چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

خلاقیت در مدیریت


خلاقیت در مدیریت

با پیشرفت روز افزون دانش و تكنولوژی و جریان گسترده اطلاعات, امروزه جامعه ما نیازمند آموزش مهارت هایی است كه با كمك آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوری به پیش برود هدف باید پرورش انسان هایی باشد كه بتوانند با مغزی خلاق با مشكلات روبه رو شده و به حل آنها بپردازند به گونه ای كه انسان ها بتوانند به خوبی با یكدیگر ارتباط برقرار كرده و با بهره گیری از دانش جمعی و تولید افكار نو مشكلات را از میان بردارند امروزه مردم ما نیازمند آموزش خلاقیت هستند كه با خلق افكار نو به سوی یك جامعه سعادتمند قدم بردارند

رشد فزاینده اطلاعات، سبب شده است كه هر انسانی از تجربه و علم و دانشی برخوردار باشد كه دیگری فرصت كسب آنها را نداشته باشد، لذا به جریان انداختن اطلاعات حاوی علم و دانش و تجربه در بین انسان ها یكی از رموز موفقیت در دنیای امروز است. هیچ كس قادر نیست به میزان اطلاعات واقعی هر كس كه در گوشه ذهن او نهفته است پی ببرد. این اطلاعات زمانی به حركت در می آید كه انگیزه ای قوی سبب رها شدن آن به بیرون ذهن می شود. در این مرحله انسان ها به سرنوشت یكدیگر حساسند و در جهت رشد یكدیگر می كوشند و در نهایت سبب می شود جریانی از علم و دانش و تجربیات میان آنها جاری شود كه همین امر زمینه ساز نوآوری و خلاقیت خواهد بود.

یكی از عوامل مؤثر در بروز خلاقیت در یك جامعه، زمینه سازی و بسترسازی در بین انسان ها جهت ایجاد فرهنگی است كه در آن همگان در تلاش برای رشد دادن دیگری هستند و با تأثیر بر روی یكدیگر به پیشرفت جامعه كمك می كنند.یكی از شرایط لازم برای پدیدار شدن افكار نو، وجود آرامش برای مغز است. به همین خاطر لازم است انسان ها بكوشند در جامعه شرایطی پدید آید كه در بستر آن مغز بیندیشد و تكامل یابد و سبب ساز افكار نو شده و شرایط برای سازندگی در جامعه مهیا شود. با افزایش سپرده گذاری های اخلاقی می توان شرایط را برای شكل گیری یك محیط آرامبخش در جامعه فراهم كرد، كاهش سپرده گذاری های اخلاقی در جامعه سبب می شود كه زمینه برای گسسته شدن روابط اجتماعی گسترش یابد و با سست شدن پیوندهای اجتماعی، شرایط لازم برای بروز خلاقیت در جامعه سخت تر می شود. زیرا فرصتی برای تفكر كردن وجود نخواهد داشت.

تعریف خلاقیت

از خلاقیت تعریف های زیادی شده است. در اینجا برخی از تعاریف مهم را مورد برسی قرار می دهیم:

خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد یك تغییر هدفدار در توان اجتماعی یا اقتصادی سازمان، خلاقیت به كارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یك فكر یا مفهوم جدید است؛ خلاقیت یعنی توانایی پرورش یا به وجود آوردن یك انگاره یا اندیشه جدید در بحث مدیریت نظیر به وجود آوردن یك محصول جدید است؛ خلاقیت عبارت است از طی كردن راهی تازه یا پیمودن یك راه طی شده قبلی به طرزی نوین.

الف- تعریف خلاقیت از دیدگاه روانشناسی:

خلاقیت یكی از جنبه های اصلی تفكر یا اندیشیدن است. تفكر عبارت است از فرایند بازآرایی یا تغییر اطلاعات و نمادهای كسب شده موجود در حافظه درازمدت. تفكر بر دو نوع است: ۱- تفكر همگرا ۲- تفكر واگرا

۱- تفكر همگرا عبارت است از فرایند بازآرایی یا دوباره سازی اطلاعات و نمادهای كسب شده موجود در حافظه درازمدت.

۲- تفكر واگرا عبارت است از فرایند تركیب و نوآرایی اطلاعات و نمادهای كسب شده موجود در حافظه درازمدت، خلاقیت یعنی تفكر واگرا.

براساس این تعریف خلاقیت ارتباط مستقیمی با قوه تخیل یا توانایی تصویرسازی ذهنی دارد. این توانایی عبارت است از فرایند تشكیل تصویرهایی از پدیده های ادراك شده در ذهن و خلاقیت عبارت است از فرایند یافتن راه های جدید برای انجام دادن بهتر كارها؛ خلاقیت یعنی توانایی ارایه راه حل جدید برای حل مسایل؛ خلاقیت یعنی ارایه فكرها و طرح های نوین برای تولیدات و خدمات جدید و استمرار آن پس از غیبت آن پدیده ها.

ب- تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانی

خلاقیت یعنی ارایه فكر و طرح نوین برای بهبود و ارتقاء كمیت یا كیفیت فعالیت های سازمان «مثلاً افزایش بهره وری، افزایش تولیدات یا خدمات، كاهش هزینه ها، تولیدات یا خدمات از روش بهتر، تولیدات یا خدمات جدید و...»

روبرت جی استرنبرگ و لینداای اوهارا در بررسی های خود شش عامل را در خلاقیت افراد مؤثر دانسته اند:

دانش: داشتن دانش پایه ای در زمینه ای محدود و كسب تجربه و تخصص در سالیان متمادی

توانایی عقلانی: توانایی ارایه ایده خلاق از طریق تعریف مجدد و برقراری ارتباطات جدید در مسایل

سبك فكری: افراد خلاق عموماً در مقابل روش ارایه شده از طرف سازمان و مدیریت ارشد، سبك فكری ابداعی را بر می گزینند.

انگیزش: افراد خلاق عموماً برای به فعل در آوردن ایده های خود برانگیخته می شوند.

شخصیت: افراد خلاق عموماً دارای ویژگی های شخصیتی مانند مصر بودن، مقاوم بودن در مقابل فشارهای بیرونی و داخلی و نیز مقاوم بودن در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن هستند.

محیط: افراد خلاق عموماً در داخل محیط های حمایتی بیشتر امكان ظهور می یابند.

این محققان مشخص كردند كه عمده ترین دلیل عدم كارایی برنامه های آموزش خلاقیت تاكید صرف این برنامه ها بر تفكر خلاق به عنوان یكی از شش منبع مؤثر در خلاقیت می باشد. جایی كه سایر عوامل نیز تأثیر بسزایی در موفقیت و شكست برنامه های آموزشی خلاقیت ایفا می كنند (استنبرگ و اوهارا ۱۹۹۷)

جورج اف نلر در كتاب هنر و علم خلاقیت برای خلاقیت مراحل چهارگانه: آمادگی نهفتگی، اشراق و اثبات را ذكر كرده است.

از این دید، افراد خلاق ابتدا با مسأله یا یك فرصت آشنا شده و سپس از طریق جمع آوری اطلاعات با مسأله یا فرصت مورد نظر درگیر می شوند. در مرحله بعد افراد خلاق روی مسأله تمركز می كنند، در این مرحله فعالیت ملموسی مشاهده نمی شود و فرد سعی در نظم دادن تفكرات، اندیشه ها، تجارب و زمینه های قبلی خود جهت نیل به یك ایده دارد. درگیری ذهنی عمیق فرد (خودآگاه و ناخودآگاه) فراهم كردن فرصت (جهت تفكر بر مسأله) منجر به خلق و ظهور ایده ای جدید و بدیع می شود. در نهایت فرد خلاق در صدد برمی آید صلاحیت و پتانسیل ایده خویش را به اثبات برساند.

نوآوری

منظور از نوآوری خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است، به عبارت دیگر نوآوری یعنی اندیشه خلاق تحقق یافته؛ نوآوری همانا ارایه محصول، فرایند و خدمات جدید به بازار است؛ نوآوری به كارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یك فكر یا مفهوم جدید است.

خلاقیت و نوآوری چگونه با هم مرتبط شده اند؟

خلاقیت به طور عام یعنی توانایی تركیب اندیشه ها به شیوه ای منحصر به فرد یا ایجاد ارتباطی غیرمعمول بین اندیشه ها. یك سازمان كه مشوق نوآوری است سازمانی است كه دیدگاه های ناشناخته به مسایل یا راه حل های منحصر برای حل مسایل را ارتقا می دهند. نوآوری فرایند كسب اندیشه ای خلاق و تبدیل آن به محصول و خدمت و یا یك روش عملیاتی مفید است.

نوآوری شامل چه چیزهایی است؟

بعضی افراد براین باورند كه خلاقیت ذاتی است، برخی دیگر باور دارند كه با آموزش هركس می تواند خلاق شود. در دیدگاه دوم خلاقیت را می توان فرایندی چهار مرحله ای دید مركب از ادراك، پرورش، الهام و نوآوری. ادراك یعنی نحوه دیدن چیزها. خلاق بودن یعنی چیزها را از زاویه ای منحصر به فرد دیدن. به عبارتی یك كارمند ممكن است راه حل های یك مسأله را طوری ببیند كه دیگران نمی توانند آن طور ببینند. رفتن از ادراك به حقیقت به هر حال فورا اتفاق نمی افتد. در عوض اندیشه ها از فرایند پرورش می گذرند. بعضی اوقات كاركنان نیاز دارند كه در مورد اندیشه های خود تعمق كنند. این به معنای فعالیت نكردن نیست بلكه در این مرحله كاركنان باید داده های انبوهی را كه ذخیره، بازیابی، مطالعه و دوباره شكل دهی كرده اند در نهایت در قالب چیزی جدید بریزند. گذشت سالیان برای طی این مرحله امری طبیعی است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.