چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
مجله ویستا

سه‌تار، گذری بر چند تعریف از یک ساز



      سه‌تار، گذری بر چند تعریف از یک ساز
حامد جلیلوند

 

بسیاری از کتاب‌ها و نوشته‌هایی که به موسیقی ایرانی پرداخته‌اند بخشی را به معرفی سازهای موسیقی ایران اختصاص داده‌اند. آنچه در این مجموعه از نوشته‌ها جالب توجه‌اند، چگونگی، گوناگونی و در برخی موارد تعارض‌های تعاریفی است که برای هر یک از این سازها ارائه شده است. این نوشته، نگاهی است نقادانه به برخی از تعاریف ارائه شده برای سه‌تار.

 

تعریف (1) از اولین گام‌ها در جهت شناخت هر پدیده است. در اهمیت این موضوع کافیست نگاهی بر دایره‌المعارف‌نویسی و دایره‌المعارف‌ها و نقش آن‌ها در تحول تفکر بشری و پایگاه هر شاخه از علوم در یک جامعه داشته باشیم. شاهد آن، جریان دایره‌المعارف‌نویسی و کسانی چون منتسکیو، ولتر و روسو که به نام اصحاب دایره‌المعارف شناخته می‌شوند تاثیر عمیقی بر تحولات عصر نوزایی در اروپا داشته‌اند. تعریف فرآیند مفهوم‌سازی (2) است، فرآیندی که طی آن ویژگی‌ها و صفات مشخصی بر مبنای قواعد و شرایطی خاص به یک واژه نسبت داده می‌شود. مفهوم‌سازی و تعریف، جایگاه یک «واژه» را به یک «مفهوم» ارتقاء می‌دهند. حوزه کاربرد مفاهیم معمولا به یک حوزه معرفتی خاص محدود می‌شود. برای نمونه واژه «گوشه» در هندسه، عرفان و موسیقی گویای سه مفهوم متفاوت است. (3) علوم مختلف انواع گوناگونی از تعریف را تعریف کرده‌اند. در علوم اجتماعی، «تعریف مفهومی»، تعریفی است که براساس قرارداد کردن صفات مشخص برای یک واژه ساخته می‌شود و واجد دو ویژگی است. اول آن‌که با کلماتی غیر از خود آن کلمه تعریف شود و دیگر آنکه ایجابی یا مثبت باشد. یعنی به آن‌چه هست بپردازد، نه آن‌چه نیست یا نباید باشد.(ساروخانی، 1383: 90) از منظر فلسفه، جامع و مانع بودن را از ویژگی‌های ضروری یک تعریف می‌دانند. در نهایت، تعریف از آن رو که از زبان استفاده می‌کند ناگزیر امری زبان‌شناختی است. از منظر معنی‌شناسی (4) تعریف مجموعه‌ای از دلالت‌های درون زبانی است یعنی با بکارگیری واژگان یک زبان، به توضیح واژه‌ای دیگر می‌پردازد. به این ترتیب، تعریف اولین گام برای سازمان‌دهی ذهنی پدیده‌ها، اعم از عینی و ذهنی است و از این رو چگونگی برخورد ما با جهان پیرامون ما را می‌توان از خلال تعاریفی که از آن ارائه می‌دهیم بازخوانی کرد.

سه‌تار از نظر واژگانی

واژه سه‌تار، از دو بخش "سه" و "تار" تشکیل شده است.(5) این ساختار در نامگذاری سایر سازها نیز دیده می‌شود. دوتار، شش‌تار و چهارتار نمونه‌هایی دیگر از این شیوه نامگذاری سازها در زبان فارسی هستند. در این شیوه، اعداد به تعداد تارها یا وترهای موجود در ساز اشاره دارند و بخش دوم، که با اختلاف‌هایی به‌صورت تا، تاه و تای نیز آمده به معنای رشته‌ای دراز و باریک است. (بینش، 1376: 152) نام‌های دیگری که برای واژه سه‌تار استفاده شده عبارتند از "سِتا"، "سِتویه"، "سِتوی"، "ستای"، "سه‌تاره" و "ستو". برای نمونه، دهخدا زیر مدخل سِتویه می‌نویسد: سازی که سه تار دارد.

سه‌تار در متون معاصر

از مجموعه کتاب‌هایی که نگارنده به آن‌ها دسترسی داشته، تعریف یا توصیفی از سه‌تار در 21 کتاب ارائه شده است. این تعاریف تفاوت‌ها و تشابه‌های جالب توجهی داشته‌اند و معدود تناقض‌هایی نیز در آن‌ها به چشم می‌خورد. ارائه و بررسی تمامی این تعریف‌ها در قالب این نوشته ممکن نیست و تنها به اختصار از  آن‌ها استفاده شده است. عمده‌ترین بخش‌های این نوشته‌ها را می‌توان چنین تقسیم‌بندی کرد: رده‌بندی، توصیف شکل و اجزا، گستره صوتی، کاربرد، تاریخچه، تعلق به گونه موسیقی و تکنیک‌های اجرایی سه‌تار. شاید خلاصه‌ترین نمونه آن را فرهت ارائه داده است: «از سازهای گونه عود دسته دراز است که با تنبور عهد کهن در ارتباط است. این ساز، چهار سیم و یک کاسه دارد که شبیه گلابی از وسط نصف شده می‌باشد. این ساز با حالت ضربه زدن با ناخن اشاره دست راست به صدا در می آید. سه‌تار، پرده های قابل حرکت داشته و گستره آن دو و نیم هنگام است.» (فرهت، 1378: 31)

به جایگاه سه‌تار در رده‌بندی سازها با عناوین متفاوتی اشاره شده است. برای نمونه فرخ کیش می‌نویسد که ساز تغییر شکل یافته ایست از تنبور که بسیار ظریف و سبک و خوش صداست. (فرخ کیش، 1376: 107) و امیرانی می‌گوید: «این ساز از خانواده سازهای زهی است و با مضراب زدن بر زه ها به صدا در می آید. به این گونه سازها در مبحث سازشناسی اصطلاحا سازهای "زهی مضرابی" می گویند.» (امیرانی، 1379: 24- 23) در این بین اشتباهاتی نیز دیده می‌شود برای مثال: «سه‌تار هم از خانواده سازهای کوبه ای مثل تار است.» (زندباف، 1379: 244) زندباف در این جمله کوبه‌ای را در معنایی بسیار نامتعارف به کار گرفته است خصوصا که در جمله اشاره‌ای هم به وجود زه نشده است.

اما در اکثریت تعاریف، توصیف شکل و اجزا ساز جایگاه ویژه‌ای دارد. مسعودیه سه‌تار را اینگونه توصیف می‌کند: «مورفولوژی دو تار خراسان در مجموع درباره سه‌تار ردیف موسیقی ایرانی نیز صدق می‌کند. [به این معنی که بدنه طنین آن شبیه گلابی است که دو نیم شده باشد.] دسته ساز 25 پرده دارد. (6) تعداد پرده‌ها در انواع سه‌تار می‌تواند متفاوت باشد. پرده‌ها ثابتند. سه‌تار دارای 4 سیم و در نتیجه 4 گوشی است. از این تعداد گوشی‌ها دو گوشی روی صفحۀ گوشی‌ها و دو گوشی دیگر در طرف چپ آن قرار دارند. سیم‌بست در منتهاالیه کاسه طنین و روی بدنه آن نسب است. سه‌تار از چوب توت و دسته آن از چوب گردو تعبیه می‌شود. ساز با انگشتان دست راست و ندرتا با مضراب نواخته می‌شود.» (مسعودیه، 1383: 233) او در ادامه به ارائه اندازه‌های ساز مورد بررسی‌اش پرداخته است. منصوری همین موضوع را اینگونه تشریح می‌کند: «شکل ظاهری آن مانند تار است، با این تفاوت که شکم آن یک قسمتی، گلابی شکل و کوچکتر است، سطح رویی کاسه‌تار نیز چوبی است. سه‌تار امروزی چهار سیم دارد. خرک سه‌تار، کوتاهتر از خرک تار بوده و دسته آن نیز از دسته تار نازک تر است. سه‌تار، فاقد جعبه گوشی است و گوشی های چهارگانه آن، دو عدد در سطح جلویی انتهای دسته ( سر ساز) و دو تای دیگر در سطح جانبی چپ (در هنگام نواختن در سطح بالایی) کار گذاشته شده اند. تعداد دستان های سه‌تار در زمان حاضر، مانند تار 28 است.» (منصوری، 1382: 21)

یکی از موضوعاتی که در بسیاری موارد نادیده گرفته شده تعیین تعلق ساز به گونه خاصی از موسیقی است. امیرانی در این زمینه نوشته است: «سه‌تار از سازهای ملی ایران است و در هیچ سرزمین دیگری جز ایران متداول نیست ( آن چنان که مثلا عود، ساز رایج کشورهای عربی نیز هست)، همچنین سازی شهری است و به ناحیه و قوم خاصی تعلق ندارد (آنگونه که مثلا در مورد دوتار مشاهده می کنیم). تاریخچه و ادبیات سه‌تار نشان می دهد که این ساز برای اجرای دستگاه های موسیقی ایرانی و آهنگ های برگرفته و وابسته به آن ساخته شده است.» (امیرانی، 1379: 24- 23) در سایر موارد سه‌تار ذیل بخش یا فصلی که به نوع خاصی از موسیقی پرداخته، قرار گرفته است (مثلا موسیقی شهری) در برخی نمونه ها نیز تنها به عنوان ساز ایرانن معرفی شده است.

در تعاریف ارائه شده تکنیک‌های اجرایی بسیار خلاصه مورد بحث قرار گرفته اند. فرهت می‌نویسد: «این ساز با حالت ضربه زدن با ناخن اشاره دست راست به صدا در می آید.» (فرهت، 1378: 31) مسعودیه نیز به گونه‌ای دیگر همین مسئله را نوشته است: «ساز با انگشتان دست راست و ندرتا با مضراب نواخته می‌شود.» (مسعودیه، 1383: 233)  منصوری تکنیک اجرایی سه‌تار را با کاربردش در ارتباط قرار می‌دهد: «سه‌تار با ناخن انگشت اشاره ( و گاه توام با ناخن انگشت وسطای) دست راست نواخته می شود. به عبارت دیگر "مضراب" سه‌تار در واقع ناخن انگشتان نوازنده است و به همین دلیل و به علت اکوستیکی دیگر، صدای این ساز ضعیف بوده و برای تکنوازی در جلوی جمعیت یا همنوازی در ارکستر مناسب نیست. (منصوری، 1382: 21)

تاریخچه نیز موضوعی است که برخی از نویسندگان به آن پرداخته اند. «چنین به نظر می رسد که سه‌تار در قدیم، سازی محلی بوده و در آن زمان سه سیم داشته است ( کلمه سه‌تار دلالت بر همین نکته می کند) ولی بعدها شهری شده و سیمی بر آن افزوده اند.» (منصوری، 1382: 21) او در پانویس اضافه می‌کند که روایتی از ابوالحسن صبا نقل می‌کنند که بر مبنای آن سیم چهارم سه‌تار را درویشی سه‌تار نواز به نام مشتاق علیشاه به آن ساز افزوده است و از این رو نوازندگان قدیمی، این سیم را به نام مشتاق می شناسند.

به استناد آنچه در بالا آمد می‌تواند چند نکته را درباره تعاریف ارائه سده بیان کرد. استفاده از مفاهیم بین المللی و علمی یک از موضوعات بسیار حائز اهیمت است. برای نمونه در توصیف شکل ساز اکثر نویسندگان از تشبیه کاسه به گلابی استفاده کرده‌اند. هرچند این تشبیه در ظاهر می‌تواند به سرعت شکلی نزدیک به مقصود ما را در ذهن مخاطب تصویر سازی کند اما در عین حال از جهات دیگری ذهن مخاطب را از واقعیت مسئله دور می کند. در تعاریف استفاده از مفاهیم تعریف و تثبیت شده دقت تعریف را بالا می‌برد. شاید دقیق‌تر، استفاده از مفهوم هندسی هذلولی باشد. این موضوع در رده‌بندی نیز صادق است. برخی سه‌تار را از خانواده تنبور، برخی آن را ساز زهی مضرابی خوانده‌اند به رقم وجود نظام های رده بندی کهن در ایران، نویسندگان معاصر در تعریف سه‌تار نه از نظام‌های رده‌بندی قدیم ایران و نه از نظام‌های جدید استفاده نمی‌کنند.

موضوع دیگر به کارگیری مکرر عبارت‌هایی ماندند «سه‌تار سازی شبیه تار» باشد. علاوه بر تار تنبور و دوتار نیز در این گزاره استفاده شده اند. هر چند تعریف ناگزیر مجموعه ای از دلالت های درون زبانی است اما در این بین واژگان از اعتبار یکسانی برای استفاده در تعاریف برخوردار نیستند. تعریف سه‌تار بر مبنای هر ساز دیگر در واقع نوعی فرار از تعریف خواهد بود. تعریف باید کلی‌ترین مصادیقی را که انسان در اختیار دارد به‌کار ببندند تا وافی برای موضوعشان باشند

موضوع جالب توجه دیگر لغزش نویسندگان میان یک متن هدفمند علمی و یک متن احساسی است. هرچند مدتهاست دیگر علم ادعای فارغ از ارزش‌ بودن را ندارد اما دست کم تلاش می‌کند با به کارگیری روش‌‌های مشخص رابطه خودش با ارزش‌هایش را بیان کند. اما برخی تعاریف از یک سوی بام و برخی از سوی دیگر آن می‌افتند. برای نمونه: «سه‌تار هم از خانواده سازهای کوبه ای مثل تار است، این ساز چهار سیم دارد. تفاوت این ساز با ساز تار، بدنه کوچکتر آن است و بدون مضراب هم نواخته می شود. وسیله به صدا در آمدن این ساز، ناخن است. این ساز به دلیل نداشتن فن نواختن (چون با یک انگشت نواخته می‌شود) پیشرفتی نداشته است. از آن اغلب به منزله ساز تنها (سلو) استفاده می شود.» (زندباف، 1379: 244)

بدون شک  آنچه در بالا آمد تمامی آثار را پوشش نداده است و در واقع به صورتی گزینشی به بررسی مشکلات موجود در برخی از تعارف اشاره دارد. از دیگر نوسیندگانی که به ارائه تعریف یا توصیفی از سه‌تار پرداخته‌ان می‌توان به زونیس (1377)، فرهمند (1379)، ملاح (1376)، طهماسبی (1380)، دورینگ (1383)، میلر (1384)، شهمیری (1349)، وجدانی (1376)، اطرایی (1386)، سپنتا (1382)، نفری (1379)، ستایشگر (1375) و بینش (1376) اشاره کرد. با این همه می‌توان گفت هنوز، تعریف جامعی از این ساز ارائه نشده. جامع‌ترین تعاریفی که از سازهای ایران ارائه شده به دایره‌المعارف سازهای ایران نوشته محمدرضا درویشی تعلق دارد اما هنوز مجلد مرتبط با سازهای موسیقی دستگاهی آن منتشر نشده است. ساختار به کارگرفته شده برای سازهای زه‌صدای موسیقی نواحی می‌تواند الگوی مناسبی برای چنین تعریفی باشد.اما به عنوان یک توصیف کوتاه حاصل از جمع‌بندی برخی تعاریف بررسی شده می‌توان چنین نوشت.

«سه‌تار، سازی متعلق به موسیقی دستگاهی ایرانی است که در اجرای ردیف و گوشه های موسیقی ایران، سنتا به صورت تکنوازی و یا همراه با آواز به کار گرفته می شود با این حال امروز کاربردهای گوناگونی دارد. از دیدگاه سازشناسی، سه‌تار یک زه‌صدا (کوردئوفون) از خانواده لوتها (Lute) است که جعبه صوتی (کاسه) هذلولی شکل و دسته‌ای بلند دارد که به یکدیگر متصل شده و ثابت هستند. در نظام رده‌بندی قدیم ایران در زمره مقیدات قرار می‌گیرد. نظام پرده بندی این ساز از نظام موسیقی سنتی ایرانی پیروی می‌کند و پرده‌ها (که نخ های باریکی از جنس روده هستند) به دور دسته ساز بسته می شوند. این پرده ها بر روی دسته، ثابت نبوده و می توان جای آن ها را تغییر داد. این ساز، چهار سیم دارد که دو سیم انتهایی (سوم و چهارم) غالبا توامان استفاده می شوند. سه‌تار، نظام های کوک متعددی دارد ولی معمول ترین آن از سیم اول تا چهارم به ترتیب (دو، سل،دو، دو) است. تکنیک اجرای سه‌تار را می توان به تکنیک های اجرایی دست راست و دست چپ تقسیم کرد:

- دست راست : غالبا وظیفه اجرای مضراب ها یا ایجاد ارتعاش و زدن ضربه به سیم ها را برعهده دارد. اعمال ضربه بر سیم به وسیله ناخن انگشت اشاره که کمی (بین 2 تا 5 میلیمتر) بلند شده صورت می گیرد. امروزه گاها به جای ناخن از مضراب هایی با جنس های مختلف (فلز یا پلاستیک) نیز استفاده می شود که بر روی همان انگشت سوار شده و عملکردی مشابه ناخن انسان دارند.

- دست چپ: این دست، وظیفه تغییر طول سیم با گرفتن پرده ها و درنتیجه، ایجاد تن ها را برعهده دارد. هر دو دست، تکنیک های متعددی دارند.» (جلیلوند، 1387: 45)

 

 پانویس‌ها

1-Definition

2-Conceptualization

3-این مثال از جزوه کلاس اتنوموزیکولوژی دکتر محسن حجاریان نقل شده است.

4-Semantics

5-در این مورد نظر دیگری نیز وجود دارد که این واژه را ماخوذ از واژه‌ای سانسکریت می‌داند اما به دلیل نیافتن منبع از ذکر آن خودداری شده.

6-مسعودیه در این کتاب سه‌تار میرزا عبدلله که به گفته او 150 سال قدمت دارد و آن زمان در اختیار احمد عبادی بوده را توصیف کرده است.

منابع:

·         امیرانی، فرهود، 1379، سه‌تار و "تار" اندیشی (پژوهشی درباره آموزش سه‌تار)، تهران، نشر کانون گسترش علوم.

·         بینش، محمدتقی، 1376، شناخت موسیقی ایران، تهران، دانشگاه هنر.

·         جلیلوند، حامد، 1387، گذری بر حرکت فرهنگی سه‌تار، پایان‌نامه کارشناسی رشته انسان‌شناسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران

·         حجاریان، محسن، 86-1385، جزوه‌های کلاسی موسیقی‌شناسی قومی و فرهنگ‌شناسی موسیقی ایران، مکتب خانه و آموزش‌های آزاد سوره

·         زندباف، حسن، 1379، جامعه شناسی هنر موسیقی، تهران، نشر گنجینه فرهنگ.

·         ساروخانی، باقر، 1383، روش‌های تحقیق در علوم اجتماعی، جلد اول، تهران، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

·         فرخ کیش، شهزاد، 1376، ارغنون ساز فلک ( پژوهشی در موسیقی سنتی ایران)، تهران، نشر موعود.

·         فرهت، هرمز، 1378، موسیقی سنتی ایران، ترجمه مهدی پورمحمد، تهران، انتشارات پارت.

·         مسعودیه، محمدتقی، 1383، سازهای ایران، تهران، انتشارات زرین و سیمین.

·         منصوری، پرویز، 1382، سازشناسی،تهران، انتشارات زوار.

 

 

دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد.
کمک های مالی شما حتی در مبالغ بسیار اندک، می توانند کمک موثری برای ما باشند:

شماره حساب بانک ملی:
0108366716007

 شماره شبا:
 IR37 0170 0000 0010 8366 7160 07

 شماره کارت:
6037991442341222

به نام خانم زهرا غزنویان