جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فرانک لیوینگستون و انسان شناسی زیستی (همراه با پاور پوینت)



      فرانک لیوینگستون و انسان شناسی زیستی (همراه با پاور پوینت)
دینا تقی پور زیکساری

فرانک لیوینگستون از پیشگامان عرصه انسان شناسی زیستی بود که از دهه 50 به بعد با انجام تحقیقات گسترده توانست رابطه نزدیک و چندجانبه ژنتیک , محیط و فرهنگ را نشان داد.

از دهه 50 به بعد فضای نزدیک میان حوزه ها و اندیشمندان مختلف و تبادلات میان انسان شناسان فرهنگی با متخصصان ژنتیک انسانی موجب  ایجاد فضایی جهت ظهور نظریات جدید شد.

ترکیب رویکردها و اندیشمندان حوزه های ژنتیک و انسان شناسی باعث ظهور دیدگاه جدیدی به تکامل انسان شد. فرانک  لیوینگستون 40 سال در این عرصه تلاش کرد و حیطه کنجکاوی او از ریاضیات خویشاوندی تا توانایی های زبانی انسان استرال پیتکوس گسترده شده است. به همین دلیل دشوار است تا دستاوردهای غنی و وسیع او را در چند صفحه خلاصه کرد.

در این نوشتار بخش هایی از مقاله  VitzthumوFix   و Livingstoneبه این منظور ترجمه شده است تا در ابتدا نگاهی مختصری به دستاوردها و مبانی تفکری او بیاندازیم و در انتها با استفاده از مقالات خود لیوینگستون به تفصیل به دو عرصه مهم تحقیقاتی او می پردازیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مبانی تفکر و حوزه های تحقیقاتی

 

1) توزیع متغیرهای نامعمول هموگلوبین                

کارهای اولیه لیوینگستون با همکاری جیمز نیل James Neel و  متخصصان ژنتیک در غرب آفریقا  انجام شد.الگوی جغرافیای متغیرهای ژنتیکی نقش اساسی در فهم علت ظهور آنها به لحاظ تکاملی دارند. وی این الگوها را در غالب مدل هایی قرار داد و در کتاب خود تحت عنوان هموگلوبین های نامعمول در جمعیت های انسانی Abnormal Hemoglobins in Human Populations در سال 1967 منتشر کرد و در سال 1973نسخه به روز شده آن را با نام داده هایی درباره هموگلوبین های نامعمول Data on the Abnormal Hemoglobins  چاپ کرد.کتاب نخست او در بردارنده مباحثی طولانی درباره ژنتیک جمعیتی متغیرهای گلبول قرمز و شرحی از فرضیه مالاریا در مناطق مختلف جهان بود.اسلاید5

2-توضیح توزیع متغیرهای هموگلوبین                   

استفاده از نظریه ژنتیک جمعیتی برای توضیح توزیع ژن ها نقش اساسی در کارهای لیوینگستون ایفا کرد.وی در تحقیقاتش از فرضیه مالاریا بهره برد .او در مقالات خود در دوره فوق لیسانس و دکتری به چگونگی تعادل در هموگلوبین چندریختی انسان پرداخت. بهترین نمونه برای چندریختی متعادل balanced polymorphismکم خونی داسی شکل است.وقتی دو عامل انتخابی مخالف ,یکدیگر را متعادل می کنند نتیجه آن تعادل در فراوانی ژن ها است .اسلاید 5

3-انتخاب طبیعی و بیماری

  لیوینگستون معتقد بود که نمی توان انتخاب طبیعی را نادیده گرفت و تنوع انسانی تنها ناشی از تغییرات تصادفی آلل ها نیست بلکه در اصل بر اساس انتخاب طبیعی شکل می گیرد. فرضیه مالاریا موردی مناسب بود تا نقش مهم بیماری را به عنوان یک عامل انتخابی مطرح کند.اسلاید6

4-سایر نیرو ها : اثر بنیان گذارو جریان ژنی

طبق نظریه ژنتیک جمعیتی چهار مکانیسم در تکامل نقش دارند: جهش, انتخاب طبیعی, پیشامد ژنتیکی و جریان ژنی. با اینکه لیوینگستون بر انتخاب طبیعی به عنوان مهمترین تعیین کننده تنوعات ژنتیک انسانی تاکید می کند اما اغلب خاطر نشان می کند که سایر نیروها نقش به همان نسبت مهمی ایفا می کنند. او برای نشان دادن این موضوع به جمعیت هایی در آفریقا اشاره می کند که علی رغم اینکه به لحاظ تاریخی در محیط های مالاریا خیز زندگی نکرده اند اما میزان قابل توجهی فراوانی HBs در آنها دیده می شود شرایطی که دقیقا نشان از اثر بنیان گذار به عنوان شکلی از پیشامد ژنتیکی است. وی از طریق شبیه سازی در نهایت به این نتیجه می رسد که مهاجرت های وسیع  یا جریان ژنی عاملی اساسی است .  در اوایل دهه 1960 او به توضیح مفهوم موج پیشرفت ژن برترthe wave of advance of an advantageous geneمی پردازد و در کارش همانند داروین انتخاب طبیعی را نیروی اولیه و اصلی  برای توضیح ویژگی های تنوعات انسانی در نظر می گیرد. این مفهوم  بستگی به جریان ژنی دارد, آلل در یک جمعیت افزوده نخواهد شد مگر اینکه از طریق جهش ( که بسیار نادر است) شکل گیرد و یا  از طریق جریان ژنی در جمعیت های مجاور هم اتفاق بیفتد.اسلاید 6

 

6-ضد زیستشناسی اجتماعی                                                      

با توجه به تاکید اصلی لیوینگستون بر انتخاب طبیعی ممکن است او راموافق با ایده زیست شناسی اجتماعی بدانیم (استفاده انتخاب طبیعی در توضیح رفتار اجتماعی انسان). اما او تحت تاثیر رویکرد  فرهنگ شناسی culturological لسلی وایت  Leslie Whiteقرار گرفت که به شدت بر اولویت علل فرهنگی بر رفتار اجتماعی تاکید می کرد.

لیوینگستون در تحقیقات خود بر نقش مهم تغییر فرهنگی در تعیین کردن محیط انتخابی ژن داسی شکل تاکید می کند. ظهور کشاورزی بود که مجموعه ای از تغییرات اکولوژیکی مطلوب پشه ناقل مالاریا را ایجاد کرد . بخشی از محیط انسان توسط فرهنگ تعیین می شود از طرفی تغیرات فرهنگی بسیار سریعتر از تغییرات ژنتیکی اتفاق می افتد و رفتار فرهنگی به عنوان تعیین کننده تغییر ژنتیکی اولویت دارد. اسلاید 7

7-ریاضی خویشاوندی

علاقه لیوینگستون به انسان شناسی فرهنگی فراتر از نقش فرهنگ به عنوان محیط انتخابی برای ژن انسان بود.انسان شناسی اجتماعی دهه 1950 و 1960 به موضوعاتی نظیر سیستم های ازدواج می پرداخت . با توجه به پیشینه ریاضی لیوینگستون ,وی ابزار لازم را برای ساختن مدل برای این سیستم ها داشت و در این راستا مقالات زیادی منتشر کرد. حمایت او از نظریه گراف  graph theory برای فهم الگوهای فرهنگی در دنیای مدرن امروز نیز هنوز کاربرد دارد.اسلاید 7 (Vitzthum,Fix and Livingstone,2006)

 

 

تحقیق درباره کم خونی داسی شکل

لیوینگستون تحت تاثیر کار هالدن روی برتری محافظتی ژن ناخالصHBsدر افراد هتروزیگوت در مقابل مالاریا , تصمیم گرفت که در رساله دکتری خود به بررسی هموگلوبین داسی شکل در غرب آفریقا بپردازد (تحت راهنمایی جیمز نیل ژنتیک دان).هدف مطالعه بررسی تاثیر هموگلوبین داسی شکل بر رشد کودک بود .اما در کمال تعجب بعد از نمونه برداری خون, اثری از الل sدر  جمعیت لیبریا علی رغم مالاریا خیز بودن منطقه نبود. این مخالف فرضیه مالاریا بود.از طرفی شواهد متعددی این فرضیه را تایید کرده بود.نتیجه کار او مقاله ای به نام دلالت های انسان شناختی توزیع ژن داسی شکل در غرب آفریقا Anthropological Implications of Sickle Cell Gene Distribution in West Africa بود .سوال کلیدی در اینجا فقدان ژن داسی شکل در لیبریا بود.جواب آن در تفاوت زمان بندی میان ظهور مالاریا و ژن s  پیدا شد.انتقال مالاریا به انسان ناشی از  تغذیه موجود ناقل انگل تک سلولی  از خون انسان است. از آنجایی که این پشه ناقل و انگل مالاریا به سرعت در محیطهای مطلوب تکثیر می شوند , مالاریا در زمان کمی منتشر می شود. اما ژن ها حتی با وجود مطلوب بودن, فراوانی شان به کندی تغییر می کند.بسته به شدت انتخاب صدها و یا هزاران سال طول می کشد تا ژن به فراوانی متعادل برسد.بنابراین مالریا باید در لیبریا تازه ظهور کرده باشد . اما علت این تاخیر چیست؟ جواب لیوینگستون این بود که پشه ناقل مالاریا برای تکثیر نیاز به آب راکد در معرض نور خورشید دارد. چنین شرایطی در جنگلهای انبوهی که رودها در جریان و در سایه قرار دارند نیست و کشاورزی و جنگل زدایی به دنبال آن , اخیرا در لیبریا رواج یافته است . او بر نقش فرهنگ و  محیط در تغییرژنتیکی و بر قدرت نگرش انسان شناسانه در فهم تنوعات و تکامل انسانی  تاکید کرد.اسلاید 8

 

 

کلاین به جای نژاد

لیوینگستون در مقاله On the Non Existence of Human Racesبیا ن می کند :« امروزه میان جمع رو به افزایش بیولوژیست ها شاهد دیدگاهی مشابه انسان شناسان هستیم. این به این معناست که مفهوم نژاد را نمی توان برای ارگانیسم های مختلف به کار برد این دیدگاه به انسان نیز قابل تعمیم است .پذیرش این رویکرد به معنای رد کردن تفاوت های بیولوژیکی جمعیت های یک گونه نیست بلکه به این معناست که این تنوعات قابل قرار دادن در مجموعه های شسته رفته  تحت عنوان نژاد نیستند. به جای نژاد مفهوم کلاین  (درجه بندی صفات و فنوتیپ های یک جمعیت واحد) قابل دفاع تر است.به منظور دسته بندی تنوعات انسانی مفهوم نژاد موفق نبوده است در اینجا  یک ویژگی خاص مثلا گروه خونی و یا شکل مو به عنوان یک مشخصه نژادی در نظر گرفته می شود در حالی که چنین توضیحاتی به این معناست که مجموعه مشخصی از انسان ها این ویژگی را به خاطر نیای مشترک دارند در حالی که سایرین فاقد آنند. در حالی که مطالعات نشان می دهند که ویژگی هایی که در گذشته نژادی محسوب می شدند به طور گسترده در میان جمعیت های انسانی پراکنده شده اند. توضیح این امر با مفهوم نژاد به فرض گرفتن مهاجرت های وسیع می انجامد در حالی که دانش امروزه ما نشان می دهد که این فرضیات نه با ساختار حرکت های جوامع گردآورنده و شکارگر و نه با نقش انتخاب طبیعی در تنوعات ژنتیکی هماهنگ است. در نتیجه پذیرش نژاد به معنای نفی انتخاب طبیعی است. بنابراین برای توضیح تفاوت فراوانی ژن ها می توان از مکانیسم های کنترل کننده آن (انتخاب طبیعی, جریان ژنی, جهش و پیشامد ژنتیکی ) و  ریاضیات ژنتیک جمعیتی  بهره برد.»اسلاید 9( Livingstone,1962)

 

کتاب شناسی

                                                                             

کتاب اول لیوینگستون تحت عنوان «هموگلوبین های نامعمول در جمعیت های انسانی» Abnormal Hemoglobin in Human Populations که در سال 1967منتشر شد , انتخاب طبیعی را به عنوان عامل اصلی پراکندگی ویژگی های ژنتیکی انسان در نظر می گیرد و فرضیه مالاریا را برای توضیح سایر بیماری ها نظیر کمبود گلوکز6-فسفات دهیدروناژ به کار می گیرد.

کتاب دوم او, در واقع نسخه به روز شده کتاب اول, در سال 1973 به نام «داده های درباره هموگلوبین نامعمول و کمبود گلوکز 6-فسفات دهیدروناژ»Data on the Abnormal Hemoglobin's and Glucose-Six-Phosphate Deficiency in Human Populations منتشر شد.

کتاب آخر او در سال 1985 به نام «فراوانی متغیر های هموگلوبین»:Frequencies of Hemoglobin Variants: Thalassemia, The Glucose-6-Phosphate Dehydrogenase Deficiency, G6PD Variants, and Ovalocytosis in Human Populations  به چاپ رسید . او از درجات و کلاین برای توصیف تفاوت فراوانی ژن ها استفاده می کند وبر تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی را روابط میان محیط و ژن ها تاکید می کند.

لیوینگستون در ویکیپدیا
 https://en.wikipedia.org/wiki/Frank_B._Livingstone

 

پیوستاندازه
31393-4.pptx167.98 KB