پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

«جوانی» بعنوان موضوع پژوهش درمطالعات فرهنگی



      «جوانی» بعنوان موضوع پژوهش درمطالعات فرهنگی
فرهاد مرادزاده

جوامع شهری بویژه دراروپا و آمریکا درطول قرن نوزدهم دستخوش تحولات چشمگیری شدند. این تغییرات محققین رشته های مختلف را دربرابر پرسش های علمی تازه ای قرارداد. ازآنجمله میتوان به حرکت های سیاسی و اجتماعی جوانان دراروپا وآمریکا دراین مقطع تاریخی اشاره نمود. این حرکت ها پژوهشگران را برآن داشت تا جوانی را بعنوان مرحله ای از زندگی انسان با دقتی بیشتر وبعنوان سئوالی علمی مورد توجه قراردهند. از این پس پزشکان، جرم شناسان، متخصصین تعلیم وتربیت، روانشناسان وهمچنین دین پژوهان کوشیدند سئوالاتی تازه درخصوص این مرحله اززندگی طرح و بدان پاسخ دهند. با این همه تحقیقات برروی جوانی یا جوانان تا اوایل قرن بیستم ازطرح یک سری سئوالات مشخص ورسیدن به قضاوتهای کلی که غالبا بیولوژی محوربودند، فراترنرفت .

میتوان گفت که برای اولین بار درسال 1904 بود که گره عمده ای دراینگونه پژوهش ها گشوده شد وآن زمانی بود که استانلی هال[1]  تحقیقی انجام داد که درآن به بررسی دوره جوانی ومشکلات جوانان اززوایای مختلف پرداخت. او درتحقیقات خود تاکید کرد که دررویدادهای زندگی فرد در مرحله جوانی نه تنها اورگانیسم بلکه عوامل دیگری نیز دخیل اند که درحوزه های جامعه شناسی، انسانشناسی، تعلیم و تربیت و علوم مشابه قابل بررسی می باشند. ازاین رو میتوان کار استانلی هال را اولین تحقیق برروی جوانی یا به عبارت دیگربرروی جوانان به مفهوم امروزی آن دانست.  با این حال تا دو دهه دیگرنیز پژوهشگران درخصوص دوره جوانی غالبا به عوامل بیولوژیکی توجه داشتند وگرایشات و  رفتارها درمقطع جوانی رابراساس وراثت توضیح می دادند. به تدریج ازسالهای 1920 به بعد این سنت شکسته ونگرش نوینی در پژوهش آغازشد بگونه ای که کودکی و جوانی دربستره جامعه و فرهنگ مورد بررسی قرارگرفت.

  امروزه از نگاه روانشناسی رشد  جوانی یک پروسه تقریبا دوازده ساله است که خود به دوره های کوتاه تری تقسیم میشود. در رایج ترین تقسیم بندیها این روند از 13 سالگی آغاز و تا 25 سالگی ادامه می یابد، که میتوان آنرا به سه مرحله کوتاه تر تقسیم نمود:

الف: مرحله بلوغ وبه اصطلاح سن تی نیجری که از سیزده آغازوتا هجده سالگی بطول می انجامد     ب: مرحله جوانی به مفهوم خاص آن که ازهجده تا بست ویک سالگی است و                                ج: بیست ویک تا بیست وپنج سالگی که فرد را دراین مقطع جوان بزرگسال می نامند                      درهریک از این دوره ها جسم، روان، شخصیت و هویت فرد دستخوش تحولات قابل توجهی میگردد.

درهرحال امروزه پژوهشگران جوانی سن بلوغ و درخلال آن تغییرات جسمی، تغییرصدا و غیره را که روزگاری تنها پی آمد تحولات بیولوژیکی می دانستند دیگر چنین ساده بررسی نمی کنند.           بی تردید فرهنگ وجامعه آنچنان تاثیرات عمیقی بررفتارها و هویت می گذارند که درموارد مختلفی میتوانند بیولوژی و فعالیتهای هورمونی را به تبعیت ازخود وادارند. از آنجمله میتوان به کاهش سن بلوغ درعصرمدرن اشاره نمود. 

 پژوهشگران امروزه جوانی را دوره ای میدانند که با تحولات جسمی و روانی (بلوغ) آغاز و با شکل گیری قالب های رفتاری وفکری به انجام می رسد. جوان دراین پروسه که جامعه پذیری نام دارد عناصر خرد وکلان فرهنگ خویش را درونی می کند، تا آنجا که با جامعه خویش همگون گردد. این همگونی ازآنجهت الزامی است که وی درپایان قادربه ارتباط گیری و کنش و واکنش متقابل با جامعه خود گردد. درچنین مقطعی است که مفهوم بزرگسال به فرد اطلاق میگردد. ازاین پس از او انتظار میرود که به عنوان یک کنشگروارد چرخه اجتماع شده و قادربه پیشبرد زندگی مستقل درجامعه خود گردد. به عبارت ساده تر نیازهای خویش را برآورده سازد و متقابلابا ایفای نقش هایی که زندگی جمعی برایش تعیین نموده به نیازهای دیگران و جامعه خویش نیز پاسخ دهد.

پس همانگونه که تغییرات جسمی و فیزیکی بیانگرآغاز مرحله جوانی است شکل گیری و تکمیل قالب ها و کلیشه های رفتاری وفکری شاخص انجام آن هستند. با طی پروسه جامعه پذیری جوانی  فرد برای زندگی اجتماعی به تواناییهایی مجهزمی شود که وی درآغازاین روند دارا نمی بود. از این پس از او انتظار  می رود تا دربرقراری ارتباط با اعضاء جامعه خود و بدون قیمومیت دیگران (پدر، مادر، مربیان وغیره) بعنوان یک کنشگراجتماعی مستقلا وارد عمل گردد. اصطلاحا میگوییم فرد عاقل و بالغ گردیده است. ازاین رو دربکارگیری کلمه  بزرگسال می بایست به حضور فرهنگ وجامعه دراین مفهوم توجه خاص داشت. طبعا در یک کارعلمی چنین توجهی وظیفه علومی است که موضوع مطالعه اشان فرهنگ و جامعه است.

امروزه فرهنگ پژوهانی که جوانان را مطالعه می کنند توجه ویژه ای بر شکل گیری فرم های رفتاری و فکری و درنهایت برشکل گیری هویت آنان دارند. بدیهی است که درهرجامعه جوانان به عنوان اعضاء آن نیز نقش های مختلفی را ایفا میکنند. این نقش ها با نهادهای مختلفی پیوند خورده اند.نقش فرزند درخانواده، دانش آموز یا دانشجو درآموزشگاه، دوست دردایره دوستان، کاربردردنیای مجازی و غیره تنها نمونه های اندکی ازاین نقش هاست.                                                                ابعاد، هدف و پرسش (های) یک پژوهش معین میکنند که کدام نهاد ها مورد مطالعه قرارگیرند و کدامین پرسش ها مطرح گردند. با این وجود دریک پژوهش جامع که رفتارها و هویت فرهنگی را در مقطع جوانی مورد مطالعه قرار می دهد انتظارمی رود نهاد های زیر مورد دقت علمی قرارگیرند:

الف: خانواده:  بنیانی ترین نهاد دراین میان خانواده است. آنجا که بی تردید نقشی اساسی درشکل گیری رفتارها وهویت کودک وجوان بعهده دارد. شکل گیری مقطع جوانی دربستره خانواده خود سئوالات متعددی را مطرح می سازد. عنوان تحقیق وهدف آن نوع و تعداد سئوالات دراین حوزه را مشخص می کند.

ب: مدرسه (آموزشگاه)  نهادی است که تنها مکانی برای آموزش وفراگیری داده های علمی نیست بلکه دارای نظام ارزشی مربوط به خود می باشد که جوان با حضورهرروزه درآن هنجارها و ارزش های دیگری را نیز درونی میکند. بطورمثال اوباحضورروزانه درساعتی معین میتواند نظم را فراگیرد. رقابت، حسادت، برتری طلبی، میهن پرستی الگوهای رفتاری و ارزشی دیگری هستند که میتوان درآموزشگاه با آنها مواجه شد.

ج: گروه همسالان (دوستان)،  دایره دوستان بی تردید نهادی بسیارقدرتمند در دوره جوانی است . تا آنجا که میتواند درتاثیرگذاری بر هویت پذیری جوانان با نهاد خانواده رقابت کند. اصولا این نهاد کلیشه های فکری و ارزشی مخصوص خود را دارد که درنهاد های دیگر با همین مشخصات موجود نمی باشند. بطور مثال الگو پذیری یا مبادلات اطلاعات درخصوص رفتارهای جنسی و رازهای نهفته دیگر.

د: رسانه ها، نقش رسانه ها و دنیای مجازی و اهمیت روز افزون آن برکسی پوشیده نیست. درتاثیرگذاری برجوانان می توان از رسانه ها بعنوان رقیب شماره دو خانواده قلمدادکرد. اگر رقیب شماره یک خانواده را دایره دوستان وهمسالان تلقی کنیم.

ج: اوقات فراغت، دربررسی های علمی نقش اوقات فراغت وتاثیر آن برجامعه پذیری دوره جوانی فراتراز مقوله سرگرمی و فعالیتها و مشغولیتهاست. بطورمثال آیا جوانی که اوقات فراغت را با فوتبال طی میکند تنها فنون این بازی را فرامیگیرد یا بهمراه آن ارزشهای دیگری را نیز جذب می نماید که فراتراز فعالیتهای ورزشی اوست.

 با توجه به چنین ابعاد گسترده ای بنظرمی رسد چنین تحقیقی از چارچوب یک پایان نامه متعارف پا فراترنهاده وگاه انجامش کار یک مرکز یا تیم پژوهشی باشد. 

در هرشکل آنچه به لحاظ متودولوژیک دریک کارعلمی با هدف بالا مهم است اینکه کارپژوهشی جنبه عمومی فرهنگ را مورد توجه قراردهدو پژوهشگر بطورمثال ناخواسته به حوزه روانشناسی فردی ورود نکند. همچنین  بررسی همخوانی ویا تضاد میان ارزش های موجود درنهاد های یاد شده وتاثیر آنها بررفتارها و هویت فرهنگی جوانان دریک کارپژوهشی بسیاربااهمیت تلقی می شود.

 فرهاد مرادزاده

منابع مورد استفاده:

  • Dudek, Peter: Jugend als Objekt der Wissenschaften. Geschichte der Jugendforschung in Deutschland und Österreich 1890; 1933. Opladen 1990, S. 21-25
  • Oerter, Rolf und Eva Dreher: Jugendalter [Kapitel 7]. In: Oerter und Montada (Hrsg.): Entwicklungspsychologie [Lehrbuch]. 5. Auflage. Weinheim 2002. S. 258.
  • Bernart, Yvonne: Jugend. In: Schäfers, Bernhard und Wolfgang Zapf (Hrsg.): Handwörterbuch zur Gesellschaft Deutschlands. 2., erweiterte und aktualisierte Auflage. Opladen 2001, S. 361.
  • Mitterauer, Michael: Sozialgeschichte der Jugend. Frankfurt am Main 1986, S. 11-19 Gestrich, Andreas: Traditionelle Jugendkultur und Industrialisierung. Sozialgeschichte der Jugend in einer ländlichen Arbeitergemeinde Württembergs, 1800-1920; Göttingen 1986, S. 11.
  • Schenk, Annemie: Interethnische Forschung. In: Brednich Rolf W. (Hg.), Grundriss der Volkskunde. (Einführung in die Forschungsfelder der Europäischen Ethnologie). 3. Auflage. Berlin 2001, S. 363-391.

 

 

آدرس نویسنده در انسان شناسی و فرهنگ

http://anthropology.ir/node/26179

  1- [1]  Granville Stanley Hall (February 1, 1844 – April 24, 1924) was a pioneering American psychologist and educator. His interests focused on childhood development and evolutionary theory. Hall was the first president of the American Psychological Association and the first president of Clark University