تاریخ از طریق پژوهش‌های میدانی، مصاحبه، پرسش‌نامه، و استناد به آمار قابل تقدیر است. حتی اگر موضوعات مطرح شده در فصل‌های دیگر کتاب جسته و گریخته در کتاب‌های دیگر هم آمده باشند، فصل‌های اول و پنجم کتاب در نوع خود منحصر به فرد هستند. این فصل با نگاهی به وضعیت ممیزی در پیش و پس از انقلاب آغاز می‌شود و با استناد به آمار نشان می‌دهد که تیر ممیزی پس از انقلاب بیشتر متوجه آثار ادبی بوده و در حالی که سانسور پیش از انقلاب عاملی بازدارنده و قدغن‌کننده بوده، ممیزی پس از انقلاب جنبة تجویزی دارد. در این بخش ترجمة رضا رضایی از کتاب غرور و تعصب اثر جین آستین و ترجمة عبدالله کوثری از کتاب جنگ آخر زمان اثر ماریو وارگاس یوسا موشکافانه بررسی شده‌اند و در مصاحبه با مترجمان این آثار، پرسش‌هایی دربارة انگیزة آن‌ها در انتخاب اثر، زبان و لحن ترجمه و مواد فرامتن مانند مقدمة مترجم، پشت جلد کتاب، مواد تبلیغاتی ناشر و مانند این‌ها طرح شده‌اند. به عنوان مثال، رویکرد متفاوت رضایی و مصاحب در ارائة مقدمه و پانوشت در ترجمة غرور و تعصب جالب توجه است. در حالی که مصاحب مقدمه‌ای طولانی بر کتاب نوشته و خواننده را مکرراً به پانوشت‌ها ارجاع داده، رضایی رویکردی کمینه‌گرا برگزیده مبتنی بر این باور که خوانندة متوسط به دنبال متنی خوش‌خوان است و پانوشت‌های مکرر بازدارنده‌اند و به خوانش روان متن لطمه می‌زنند (نکته‌ای که نویسنده آن را درخور پژوهشی جداگانه دانسته است). از دیگر بخش‌های خواندنی شیوة انتخاب آثار توسط عبدالله کوثری است. او انتخاب خود را به نویسندگان امریکای لاتین محدود کرده که از محبوبیت خاصی در میان خوانندگان ایرانی برخوردارند. در میان این آثار هم به دنبال آن‌هایی رفته که «مسئله‌دار» نیستند و از ممیزی سرفراز عبور می‌کنند. همچنین با تصمیم‌گیری‌ها، سیاست‌ها و انتظارات ناشران این آثار، جعفر همایی، مدیر نشر نی، و حسین حسینخانی، مدیر نشر آگاه، آشنا می‌شویم. سپس نویسنده به سراغ سه مترجم زن، مژده دقیقی، خجسته کیهان، و شیرین تعاونی می‌رود و نشان می‌دهد که به‌رغم برخی تبلیغات، زنان در سال‌های پس از انقلاب نه تنها در حوزة ترجمه بلکه در کل زندگی اجتماعی نقش فعالی ایفا می‌کنند و چه در زمینة نشر (که می‌تواند موضوع پژوهشی جداگانه باشد) و چه در زمینة ترجمه توانایی خود را به اثبات رسانده‌اند. زنان مترجم هم مانند مردان بیش از هر چیز به دنبال کسب سرمایة معنوی بوده‌اند. به عنوان مثال، مترجمی مانند فرزانه طاهری، که تعداد ترجمه‌هایش بیش از آثار همسرش هوشنگ گلشیری است، با ترجمة آثاری مانند خانم دالاوی اثر ویرجینیا وولف نشان داده که نقش فرهنگی خود را مقدم بر نقش خود به عنوان مترجم می‌داند. از ویژگی‌هایی که نویسنده برای ترجمة طاهری بر می‌شمرد می‌توان به مقدمه‌های طولانی، پانوشت‌های مکرر، و ترجمة دقیق و مو به مو اشاره کرد. طاهری برای ارائة فرامتنِ دقیق به منابع گوناگون مراجعه می‌کند و در نتیجه ترجمه‌اش مناسب خوانندگانی است که نه برای تفریح و لذت به سراغ کتاب می‌روند، بلکه مایلند ارزش نمادین و سرمایة ادبی و معنوی اثر را هم درک کنند. آیا دیگر زنان مترجم هم رویکرد مشابهی دارند؟ انگیزة دقیقی از ترجمه، سهیم کردن خوانندگان در لذتی است که از خواندن داستان‌های خوب به دست می‌آید. کیهان معتقد است که اعتبار اجتماعی مترجمان در ایران بیشتر از کشورهای دیگر است، با وجودی که وضعیت اقتصادی‌شان چنگی به دل نمی‌زند. در این میان، تعاونی موردی نامتعارف است که مانند دو مورد پیشین از راه ترجمه زندگی نمی‌کند و نه به دنبال اعتبار اجتماعی ترجمه است و نه به دنبال سلیقه و انتظارات بازار. او تنها سلیقة شخصی خود را در ترجمة آثار دنبال می‌کند و می‌توان گفت در راه هنر برای هنر گام برداشته است. شناخت انگیزه‌ها و دیدگاه‌های زنان مترجم از دیگر بخش‌های منحصر به فرد این کتاب پژوهشی است.

در نهایت نویسنده به این نتیجه‌گیری کلی می‌رسد که مترجمان در انتخاب عناوین نقش پررنگ‌تری از ناشران دارند ولی ناشران در قبول یا ردّ اثر، روند ویرایش، شکل کار، پخش، تبلیغات، و مشخص کردن میزان درصد پشت جلد دست بالا را دارند. هر چه مترجم پر اعتبارتر و شناخته‌شده‌تر باشد، امکان مانور بیشتری در این زمینه‌ها پیدا می‌کند. انگیزة ترجمه در میان کارگزاران نشر متفاوت است، و از انگیزة سیاسی میرزا حبیب تا انگیزة آموزشی مصاحب، تا انگیزة زبانی رضایی در ترجمة آثار کلاسیک و انگیزة اجتماعی کوثری را شامل می‌شود. در سطح متن ترجمه، عوامل متعددی باعث محدودیت‌هایی برای کارگزان ترجمه می‌شوند؛ از جمله وضعیت نامطلوب تبعید که از یک طرف میرزا حبیب را به مخالفت با شاهان خودکامة قاجار ترغیب و از طرف دیگر به ترجمة سرگذشت حاجی بابای اصفهانی  تشویق کرد. نتیجه‌گیری دیگر نویسنده آن است که ممیزی نقشی دوگانه در کار ترجمه دارد.  از یک سو، انتخاب را محدود و روند کار را طولانی‌تر می‌کند، و از دیگر سو، مترجمان را به انتخاب آثار جنبی و جایگزین تشویق و بقای آن‌ها را در زمینة نشر تضمین می‌کند.

آیا نظریات بوردیو در فضای فرهنگی ایران جوابگو هستند؟ نویسندة کتاب در پایان به این نتیجه می‌رسد که داده‌های تاریخی پژوهش‌های بوردیو با وضعیت اقتصادی و سیاسی ایران همخوانی ندارند و ناپیوستگی روند مدرنیزاسیون در ایران ایده‌های جامعه‌شناسانة او را با چالشی جدّی رو به رو می‌کند. از طرف دیگر، پژوهشگران حوزة علوم انسانی در کشورهای رو به توسعه غالباً با جوامع در حال گذار سر و کار دارند که مفاهیم جامعه‌شناختی در آن‌ها بومی نشده‌اند. نکتة قابل توجه دیگر این است که  اطلاعاتی که ناشران ایرانی در اختیار پژوهشگران قرار می‌دهند، مانند سهم ناشران از بازار نشر، چندان قابل اعتماد نیستند.

با آن‌که منابع تاریخی ترجمه در ایران قابل توجه است ولی زمینة کار مطالعات ترجمه در ایران کم‌سابقه و بکر است. نویسنده با طرح چند پروژة پژوهشی شیوة کار در این زمینه را به دانشجویان و پژوهشگران نشان می‌دهد؛ از جملة این پروژه‌ها، مقولة بازخورد ترجمه در میان خوانندگان است، مقوله‌ای که این روزها در زمینه‌های مختلف مربوط به کتاب مطرح می‌شود و در مطالعات فرهنگ‌نویسی هم با عنوان مخاطب‌شناسی حائز اهمیت است.

کتاب ترجمة ادبی در ایران مدرن در ۲۳۶ صفحه، شامل ۲۳ صفحه منابع، ۱۴ صفحه پیوست، و ۱۰ صفحه نمایه از جامع‌ترین منابع در زمینة ترجمه و نشر در دورة تاریخی قاجار تا امروز است. خوب است جایی برای این کتاب در میان درسنامه‌های رشته‌های مترجمی دانشگاه‌ها، که متأسفانه ناکارآمدترین مکان‌ها در پرورش مترجم به ویژه مترجم ادبی هستند، باز کرد. این کتاب از منابع ارزشمند و ضروری در مطالعات فرهنگی ـ تاریخی ـ اجتماعی در زمینة ایران‌ شناسی است که جا دارد به فارسی ترجمه شود.

 

این مطلب در چارچوب همکاری های انسان شناسی و فرهنگ و نشریه جهان کتاب منتشر می شود.