سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

انسان شناسی دینی: مرگ و دین



      انسان شناسی دینی: مرگ و دین
منا درانی انارستانی

برای انسان مرگ پدیده ای هول ناک است، او اگرچه در طول زندگی خود بارها مرگ عزیزانش را تجربه می کند، اما با اندیشیدن به این که روزی فراخواهد رسید که  مانند دیگران به پایان هستی خود برسد، وحشت وجود او را فرا می گیرد. بسیاری نمی توانند حقیقت مرگ را بپذیرند و آن را نفی و انکار می کنند. این واکنش در همگان به یک اندازه نیست و انسان ها در طول تاریخ به دنبال ساز و کارهایی بوده اند، تا از وحشت مرگ بکاهند . در این میان دین در طول تاریخ بشر مهم ترین مرجع برای کاهش ترس از مرگ و پذیرفتن آن بوده است. این گفتار سعی می کند از این منظر به رابطة مرگ و دین نگاه کند .
  بسیاری از ما نمی توانیم با حقیقت مرگ کنار بیاییم، و مرگ را می بینیم، اما انکار می کنیم یا اندیشیدن به آن را به زمانی دیگر مؤکول می کنیم. صادق هدایت می گوید: « ... از شنیدن آن احساسات جانگدازی به انسان دست می دهد: خنده را از لب ها می زداید، شادمانی را از دل ها می برد، تیرگی و افسردگی آورده، هزارگونه اندیشه های پریشان از جلو چشم می-گذراند.». هراس از مرگ پدیده ای فراگیر است، انسان ها طبیعتاً می خواهند زنده بمانند و به صیانت از وجود خود می-پردازند، هم‍ة جانداران این طور هستند و تنازع بقا در مورد همة موجودات صدق می کند؛ اما هراس از مرگ در مورد انسان توأم با آگاهی است، در حالی که حیوانات بعد از دیدن عامل خطر فرار می کنند. بر اساس همین ویژگی است که انسان همیشه خود را از هر نوع خطری حفظ می کند، ابزارهایی برای تهیة مسکن، غذا و دفاع از خود می سازد. اتورنک، یکی از شاگردان برجستة فروید، هراس از مرگ را با خلاقیت مرتبط می داند و به نظر او فرهنگ ـ به معنی هرآنچه که انسان ساخته و در طبیعت موجود نبوده برای دفاع از خود در برابر پدیدة مرگ است و به طور کل «خودِ فرهنگی» انسان، مرگ اندیش است. روان-کاوی به نام «استانلی»  هراس از مرگ را به عنوان اساسی ترین اضطراب انسان معرفی کرد. اهمیت این موضوع چنان است که می-توان گفت در همة مکاتب دینی، عرفانی و فلسفی پرداختن به موضوع مرگ جایگاه ویژه ای دارد؛ بسیاری از مکاتب عرفانی و فلسفی همان طور که برای زندگی آموزه هایی برای مرگ نیز دارند، تجربه هایی مانند مراقبه و خلوت نشینی جهت آمادگی برای مرگی که گریزناپذیر است .
   در حوزة دین و الاهیات نیز افرادی مانند پُل تیلیش(1952) مدعی است: «اضطراب سرنوشت و مرگ اصلی ترین و عام ترین اضطراب و اجتناب پذیر است» . برونیسلاو مالنوفسکی آشکارتر می گوید:« مرگ، که بیش از هر رویداد دیگری محاسبات آدمی را برهم می ریزد، شاید منشأ اصلی اعتقاد مذهبی باشد». دین به ما می گوید که اصلا‍ نمی میریم و مرگ تنها جابه جا شدن از جهانی دیگر است؛ جهان دوزخ و بهشت یا در کنار خدا. با رستاخیز همگی به زندگی ابدی وارد میشویم؛ بنابراین مرگی وجود ندارد و با تضمین دین سرنوشت ما جاودانگی است. طی یک بررسی مشخص شد که فقط 2 درصد از روحانیان اعتقاد داشتند که نگرانی در مورد مرگ دلیل فعالیت مذهبی نیست. ( اسپلیکا، اسپنگلر،رِی و نلسون،1981)  
نظربه این که « ساز و کار اصلی در پس عقاید مذهبی نوعی میل  کاملاً شناختی به فهمیدن است» (آرگایل،1959) و یا  به عقیدة کلارک(1958) کارکرد دین بیش از هر چیز "برآوردن نیاز به معناست" و دین جاهای خالی دانش ما را درمورد زندگی و جهان پر می کند، مخصوصاً وقتی که با بحران و مرگ مواجه هستیم. بنابراین به واسطة دین، اشخاص برای مواجهة "مثبت" با جنبه های ناخوشایند هستی از نظر فکری و عاطفی آماده می-شوند. (برنار،1958) علاوه بر مقولة معنا ، تسلّط(control) نیز یکی از نیازهای بشر است؛ دین به مردم کمک می کند تا ناشناخته های پیرامون را بشناسند، شناخت به انسان ها حس تسلّط بر زندگی خود را می دهد، برای مثال فنون گوناگون احساس تسلط و چیرگی شخص را تقویت می کنند. بر این اساس می-توان ادعا کرد آیین مذهبی و نیایش سازوکارهایی برای افزایش حس خویشتن داری(self-control) و تسلط بر جهان خویش است. گیبز(1994) معتقد است فراطبیعت گرایی وقتی سر بر می-آورد که کوشش های عرفی برای ایجاد تسلط موفقیت آمیز نیست. برای اکثر مردم، دین حالتی آرمانی است، که در آن ایمان  بر اختلاف میان واقعیت و آرمان تأکید می کند که آدمی فاقد تسلط بر آن است. (روان شناسی دین،ص90)
دین به مرگ معنا می دهد، و رازهای نگشوده ای همچون مرگ را برای ما آشکار می کند؛ مرگ مبهم و ناشناخته است، انسان این ابهام را برنمی تابد. از طرفی مرگ برای انسان صرفا‍ً پایانی نیست، انسان نابودی خود را نمی پذیرد؛ نه تنها می-خواهد تا ابد زنده باشد، بلکه برای این امر در جستجوی یقین است؛ دین این تضمین را به انسان می دهد که زندگی ابدی است. در این مورد به مفهوم جاودانگی می رسیم ، اونامونو می گوید: «جاودانگی منشأ و مقوم ادیان است ». عقیده به زندگی پس از مرگ نوعی انتقال از یک قلمرو به قلمروی دیگر تلّقی می شود یعنی گذار از زندگی پیش از مرگ به زندگی پس از مرگ ؛ در اینجا عبور از مرگ نوعی غلبه بر آن است که مرگ را تنها یک پایان سادة زندگی می بیند. جستجو برای جاودانگی ممکن است تلاشی باشد برای به دست آوردن دوبارة امنیت زندگی که « توهم تسلّط» آن را فراهم می کند. لیفتون (1973) ارتباط مستمر و بی توقف با زندگی را از نیازهای بشر قلمداد می کند؛ از همین رو بشر می خواهد از مرز مرگ بگذرد  و نه این که نابود شود، که گونه ای دیگر از بودن را تجربه کند. لیفتون با استفاده از مفهوم «جاودانگی نمادین» پنج راه  را برای رسیدن به این هدف مطرح می کند؛
    جاودانگی زیستی: حالتی که انسان از طریق فرزندان خود ونسل های پس از آن ها به حیات خود ادامه دهد. وجود انسان از طریق مشارکت او با واحدهای بزرگ تر زیستی ـ -اجتماعی استمرار پیدا می کند واین شامل پیوندهایی با خانوادة خود، گروه های دوستان و به طور کل نوع بشر می-شود.
    جاودانگی الاهیاتی یا مذهبی : بر پیوندهای معنوی تأکید دارد و مستلزم پیروزی روح بر جسم است.
    جاودانگی خلاق: از طریق کارها و موفقیت های فردی به دست می آید، یعنی اعمالی که فرد فکر می کند در آینده مؤثر واقع می شوند. ( اختراعات و اکتشافات مشاهیر علم)
    جاودانگی طبیعت: استمرار ما به عنوان جزئی از طبیعتِ نامیرا، دائمی است.
     تعالی تجربی یا جاودانگی عارفانه: حالتی شدید که در آن مرگ و زمان در آن ناپدید می شود...  محدودیت های حواس در آن از بین می رود.
بر اساس پژوهش های افرادی مانند گوکمن و فانتازیا(1979) ، هوپر و اسپلیکا (1970) ، هود و ماریس(1983) این حالات جاودانگی به ایمان شخص ربط دارند. گروه گوکمن به این نتیجه رسید نوع جاودانگی مذهبی در میان افراد مذهبی، قوی-ترین نوع جاودانگی است، چراکه انواع دیگر ظاهراً از دین مستقل هستند. هود و ماریس دریافتند حالت مذهبی با تلّقی مرگ به عنوان آزمون شجاعت، و با اعتقاد به پاداش اُخروی درپیوند است. حالت مذهبی نه تنها مانع ترس از مرگ شد، بلکه مانع این می شد که افراد مرگ را مایة در و تنهایی، عجز، یا به صورت امری ناشناس یا عدم تجربه تلقی کنند، این نکات در سایر حالت ها دیده نمی شود. حالت تجربی/عرفانی اندیشة مرگ را به عنوان پایانی طبیعی انکار می کرد. حالت زیستی/اجتماعی نیز با شجاعت و پاداش اخروی همبستگی مثبت داشت، اما مرگ را شکست و ناتوانی تلقی می کرد. و حالت خلاق مرگ را به عنوان درد و تنهایی، امر ناشناخته، ترک وابستگی-ها، عجز در نظر می گرفت.
  بنابر آنچه ذکر شد مرگ از مباحث کلیدی در هر گفتمان دینی،فکری اعم از فلسفه، عرفان و... است، زیرا مفهوم زندگی با پدیدة مرگ آمیخته است. هر دینی در میان معتقدان خود راه هایی برای پذیرفتن واقعیت مرگ دارد؛ در مکاتبی از عرفان نیز ،که خود به نوعی ریشه در عقاید دینی دارند ، مرگ نوعی زندگی تلقی می شود ؛ انسان تنها با مرگ از نشئه-ای به نشئه ای دیگر می رود. در تعبیر عرفانی از مرگ زندگانی جاودان در وصال با معشوق تعریف می شود و مرگ پلی است برای رسیدن به مقصد حقیقی(معشوق) ؛ بدین ترتیب از سویی مرگ به امری مطلوب تبدیل شده و از طرف دیگر این گونه برداشت از مفهوم مرگ سبب بریده شدن انسان از دنیای مادی گشته و در نتیجه مرگ تنها نوعی "گذار" است. اما در دنیای مدرن مسأله به صورتی متفاوت است. فردگرایی دوران مدرن که ریشه در باور اومانیسم و انسان محوری دارد، موجب شده است که انسان صرفا‍ً  براساس خرد و ذهن خویش به ارزیابی و تحلیل امور بپردازد، مفهوم مرگ نیز تا جایی برای انسان مدرن قابل شناسایی است که عقل وی توانایی درک آن را دارد؛ به علاوه انسان با تکیه بر عقل و دانش تجربی خود درصدد چیره شدن بر پدیدة مرگ برمی آید، برای مثال از تلاش-های دانشمندان زیستی جهت از میان برداشتن یا به تعویق انداختن مرگ و تقلیل آن به سطح بیماری می توان یاد کرد. از طرفی دیگر، در   دنیای معاصر با رشد سریع تکنولوژی ، فشارهای سنگین داخلی و بین المللی، شکنندگی خاصّ زندگی، حس بی ثباتی در زندگی افزایش یافته است و این عوامل در مجموع سبب افزایش تمایل به اعتقادات مذهبی شده است و این در همان لحظه ایست  حس تسلّط انسان در خطر قرار می گیرد و او با جستجوی جاودانگی، تلاش می کند به امنیت و راحتی دست یابد که حاصل این «توهم تسلّط» است.

منابع:
-    اسپلیکا، برنارد؛ روانشناسی دین: بر اساس رویکرد تجربی؛ ترجمه محمد دهقانی؛ تهران، رشد1390
-    شریف نسب، مریم؛ حکایت جان سیری؛ مجلة فرهنگ، پاییز و زمستان 1386،شمارة64-63
-    بیرمی،علی؛ جعفری،سید ابراهیم؛ یاد مرگ و آثار تربیتی آن؛ مهندسی فرهنگی، مرداد و شهریور1388، شمارة32-31
-    صنعتی، محمد؛ خلاقیت و هراس از مرگ؛ بایا، فروردین و اردیبهشت1382، شمارة 20-19-18
-    هدایت، صادق؛ مجلة ایرانشهر، شمارة 11
http://www.bashgah.net/fa/content/print_version/14339-
 

anarestan86@yahoo.com