چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
درباره خاستگاهِ هندوایرانیان
مقالهی لمبرگ- کارلوفسکی( 89 – 63 :43 CA ) (Lamberg-Karlovsky ) جنبهی مهمی از مسئلهی اقوامِ هندواروپایی( منشأ هندوایرانیِ آنان ) را مطرح میکند و با نظریهای که خاستگاهِ آنان را استپهای اوراسیا میداند، به مخالفت میپردازد. من اتهامِ او را مبنی براینکه اساسِ این نظریه، گمانهزنیهای سیاسی است مردود میدانم ( p.73 ). در واقع این نظریه بر دادههای باستانشناختی بنیاد شده و موردِ پذیرشِ اکثرِ هندوایرانیشناسان، بهویژه ایوانوف ( Ivanov ) است. زمانی که ایوانوف نظریهی خود ( Gamkrelidze and Ivanov 1984 ) را تغییر داد، و زادگاهِ هندوایرانیان را غربِ ایران دانست، لازم شد که هر دو فرضیه موردِ تجدیدِ نظر قرارگیرند و به هندوایرانیان اجازه داده شود تا خود سخن بگویند. براساسِ اطلاعاتِ برگرفته از ریگودا، آتارواودا، برهمنان، و اوستا و نیز دادههای زبانشناختی، بازسازیِ فرهنگِ هندوایرانی امکانپذیر( نگ. Elizarenkova 1999;Rau 1983 ) و کلیه مشخصههای مادیِ این فرهنگ با دادههای باستانشناختیِ خاور نزدیک و استپهای اوراسیا مقایسه شد. بنیاد اقتصادیِ هندوایرانیان دامداریِ نیمه صحرانشینی( پرورش حیواناتی مانند گاو، اسب، و شترهای بلخی) و نیز اندکی کشاورزی بود. آنان در خانوادههای پرجمعیتِ پدرسالارانه، در خاانههای بزرگِ نیمه زیرزمینی با دیوارهایی از کُندههای درخت و شیروانیهایی با دو شیب، که ویژگیِ خانههای اروپای مرکزی است، و یا در شبه خیمههای سبُکوزنِ تاشو زندگی میکردند، وسایلِ نقلیه بزرگ سرپوشیدهی چهارچرخه و نیز وسایلِ نقلیهی سبُک با دو چرخ، و ارابههای جنگی داشتند. براساسِ متون، سفالهای چرخساختهای که به دستِ صنعتگرِ بومی (سودرا:Sudra ) ساخته میشدند با ظروفِ آیینی که مردان و زنانِ آریایی با الگوبرداری از پیشینیانِ خود شکل میدادند، تفاوت دارند (Grantovsky:1998 ). مجموعهی این ویژگیها نمونه یا مشابهی در هند یا خاورِ نزدیک ندارند ولی با فرهنگِ استپهای اوراسیا، جایی که اقوام آنها از دورانِ انئولیت (Eneolitic ) یکسره رشد کردهاند همخوانی دارند، و به نظرِ من دلایلِ موجهی هستند که با تکیه بر آنها میتوان خاستگاهِ هندوآریاییان را استپها دانست و دو فرضیهی دیگر را، که خاستگاهِ آنان را غربِ ایران و یا مرو- بلخ (Bactrian Margiana ) میدانند، رد کرد. بهعلاوه آیینهای خاکسپاریِ هندوایرانیان ( گورپشتههای محصور و آمیختگیِ خاکسپاری و مرده سوزی)، که ویژهی استپهاست؛ و نیز تقدیسِ اسب و ارابه ( اسب و ارابههای دفن شده در استپها کشف شدهاند[چاپِ نمونهها در این بخش منوط به اجازهی مولفان است])؛ و شباهتِ سرزمینِ مادریِ این اقوام (کوههای ریپا (Ripa ) با اورال (Urals ) یکسانند و رودخانهی رنگها (Rangha ) با ولگا (Volga ) پیوند دارد[Bongard-Levin and Grantovsky 2001 ])؛ و نیز وجود نامهای مکانِ هندوایرانی در استپها و مهاجرتِ استپنشینها به جنوب (Kuzmina 2000 ) تاکیدِ بیشتری بر نتیجهگیریِ ذکر شده دارند.
در مقالهی لمبرگ- کارلوفسکی قید شده که زبانِ آندرونوانها (Andronovans ) احتمالا دراویدی(Dravidian) یا آلتاییک (Altaic ) بوده است. زبانشناسان استدلال میکنند که کشاورزانِ ترکمنستان به زبانِ ایلامی(Elamite) یا زبانی همخانواده با دراویدی (Dravidian ) گفتگو میکردهاند (Mc Alpin 1981 ). بهعلاوه گویشورانِ زبانهای آلتاییک در زمانهای خیلی دور به غرب رفتهاند (Poppe1965 ).
خانوادهی هندوایرانی نه دو گروه بلکه سه گروه بودهاند: هندوآریاییها؛ ایرانیانِ نخستین؛ دردها(Dards ) و کفیرها (Kafirs )، که نخستین مهاجران به شمالِ هندوستان بوده و فرهنگِ باستانی و اسطورهها را حفظ کردهاند (Fussman 1972 ). هلیمسکی (Helimski ) (1996 ) معتقد است که آندرونوانها همان کفیرها هستند. ایرانیانِ نخستین به دو شاخه منشعب شدهاند: غربیها( مادها، پارسیانِ باستان، و دیگران)؛ و شرقیها( اسکوتها، آسیها، سکاها، پامیریها، و دیگران). با تکیه بر شیوههای باستانسنجی که ارتباطِ تکوینیِ بلافصلِ فرهنگِ اسکوتها و سکاها در قرنهای هفتم تا ششمِ پیش از میلاد را با فرهنگِ استپنشینهای اوراسیا در عصرِ مفرغ نشان میدهند، میتوان ویژگیهای هندوایرانیِ ساکنانِ استپهای اوراسیا را ثابت کرد.
فرهنگِ سینتاشتا- پتروفکا (Sintashta- Petrovka ) در غرب و بخشی از مرکزِ قزاقستان گسترش یافته است (Evdokimov 2000 , Tkachev1998 ) و آباشِفها (Abashevo ) از مناطق اطرافِ رودهای دُن (Don ) و وُلگا (Volga ) به کوههای اورال (Urals ) رفتهاند(O.Kuzmina 1992 ).
فرهنگِ آباشف خیلی پیشتر از آنچه مقالهی لمبرگ- کارلوفسکی تعیین کرده، شکل گرفته است و معاصرِ فرهنگهای پالتافکا(Poltavka ) و گورکانیان(Catacomb ) بوده و به همراهِ آنان بنیادِ فرهنگِ آمیختهی سینتاشتا- پتروفکا را شکل دادهاند(O.Kuzmina 2000 ). پیشینهی فرهنگِ آفاناسیف (Afanasievo ) نیز بسیار جدیدتر است از آنچه فرض شده. مجموعهی آندرونوان در سیبری قویا آیینها و سفالهای آفاناسیفها را با خود دارند. مرزِ بالاییِ نمازگای پنجم(Namazga ) و مرو- بلخ (Bactrian Margiana ) همچنان موردِ بحث و تردید باقی میماند زیرا از قرائنی که از آندرونوانها یافت شده سفالگری در دورههای بعدی به زندگیِ این اقوام وارد شده است.
این مقاله ترجمه ای است از: E., Kuzmina, “on the Origin of the Indo-Iranians”, Russsian Institute for Cultural Research, Bersenevskaya nab. 20, Moscow 10
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست