یکشنبه, ۱۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 9 March, 2025
مجله ویستا

نمایش «بدبده» و «چنین کنند حکایت» محمد رضا اصلانی



      نمایش  «بدبده» و «چنین کنند حکایت» محمد رضا اصلانی
روابط عمومی

هشتمین جلسه‌ی تأملی بر سینما و اندیشه‌ی محمدرضا اصلانی، به دیدن فیلم‌های داستانی کوتاه «بدبده» و «چنین کنند حکایت»؛ این فیلم‌ها تولید دوره‌ی اولیه و طلایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران است. بدبده اولین فیلم کانون و ساخته شده در سال 47 است، می‌توان گفت اولین فیلم مینیمال سیاسی- سمبلیک ایران است. فیلم چنین کنند حکایت  که در سال 52 ساخته شد، در قالب طنز، فیلم‌ بی‌پرده‌ی سیاسی آن دوران است که توقیف شد و بعد از انقلاب یکی دوباری نمایش داده شد.

 بدبده، 35میلمتری-سیاه و سفید،30دقیقه) داستان: حسین رسائل؛ فیلمنامه و کارگردانی: محمدرضا اصلانی؛ فیلمبردار: مهرداد فخیمی؛ تدوین: منوچهر اولیایی؛  با حضور نسرین رهبری؛ تهیه کننده: فیروز شیروانلو.

چنین کنند حکایت، 35میلیمتری-سیاه و سفید،45دقیقه) فیلمنامه: اسماعیل نوری‌علا و محمدرضا اصلانی؛ کارگردانی: محمدرضا اصلانی؛ فیلمبردار: مهرداد فخیمی؛ تدوین: منوچهر اولیایی؛ با حضور فریده لاشایی، محمدرضا مقدسیان، اسماعیل داورفر، حمید طاعتی، کیومرث ملک‌مطیعی، محمدپورستار و کودکان عضو کتابخانه‌های کانون، تهیه‌کننده ابراهیم فروزش.

با حضور و سخن اردوان تراکمه، منتقد و فیلمساز

روزشنبه19 دیماه 94، ساعت18

درموسسه‌ی فرهنگی و هنری فضای معماری سرزمینی

میدان هفت تیر، ضلع شمال شرقی، کوچه‌ی عبدالکریم شریعتی، شماره‌ی 38

کانون پرورش فکری در ویکیپدیا
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%B4_%D9%81%DA%A9%D8%B1%DB%8C_%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86_%D9%88_%D9%86%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86

سایت کانون
http://www.kanoontolid.com

تولیدان کانون (محمد رضا اصلانی)
http://www.kanoontolid.com/?tag=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D9%86%DB%8C

«بدبده» در  آرشیو کانون
http://www.kanoontolid.com/?p=1252

«چنین کنند روایت» در آرشیو کانون
http://www.kanoontolid.com/?p=1288

گزارشی از جلسه پیشین موسسه فضا درباره «چیغ» اثر محمد رضا اصلانی

فریدزاده: هنر اصلانی، هنر با چشم شنیدن است / بلوکی: «چیغ» روایت اساطیر انتزاعی است در بطن تصاویر ساده و مادّی

نوشته شده توسط : مدیر سایت در تاریخ: ۹۴/۰۹/۲۴

در نشستی دیگر از «تاملی بر سینما و اندیشه محمدرضا اصلانی»، که به نمایش دو فیلم «جام حسنلو» (۱۳۴۶ – ۲۰ دقیقه) و «چیغ» (۱۳۷۵ – ۳۵ دقیقه) اختصاص داشت. دکتر رائد فریدزاده و دکتر مهتاب بلوکی درباره سینمای اصلانی سخن گفتند. در این نشست همچنین دو هنرمند دیگر؛ منوچهر صفرزاده، نقاش و ایرج انواری، گرافیست که در ساخت فیلم جام حسنلو اصلانی را همراهی کرده بودند، حضور داشتند.

 

نخست اصلانی با اشاره به اینکه اگر زنده​یاد فریدون رهنما نبود، فیلم «جام حسنلو» ساخته نمی​شد، گفت: رهنما که خود یک فیلسوف سینما بود، تهیه ​کننده، سفارش​دهند و سرپرست پروژه ساخت این فیلم بود. این فیلم در زمان خودش دچار معارضه​های خیلی زیادی شد، به این خاطر که آن زمان تصور بسیاری و حتی هنرمندی مانند فرخ غفاری که در سینه ​تک فرانسه فعالیت موثر داشت، از سینمای مستند، چنین نبود. این فیلم همزمان با شکل​ گیری جریان موج نو سینمای جهان ساخته شد، جریانی که سینمای مستند را دیگر نوعی رسانه تلقی نمی​ کرد بل محملی می​دانست برای اندیشه و برای نوعی نقد، البته نه به معنای ژورنالیستی آن.

وی افزود: این فیلم یک بار به طور رسمی در سینه تک فرانسه نمایش داده شد و دیگر هیچ​گاه کپیِ درست و با کیفیتی از آن، طی همه این چهل و چند سال وجود نداشت.

در ادامه این نشست و پس از نمایش فیلم نخست، رائد فرید زاده استاد فلسفه غرب و ادبیات آلمانی در دانشگاه شهید بهشتی، به طرح مباحث خود درباره مجموعه آثار سینمایی اصلانی پرداخت. وی با بیان اینکه ارائه​ی شمایی از جهان فکری اصلانی را هدف قرار داده و در این مسیر از آراء و اندیشه​های مارتین هیدگر در باب هنر بهره​ خواهد گرفت، چنین گفت: هیدگر سرآغاز تمام هنرها را سرایش می​داند، سرایش ساکن در اثر هنری، در میان هنرهای زبانی و غیر زبانی تفاوت دارد. هر اثر هنری گویی پاسخی به برخی پرسش​هاست و از اینرو در خوانش یک اثر می​توان بر این متمرکز شد که آن اثر چه پرسش و پرسش​هایی را طرح می​کند. به گفته هیدگر در اثر هنری حقیقت رخ می​نماید. در واقع حقیقت در دو جا خود را آشکار می​کند یکی در اثر هنری و دیگری در پرسش متفکر.

فریدزاده با شرح مختصری از مفهوم حقیقت نزد هیدگر که «الثیا» به معنای نوعی مکشوف​شدن است، بر تلاش هیدگر در غلبه بر نظریات زیبایی​شناختی دوره خودش تاکید کرد و گفت: در نظر هیدگر پرسشی که اثر هنری طرح می​کند ابتدا در باب موجود است اما وقتی از سرچشمه اثر هنری سوال می ​شود، همان​جاست که پرسشی تاریخی از هستی مطرح می ​شود. او دو مفهوم را درباره اثر هنری به کار می​برد: یکی «جهان» و دیگر «زمین» یا «خاک» که این مفهوم را در دو اثرِ یکی تابلویی از ونگوگ و دیگری معبد یونانی طرح و بیان می​کند. هیدگر معتقد است که در اثر هنری «جهان»ی اقامه می​شود و «زمین»ی (خاکی) ساخته می​شود. تلاش هیدگر در ارائه تبیینی هستی​ شناختی از اثر هنری، فارغ از سوژه ​ی خالق آن و نیز فارغ از درک و دریافت مخاطب آن است.

دیدار با شیئیت شیء و نه هلاک آن در معنی

فریدزاده همچنین با اشاره به نظریات پل ریکور، در هستی​شناسی اثر هنری که به اعتقاد او نه پرسش از حقیقت، بل دعوت و ندایی است از مخاطب و اجابت او، درباره فیلم جام​ حسنلو گفت: هنری که با چشم جان «شنیده» شود، خودش را بی​واسطه بر ما گشوده می​ کند. دیدن و شنیدن در این فیلم نقش کلیدی دارند. تاکید فیلم​ساز بر تصویر و معنای «چشم» آشکار است. در این گفته ​ی حلاج: «معرفت دیدن اشیاء است و هلاک همه در معنی»، معنا، چنان که در فلسفه سینایی بیان شده، در مفهوم عنایت و التفات داشتن به چیزی است که همان مفهوم «متعلق آگاهی» هوسرل را به یاد می​آورد. «به معنا در آوردن» ظاهرا هلاک همه چیز است اما در «دیدار نمودن» معرفتی دیگر دارد. «به معنی در آمدن» نوعی تهدید و تحدید خود شیء است و شاید در آن شیئیت شیء کمتر دیده می​ شود، اما چشم با شیء دیدار می ​کند.

هنر اصلانی: هنر با چشم شنیدن

وی افزود: بر این مبنا تلاش اصلانی، به تصویرکشیدن شیء است در شیئیت خود آن. فهم اثر هنری در حال و در اکنون محقق می ​شود. همچنین حقیقت نهفته اثر هنری به واسطه تنازعی که میان جهان و زمین محقق می​شود، همین تنازع را در فیلم جام حسنلو هم می​توان دید: شنیدن و نیوش وقایع متعین تاریخ در نزد مخاطب و تلاش فیلم​ساز در مکشوف کردن بخشی از هستی به فهم در آمده. سینمای اصلانی هنر با چشم شنیدن است. شنیدن اینجا مانند خود رخداد فهم فضیلتی است که به راحتی محقق نمی ​شود، بخصوص در دوره حاضر که به گفته هیدگر شنیدن تا مرز ناممکن ​شدن پیش می​رود.

فریدزاده مباحث خود را اینگونه پایان داد: هنر اصلانی دعوتی است به شنیدن با چشم جان است و دائما به ما هشدار می​ دهد که مقابل فراموش شدن و فراموش کردن را بگیریم. سینمای اصلانی تلاشی است برای حفظ حافظه و تاریخ.

 

«چیغ»: به معنای «چشم» و به معنای «خانه»

همچنین مهتاب بلوکی در بخش دوم این نشست و بعد از نمایش فیلم «چیغ»- که فیلمی با محوریت روایات و اساطیر غرب ایران درباره آفرینش است- به بیان نکاتی درباره مضامین فیلم پرداخت. بلوکی با اشاره به این نکته که به اعتقاد بسیاری اسطوره ​شناسان معاصر، اسطوره نه امری سراسر غیر واقعی بل مفهومی است که در زمان​ های خیلی دور واقعیت داشته است که به مرور این واقعیت به لحاظ مادی از ما دور شده است، گفت: بنابراین این فیلم به تصویر کشیدن واقعیتی است که اهالی و راویان اصلی این واقعیات اساطیری به آن باور دارند و در مراسم آئینی خود این واقعیت را باز می ​زیند. همین جا باید تاکید کرد که بخش مهمی از هنر فیلم​ساز در این اثر این است که با توجه به تعدد و تنوعی که در روایت​های گوناگون از «اسطوره آفرینش» نزد اقوام اورامانات وجود دارد، توانسته شالوده و بن ​مایه ​ی اصلی و محوری همگی این روایت​ها را کشف کند و به تصویر بکشد.

وی همچنین درباره عنوان فیلم گفت: «چیغ» یا «چغ» طبق فرهنگ معین به پرده حصیری یا لانه پرندگان و یا خانه کوچک گفته می​شود. اما واژه ​ی دیگری نیز، بخصوص با استناد به تصاویر متعددی از «چشم» که در این فیلم و دیگر فیلم​​های اصلانی وجود دارد، به ذهن متبادر می ​شود و آن «چیخ» است. این واژه برای کسی به کار می​ رود که چشم او بیمار است. بنابراین دو معنا را می​ توان برای واژه​ی «چیغ» در این فیلم در نظر داشت. یکی معنای «چشم» است و دیگر «خانه».

ارتباط مضمونی سوره نور با روایت فیلم: «چراغ»، «مروارید»، «درخت زیتون» و «خانواده»

بلوکی با اشاره به اسرارآمیز بودن آیه ۳۵ از سوره نور که در ابتدای فیلم می ​آید، بر ساختار تو در تویی نور در این آیه تاکید کرد و گفت: در ترجمه ​ی طبری از این آیه می​خوانیم: «خدای عزوجل، روشن کننده آسمان​ها و زمین است. مثل نور او چون روزنی است که اندر آن باشد چراغی و آن چراغ باشد اندر آبگینه ​ای و آن آبگینه باشد چنان که گواه آن است ستاره​ای درخشنده و تابان و می ​افروزد آن چو چراغی از درختی با برکت زیتون، نه پیوسته اندر آفتاب و نه پیوسته اندر سایه.»

وی در ارتباط عناصر این سوره با عناصر فیلم شرح داد: نخست تصویر درختی است که در تنه آن حفره​ای است و آن پیر درون آن حفره نشسته است و در واقع ان حفره پناهی است برای آن نور عظمی که گویا گواه آن است که از هر پناه دیگری امن ​تر است.

بلوکی همچنین به عنوان نماد و تصویر دیگر نور در این فیلم، از نمایی یاد کرد که در آن سقف پارچه​ای چادر را می ​بینیم که آفتاب از پس آن می​تابد و درباره این نما گفت: این تصویر نوری است که در پس پرده است، البته پرده​ای که تار و پود آن پیداست و نشان دهنده نوری است که هم عیان است و هم پنهان و به عبارتی نوری است که به کشف نیاز دارد.

وی ادامه داد: نماد دیگر نور همان «خانه» یا چادر است. خانه​ ای که همه اعضای خانواده در ساخته​ شدن جزء به جزء آن شریک هستند. همین جاست که ارتباط با سوره نور روشن تر می ​شود زیرا تمام آیات سوره نور جز دو آیه، همگی درباره احکام زناشویی، خانواده و حفظ حریم ​هاست. همچنین در کنار مضمون «خانه»، مضمون «غذا» است که در روایت پیدایش در فیلم گفته می ​شود که جبرئیل زبانش بسته بود و آن زمان زبان گشود که در جمع فرشتگان الهی غذایی صرف می​ کند. و همین پذیرش «غذای زمینی» لازمه​ی زندگی بشر بر روی زمین است. بنابراین درک این چنینی از نور؛ از تو در تویی نور، درک این امر است که روی زمین دیگر مانند عالم ملکوت حریم​ ها در هم ادغام نمی ​شوند.

روایتی خلاقانه و منطقی از اسطوره آفرینش در بطن تصاویر ساده زندگی

بلوکی در ادامه با بیان اینکه فیلم در ساختار تصویری خود دو روایت دارد، یکی روایت خلقت آدم و دیگر روایت ساخته ​شدن یک «خانه»، درباره روایت کلامی فیلم گفت: راوی کلامی، روایت خود را با مفهوم «دُرّ» (مروارید) آغاز می​کند. که در این مفهوم هم همان ساختار لایه​لایه​ای سوره نور را می ​بینیم. این مروارید مانند همان چراغ در لایه ​های مختلف نهفته است که حضرت جبرئیل از همین دُرّ خلق می​شود.

وی در پایان مباحث خود مهمترین شاخصه ​ی هنر اصلانی در این فیلم را اینگونه بیان داشت: فیلم​ساز توانسته داستان «آفرینش» را که تا این حد انتزاعی و غیر مادی است، در بطن تصاویر ساده زندگی روایت کند.

لینک

http://faza-falamaki.org/2015/12/15/%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%87%D9%86%D8%B1-%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%8C-%D9%87%D9%86%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%DA%86%D8%B4%D9%85-%D8%B4%D9%86%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D8%A7/