جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
خانههای روسپی و نوزاد پیچیدگی!
جهان جدید، جهان موقعیتهای پیچیده است و از این رو قواعد پیشین که عصاره دههها و قرنها تجربه بشری در هر حوزهای بودهاند، عموما دیگر نمیتوانند کمکی به فهم و حل مشکلات و مسائل کنند و پافشاری بر سر پایبندی به آنها و اصالتشان نیز نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه خود میتواند زاینده مسائلی جدید و یا تشدیدکننده مشکل و حتی بحرانی کردن وضعیت باشد. این مسئله در حوزههای مختلفی موضوعیت دارد که یکی از آنها خانه و فرهنگ وابسته به آنست؛ ساختاری کالبدی که متاثر از حوزههای مختلف زیستمحیطی، اقتصادی، سیاسی، فناورانه و... بوده و به مثابه ظرفی برای بخش عمدهای از روزمرگیهای افراد محسوب میشود. از این حیث، تغییرات آن که طی دهههای اخیر (و خصوصا در کشور ما) بسیار سریع، برنامهریزی نشده و خارج از اراده بخش عمدهای از کنشگران بوده، پیامدهای پردامنهای دارد که نیازمند مطالعه و تعمیق است. یادداشت حاضر، قصد نشان دادن گوشهای از این پیچیدگیها و پیامدهایشان را از خلال برخی رویدادهای سطحیای دارد که شاید به واسطه تکرارشان چندان مورد اندیشه قرار نمیگیرند.
مسئله مالکیت مسکن، در ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای دیگر، بخشی از ملزومات دموکراسی جدید محسوب میشود و با احساس خوشبختی، رضایت و پیشرفت در زندگی، ارتباطی تنگاتنگ دارد. اهمیت آن به قدری است که در گفتمان سیاسی نیز دولتها و حزبهای رقیب، نمیتوانند از اعلام موضع خود و برنامههایشان در خصوص آن چشمپوشی کنند. از بارزترین مثالها در این مورد، سیاستهای مارگارت تاچر، نخستوزیر سابق انگلستان در زمینه صاحبخانه کردن گروههای زیادی از عامه مردم بریتانیاست که از طریق خرید مسکن دولتی صورت گرفت. با این حال، این موضوع نیز مثل هر پدیده اجتماعی دیگری دارای تاریخ تولدی است که در مورد ایران حداقل چندان نیازمند عقب رفتن در زمان نیست. تنها تورقی ساده بر «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم»، اثر جعفر شهری کافی است تا ببینیم گرچه تامین سرپناه، به عنوان یکی از نیازهای اساسی بشر، همواره و طی تاریخ، مورد تاکید بوده ولی این شیوه از نگاه به آن، موضوعی متاخر است؛ شیوهای که «مالکیت مسکن» را ورای حق استفاده از آن، هدف قرار میدهد.
شهری در کتاب خود، پس از ارائه آماری درخصوص تعداد خانهها و مالکلیشان به نقل از سرشماری 1301 ، از اجارهنشین بودن نصف کمتر مردم پایتخت گفته و بلافاصله پس از آن درباره «سهولت خانهسازی» و «راحتی اجارهنشینی» صحبت میکند و اینکه تعداد خانوارهای فاقد خانه شخصی لزوما به معنای وضع اقتصادی پایین آنها و عدم تواناییشان برای تهیه چنین ملکی نیست بلکه بیش از همه باید در چارچوب به صرفهتر بودن اجارهنشینی تعبیر شود که گاه با کنایه «خوشنشینی» نیز تعبیر میشده است. از سویی، نسلهای مختلف یک خانواده، با مبلغ ناچیزی از درامد ماهیانهشان امکان سکونت در یک فضا را داشتهاند و از سوی دیگر و مطابق با مستندات قید شده ذیل بحث «رفتار مستاجر و صاحبخانه» در همین سند، روابط مستاجر و صاحبخانه نیز بسیار دوستانه و انسانی بوده است: «مردانشان با هم برادر و زنانشان با هم خواهر بوده و مثال خانوادهای واحد با هم زندگی میکردند.» (شهری، 1378: 243) در جهانی که هنوز پولی نشده و مسکن، روند کالایی شدن خود را آغاز نکرده، همچنان همه چیز میتوانند کانال ارتباط با امر قدسی و به عبارتی، واسطه خیر باشند. در چنین فضای فرهنگیای، شکرانه خانهدار بودن، سرپناه دادن به بیخانمانها بوده و اجاره دادن اتاقهای اضافه، بیش از هر چیز با نیت ثواب صورت میگرفته است تا مستمری ماهیانه. از این شرایط چنین برمیآید که گرچه داشتن خانه، مزیت و بهرهمندی از یک نعمت خداوندی بوده ولی عکس این گزاره لزوما صادق نبوده است. به این معنا که نداشتن آن به مثابه شوربختی تعبیر نمیشده و صرفا یک موقعیت متفاوت بوده است.
اینکه مالکیت مسکن از چه زمانی به یک دغدغه اساسی و ارزش کلیدی تبدیل شد را بدون شک باید پدیدهای متاخرتر دانست که طبیعتا متاثر از وضعیت عرضه و تقاضا و قواعد بازار است. با این پیشفرض و از آنجایی که تاریخچه برنامهریزیهای مسکن را در ایران به دهه چهل و متاثر از مهاجرتهای ناشی از اصلاحات ارضی میدانند شاید باید به همین میزان در تاریخ کشور عقب رفت. زمانی که شهر، ارزشی بیش از پیش یافت و زمین شهری و سرپناهی در آن داشتن و یا بهره مندی از حق استفاده برای مدتی موقت، به مشغولیت ذهنی بسیاری بدل شد. به نظر میرسد خانه در اینجا رفتهرفته، آبستن یک تغییر مفهومی جدی بود و بیش از پیش با مفهوم مالکیت، گره خورد. خوشبخت، کسی بود که در شهر، خانهای از آن خود داشت؛ خانهای که گرچه در ابتدا با زمین و خاک گره خورده بود اما به تدریج، اشکال تقلیلیافتهتری از آن نیز در قالب عام «چاردیواری» چنین جایگاهی را یافتند.
با این حال امروز، با اغماض از ویژگیهای کیفی خانهها و مسائل اقتصادی مربوط به قیمت آنها، صِرف مالکیت و حتی مالکیت رسمی و محضری (در برابر مالکیت قولنامهای) در بسیاری از موارد، دیگر نمیتواند تامینکننده حس رضایت و تعلق نسبت به خانه باشد. در واحدهای آپارتمانی امروز، خصوصا با فضاهای مشاع و تاسیسات مشترک (از قبیل گاز و آب و...) و مخصوصا با الگوی اجارهنشینی رایج که مبتنی بر تغییرات سریع و اقامتِ کوتاهمدت (گاه حتی زیر یک سال) مستاجران متعدد است، احساس تعلق تا حد زیادی کاهش و پیچیدگی تا حد بسیار زیادی افزایش مییابد. مالک واقعی یک واحد آپارتمانی کیست؟ کسی که آن را میخرد و اغلب حتی یک روز هم در آن سکونت نمیکند و چنین چشماندازی هم ندارد یا کسی که آن را اجاره میکند و از بدو ورود، به روز رفتن میاندیشد؟ این خانه متعلق به کیست؟ نیازهایش، نگهداریش، تیمارداریش، خاطراتی که در خود انباشت میکند؟ چه کسی دلتنگش خواهد شد؟ آنتونی سی. آنتونیادس، در بوطیقای معماری و در فصلی ذیل عنوان «استعاره»، از ضرورت توسل به این ابزار، به عنوان ورزشی ذهنی و راهی به سوی شناخت واقعیتر موقعیتها و طراحی خلاقانهتر گفته و با مثالهایی توضیح میدهد که مثلا ماشین، استعاره جنبش مدرن بود و خرابهها استعاره جنبش پستمدرن هستند و یا قلعه را میتوان استعاره خانه و جمجمه انسان را استعارهای برای تفکر و مثلا شکل یک کتابخانه در نظر گرفت. با چنین آموزهای اما بهترین استعاره برای خانههایی که چنین نقشی را در فرهنگ بازی میکنند کدام است؟ خانههایی که هر کسی، بدون کوچکترین عشق و محبتی نسبت به آنها صرفا درصدد بهرهکشی و کسب منفعت شخصی خود است و سپس خانه است که رها میشود، آسیبدیده، فرسوده و رنجور؟ آیا نمیتوان وضعیت چنین خانههایی را به سرنوشت روسپیها و زنان خیابانی تشبیه کرد؟
تا اینجای بحث مربوط به کاهش تعلق نسبت به این فضاها بود ولی منظور از افزایش پیچیدگی کدام است؟ در اینجا ذکر یک تجربه واقعی که اخیرا رخ داده خالی از لطف نخواهد بود. تصور کنید مالک یکی از همین خانهها که خود ساکن خارج از کشور است مجبور به رفع مشکل مالی خود از طریق فروش ملکش شده و از یکی از اقوام که نقش وکیل قانونیش را بازی میکند میخواهد تا هر چه سریعتر، آن را فروخته و پولش را حواله کند. مستاجر نورسیده این خانه نیز نهایتا توافق میکند که چند ماه زودتر از موعد، ملک را تخلیه کند و بالاخره مالکی سر میرسد که پیرمردی تنها از شهرستان است و خانه کلنگیش را فروخته و در روزگار پیری، ناچارا سر از آپارتمان درآورده است. معامله به هر تقدیر انجام و خانه، تخلیه میشود. چند ماه بعد، مدیر جدید ساختمان، با مستاجر پیشین ملک تماس میگیرد که مبلغ بسیار بالایی در حد چند میلیون باید جریمه به اداره آب داده شود چرا که کنتور، فرسوده بوده و ماههاست که آب از لوله بیرون ساختمان که داخل محوطه قرار دارد نشت کرده و حال هر واحد باید عددی که معادل یک برج اجاره مستاجر است پرداخت کند! قاعدتا چون صاحبخانه اول (فروشنده) خارج از کشور است و میگوید معاملهاش چند ماه پیش تمام شده و صاحبخانه دوم (خریدار) شهرستان است و هنوز اثاث نیاورده و میگوید مشکل، مربوط به زمانی است که سند خانه هنوز به نامش نشده بوده، پیچیدگی شروع میشود. مسئولیت این خسارت با کیست؟ مشاورین املاک واسط در این معامله میگویند چون خسارت، ناشی از خرابی و فرسودگی تجهیزات عمومی ساختمان بوده و نه مصرف مستاجر یا عملکرد بد او، پای او نوشته نمیشود و قطعا با مالک است، اما کدام مالک؟ و با کدام دسترسی؟ تاریخ مشکل را باید زمانی دانست که قبض آمده؟ زمانی که قبض در خود به آن ارجاع دارد؟ زمانی که مشکل پیش آمده یا زمانی که از مشکل، مطلع و برای پیگیریش اقدام شده است؟ مدیران ساختمان، شور کرده و نهایتا به این نتیجه رسیدهاند که مستاجر (که طبیعتا در دسترستر از دو مالک قبلی است) باید جریمه را بپردازد. خصوصا که با اداره آب توافق کردهاند که از خیر جریمه چند ده میلیونی بگذرد و یک جریمه کمتر در حد 8-7 میلیون تومان را به عنوان مصرف و در قالب قبض جدید دوره، صادر کند! حال یک هفته مهلت هست تا همه واحدها سهم خود را پرداخت کنند وگرنه تهدیدی جدی به قطع آب وجود دارد.
همان طور که انتظار میرود چالش بالا میگیرد و هیچ کس نمیداند چهطور باید این معادله چندمجهولی (که تنها مربوط به یکی از واحدهای موجود در این ملک است) را حل کرد و طبیعتا هر کس به دنبال دفاع از منافع خود و متضرر نشدن است. همسایههایی که چندین ماه در کنار هم با آرامی و احترام زندگی کردهاند بر سر چنین پیشامدی رو به روی هم قرار میگیرند و مرجعی بیدردسر و قابل اطمینان نیز که قابل استناد برای همه باشد وجود ندارد. نهایتا پس از چندین روز کشمکش، بیخیال مستاجر قبلی شده و از او شماره تلفن شهرستان مالک جدید را میخواهند که چند ماه است خانه را خالی رها کرده ولی هنوز اثاث نیاورده است. بالاخره موفق به تماس با یکی از آشنایانش میشوند. همه پشت خط، آشفته و مضطرب هستند و کسی جواب درست و حسابی نمیدهد. بعد از کلی پرس و جو و دست به دست کردن گوشی چنین پاسخی از آن سوی خط و توسط یکی ا اقوامش میآید: «حاجی دیروز عمرش را داده به شما. ما الان شهرستان درگیر مراسمش هستیم...»
خانههای جدید که در بسیاری از موارد، شباهتهای قابل توجهی با روسپیها دارند گذشته از اینکه هیچ فرصتی برای انباشت ذهنی و زمانی و تقویت نظام خاطره به کنشگرانشان نمیدهند، خود واجد موقعیتهای تنشآمیز پیچیدهای هستند که منجر به فرسایش سرمایههای اجتماعی بین همسایهها شده و این اتمسفر بیاعتمادی و تنش، فضای کالبدی فقیر و سترون خانه را بیش از پیش زننده میکند.
منابع:
- شهری، جعفر، 1378، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم (زندگی، کسب و کار)، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا.
- آنتونیادس، آنتونی سی.، 1391، بوطیقای معماری، احمدرضا آی، تهران، انتشارات سروش.
پرونده ی «منیژه غزنویان» در انسانشناسی و فرهنگ
anthropology.ir/node/22581
دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد.
کمک های مالی شما حتی در مبالغ بسیار اندک، می توانند کمک موثری برای ما باشند:
شماره حساب بانک ملی:
0108366716007
شماره شبا:
IR37 0170 0000 0010 8366 7160 07
شماره کارت:
6037991442341222
به نام خانم زهرا غزنویان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست