سه شنبه, ۲۵ دی, ۱۴۰۳ / 14 January, 2025
مفالات قدیمی: مسائل باستانشناسی ایران از دیدگاه انسانشناسی(تیر و مرداد 1357)
ایران از نظر انجام پژوهشهای باستانشناسی دارای موقعیت ممتازی است. این موقعیت بخاطر عوامل متعددی است که استقلال، تداوم و استمرار تاریخی و فرهنگی، تمدن باستانی، شگفتیهای کتابت و ویژگی توسعه ملی از آن جمله است. باوجود مطالعات بسیاری که به یاری پژوهشگران ایرانی و خارجی صورت گرفته است، هنوز مسائل فرهنگی عدیدهای بر دامان باستانشناسی ایران باقی مانده است.
نکته مهم اینکه مسائل متنوع و جلوههای ویژهای از فرهنگهای اولیه و پیش از تاریخ ایران را نمیتوان از طریق پژوهشهای انفرادی و بدون توجه و استفاده از علوم دیگر و تکنیکهای پیشرفته و مقید تکنولوژی معاصر حل و فصل کرد. بهعبارت روشنتر، اگر واقعاً خواهان حل مسائل فرهنگ و تمدن این سرزمین بر مبناهای علمی هستیم، لزوماً جز کار گروهی، استفاده صحیح از تکنیک و روش علمی، برخورداری از موازین مناسب تئوری، و سرانجام شکیبائی و عدم تعصب در کار، چاره دیگری وجود ندارد.
طرح و اجرای سیستم «دورهبندی»۱ یا «منطقهبندی»۲ فرهنگی در مورد فرهنگها و تمدنهاس باستانی ایران کار آسانی نیست و البته چنانچه انجام این طرح واقعاً الزامی تخیص داده شود، اجرای آن مستلزم فرصت و مطالعه درازمدتی خواهد بود تا طی مدت مطالعه، قالب و انگاره مناسبی فراهم آید و طرحریزی شود و بتواند فرهنگها و مراحل توسعه فرهنگی ایران ا دربر گیرد. در این زمینه، به حکم ضرورت باید مختصات و ابعاد جغرافیائی ایران را در نظر گرفت و بویژه، پراکندگی و توزیع جغرافیائی آثار باستانی را با توجه به مختصات جغرافیائی مورد ملاحظه قرار داد.
باستانشناسی ایران، با توجه به کار و تحقیق سنگین و خطیری که در پیش دارد، نیازمند برنامه ریزی دقیق و علمی برای ادامه منطقی پژوهشها و مطالعات آینده است. نکتهای که باید به آن توجه داشت اینست که برنامه فعالیتهای باستانشناسی ایران در طول مدت عملیات برنامهریزی شده، صرفاً بایستی برپایه و مبنای «حل مسائل ویژه» و بهعبارت دیگر، حل مسائل فرهنگی ایران باستان استوار باشد. کشورهای دیگری که در زمینه حل مسادل فرهنگی و باستانشناسی از طرحهای جامع پژوهشی و برنامهریزی شده استفاده کردهاند تاکنون به نتایج مطلوب و رضایتبخشی رسیدهاند.
در حال حاضر، آگاهی و برداشت ما از فرهنگهای مهم پیش از تاریخ ایران، بخصوص مناطقی که قبلاً حفاری شده ولی تکنیک کار و برداشت فرهنگی درستی نداشته است، بیشتر بر پایه مطالعه و مقایسه «سفال» استوار میباشد، در حالیکه در مورد عوامل و زمینههای مهم دیگر فرهنگ جامعههای اولیه در ایران پیش از تاریخ، آگاهیهای کافی و کاملی نداریم. به عنوان نمونه هنوز نمیدانیم فرهنگ مکشوفه در محل باستانی «اسماعیل آباد»۳ آیا متعلق به یک دوره توسعه فرهنگی است یا اینکه در طول چند دوره توسعه فرهنگی بوجود آمده است. به عبارت دیگر، آیا محل باستانی اسماعیلآباد دارای طبقات و تسلسل طبقاتی است و اگر هست چه ارتباطی میان طبقات آن وجود دارد؟ و در صورت عدم ارتباط، علت آنچه بوده است؟ و اگر «دگرگونی» در سفال فرهنگ «اسماعیل آباد» دیده میشود، آیا در پدیدههای معماری و موازین دیگر این فرهنگ نیز اثری از «دگرگونی» هست یا نه، زیرا ممکن است که دگرگونی و تحول، صرفاً در حد و زمینه آفرینندگی و عرضه پدیده سفال صورت گرفته باشد. با توجه به پیشرفت سفالگری این فرهنگ، کنجکاوانه میتوان گفت اقوامی که پدیده هنری شگفت انگیزی بصورت «سفال» در حد تکامل و زیبایی ارائه دادهاند، به احتمال زیاد، پدیدههای هنری و تکنیکی دیگری هم داشتهاند که لزوماً برای شناخت بیشتر جامعه ماقبل تاریخ ایران، باید پدیدههای دیگری را هم شناخت و مورد مطالعه قرار داد. لازم به تذکر است، که بر اثر عدم رعایت تکنیک درست و برداشت کافی از این فرهنگ، اطلاع زیادی در جریان سیر توسعه فرهنگی اسماعیلآباد نداریم، این دلیل عدم پیشرفت زمینههای فرهنگ در جامعه مزبور نیست بلکه ناشی از نارسائی آگاهی ماست! مورد مهم دیگر اینست که باید از شکل و هیأت جامعهایکه افراد در آن زندگی میکردهاند نیز از طریق بررسی و مطالعه پدیدهها و سطح معماری، قبور و عوامل دیگر آگاهی حاصل نمود و در طرح و ترسیم مورفولوژی جامعه روستائی قدیم اسماعیلآباد توفیق بدست آورد.
برای روشن شدن زمینه بحث در مورد نارسائی و نقص آگاهیها(در مسائل فرهنگهای اولیه ایران) علاوه بر اسماعیلآباد که مورد بحث است، به فرهنگهای متعددی میتوان اشاره کرد که تمامی آنها در انتظار بررسی مجدد و علمی بر میبرند. در اینجا فرهنگ دیگری را عنوان میکنیم که در آذربایجان غربی در نزدیکی سلدوز کشف شده و به «دلماتیه» یا «تپه دلما» موسوم است. در اینجا از تسلسل فرهنگ خبری نیست. مثلاً هنوز نمیدانیم چرا فرهنگ مکشوفه در این محل، از فرهنگ ماقبل خود، یعنی فرهنگ موسوم به «حاجیفیروز» الهام و تأثیر نگرفت و آنچه ارائه داد، پدیدههای فرهنگی متمایزی بود؟ آیا عامل یا عواملی باعث این تأثیرناپذیری فرهنگی بودهاند؟ آیا میتوان در این مورد از مباحث «تغییر قومی» و «تغییر و ذوق و سلیقه» سخن گفت و زمینههای مربوط به ضوابط و قوانین «فرهنگپذیری»۴ را عنوان کرد؟ بهرحال، هنوز پاسخ درستی در دست نیست! علاوه براین، نمیدانیم منشاء سفال بینظیر دلما از کجاست؟ آیا از یونان که دارای سفال مشابهی با آن است منشاء گرفته یا از منطقه لرستان در محلی بنام پرچینه؟
بطوریکه اشاره شد، بسیاری از مسائل مربوط بهچگونگی سیر توسعه فرهنگ و تحول پدیدههای فرهنگی را در جوامع اولیه و پیش از تاریخ ایران، در مناطق بسیاری از جمله در نواحی سیلک، بکون، حمار، چشمهعلی، یارمتپه و غیره میتوان طرح و عنوان کرد. لیکن هنوز نمیدانیم زمینههای اجتماعی، اقتصادی و مذهبی در این فرهنگهای مهم و پیشرفته دوران پیش از تاریخ ایران چه کیفیاتی داشته و چه قوانینی نظم جامعه و بخصوص نهاد خانواده را، با توجه به زمینههای خویشاوندی و ضوابط موجود در انسانشناسی اجتماعی، کنترل میکرده است؟ موضوع دیگری که مطرح میشود عبارت از اینست که آیا در این نواحی باستانی، وضعیت و سطح معماری مکشوفه باندازه کافی گسترده هست که بتوان در پرتو مطالعه واحدهای مسکونی و سطح کلی معماری و تحلیل کیفیت فونکسیونی و عملکرد آنها، نسبت به سیستمهای طبقات اجتماعی و خانوادگی آگاهی حاصل نمود؟ در بسیاری از نواحی یاد شده بهعلل گوناگون، سطح آثار مکشوفه، گستردگی باندازه کافی ندارد و برای دستیابی به موارد اجتماعی و فرهنگی موردنظر، لزوماً باید مورد بررسی و حفاری مجدد قرار بگیرند.
خوشبختانه طی چند سال اخیر، نمونههای چند کار گروهی و کاوش علمی و سیستماتیک، و مهمتر از همه، کاوشهای مبتنی بر «حل مسائل ویژه» در ایران صورت گرفته است که میدانهای حفاری در نواحی باستان گوران، علی کش، گودین، یحیی، شهر سوخته و ... از این جمله است.
در این میدانهای کاوش، مطالعات مؤثری با استفاده از موازین و تکتیکهای انسانشناسی فرهنگی درباره مسائل مربوط به محیط زیست در دوران پیش از تاریخ، شناخت محیط، تأثیر محیط بر روی فرهنگ و زندگی اقوام، مسائل و کیفیات سازش با محیط، مسائل و زمینههای اکولوژیک، تحلیلهای آماری، و کامپیوتر انجام گرفته و تاکنون نیز نتایج رضایتبخشی بدست داده است.
میتوان امیدوار بود که پاسخ برخی از مسائل موجود در باستانشناسی ایران، احتمالاً در بطن فرهنگهائی چون گوران، علی کش، گودین و غیره یافت شود. در این میان، تپه گوران در منطقه لرستان، چشمانداز وسیع و امیدبخشی دارد و این بیشتر بخاطر وجود طبقات متعدد در این تپه است که نمودار تسلسل فرهنگی است و مراحل گوناگون سیر توسعه فرهنگ را از دوران آغاز کشاورزی و تولید خوراک و زندگی روستانشینی تا دوران اسلامی در ایران تقریباً بدون وقفه و شکاف فرهنگی زیستی آشکار ساخته است.
باتوجه به گزارشهای مقدماتی مربوط به مطالعات و حفریات در تپه گوران، انتظار میرود گزارشهای نهائی و تفصیلی، روشنگر زوایای تاریک و مبهم توسعه فرهنگی ایران، بخصوص در دوران نئولیتیک۵ و کالکولیتیک۶ باشد. علاوه بر تپه گوران در منطقه لرستان، میتوان از فرهنگ دیگری نام برد که با توجه به وضعیت کنونی آن از نظر گستردگی افقی و عمق کافی، یکی از امیدهای باستانشناسی ایران بشمار میرود و پدیدههای فرهنگی مکشوفه در آن، تاکنون مؤید ایننظر بوده است. این فرهنگ پیشرفته بنام فرهنگ «زاغه» خوانده میشود و در مجموعه و حوزه باستانی دشت قزوین قرار گرفته است. ادامه کاوشهای باستانشناسی در تپه زاغه و همچنین در دو حوزه باستانی دیگر نزدیک بهآن بنامهای تپه «قبرستان» و تپه «سگزآباد» از نظر طرح مسائل مربوط به تجدیدنظر در برخی دورههای فرهنگهای پیش از تاریخ ایران(مانند فرهنگهای «سیلک»، «باکون» وغیره) و همچنین امکان ایجاد قالب یا «دورهبندی» منطقی فرهنگهای یاد شده بسیار امیدبخش بنظر میرسد.
در اینجا باید خاطرنشان ساخت که تقریباً بیشتر فعالیتهای باستانشناسی که در گذشته در ایران انجام گرفته است، فرهنگها و تمدنهائی را شناسایی کرد که اگر چه مشارکت و هماهنگی با دیگر فرهنگهای اولیه موجود و همزمان نداشتهاند، ولی این مشارکت در دورههای بعدی و اخیر تشخیص داده شده است. شک نیست که ادامه این مطالعات، در تعیین سهم و نقش و نفوذ فرهنگهای مختلف در ایران بسیار حائز اهمیت است و علاوه بر تجسم سیر و جریان فرهنگ، احتمالاً نمودار جریان «انتشار فرهنگی»۷ و چگونگی آن خواهد بود. پرداختن به مسئله «انتشارگرائی» یا «دیفیوژنیزم» در زمینه تحول و توسعه و دگرگونی فرهنگهای ایران چه در دوران پیش از تاریخ و چه در دوران بعد از آن موضوع گسترده و مهمی است که باید همچون موضوع جداگانهای در فرصت بیشتری مورد بحث قرار گیرد.
در حال حاضر، کوشش در تجسم توسعه فرهنگ در ایران پیش از تاریخ، چشمانداز نیمهروشنی را از مرحله شکار و گردآوری خوراک(هوتو، کمربند، علیتپه...)، تا مرحله کشاورزی و روستانشینی(آسیبا، گنجدره، چغامیش، علیکش، سیلک، زاغه...)، و سرانجام شهرنشینی(شوش، تپهیحیی، شهر سوخته) تا دورههای مابعد شهرنشینی نشان میدهد.
البته این تصویر، هنوز تصویر کامل و روشنی از جریان سیر و توسعه فرهنگ ایران نیست و علاوه بر وجود زمینههای تیره در آن، شکستگی در متن تصویر و فقدان برخی از تکههای تصویر نیز دیده میشود. زمینههای تیره و مبهم تصویر توسعه فرهنگی ایران باستان بیشتر مربوط به دگرگونی فرهنگ، دگرگونی اجتماعی و اقتصادی، و دلایل این دگرگونی ها و موارد دیگر است. کار مهم دیگر در تکمیل تصویر سیر توسعه فرهنگی ایران، شناسائی محیطهائی است که فرهنگهای ایران در آنها ظهور و رشد یافته و توسعه پیدا کرده و به دلائلی از میان رفتهاند.
باتوجه به آنچه گفته شد و بهمنظور برداشت و توجیه هرچه بیشتر و روشنتر توسعه و دگرگونی فرهنگی ایران بخصوص در دورههای اولیه و ماقبل تاریخ، بهمواردی از مسائل مهم و زمینههائی که لزوماً باید در ایران مورد پژوهش علمی و گروهی قرار بگیرد و با مددگیری از حوزههای انسانشناسی بهحل مسائل موجود اقدام شود، اشارههای کوتاه بعمل میآید:
۱- مطالعات مربوط بهمسائل فرهنگ، سیاست، اقتصاد، سازمان اجتماعی
الف- از طریق مطالعه آثار ساخته نوع انسان(مصنوع) و توصیف نمونهها و آثار فرهنگی.
ب- تشریح دقیق موارد تجارت و مبادله در دوران نوسنگی و چگونگی و نوع شبکههای بازرگانی.
پ- توصیف و تجسم و بازسازی مراکز تجاری یا مراکز و ایستگاههای واسطه.
ت- توصیف قابل قبول نمونهها و موارد تماس فرهنگی در اوایل دوران نوسنگی در ایران
۲- مطالعات مربوط به محیط و مرکز زیست
شناخت کامل محیط، شناخت خود انسان را امکانپذیر میسازد، و شناخت انسان، موجبات شناسائی محیط را بوجود میآورد زیرا که انسان همیشه کوشش داشته است با محیط خود سازگاری حاصل نماید و با ابداع روشهای متفاوت در آن دخل و تصرف کند. بهعبارت دیگر، انطباق و سازشپذیری از جمله ویژگیهای انسان بشمار میرود و بههمین جهت مطالعات مربوط به محیطزیست در جامعههای قدیم واجد اهمیت بسیار است.
۳- توصیف منشاء کشاورزی در ایران
از چه حوزههای فرهنگی و باستانی در ایران امکان دستیابی به زمینههای روشن و قابل قبول منشاء کشاورزی وجود دارد؛ انجام و ادامه مطالعات تحلیلی و تطبیقی در موازین توسعه کشاورزی در ایران و مناطق دیگر خاورمیانه و نزدیک بهحل این مسئله کمک خواهد کرد و چگونگی این رویداد بزرگ و سازنده را در ایران روشن خواهد ساخت.
۴ – تعیین و توصیف مراحل نهائی دوران سنگی
تعریف علمی و منطقی مرز میان نوسنگی و دوران مفرغ: باید دقیقاً روشن شود کدام یک از تعابیر متداول در مورد وجود مرز میان این دو دوران، درست و منطقی است:
الف- دوران اواخر نوسنگی
ب- دوران استفاده از سنگ و مس(کالکولیتیک).
توضیح بیشتر در اینمورد اینست که در برخی نقاط باستانی که در مجموع پدیدهها و آثار فرهنگی آنها، فلز هم یافت شده، با همان عنوان «اواخر نوسنگی» معرفی گردیدهاند. در حالیکه با توجه بهدرصد آثار فلزی شاید معقول باشد از عنوان «کالکولیتیک» استفاده بعمل آید و یابرعکس. بهرحال، این مسئله مهمی است که باید هرچه زودتر فکری بحال آن کرد و تکلیف «دورهای» و «زمانی» فرهنگها و آثار مربوط بهاین دو دوران را در جریان تسلسل فرهنگی ایران روشن ساخت.
۵- منشاء پاستورال نومادیزم در ایران
ازچه مناطقی برای پژوهش درباره منشاء پاستورالنومادیزم در ایران میتوان استفاده کرد؟ آیا فیالمثل فرهنگهای مکشوفه در نواحی باستانی گوران، سراب، گیان برای آغاز کار مناسب هستند؟ یا برای یافتن پاسخ، بایستی بهنواحی دیگری توجه کرد؟
۶- منشاء فرهنگ سوزیانا
در مورد منشا فرهنگ سوزیانا آیا میتوان به کاوشهای چغامیش در خوزستان امیدوار بود؟ و آیا زمینههای اولیه فرهنگ سوزیانا در بطن فرهنگ چغامیش تکوین نیافته است؟ بهرحال باین مسائل باید توجه داشت.
بیشاز این فرصت اشاره بهتمامی موارد و مسائل موجود در مورد فرهنگهای اولیه ایران و بطور کلی باستانشناسی پیشاز تاریخ ایران وجود ندارد و این بررسی، در سطحی گسترده و کاملاً تحلیلی مستلزم برخورداری از فرصت بسیار است.
بطورکلی، اگر فرهنگ را در جامعههای اولیه و حتی دوران معاصر، از مجرای فعالیتها و مطالعات باستانشناسی و انسانشناسی نتوانیم مطالعه کنیم، در واقع از حاصل مطالعات نتیجه ای مثبت نخواهیم گرفت. اگر توجه کنیم که فرهنگها هم از طریق تطور دستخوش دگرگونی میشوند، به کیفیت تنوع و اختلاف فرهنگها در جامعههای انسانی دست خواهیم یافت. یکی از ویژگیهای فرهنگها اینست که باید تغییر کنند و «تغییرپذیر» هستند و از آن جائی که مکانیزمهای سازشی و انطباقی فرهنگها از نظر کارآئی متفاوت است، حتی دو فرهنگ شبیه بههم عمل نمیکنند. از اینجا، اهمیت تشخیص واقعی و متفاوت پدیدههای فرهنگی و همچنین امکان ارتباط میان آنها، موارد تأثیرپذیری، و بطورکلی شناخت فرهنگها آشکار میگردد و اینکه در چه وضع و مرز گسترده و غالباً پیچیدهای قرار دارند.
وظیفه بزرگ باستانشناس امروز و علاقمند به تحلیل مسائل فرهنگی اینست که در سایه تجهیز فکری و تکنیکی، و شناخت مسائل و زمینههای فرهنگشناسی، این دگرگونیها را که در جامعههای انسانی، چه باستانی و چه معاصر در زمینه فرهنگها بهعنوان «پویش فرهنگ»۸ خوانده میشود، تشخیص بدهد و بهتوصیف آنها دست بزند. وظیفه مهم دیگر باستانشناس، برقراری رابطه علت و معلول میان دگرگونیهای مشهود در یک فرهنگ و تعیین نفش «علیت»۹ و همچنین شناخت پویائیهای فرهنگ است که به احتمال زیاد بدین طریق توانائی «پیش گوئی تغییر» در فرهنگ را بدست خواهد آورد.
باستانشناسانی نوین، و باستانشناسی آگاه امروز، لزوماً بایستی کارشناسان رشتههای گوناگون علمی را بهکار گروهی و همکاری نزدیک فرا خواند، زیرا نتیجه این همکاری تاکنون بسیار سودمند بوده و مهمترین بازده آن شناخت بهتر و ژرفتر «پویش فرهنگ» است: یعنی همان چیزی که هر پژوهشگر و علاقمند، به فرهنگ و تحلیل مسائل فرهنگی آرزوی دستیابی به آن را دارد.
پانوشت:
۱. Periodization
۲. Regionalization
۳. قریه اسماعیلآباد که تپه باستانی نزدیک بآن نیز بهمان نام خوانده شده است در حدود ۸۰ کیلومتری شمال غربی تهران قرار دارد. (جاده سعیدآباد)
۴. Acculturation
۵. Neolithic
۶. Chalcolithic
۷. Diffusions
۸. Culture Process
۹. Causality
اطلاعات مقاله:
دکتر غلامعلی شاملو ( استاد دانشگاه تهران)
مجله هنر و مردم، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر ، حوزه روابط فرهنگی، سال شانزدهم، شماره 189-190، تیر و مرداد (1357)2537، ص 24-21
مجموعه: ابراهیم میرهاشم زاده
آماده سازی برای انتشار: صادق منفرد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست