دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

در جستجوی یک نظریة ایرانی مشارکت



      در جستجوی یک نظریة ایرانی مشارکت
پرویز اجلالی

دربارة سرمایة اجتماعی و مشارکت تاکنون نظریه های گوناگونی ارائه شده است،. اما همة این نظریه ها ، بدون استثنا مستقل از شرایط فرهنگی و تاریخی ارائه شده اند. تبدیل شدن مفهوم سرمایة اجتماعی به یک عنوان جادویی و کاربرد وسیع آن در اثر تشویق برخی سازمانهای تخصصی جهانی که به ساخت و اجرای شاخص های کمّی جهانی انجامید، این دیدگاه را تثبیت کرد. اما واقعیت این است که انگیزه ها و ساز و کارهای بر انگیخته شدن مردم برای مداخله در امور مربوط به زندگی اجتماعی خود ، در میان سایر عوامل به سابقه و خاطرات تاریخی این جوامع بستگی دارد. که در قالب فرهنگ آنها متبلور شده است.و خود منبعث از ساختارها و همین طور تجربیات نسل های پی در پی مردمان آن جوامع است. در این یادداشت می کوشیم تا به یک گونه شناسی از دونوع جامعه و دونوع ساز وکار در این مورد دست یابیم.
به نظر می رسد میزان آمادگی، چابکی و حساسیت های اجتماع های محلی برای مشارکت در ادارة امور خود ارتباط روشن و وثیقی با سابقة تاریخی سرزمین و نقش و ساختار دولت در آن منطقه داشته باشد. بدین معنا که در مناطقی که در آن در طول تاریخ اغلب قدرت دولتی مقتدر و متمرکزی حاکم بوده است ، نوعی انتظار و چشم به راه بودن برای اقدام از بالا و همراه با آن نوعی ضعف و بی ارادگی در سازمان یافتن ومشارکت کردن از پایین مشاهده می شود . در این نوع اجتماع ها اولین واکنش مردم به هر معضلی تقاضای مساعدت از دولت برای حل آن مشکل است.این تقاضا ممکن است از پایین ترین سطح تا بالا ترین سطح حکومت را شامل شود .در واقع هرچه سطح مقامات دولتی که از آنها برای رفع مشکل کمک می طلبند بالا تر باشد،تصور می رود که مشکل زود تر و بهتر حل شود.بنابر این نامه نوشتن به بالا ترین مقامات برای موضوعات کوچک در فرهنگ عمومی بسیار عادی است و دست به کار شدن وحل مشکل از پایین معمولاً آخرین اقدامی است که انتظار می رود در شرایط اضطراری می بایست به آن دست زد.
بر عکس در مناطقی از جهان که در آنها دولتهای متمرکز و مقتدر کمتر مسلط بوده اند و نوعی عدم تمرکز و یا حکومت ملوک الطوایفی حاکم بوده است، معمولاً ساختارهای ریشه دار و عمیق نهادهای ادارة از پایین در دسترس هستند. هنجارهای سازمان یابی از پایین در فرهنگ تازه و آماده است. این جوامع در شرایط لازم به سرعت می توانند ساختارهای محلی خود را به وجود آورندو اتکا و امید اندکی به کمک مالی و یا فنی از بالا دارند.البته به نظر می رسد نقطه ضعف بزرگ اغلب این جوامع نیزتنگ نظری ها و دشمنی های دائمی میان اجتماعات گوناگون و ناتوانی آنها به اقدام واحد در سطح وسیع و مقیاس ملی است( گروه اول معمولاً این نقطه ضعف را ندارند).
به عنوان نمونه های جوامع نوع اول، با وجود تفاوتهایی که میان آنها می توان یافت، از ایران، بین النهرین، آسیای صغیر، روسیه و بخش هایی از اروپای شرقی، شمال آفریقا و بالاخره چین می توان نام برد. واز جوامع نوع دوم شبه قارة هند، بخش هایی از اروپای غربی و مرکزی، بخش هایی از شرق دور و اغلب جوامع قاره های جدید آمریکا و استرالیا قابل ذکرند.برخی جوامع نیز بینابین هستند مثل فرانسه و اسپانیا و کشورهای آمریکای لاتین و ژاپن.

در جامعه های نوع اول یا جوامع دولت – مدار از لحاظ فرهنگ سیاسی به طور معمول گرایش به سازمان یافتن و اقدام از پایین کم است. ساختار اداری نیز اغلب متمرکز است و در سطح محلی بسیار ضعیف و فاقد اختیارات کافی است. بنابر این مردم معمولاً وقتی انگیزه برای مشارکت پیدا می کنند که مطمئن شوند سطوح بالای تصمیم گیری کاری برای آنها نخواهند کرد این سازمان یابی متاخر نیز دو مرحله ای است یعنی در مرحلة اول سازمان می یابند تا صدای خود را به گوش مسئولین حکومتی ( حتی الامکان حکومت مرکزی) برسانندو سازمان یابی آنها جنبة اعتراضی دارد. در مرحلة دوم پس از اینکه متوجه شدند که برای رفع مشکل ایشان ، پیگیری در دستگاه دولت کافی نیست بلکه خودشان نیز باید وقت بگذارند و هزینه کنند، انگاه شروع به سازمان یابی از پایین جهت مداخله و حل مشکل می کنند.
نکتة دیگری که در اینجا اهمیت دارد ، حوزة مداخله و مشارکت است. در کنار عوامل دیگر، یک عامل مهم در این مورد تاریخ مداخله های دولت است در حوزه هایی که همواره دولت خود را متولی دانسته و در آن سرمایه گذاری مالی و انسانی کرده است، مردم کمترین انگیزه را برای مشارکت دارند و بر عکس در حوزه هایی که به طور سنتی دولتها کمتر مداخله کرده اند ، آمادگی بیشتری برای سازمان یابی و مشارکت مردم وجود دارد.
اما باید توجه داشت گاه سازمان یابی مردم از پایین ضرورت پیدا می کند. این وضعیت در گذشته نیز اتفاق می افتاد ولی بویژه در دو دهة اخیر این موضوع به شدت مورد توجه قرارگرفته و تشویق شده است. دربارة اهمیت مشارکت و نقش سازمانهای غیر دولتی محصول این مشارکت در مسائل شهرها و بویژه کلان شهر های در حال توسعه در این سالها بسیار قلمفرسایی شده است و همز مان با آن تشکیل این سازمانها تشویق شده و از طرف دولتها ونهادهای بین المللی نیز اعتباراتی برای این منظور در نظر گرفته شده است.و گاه حتی مشارکت نهادهای غیر دولتی شرط اعطای وام وکمک به کشورهای در حال توسعه بوده است. چنین وضعیتی در کشورهای دستة اول منجر به پیدایش سازمانهای غیر دولتی می شود که اساساً برای جذب اعتبارات دولتی به وجود می آیند. دولتها نیز از حضور این نهادها استقبال می کنند زیرا مطابق قوانین جدید گاه دستگاههای دولتی موظفند که برخی از وظایف خود را از طریق سازمانهای غیر دولتی انجام دهند .پس به وجود سازمانهای غیر دولتی( صوری یا واقعی) جهت هزینه کردن اعتبارات ملی و یا کمکهای بین المللی نیاز دارند. در کشورهای دولت مدار ،حداقل در سالهای اول در غیاب مشارکت عمومی گروهی از مردم جاه طلب و نفع طلب که ارتباط عمیقی با مردم محلی نیز ندارند این سازمانها را پر می کنند. و اگر اکثریت مردم محلی نسبت به اقدامات این سازمانها بی تفاوت باشند،.یا تبدیل به نهادهای عاطل و بیفایده ای که باری بر دوش اعتبارات عمومی هستند می شوند و یا اینکه احتمال دارد به سود جویی های غیر قانونی، رانت جویی، ساخت و پاخت با مقامات دولتی روی بیاورند و تبدیل به موسسه های فاسد و نیمه فاسد بشوند. تنها راه حل جلوگیری از ظهور چنین سازمانهایی پیدا کردن راههایی برای جلب اکثریت مردم محل به مشارکت در امور مربوط به خود است. ولی تا پیدایش چنین شرایطی ، لازم است که متخصصان و فعالانی که برای توسعه وپیشرفت اجتماعات محلی کار می کننددر تشخیص سازمانهای غیر دولتی واقعی که توسط مردم محلی و برای حل مشکلات مردم محلی به وجود آمده اند و تمیز دادن آنها از سازمانهای صوری دقت کافی داشته باشند.